کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۳۵۴)
میم حجری
https://hadgarie.blogspot.com/2024/04/blog-post_439.html
ادامه دارد.
میم حجری
https://hadgarie.blogspot.com/2024/04/blog-post_439.html
ادامه دارد.
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
مقدمه
بخش دوم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
تو را عشق همچون خودی ز آب و گل
رباید همی صبر و آرام و دل
چو در چشم شاهد نیاید زرت
زر و خاک یکسان نماید برت
گرت جان بخواهد به لب برنهی
ورت تیغ بر سر نهد، سر نهی
چو عشقی که بنیاد آن بر هوا ست
چنین فتنه انگیز و فرمانروا ست
عجب داری از سالکان طریق
که باشند در بحر معنی غریق
به سودای جانان ز جان مشتعل
به ذکر حبیب از جهان مشتغل
به یاد حق از خلق بگریخته
چنان مست ساقی که می ریخته
شب و روز در بحر سودا و سوز
ندانند ز آشفتگی شب ز روز
چنان فتنه بر حسن صورت نگار
که با حس صورت ندارند کار
ندادند صاحبدلان دل به پوست
و گر ابلهی داد، بی مغز کاو ست
می صرف وحدت کسی نوش کرد
که دنیا و عقبی فراموش کرد.
ادامه دارد.
پروفسور دکتر ماتیوس کلاین
روفسور دکتر ورنر شوفنهاور
برگردان
شین میم شین
۱
۲
۳
دگماتیسم به لحاظ فلسفی
دگماتیسم در جنبش کارگری ـ انقلابی
۱
رویزیونیسم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5284
۲
۳
۴
۵
دگماتیسم به لحاظ سیاسی
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
پایان
هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
شین میم شین
۱
۲
۳
الف
ب
پ
ت
ث
ج
۴
۵
۶
۷
۸
۹
۱۰
الف
ب
پ
۱۰
الف
ب
۱۱
الف
ب
پ
۱۲
۱۳
الف
۱
۲
۳
ب
پ
ت
پایان
هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
شین میم شین
اتیلن
گاز بی رنگ، با بوی اندکی شیرین و به آسانی سوزنده ای است.
اتیلن
ضمنا برای تولید اتیلن کلر هیدرین و وینیل کلرید و به مثابه وسیله ای برای مبارزه با آفات نباتی مورد استفاده قرار می گیرد.
اتیلن
برای انسان ها کمتر سمی است و در غلظت های بالاتر به بیهوشی منجر می شود.
علائم مسمومیت با اتیلن خود را در خواب آلودگی و سرگیجه و بیهوشی
نمودار می سازند.
پایان
پروفسور دکتر اورسولا لمکول
(۱۹۳۷ ـ ۲۰۱۴)
برگردانی و درنگی
از
شین میم شین
فصل اول
صلح، آزادی، عدالت:
فرضیه های هنجاری روابط بین المللی
پروفسور دکتر رایموند زایدالمن
مبانی سیاست بین المللی
روابط بین المللی و مسئله ارزش های اساسی
الف
روابط بین المللی و منافع هادی شناخت
ادامه
۱
با مفهوم منافع هادی شناخت
می توان در وهله اول معاییری برای توسعه مسئله گزاری های علمی و برای نتایج بررسی حاصله به برکت آن
استخراج کرد.
۱
اساتید دانش کاه امپریالیستی
برای پیدا کردن معیارهایی جهت طرح مسائل علمی مربوط به تئوری سیاست بین المللی
نخست مفهومی به نام منافع هادی شناخت
سرهم بندی می کنند.
بعد به کمک منافع هادی شناخت سوبژکتیو خود
به بررسی مسائل مربوطه خطر می کنند.
۲
این بدان معنی است که در روابط بین المللی معیار المعاییری به نام حقیت لازم نیست و لازم ندارند.
۳
هادی شناخت هر کدام از علمای طوایل امپریالیستی
منافع هر کدام از دول امپریالیستی و چه بسا جناح های مختلف طبقه حاکمه امپریالیستی است.
یعنی معیار عینی و علمی عامی نه لازم است و نه لازم دارند.
۴
این بدان معنی است که شناخت علمی و عینی و دیالک تیکی ـ ماتریالیستی مسائل
لازم نیست.
به عوض آن، باید علمای هر طویله امپریالیستی،
منافع طبقه حاکمه کشور خود را بشناسد و بر اساس آن
به سر هم بندی کردن تئوری مسائل بین المللی بپردازد.
۵
یعنی
حضرات باید مخرج مشترکی (کمپرومیسی) پیدا کنند که منافع همه آنها ارضا شود.
۶
اگر به اتحادیه اروپا و یا حتی به امپریالیسم امریکا
نظر کنیم،
به بدبختی حاصله از این متد شناخت سوبژکتیویستی ـ امپریالیستی پی می بریم:
۲۸ کشور اتحادیه اروپا
پس از سالها تشکیل جلسه و بحث و مجادله
در هیچکدام از مسائل بین المللی زیر قادر به تعیین و تدوین سیاست مشترک نمی شوند:
مسئله حراست از محیط زیست
مسئله مهاجرین
مسئله تشنجات مربوط به اوکراین
مسئله اختلافات خلق فلسطین با خلق یهود
و
حتی
مسئله گورداژ کردن زنان آبستن
مسئله حقوق بشر بورژوایی کذایی
مسئله آزادی بیان و الی آخر.
ادامه دارد.
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
مقدمه
بخش اول
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
۱
دلارام در بر، دلارامجوی
لب از تشنگی خشک، بر طرف جوی
معنی تحت اللفظی:
این دسته از عشاق
در جست و جوی معشوق اند، اگرچه معشوق را در بردارند.
شبیه کسانی اند که در کراته رود اند، ولی علیرغم ان تشنه لب اند.
نگویم که بر آب قادر نی اند
که بر شاطی نیل مستسقی اند.
معنی تحت اللفظی:
منظورم این نیست که قادر به خوردن آب نیستند.
منظور این است که در کرانه مستسقی (مبتلا به مرض تشنگی) اند.
سعدی
در این بیت شعر،
به توضیح وضع می پردازد.
عاشق بیگانه از خود و غیرخود، دچار استسقاء است.
بیمار روانی است و حتی با خوردن شطی از آب
سیراب نمی شود.
آخر و عاقبت جنون همین است.
خانه عقل او را «آتش میخانه» سوزانده
و
ارگانیسم در غیاب عقل
لشکری بی رهبر است.
ادامه دارد.
پروفسور دکتر کامیلا وارنکه
برگردان
شین میم شین
۱۹
۲۰
(ما اصطلاح سیستم ـ تئوری را به کار می بریم تا آن را نسبت به تئوری سیستم مرزبندی کنیم.
همانطور که کدخدا با خدای ده و خدای نامه با نامه خدا و کارنامه با نامه کار مرزبندی شده اند و معنی به کلی دیگری دارند.
مترجم)
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
تئوری کلیت
(کلیت ـ تئوری)
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13815
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13819
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13826
۴
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13836
۵
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13842
۶
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13849
پایان
جزء
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/14253
پایان
هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
شین میم شین
۱
· کولونی (مستعمره) به معنی آغازینش عبارت است از کوچ دادن و ساکن کردن شهروندان دولتی به خارج از سرحدات آن.
۲
· کولونی (مستعمره) در کاپیتالیسم عبارت است از سلب زورگویانه استقلال (خودمختاری) اقتصادی و سیاسی از کشوری و یا منطقه ای توسط دولت سرمایه داری، ضمیمه کردن آن به خاک خویش و تحت سلطه قرار دادن آن.
۳
· کولونی (مستعمره) در کاپیتالیسم به تجسم حد اعلای وابستگی مستقیم کشوری به دولتی کاپیتالیستی اطلاق می شود.
۴
· احصارات امپریالیستی در کولونی ها (مستعمرات) مستقیمتر و علنی تر ازسکنه کشور خود و سکنه کشورها و مناطق کمتر وابسته، از دستگاه دولتی برای تحت سلطه قرار دادن خلق های تحت ستم استفاده می کنند.
۵
· در اواخر قرن ۱۹ تصرف و تسخیر سریع و زورگویانه بخش های هنوز آزاد کره زمین و تبدیل آنها به کولونی ها (مستعمرات) شروع می شود.
۶
· قدرت های کاپیتالیستی بزرگ از سال ۱۸۷۶ نت ۱۹۱۴، حدود ۲۵ میلیون میل مربع از اراضی را تحت مالکیت خود قرار می دهند.
۷
· وسعت این کولونی ها (مستعمرات) به اندازه وسعت کشور خود این قدرت های کاپیتالیستی بزرگ و یا حتی یک و نیم برابر آن بوده است.
۸
· متروپل های کاپیتالیستی بزرگ سلطه گر و چپاولگر از کولونی ها (مستعمرات) به صور زیر استفاده می کردند:
الف
· به مثابه منابع مواد خام
ب
· به مثابه بازارهای فروش کالا
پ
· به مثابه حوزه سرمایه گذاری
ت
· برای اهداف نظامی ـ استراتژیکی
۹
· کولونی ها (مستعمرات) منابع سود انحصاری عالی محسوب می شدند.
۱۰
· یکی از مهمترین معاییر بحران عمومی سرمایه داری و تشدید این بحران را بحران و تجزیه و تلاشی سیستم مستعمراتی امپریالیسم تشکیل می دهد.
· مراجعه کنید به بحران عمومی سرمایه داری
بحران عمومی سرمایه داری
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8547
۱۱
· با انقلاب سوسیالیستی کبیر اکتبر که دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم و کمونیسم شروع می شود و به تغییر تناسب بین المللی قوا منجر می شود و با جنبش رهایی بخش ملی پس از جنگ جهانی دوم (سال ۱۹۴۵) فروپاشی سیستم مستعمراتی امپریالیسم شروع می شود.
· مراجعه کنید به کولونیالیسم (کلونیالیسم، استعمارگرایی)
کلونیالیسم
(کولونیالیسم، استعمارگرایی)
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/14245
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/14251
پایان
۱۲
· بیش از ۷۰ کشور آسیایی و افریقایی خود را از وابستگی مستعمراتی مستقیم آزاد می سازند و به دول به لحاظ سیاسی مستقل تبدیل می شوند.
۱۳
· در حالیکه در سال ۱۹۱۹ کولونی ها (مستعمرات) و کشورهای وابسته ۷۲ درصد کره زمین را و ۶۹ درصد جمعیت جهان را تشکیل می دادند، امروزه، کولونی های (مستعمرات) هنوز در بند (موزامبیک، آنگولا، گینه بیسائو در افریقا و سورینام، هوندوراس بریتانیا در امریکای لاتین، تعداد زیادی از جزایر در اقیانوس آرام، پاپآ، هونگ کونگ در آسیا) کمتر از ۴ درصد کره زمین را تشکیل می دهند و ۱ درصد جمعیت کره زمین را ، یعنی حدود ۳۸ میلیون نفر از انسان ها را در برمی گیرند.
پایان
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
مقدمه
بخش اول
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
۱
دلارام در بر، دلارامجوی
لب از تشنگی خشک، بر طرف جوی
معنی تحت اللفظی:
این دسته از عشاق
در جست و جوی معشوق اند، اگرچه معشوق را در بردارند.
شبیه کسانی اند که در کراته رود اند، ولی علیرغم ان تشنه لب اند.
سعدی در غزلی همین جنون را تکرار می کند:
هرگز حضور حاضر غایب شنیده ای؟
من در میان جمع و دلم جای دیگر است.
معنی تحت اللفظی:
من ضمن حضور فیزیکی در جمع،
به لحاظ فکری جای دیگر هستم.
مگر حضور حاضر و غایب محال نیست؟
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک حضور و غیاب
را
به شکل دیالک تیک حضور فیزیکی (جسمانی، مادی) و غیاب فکری
بسط و تعمیم می دهد.
چنین چیزی امری طبیعی و امکان پذیر است و نه محال.
تفکر و تخیل
از سرحدات مادی، پا فراتر می نهد.
تیرباران بر سر و صوفی گرفتار نظر
مدعی در گفتگوی و عاشق اندر جستجو ست.
معنی تحت اللفظی:
بر سر صوفی بارانی از تیر می بارد، ولی او در حال تماشای جمال حق است
مدعی در حال گفتگو با عاشق است، ولی عاشق در جستجوی معشوق است.
سعدی
در این بیت غزل
هم
دیالک تیک حاضر و غایب
را
به شکل دیالک تیک تیرباران مادی و تماشای فکری
و
به شکل دیالک تیک گفتگوی مادی و جست و جوی فکری بسط و تعمیم می دهد.
هدف سعدی نشان دادن جنون و خردستیزی است:
تیر بر سر و روی صوفی می بارد، ولی او چنان محو خیال است که به درک حسی موقعیت مشخص خود قادر نیست.
در وجود صوفی به سبب سلطه جنون، عقل از کار افتاده و دیالک تیک حسی و عقلی تار و مار شده است.
در غیاب خرد شناسنده، سیگنال های حواس پنجگانه نمی توانند تفسیر و تفهیم و تحلیل شوند و فرامین واکنشی به اعضا ارسال گردند.
نتیجه اینها همه
تخریب دیالک تیک کنش و واکنش است.
ارگانیسم اسیر جنون
به سبب اختلال دیالک تیک سیستم و محیط،
دیگر نمی تواند نسبت به محیط خویش عکس العمل نشان دهد و در معرض نابودی قرار می گیرد.
چنین انسانی به درجه جمادات سقوط کرده است،
ذلیلتر و ناتوانتر از حتی جانوران تک سلولی است.
ادامه دارد.
پروفسور دکتر کامیلا وارنکه
برگردان
شین میم شین
۱۱
۱۲
الف
ب
۱۳
۱۴
تئوری کلیت
(کلیت ـ تئوری)
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13815
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13819
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13826
۴
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13836
۵
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13842
۶
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13849
پایان
هولیسم
(کل گرایی)
https://hadgarie.blogspot.com/2020/06/blog-post_339.html
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5910
ویتالیسم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4899
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
ادامه دارد.
میم حجری
https://hadgarie.blogspot.com/2024/04/blog-post_645.html
ادامه دارد.
هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
شین میم شین
اتر
(دی اتول اتر)
اتر مایعی بی رنگ، سهل التحریق (به سادگی قابل سوختن) و سهل التبخیر (به سادگی قابل تبخیر، فرار) با بوی خاص خویش است.
بخارهای اتر
سنگین تر از هوا هستند و به زمین سیر می کنند (خزنده اند.)
بخارهای اتر در آمیزش با هوا
مخلوطی انفجاری
تشکیل می دهند.
اتر به دلیل حلالیت (حل کنندگی) خوب
به عنوان حلال و نرمساز مورد استفاده قرار می گیرد.
اتر
ماده بیهوش کننده نیرومندی است.
اگر مقدار زیادی از اثر تنفس شود،
به تحریک پوست مخاطی و صدمه رسیدن به ششها منجر می شود.
اثرگذاری مکرر اتر بر پوست،
به
چربی زدایی از پوست، ترک برداشتن پوست و سوزش (التهاب) پوست و واکنش های آلرژتیکی (حساسیت)
منتهی می شود.
نشانه های مسمومیت مزمن (طولانی مدت، کرونیکی) با اثر
به شرح زیرند:
خواب آلودگی
بی اشتهایی
اختلالات روانی
کاهش وزن
سوزش های (ورم، اشتعال، التهاب) کلیوی
پایان
ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُوا خَائِبِينَ﴾
[ آل عمران: ۱۲۷]
کریم
در این آیه
از شق القمرهای الله گزارش می دهد
که
شباهت غریبی به خوانین و سلاطین نظامات برده داری و فئوالی و امریالیستی دارد.
یا می کشند ویا خوار می سازند و نومید به خانه شان برمی گردانند.
هنر دیگری ندارند.
﴿لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ﴾
[ آل عمران: ۱۲۸]
الله در این آیه هم مثل خوانین و سلاطین نظامات برده داری و فئوالی و امریالیستی
مخالفین خود را به توبه وامی دارد ویا غذاب شان می دهد
و کسی نمی تواند جلودارشان شود.
الله
انعکاس انتزاعی ـ آسمانی خوانین و سلاطین نظامات برده داری و فئوالی و امریالیستی است.
﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۚ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾
[ آل عمران: ۱۲۹]
کریم
در این آیه
وسعت املاک الله را به رخ خلایق می کشد.
الله
شبیه سرکرده های برده دار و فئودال و سرمایه دار جهان
مالک هر چه در آسمان و زمین هست، است،
کریم
از غارت (دارایی مادی و مالی)
معیار عظمت می سازد.
بدین طریق
توده تهیدست تاریخساز
تحقیر می شوند
و
توانگران استثمارگر عیاش و علاف
تجلیل.
شباهت الله به خوانین و سلاطین نظامات برده داری و فئوالی و امریالیستی
در این بخش از این آیه هم معلوم می شود:
الله
خودکامه و خود رأی است.
هرکه را بخواهد می بخشد و هر که را بخواهد زجر می دهد.
بی اعتنا به اینکه آندو کی باشند و چه کرده باشند.
خلخالی
حکم اعدام فرزندان مردم را امضا می کرد و شبیه الله می گفت:
اگر بیگناه باشند، به بهشت می روند.
کریم
از فرط حواس پرتی
حرف قبلی اش را نفی می کند:
خدایی که عذاب می داد، به عنوان امرزنده و مهربان به خلایق قالب می شود.
ادامه دارد.
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
مقدمه
بخش اول
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
۱
دلارام در بر، دلارامجوی
لب از تشنگی خشک، بر طرف جوی
معنی تحت اللفظی:
این دسته از عشاق
در جست و جوی معشوق اند، اگرچه معشوق را در بردارند.
شبیه کسانی اند که در کراته رود اند، ولی علیرغم ان تشنه لب اند.
سعدی
در این بیت شعر،
به بیان نشانه های دیگری از جنون عشاق کذائی می پردازد:
حضرات ضمن اینکه دلارام را در بردارند، دنبال دلارام می گردند، ضمن اینکه در کناره جویبارند، دنبال آب می گردند.
۱
بیگانگی از (۱)، به بیگانگی از خود می انجامد و بیگانگی از خود به بیگانگی از (۲) منجر می شود.
بیگانگی از خرد، به بیگانگی از خود می انجامد و بیگانگی از خود به بیگانگی از غیرخود منجر می شود.
۲
شناخت در دیالک تیک اوبژکت ـ (۱)، در دیالک تیک غیرمن و (۲)، در دیالک تیک جامعه و (۳) ممکن می شود و قوام می یابد.
شناخت در دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت، در دیالک تیک غیرمن و من، در دیالک تیک جامعه و فرد ممکن می شود و قوام می یابد.
خودشناسی و جامعه شناسی همواره دست در دست و شانه به شانه می روند.
ادامه دارد.
پروفسور دکتر کامیلا وارنکه
برگردان
شین میم شین
۱
۲
تنوع
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13485
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13490
پایان
سیستم
(سامانه)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7307
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7306
۳
۴
۵
۶
۷
الف
ب
۸
۹
۱۰
مراجعه کنید
به
قصه
پتزه تینو
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9089
پس پرسش پتزه تینو از هر رهگذر در باره تعلق خود بدان، اشتباه آمیز بود.
مترجم
ادامه دارد.
هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
شین میم شین
آئه روسول
به مخلوطی از گازها با ذرات جامد و یا با قطرات (ذرات مایع) اطلاق می شود
که دو گونه اند:
۱
آئه روسولی که مخلوطی از قطرات مایع در هوا (گاز) باشد،
مه نامیده می شود.
مثلا
آئه روسول از قوطی اسپری
۲
آئه روسولی که مخلوطی از ذرات (مواد جامد) در هوا (گاز) باشد،
دود نامیده می شود.
فرم های خاصی از آئه روسول می توانند وارد شش ها شوندو مؤثر افتند.
پایان
ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿بَلَىٰ ۚ إِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَٰذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِّنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ﴾
[ آل عمران: ۱۲۵]
کریم
در این آیه
رهنمود جنگی می دهد:
پیش شرط پیروزی در جنگ،
مقاومت و پرهیزگاری و امداد غیبی است.
کریم
از کیسه خلیفه می بخشد.
خدا در آیه قبلی پرسیده بود:
۳۰۰۰ فرشته کافی است؟
ظاهرا مسلمین به ۳۰۰۰ راضی نبوده اند
و
خدا
۵۰۰۰ فرشته فرستاده است.
﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَىٰ لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ ۗ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ﴾
[ آل عمران: ۱۲۶]
ما را باش.
خیال کردیم که هزاران فرشته برای پیروزی در جنگ فرستاده شده اند.
در حالیکه فرشته ها برای شادمانی و دلگرمی مسلمین فرستاده شده اند.
کریم
چنان وانمود می کند که انگار مسلیمن چه بسا ترسان و لرزان در میدان،
حضور ۵۰۰۰ فرشته را می بینند و شادمان و دلگرم می شوند و شمشیر می کشند.
ضمنا
پرسش مربوط به تعداد فرشته ها و حتی ارسال فرشته ها
تعیین کننده نبوده است.
تعیین کننده فقط یاری خدای پیروزمند و دانا بوده است.
مگر ارسال فرشته ها یاری خدا محسوب نمی شود؟
معلوم نیست که منظور کریم چیست.
ادامه دارد.
پروفسور دکتر اورسولا لمکول
(۱۹۳۷ ـ ۲۰۱۴)
برگردانی و درنگی
از
شین میم شین
فصل اول
صلح، آزادی، عدالت:
فرضیه های هنجاری روابط بین المللی
پروفسور دکتر رایموند زایدالمن
مبانی سیاست بین المللی
روابط بین المللی و مسئله ارزش های اساسی
الف
روابط بین المللی و منافع هادی شناخت
۱
وقتی که در علوم سیاسی در سال های ۶۰ بحث بر سر الزام و چگونگی و چیستایی احکام ارزشی در تجزیه و تحلیل علمی (مشاجره بر سر احکام ارزشی) بود، طرفداران علم پیرو احکام ارزشی و علم انتقادی، مفهوم منافع هادی شناخت را مطرح کردند.
در این جمله مؤلف
هم
از جهان بینی ایدئالیستی او پرده برمی افتد
و
هم
از طرز «تفکر» سوبژکتیویستی او:
او
مفهوم (مفهوم منافع هادی شناخت)
را
مقدم بر موضوع
(روح را مقدم بر ماده، شعور را مقدم بر وجود)
می داند.
این چیزی جز ایدئالیسم نیست.
او
ضمنا
نقش تعیین کننده را در دیالک سوبژکت شناخت و اوبژکت (موضوع) شناخت،
از آن سوبژکت شناخت (طرفداران علم پیرو احکام ارزشی و علم انتقادی) می داند.
این چیزی جز سوبژکتیویسم نیست.
ادامه دارد.
محمدبن بهاءالدین محمد مولوی بلخی (۶۰۴ ـ ۶۷۲ هجری قمری)
متخلص به «خاموش» و «خَموش» و «خامُش»
تحلیلی
از
شین میم شین
۱
می وصلم بچشان تا در زندان ابد
به یکی عربده مستانه به هم درشکنم
معنی تحت اللفظی:
جرعه ای از باده وصل به من بنوشان،
تا مست شوم و به عربده ای در زندان ابدی را درهم بشکنم.
مولانا
در این بیت شعر
دنیا را به زندان تشبیه می کند،
موجودات زنده را به محکومین به حبس ابد
و
مرگ را به آزادی
از سویی
و
به وصل با حق
از سوی دیگر.
خواجه عبدالله انصاری
هم همین نگرش عرفانی را نمایندگی می کند:
گویند که چون عزرائیل خواست موسی را قبض روح کند
موسی گفت:
ای عزرائیل
نخست این پیغام مرا به حق برسان
و
بگو:
«هیچ دیدی که دوست از دوست خود جان بستاند؟»
عزرائیل پیغام بگذارد، پاسخ آمد که
ای موسی
هیچ دوستی دیدی که دیدار دوست خود نخواهد؟
این بدان معنی است که عرفان آبستن نیهلیسم است.
نیهلیسمی که انتحار و یا اعدام فخرفروشانه را مورد تجلیل قرار می دهد:
گفت:
«آن یار کزو گشت سر دار بلند،
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد.»
حافظ خردستیز
در این بیت غزل،
بر دار شدن حلاج را مورد تجلیل نیهلیستی قرار می دهد:
دار به سبب اعدام حلاج دیوانه، سربلند می شود.
حافظ
ضمنا
انا الحق گفتن حلاج دیوانه را افشای اسرار جا می زند.
در قاموس عرفان و عرفا
معنای زندگی در مرگ است.
یعنی
خود زندگی زندان واره است و بی معنا ست.
البر کامو
علامه امپریالیسم
در لاطائلاتش،
خودکشی را به مثابه تنها راه غلبه بر پوچی زندگی
توصیه می کند.
همه تروریست های راستگرا و چپنما هم مسموم به زهر مهلک عرفان بوده اند و هستند.
مثلا
فاشیست ها و فوندامنتالیست های اسلامی و حتی استالینیست ها.
در قاموس عرفان و عرفا
مرگ
به معنی نیل به وحدت با حق است
و
ارگاسم
به معنی تجربه دنیوی این وصل.
هنوز هم در خانقاه ها
مرادان و بزرگان خانقاه ها
برای استثمار جنسی زنان و نران
آنها را به طور خانوادگی به تخت می کشند و کام می گیرند.
احتمالا
بهانه و دلیل مولانا در تجاوز جنسی مستمر به کودکان مردم که در مکتبش تلمذ می کردند،
همین تجربه وصل با حق در اثر ارگاسم بوده است.
شعارهای تروریست های فدایی
معروف
به
«جنگ مسلحانه: هم استراتژی، هم تاکتیک»
و
«ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا»
سرشته به همین استنباط عرفان و فاشیسم و اگزیستانسیالیسم از زندگی و مرگ بوده اند.
در
شعار «مبارزه مسلحانه: هم استراتژی هم تاکتیک» مسعود احمدزاده
دیالک تیک استراتژی و تاکتیک
در سنت عرفان، تخریب می شود و میان اقطاب دیالک تیکی (استراتژی و تاکتیک) علامت تساوی گذاشته می شود
که
در عرفان خردستیز به عنوان اصل «وحدت وجود»،
به خورد خلایق خر داده می شود.
خرافه وصل عارف با حق
هم
چیزی جز ذوب نیهلیستی ماده در روح نیست.
در
شعار «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» امیر پرویز پویان
نیز
ضرورت مبارزه مسلحانه
به معنی ضرورت گذشتن پیشاپیش از روی جنازه خویش
است
و
رد تئوری بقا
به معنی تحقیر خردستیزانه زندگی و اثبات حقانیت و حقیقت انتحار عنقلابی است.
این کردوکار حضرات
اما
قبل از همه
به معنی ستیز با غریزه قدر قدرت حفظ نفس است
که کار بسیار دشواری است و مستلزم تخریب پیشایپش خانه خرد است.
دلیل جنون فاشیست ها و فوندامنتالیست ها و تروریست ها و نیهلیست ها و حلاج ها
هم
همین است.
ادامه دارد.
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
مقدمه
بخش اول
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
حافظ
شرح این قصـه مگر شمـع برآرد بـه زبان
ور نـه پروانـه ندارد به سـخـن پروایی
معنی تحت اللفظی:
پروانه پروای نقل این قصه را ندارد.
شاید شمع داشته باشد.
شیوایی و دلنشینی این بیت غزل خواجه
به دلیل واژه های پروا و پروانه است.
خواجه در این بیت غزل هم
دیالک تیک عاشق و معشوق
را
به شکل دیالک تیک پروانه و شمع بسط و تعمیم می دهد.
منظور این است
که
پروانه را عشق عظیم به شمع
مجال سخن نمی دهد.
در حالیکه شمع سر حال است و قادر به نقل قصه.
حافظ
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتـش آن است که در خرمن پروانه زدند.
معنی تحت اللفظی:
آتشی که به خنده شمع منجر شود،
اصلا آتش نیست.
آتش باید مثل آتشی باشد که پروانه را خاکستر می سازد.
مشخصه معرفتی ـ نظری خواجه
خردستیزی او ست:
خواجه در این بیت غزل،
عملا
در صدد تعریف و در واقع، تحریف آتش است.
خواجه
به عینیت و واقعیت آتش بی اعتنا ست.
اولا
پروانه به آتش شمع می سوزد.
یعنی اتش شمع و آتشی که به خرمن پروانه افتاده،
اتش واحدی است.
ثانیا
تعریف هر چیز باید رئالیستی و راسیونالیستی (واقع گرایانه و خردگرایانه) باشد و نه سوبژکتیویستی (دلبخواهی) و ایراسیونالیستی (خردستیزانه)
شمع در اثر آتش ذوب می شود.
در اثر همان آتشی که پروانه خاکستر می شود.
دلیل تفاوت سرانجام پروانه و شمع
این است که شمع بر خلاف پروانه آب ندارد تا تبخیر و تجزیه شود و خاکستر شود.
ادامه دارد.
پروفسور دکتر کامیلا وارنکه
برگردان
شین میم شین
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
(کدام دیالک تیک؟
احتمالا
دیالک تیک جزء و کل
مورد نظر مئلف است.
مترجم)
۸
پایان
سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
(۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)
برگردان
شین میم شین
۱
جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی
الف
راجع به طرح مسئله
ادامه
۴۶
۴۷
۴۸
۴۹
۸۰
(مغز کیسه صفرا واره نیست که به ترشح پدیده ها و روندهای روانی بپردازد.
مترجم)
۸۱
۸۲
۸۳
۸۳
۸۴
۸۵
۸۶
· پیوند میان پدیده های روانی و جهان خارج در هر دو صورت زیر، خود را به ما نشان می دهد:
هم
وقتی که ما پیوند میان پدیده های روانی با مغز را در نظر می گیریم
و
هم
وقتی که ما رابطه معرفتی پدیده های روانی با واقعیت عینی را در نظر می گیریم.
(می توان گفت که پدیده های روانی در آن واحد در دو دیالک تیک زیر وجود دارند:
هم
در دیالک تیک مغز و محیط (جهان خارج، واقعیت عینی)
و
هم
در دیالک تیک انعکاس واقعیت عینی در آیینه مغز و واکنش خلاق مغز به سیگنال های حسی.
یعنی
در دیالک تیک شناخت حسی و شناخت عقلی.
مترجم)
ادامه دارد.
هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
شین میم شین
۶
۷
۸
۹
الف
ب
پ
ت
ث
۱۰
۱۱
انقلاب سوسیالیستی کبیر اکتبر
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12755
بحران عمومی سرمایه داری
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8547
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
پایان
میم حجری
https://hadgarie.blogspot.com/2024/04/blog-post_58.html
اددامه دارد.
ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾
[ آل عمران: ۱۲۳]
کریم
در این آیه
مؤثریت جزم (دگم) توکل به خدا
را
تبلیغ می کند:
مسلمین در جنگ بدر، علیرغم ضعف، پیروز شده بودند.
چون خدا به یاری شان شتافته بود.
کریم
هرگز دیالک تیک داد و ستد را فراموش نمی کند:
حالا که مسلمین در جنگ بدر یاری دریافت کرده اند، پس باید داد درخور به خدا بدهند.
تا بدهکار خدا نباشند و بر خدا بیداد نرود.
چگونه؟
مسملین باید از خدا بترسند و شکرگزار باشند.
خدای کریم
شبیه خوانین و سلاطین خرفت و خر است:
مثل آنها
از ترسناک بودن خود و شکرگزار بودن خلایق
لذت می برد.
خدا کسی را به روز خدا نیندازد.
﴿إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِّنَ الْمَلَائِكَةِ مُنزَلِينَ﴾
[ آل عمران: ۱۲۴]
کریم
ظاهرا
در جنگ بدر، به توکل انتزاعی و خشک و خالی بسنده نکرده است.
وعده ارسال ۳۰۰۰ ملک از فلک را به آنها داده است.
در واقع دلیل پیروزی مسلمین در جنگ بدر
امداد غیبی بوده و رزم تن به تن عینی.
ادامه دارد.
سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
(۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)
برگردان
شین میم شین
۱
جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی
الف
راجع به طرح مسئله
ادامه
۳۷
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۴۲
۴۳
۴۴
۴۵
ادامه دارد.
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
مقدمه
بخش اول
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
حافظ
پروانـه او گر رسد ام در طـلـب جان
چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم
معنی تحت اللفظی:
اگر پروانه او برای قبض روحم از راه برسد،
مثل شمع ذوب می شوم.
حافظ در این بیت غزل هم
دیالک تیک عاشق و معشوق را نه به شکل دیالک تیک پروانه و شمع، بلکه برعکس به شکل دیالک تیک و یا دوئالیسم شمع و پروانه بسط می دهد و از فرط خریت و خردستیزی خیال می کند که شق القمر می کند.
حافظ
ور چو پروانـه دهد دسـت فراغ بالی
جز بدان عارض شـمـعی نـبود پروازم
معنی تحت اللفظی:
اگر به مثابه پروانه توان پرواز داشته باشم، فقط دور روی شمع آسای او می پرم.
حافظ در این بیت شعر
دیالک تیک عاشق و معشوق را به درستی به شکل دیالک تیک پروانه و شمع بسط و تعمیم می دهد.
و
به سوختن پروانه وار در اثر گشتن دور شمع فخر می فروشد.
ادامه دارد.
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۲۰
قانون گذار از تغییرات کمی به تحولات کیفی
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12613
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12615
پایان
کیفیت و کمیت
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5777
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5778
۲۱
الف
ب
پ
ت
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
پایان
هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
شین میم شین
۱
۲
۳
۴
۵
الف
۱
۲
۳
ب
۱
۲
۳
۴
۵
پ
ت
ث
ادامه دارد.