دایرة المعارف مفاهیم محیط زیست (الف) آنتیمون

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

آنتیمون

شبه فلزی شکننده به رنگ نقره است

که

در زمینه های زیر مورد استفاده قرار می گیرد:

به مثابه جزئی از آلیاژی برای آلیاژهای قلع و سرب،

برای ارتقای سفتی و سختی آنها.

در پزشکی.

به عنوان ماده حراست از شعله وری در منسوجات و مواد مصنوعی (مثلا پلاستیکی).

پیوندهای آنتیمونی بسان پیوندهای سرب و ارسن

بسیار سمی اند

و

بسان پیوندهای سربی و آرسنی مورد استفاده قرار می گیرند.

قرار گرفتن طولانی مدت در معرض آنتیمون

مثلا در محل کار

می تواند به فونکسیون قلب، خدشه وارد سازد.

پایان

خود آموز خود اندیشی (۹۷۵)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

۱

مرا جفا و وفای تو پیش، یکسان است

که هرچه دوست پسندد به جای دوست، نکو ست.

معنی تحت اللفظی:

به نظر من، فرقی بین وفا و جفای تو وجود ندارد.

برای اینکه هر تصمیمی دوست نسبت به دوست بگیرد،

زیبا ست.

سعدی

در این بیت شعر،

از ماهیت دوستی پرده برمی دارد.

او جفا و وفای دوست را یکسان تلقی می کند، چون خودمختار مطلق نه عاشق، بلکه معشوق است که سعدی دوست تلقی می کند.

دیالک تیک وفا و جفا از دیالک تیک های مهم جوامع برده داری و فئودالی است.

در این دیالک تیکی، مفهوم ظلم ویا بیداد، مورد تحریف قرار می گیرد.

جفا در این دیالک تیک، به مثابه ضد وفا قلمداد می شود:

بدین طریق

هر برده ای و رعیتی که به ارباب برده دار و فئودال بی وفایی کند،

یعنی به عهده منعقده پای بند نباشد،

ستمگر و ظالم قلمداد می شود و ارباب برده دار و فئودال مظلوم و ستمدیده.

این تحریف مفهوم جفا (ظلم، بیداد، ستم)

منشاء قرآنی دارد:

بشر در عالم الست

حتی

قبل از بسته شدن نطفه اش

با خدا (معبود، برده دار) عهدی بسته شده است.

اگر کسی به این عهد و پیمان با ارباب (خدا) وفا نکند،

به خدا ظلم می کند و ظالم محسوب می شود.

سعدی

در این بیت شعر

به جای ارباب، معشوق را قرار می دهد و میان وفا و جفای معشوق و یا دوست کذایی، علامت تساوی می گذارد.

محتوای این بیت شعر سعدی این است

که

عاشق فقط به طور مجازی کسی شده است و گر نه همان هیچ است که بوده است.

هیچ نمی تواند در باره خود تصمیم بگیرد، نظری داشته باشد، میان جفا و وفا فرق بگذارد.

ادامه دارد.

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۳۷۳)

میم حجری

https://hadgarie.blogspot.com/2024/05/blog-post_749.html

ادامه دارد.

قرآن کریم از دیدی دیگر (۲۴۸)

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾
[ آل عمران: ۱۵۹]

به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين خوشخوى و مهربان هستى.

اگر تندخو و سخت‌دل مى‌بودى از گرد تو پراكنده مى‌شدند.

پس بر آنها ببخشاى و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توكل‌كنندگان را دوست دارد.

این جور آیات کریم،

به تعیین طرز رفتار خود او با مسلمین و تجدید نظر در طرز رفتار خود با مسلمین اختصاص دارند.

۱

به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين خوشخوى و مهربان هستى.

این بخش از این آیه،

طرز رفتار مؤثر و مفید با با مسملین را تعیین می کند:

کریم باید خوشخو و مهربان باشد و نه منتقد و پیگیر و خشمگین.

کریم

کما فی السابق

دلیلی ندارد.

به همین دلیل، خوشخویی مصلحتی و عوامفریبانه و سطحی خود را

رحمت الهی بر خود جا می زند.

۲

اگر تندخو و سخت‌دل مى‌بودى از گرد تو پراكنده مى‌شدند.

اکنون

کاسه ای که زیر نیمکاسه خوشخویی است، نمودار می گردد:

خوشخویی

برای جلب مسلمین است.

برای جلوگیری از فاصله گیری مسملین از کریم است.

خوشخویی به این دلیل رحمت الهی است

که

مفید و سودمند است.

این چیزی جز پراگماتیسم کریم نیست.

برای پراگماتیسم،

حقیقت کشک هم نیست.

تعیین کننده

سودمندی است و نه حقیقت.

اگر کشتار نصف جمعیت جامعه هم مفید باشد،

رحمت الهی است.

پراگماتیسم

مهم ترین و ارتجاعی ترین و ضد انسانی ترین مکتب فلسفی امپریالیسم است.

۳

پس بر آنها ببخشاى و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توكل‌كنندگان را دوست دارد.

این بخش از این آیه،

مملو از رهنمودهای اخلاقی (رفتاری) است:

کریم

باید مسلمین تندخو را ببخشد و از خدای کذایی برای شان خوشخویی (رحمت الهی) بخواهد.

ضمنا

برای خر کردن مسلمین، باید دموکراسی بازی در بیاورد:

مثلا

با آنها مشورت الکی بکند.

انتخابات خرپرورانه برگزار کند تا الکی رأی خرکی بدهند و خیال کنند

که تصمیم گرفته اند و کاره ای اند.

ضمنا

موقع انجام کاری

از دید کریم

باید به عوض تفکر و تأمل و تعقل، به خدای کذایی توکل داشت.

چرا و به چه دلیل؟

برای اینکه خدا توکل کنندگان را بر تفکر کنندگان و تأمل کنندگان و تعقل کنندگان ترجیح می دهد.

البته ۱۴۰۰ سال قبل

این افکار کریم،

قابل توجیه اند.

وای بر حال مردمی که در دهه سوم قرن بیست و یکم

این افکار را تبلیغ می کنند.

ادامه دارد.

دایرة المعارف مفاهیم محیط زیست (الف) آنتی بیوتیک ها

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

آنتی بیوتیک ها

به موادی اطلاق می شوند

که

توسط میکرو موجودات تشکیل می یابند

و

مانع رشد باکتری ها و دیگر موجودات ذره بینی می شوند

و یا آنها را می کشند.

مثلا پنی سیلین.

آنتی بیوتیک ها

هم در پزشکی و هم در دامپزشکی

برای مبارزه با بیماری های عفونی مورد استفاده قرار می گیرند.

درصورت استفاده مستمر از آنتی بیوتیک ها

مثلا در دامپزشکی برای مقابله با بیماری های عفونی،

تحت شرایطی

باکتری هایی تشکیل می یابند

که نسبت به آنتی بیوتیک ها مقاوم اند.

خوردن گوشت و شیر و غیره این حیوانات و مرغان و پرندگان

به بی اثر گشتن آنتی بیوتیک ها به انسان ها منجر می شوند.

مراجعه کنید

به

مقررات مواد غذایی حیوانات

پایان

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ج) جنبش کمونیستی جهانی (۱)

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

۱

  • جنبش کمونیستی جهانی به مجموعه کمونیست های کلیه کشورهای جهان اطلاق می شود.

۲

  • جنبش کمونیستی جهانی به واحد پیشاهنگ (پیش قراول) و رهبر طبقه کارگر بین المللی اطلاق می شود.

  • مراجعه کنید به طبقه کارگر

طبقه کارگر

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8662

۳

  • جنبش کمونیستی جهانی به نیروی انقلابی اصلی دوران ما در مبارزه در راه صلح، دموکراسی، سوسیالیسم و کمونیسم اطلاق می شود.

  • مراجعه کنید به دوران

دوران گذار از کاپیتالیسم به سوسیالیسم و کمونیسم

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11109

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11127

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11133

پایان

۴

  • جنبش کمونیستی جهانی فقط جمع ریاضی ساده همه کمونیست های جهان نیست.

۵

  • جنبش کمونیستی جهانی به نیروی انقلابی مشترک احزاب و گردان های خودمختار (مستقل) و برابرحقوق یک جتبش جهانگستر اطلاق می شود که با عوامل زیر به وحدت رسیده اند:

الف

  • با انترناسیونالیسم پرولتری

  • مراجعه کنید به انترناسیونالیسم پرولتری

انترناسیونالیسم

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9150

انترناسیونالیسم سوسیالیستی

(خواهری ـ برادری سوسیالیستی)

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9083

پایان

ب

  • با تئوری و جهان بینی یکپارچه ای (مارکسیسم ـ لنینیسم)

  • مراجعه کنید به مارکسیسم ـ لنیینسم

پ

  • با مبارزه مشترک بر ضد دشمن مشترک، یعنی امپریالیسم

  • مراجعه کنید به امپریالیسم

امپریالیسم

(کاپیتالیسم انحصاری، سرمایه داری انحصاری)

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13181

ت

  • با آماج مشترک، یعنی سوسیالیسم و کمونیسم

  • مراجعه کنید به سوسیالیسم و کمونیسم

سوسیالیسم

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6158

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6157

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ج) جهش دیالک تیکی (۳)

پروفسور دکتر کامیلا وارنکه

برگردان

شین میم شین

۱۶

  • نظریات متافیزیکی (غیر دیالک تیکی) توسعه قادر به درک دیالک تیک بغرنج جهش و توسعه نبوده اند:

الف

  • یکی از جریانات متافیزیکی فقط نتایج نهائی روند توسعه را در نظر می گیرد و در آن فقط رشد کمی و پیوسته را می بیند (اوولوسیونیسم)

ب

  • جریان متافیزیکی دیگر فقط پیدایش و تغییر را در نظرمی گیرد و لذا تنها به درک این حقیقت امر نایل می آید که روند توسعه از سلسله ای از جهش ها تشکیل یافته است.
  • (کوویر و امثال او).

۱۷

  • رفتار سیستم های مافوق ثابت را نیز باید به لحاظ نسبیت اوولوسیون و جهش توضیح داد:

الف

۱

  • در سیستم های مافوق ثابت، تعویض جهشی وضع سیستمی که برای حفظ ساختار اساسی سیستم صورت می گیرد، نسبت به کل سیستم، جهش کیفی محسوب نمی شود.

۲

  • فونکسیون جهش، موجب فراتر گذشتن از حد سیستم نمی شود، بلکه برعکس، به تغییر میدان شیوه های رفتاری ممکنه سیستم برای حفظ ثبات سیستم منجر می شود.

۳

  • اما با این حال تغییر جهشی هر سیستم مافوق ثابت یک جهش کیفی اصیل است.
  • چون در سطح شیوه های رفتاری هر کدام از شیوه های رفتاری ممکنه سیستم با شیوه های رفتاری دیگر تفاوت کیفی وجود دارد.

۴

  • از رفتار سیستم های مافوق ثابت آشکار می شود که جهش ها طبیعتا به دو دسته تقسیم می شوند:

الف

  • جهش های سیستم نگهدار

ب

  • جهش های سیستم شکن.

۵

  • جهش دیالک تیکی را سیستم نگهدار می نامند، اگر تغییر کیفی سیستم که از آن ناشی می شود، به ثبات سیستم و مطابقت آن با شرایط تغییر یافته محیط زیست منجر شود.

۶

  • جهشی را سیستم شکن می نامند که تغییر کیفی ناشی از آن، موجب نابودی سیستم گردد و به جای آن سیستم دیگری را بنشاند که با محیط زیست بهتر مطابقت دارد.

۷

  • تفاوت جهش های سیستم نگهدار و سیستم شکن نیز مطلق نیست، بلکه وابسته به سیستم مختصات مربوطه است.

۸

  • اگر جهش را در خارج از هر گونه پیوند در نظر بگیریم، در می یابیم که آن، هم سیستم نگهدار است و هم سیستم شکن.

(یعنی

دیالک تیکی از آندو ست.

مترجم)

۹

  • زیرا جهش از سوئی همواره رفتاری را، حالتی را و سیستمی را در هم می شکند و از سوی دیگر، همواره رفتاری را، حالتی را و سیستمی را حفظ می کند.

۱۰

  • رابطه جهش های سیستم نگهدار و سیستم شکن را می توان در مدل سیستم های مولتی ثابت به وضوح دید:

۱

  • ساخت هر سیستم مولتی ثابت چنان است که آن از زیرسیستم های مولتی ثابت به هم پیوسته تشکیل یافته است که خود را نسبتا مستقل از یکدیگر تغییر می دهند.

۲

  • این امر میدان وسیعتری را برای مطابقت در اختیار آنان می گذارد، تا بتوانند ساختار سیستمی خود را در مقابل تغییرات محیط زیست حفظ کنند.

۳

  • این سیستم ها ثبات سیستمی خود را با تغییر جهشی زیرسیستم های خود تحقق می بخشند.

۴

  • اما همین تغییرجهشی می تواند به نابودی سیستم هم منجر شود:

الف

  • اولا اگر تغییر کیفی، شامل حال زیرسیستم بسیار مهمی در سلسله مراتب سیستمی گردد.

ب

  • ثانیا اگر تغییر کیفی، شامل حال تعداد کافی از زیرسیستم ها شود.

۵

  • وابستگی نسبی زیرسیستم ها (که نتیجه استقلال نسبی آنها ست) سبب می شود که تحت شرایط معینی، تغییر کیفی یک زیرسیستم موجب تغییر کیفی زیرسیستم های دیگر شود.

۶

  • از این رو ست که به عنوان مثال، ساختمان سیستم جامعتی سوسیالیسم پیشرفته که با تشکیل سیستم اقتصادی آغاز می شود، بدان محدود نمی ماند، بلکه تغییر کیفی متناسب با آن را در زیرسیستم های دیگر جامعه الزامی می سازد و به دنبال می آورد.

۷

  • شناخت وحدت دیالک تیکی گشتاور اوولوسیونی (تدریجی) و جهشی در روند توسعه، برای مبارزه سیاسی طبقه کارگر اهمیت بزرگی داشته و دارد.

۸

  • این امر سبب می شود که اقدامات انقلابی با دقت و وسواس تدارک دیده شوند و به تغییر بنیادی جامعه منجر شوند.

۹

  • رویزیونیسم ورفرمیسم گشتاورهای اوولوسیونی روند توسعه را مطلق می کنند و ضرورت مبارزه انقلابی (جهشی) را منکر می شوند.

رویزیونیسم

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5284

۱۰

  • جریانات آنارشیستی (سکتاریستی (مبتنی بر فرقه گرائی) و آوانتوریستی (مبتنی بر ماجراجویی) برعکس رفرمیسم و رویزیونیسم، گشتاورهای جهشی (انقلابی) مبارزه طبقاتی را مطلق می کنند.

آنارشیسم، آنارکوسندیکالیسم، آنارکوکمونیسم

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7216

ادامه دارد.

وجود و شعور (۲۷)

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

(۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

۱

جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی

الف

راجع به طرح مسئله

ادامه

۴

ادوراد برادفورد تیچه نر

(۱۸۶۷ ـ ۱۹۲۷ )

روانشناس تجربی انگلیسی ـ امریکایی

  • تیچه نر در سال های بعد، دست به چرخش غیر منتظره ای می زند.

۵

  • در «درسنامه روانشناسی» او که در نیویورک تحت عنوان «متن کتاب روانشناسی» در سال ۱۹۱۲ منتشر می شود، ما با دیگر جریانات فکری ماخیستی بنیادی کاملا واضح او برخورد می کنیم:

  • «میان مواد فیزیک و روان شناسی» نمی تواند تفاوت ماهوی وجود داشته باشد.

  • آنچه که ما ماده و روح می نامیم، اصولا و اساسا باید یکسان باشند.»

(این موضع فکری تیچه نر،

یادآور اصل پانته ئیستی وحدت وجود است

که عرفان هم نمایندگی می کند:

عرفان هم میان ماده و روح، وجود و شعور، خر و خدا و خلق و خرما فرقی قائل نمی شود

و

از ذوب عارف در خق دم می زند.

مترجم)

۶

  • به قول تیچه نر، «فیزیک و فیزیولوژی اشتراک موضوعی دارند.

  • علوم، ساده اند.

  • تفاوت شان چه بسا در نقطه نظرات شان است.»

۷

ریچارد اوه ناریوس

(۱۸۴۳ـ ۱۸۹۶)

فیلسوف آلمانی

از نمایندگان امپیریوکریتیسیسم

  • فصل مربوط به موضوع فیزیولوژی در در درسنامه تیچه نر ماهیتا چیزی جز عوامفهم سازی نظرات اوه ناریوس نیست.

  • (مراجعه کنید به تیچه نر، «درسنامه روان شناسی»، لایپزیگ، ۱۹۱۰، بخش اول، ص ۶ و ۸. )

۸

  • تیچه نر در اثر تاریخی ـ تئوریکی اش، که می کوشد به سمتگیری ماخیستی روان شناسی، مبنای سیستماتیک به اصطلاح «نوینی» ببخشد، ووندت را همراه با اوه ناریوس و ماخ به عنوان مؤسسین جا می زند.

  • (تیچه نر، «روان شناسی سیستماتیک»، پروله گومنا، نیویورک، ۱۹۳۹)

پ

ویلیام جیمز

(۱۸۴۲ ـ ۱۹۱۰)

روانشناس، فیلسوف پراگماتیست آمریکائی

مؤسس روانشناسی آمریکائی

استاد دانشگاه هاروارد

آثار:

پراگماتیسم: نامی جدید برای طرز تفکر های قدیم

معنای حقیقت

  • این امر، عواقب وسیعی به دنبال می آورد، وقتی که جیمز موضع فکری ماخ را اتخاذ می کند.

۲

  • اوه ناریوس اثر خاصی را تحت عنوان «تذکراتی راجع به مفهوم موضوع روان شناسی»، به مسئله موضوع روان شناسی اختصاص می دهد که در مجله «نوشتار سه ماهه فلسفه علمی»، جلد ۲۸، (۱۸۹۴) و (۱۸۹۵) منتشر می شود.

۳

  • لنین می نویسد:

  • این اثر اوه ناریوس مهمترین اثر برای فهم فلسفه او ست.

  • (لنین، «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» برلین، ۱۹۴۹، ص ۴۶)

۴

  • ویلیام جیمز در اثر پسیکولوژیکی بنیادی اش تحت عنوان «اصول موضوع روان شناسی» بالاعم و آشکارا در موضع فکری دوئالیسم جان لاک قرار داشته است.

۵

  • ویلیام جیمز شاخص مبنای فلسفی اثر خود را به شرح تعیین می کند:

الف

  • «این (مبنای فلسفی اثر من)، روی هم رفته، موضعی دیالک تیکی است که حاوی دو عنصر زیر است:

۱

  • روح شناسنده

۲

  • چیز شناخته شونده (موضوع شناخت)

ب

  • این موضع، عناصر دوگانه فوق الذکر را به مثابه دو چیز مغایر با هم در نظر می گیرد.

پ

  • هیچکدام از این دو عنصر، ناشی از خود و قابل استحاله به همدیگر نیست.

ت

  • هیچکدام از این دو عنصر، دیگری را به نحوی از انحاء نمودار نمی سازد و پدید می آورد.

ث

  • آندو همدیگر را مستقیما در جهان مشترکی می بینند:

  • یکی به طور ساده می شناسد و دیگری (قرینه اش) شناخته می شود.»

  • (ویلیام جیمز، «اصول روان شناسی»، لندن، ۱۹۰۷، جلد ۱، ص ۲۱۸)

۶

  • در اوایل قرن بیستم، فلسفه ویلیام جیمز دستخوش تحول رادیکالی می شود.

۷

  • ویلیام جیمز در سلسله سخنرانی ها و مقالاتی در سال های ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵، که بعدها در مجموعه ای تحت عنوان «مقالاتی راجع به امپیریسم رادیکال» در سال ۱۹۱۲ در نیویورک منتشر می شود، طرح ماخیستی «تجربه محض» خود فرمول بندی می کند.

۸

  • جیمز می نویسد:

الف

  • «من ادعا می کنم که بخش واحدی (یکپارچه ای) از تجربه (اگر در متن معینی در نظر گرفته شود)، نقش شناسنده، نقش حالت روحی، یعنی نقش شعور بازی می کند.

ب

  • در حالیکه همان مقطع واحد تجربه در متن دیگری، نقش چیز شناخته شونده را، یعنی نقش محتوای اوبژکتیو را بازی خواهد کرد.

(ویلیام جیمز

که

ناشیانه

دم از دیالک تیک می زند،

هنوز نمی داند که ضد اوبژکت (موضوع) شناخت، سوبژکت شناخت (شناسنده) است و نه محتوا

و

ضد محتوا، فرم است و نه چیز شناخته شونده (اوبژکت شناخت).

مترجم)

پ

  • به عبارت مختصر، فونکسیون آن در رابطه ای به مثابه اندیشه است و در رابطه دیگری به مثابه چیز.»

  • (ویلیام جیمز، «مقالاتی در امپیریسم رادیکال»، نیویورک، ۱۹۱۲ ، ص ۹ ـ ۱۰.)

ت

  • «آن بخش در کمپلکسی، خود را فقط به مثابه شعور نمودار می سازد و در کمپلکس دیگری فقط به مثابه محتوا.»

(در این جمله

هم

فهم بند تنبانی ویلیام جیمز از دیالک تیک آشکار می گردد:

ضد دیالک تیکی شعور (روح) وجود (ماده) است

و

ضد دیالک تیکی محتوا، فرم.

مترجم.

ث

  • «افکار از همان مواد تشکیل یافته اند که چیزها.»

  • ویلیام جیمز، آیا چیزی به نام «شعور» وجود دارد؟، مجموعه آثار، «ایده های نو در فلسفه»، سن پطرزبورگ، ۱۹۱۳، شماره ۴، ص ۱۱۳، ۱۲۷ (روسی)

(در این جمله ویلیام جیمز

نیز

سر و کله پانته ئیسم و عرفان پیدا می شود:

افکار و اشیاء

(شعور و وجود، روح و ماده، حلاج و حق، عارف و خدا و سیب و مفهوم و کلمه سیب)

هر دو از مواد واحدی تشکیل می یابند.

مترجم)

ادامه دارد.

خود آموز خود اندیشی (۹۷۴)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

ما باید منظور سعدی و حافظ را از مفهوم «دوست» دریابیم:

۱

سعدی

یار بار افتاده را در کاروان بگذاشتند

بی وفا یاران، که بر بستند بار خویش را

مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق

دوستان ما بیازردند یار خویش را.

معنی تحت اللفظی:

کاروانیان

مسافری را که بارش افتاده بود، تنها گذاشتند و به راه خود ادامه دارند.

خارجی ها از خوارج حمایت می کنند.

دوستان ما اما به آزار همراهان شان می پردازند.

دوستی سعدی با کاروانیان نیز باید شبیه دوستی گدازاده با پادشازاده باشد.

یعنی

دوستی یکطرفه باشد.

دوستی تحمیلی باشد.

آنها سعدی را تنها گذاشته اند و رفته اند.

او به عبث از دست «دوست» شکوه سر داده است.

چون انتظار کمک و یاری در رابطه یکطرفه ابلهانه و بیهوده است.

دوستی

اصولا و اساسا

باید متقابل مفید باشد.

دو طرفه باشد.

فرق عشق با دوستی همین جا ست.

عشق

یکطرفه است.

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ج) جهش دیالک تیکی (۲)

پروفسور دکتر کامیلا وارنکه

برگردان

شین میم شین

۷

  • تعریف چیزی به عنوان جهش و یا تکامل وابسته است به خصلت سیستم مختصات.

۸

  • با تعویض سیستم مختصات جهش ها می توانند به روندهای اوولوسیونی مبدل شوند و اوولوسیونی به جهش ها.

۹

  • مثلا تغییراتی که سرمایه داری رقابت آزاد را به امپریالیسم و امپریالیسم را به سرمایه داری انحصاری ـ دولتی مبدل می سازند، از نقطه نظر تمایز درونی سیستم جهش هائی را تشکیل می دهند.

۱۰

  • اما نسبت به کیفیت اصلی و نسبت به تضاد اصلی فراگیر که سیستم اجتماعی ـ اقتصادی مشخصی را از سیستم های اجتماعی ـ اقتصادی دیگر متفاوت می سازد، این تغییرات صرفا تغییرات اوولوسیونی فرماسیون (صورت بندی) اجتماعی ـ اقتصادی واحدی (سرمایه داری) محسوب می شوند.

۱۱

  • به طور کلی:
  • تغییرات جهشی کیفی در زیرسیستم ها و یا در مراحل توسعه سیستم کلی نسبت به توسعه سیستم کلی، تغییرات اوولوسیونی محسوب می شوند.

(برای درک و توضیح این مسئله باید به تفاوت کیفیت با ماهیت توجه داشت.

مثال:

با گذار از سرمایه داری رقابت آزاد به سرمایه داری انحصاری امپریالیسم)، کیفیت سیستم سرمایه داری عوض می شود

ولی با پیروزی انقلاب سوسیالیستی، تحول ماهوی صورت می گیرد.

زیربنای اقتصادی جامعه عوض می شود.

فرم مالکیت بر وسایل تولید جامعه عوض می شود.

سیستم سرمایه داری جای خود را به سیستم سوسیالیستی مید هد.

جامعه تحول ماهوی (زیربنایی) کسب می کند.

مترجم)

۱۲

  • جهش های کیفی سیستم کلی نیز (در صورتی که آن به مثابه زیرسیستم و یا مرحله توسعه سیستم فراگیرتر باشد) تغییرات اوولوسیونی این سیستم نظام عالی ترمحسوب خواهند شد.

۱۳

  • نسبیت جهش دیالک تیکی و تغییر اوولوسیونی ـ علاوه بر این ـ در آن است که جهش نیز به مثابه روند صورت می گیرد.
  • به مثابه روند گذار از یک کیفیت به کیفیت دیگر.

۱۴

  • بدین طریق، جهش نه تنها کیفیت کهنه را از کیفیت نو جدا می سازد، بلکه آن را به کیفیت جدید پیوند می دهد و لذا جهش همواره یک گشتاور تداوم (پیوست) و اوولوسیون را در بر دارد.

(برای درک و توضیح این مسئله

باید دیالک تیک گسست و پیوست را در نظر گرفت:

هر توسعه (تکاملی) دیالک تیکی از گسست و پیوست است:

مثال:

فرزند

نافی دیالک تیکی مادر و پدر است:

فرزند والدین را هم نفی می کند و هم اثبات.

خصایص منفی و مزاحم والدین را نقد و نفی میک ند و خصایص مثبت و حیاتمند آنها را حفظ می کند و توسعه می دهد.

به همین دلیل، هر نسل نو در هر زمینه، بهتر از نسل پیشین است.

مترجم)

۱۵

  • اما از آنجا که در چارچوب کیفیت اصلی موجود نه فقط تغییرات کمی صرف، بلکه همچنین مراحل توسعه متوالی آن به وسیله جهش های کیفی کوچکتر (در مقایسه با کیفیت اصلی) تحقق می یابند، می توان گفت که جهش نهائی که به فراتر گذشتن از حد کیفیت اصلی منجر می شود، در تحلیل نهائی محصول سلسله ای از جهش های کوچک است.

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ح) حزب کمونیست آلمان (کا. پ. د.) (۶) (بخش آخر)

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

بخش دوم

حزب مارکسیستی ـ لنینیستی طبقه کارگر در آلمان فدرال

۱

  • در منطقه تحت اشغال غربی آلمان، پس از در هم شکستن فاشیسم، نطفه های وحدت عمل طبقه کارگر، توسط بورژوازی بزرگ، قدرت های اشغلگر غربی و رهبران راستگرای سوسیال ـ دموکراسی نیست و نابود گشتند.

۲

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) بنابر فراخوان کمیته مرکزی حزب در ۱۱ ماه ژوئن سال ۱۹۴۵، در راه تحولات آنتی فاشیستی ـ دموکراتیکی مبارزه می کند و به اجرای پیگیرانه موافقت نامه پوتسدام می کوشد و با تشبثات بورژوازی بزرگ، قدرت های اشغلگر غربی و رهبران راستگرای سوسیال ـ دموکراسی در زمینه تقسیم آلمان به طور تعیین کننده ای مخالفت می ورزد.

  • مراجعه کنید به تقسیم آلمان

۳

  • در ۲۷ ماه آوریل سال ۱۹۴۸ در هرنه، کنفرانس حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) برگزار می شود که در آن کلیه نمایندگان مناطق تحت اشغال غربی حضور داشته اند و م. رایمن، به مثابه رهبر حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) انتخاب می شود.

۴

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) بنا بر اصل سانترالیسم دموکراتیک بنا شده بود.

۵

  • کنفرانس حزبی حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) ۵ تا ۶ ماه مارس سال ۱۹۴۹، به مبارزه بر ضد تشکیل دولت آلمان غربی فرا می خواند.

۶

  • به همین دلیل نمایندگان حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) در شورای پارلمانی از امضای قانون اساسی آلمان غربی خودداری می ورزند.

۷

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) در سال های بعد بر ضد رستاوراسیون (احیای) قدرت سرمایه انحصاری در آلمان فدرال و سیاست میلیتاریزاسیون مجدد طبقه حاکمه المان فدرال پیگیرانه مبارزه می کند.

۸

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) در این سال ها در راه صلح و دموکراسی و حل مسائل ملی و اجتماعی به مبارزه می پردازد.

۹

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) بر مبنای مصوبات پلنوم حزب در شهر هامبورگ ۲۸ تا ۳۰ ماه دسامبر سال ۱۹۵۴، به طور اکتیو با عضویت آلمان فدرال در ناتو مخالفت می ورزد.

۱۰

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) در ۷ ماه اوت سال ۱۹۵۶ به طرز ضد قانونی ممنوع اعلام می شود و تحت رهبری کمیته مرکزی حزب به سازماندهی مبارزه مخفی آغاز می کند.

۱۱

  • سمت و سوی این مبارزات حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) بر ضد تسلیح اتمی، سیاست انتقام جویی و نئونازیسم بود.

۱۲

  • آماج های حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) به شرح زیر بوده اند:

الف

  • تضمین حقوق و آزادی های دموکراتیکی خلق

ب

  • پیشرفت جامعتی در آلمان فدرال

پ

  • لغو ممنوعیت غیرقانونی حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.)

۱۳

  • سمت و سوی مبارزاتی حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.)، همواره تضمین صلح در اروپا و ضمنا تشکیل روابط مبتنی بر حقوق ملل میان جمهوری آلمان دموکراتیک و آلمان فدرال بوده است.

۱۴

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) در همبود مبارزاتی احزاب کمونیستی ـ کارگری جهان مقام احترام انگیزی داشته است.

۱۵

  • مبارزه بر ضد ممنوعیت حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) وظیفه سیاسی فعلی کلیه نیروهای دموکراتیک است.

پایان

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۳۷۲)

میم حجری

https://hadgarie.blogspot.com/2024/05/blog-post_224.html

ادامه دارد.

قرآن کریم از دیدی دیگر (۲۴۷)

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَّوْ كَانُوا عِندَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَٰلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ ۗ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾
[ آل عمران: ۱۵۶]

ای کسانی که ایمان آورده اید

مانند کسانی نباشید که کفر ورزیدند، و درباره برادرانشان چون به سفر رفتند (و مردند) یا در جنگ شرکت کردند (و کشته شدند) گفتند:

«اگر آنها نزد ما بودند، نمی مردند و کشته نمی شدند»

تا خداوند این (گفتار) را حسرتی در دلهایشان قرار دهد ،

و خداوند،زنده می کند و می میراند

( زندگی و مرگ همه به دست خداست) .

معلوم نیست که منظور کریم از کافر و «کفر ورزی» چیست؟

کافر

اصولا

ضد دیالک تیکی مؤمن است

و

کفر ورزی به معنی بی ایمان گشتن است.

آرزوی بودن مردگان و شهیدان در نزد خود و نجات آرزویی آنها از مرگ

که کفر ورزی نیست.

امری عادی، معمولی و بشری است.

کریم

در این آیه هم جزم مشیت الهی را مثل زهری در کام مسلمین می ریزد:

کریم

دلیل و باعث و بانی مرگ موجودات

را

نه بیماری و میکروب و مرض و دشمن، بلکه خدا می داند.

آدم اندک اندک دلش به حال خدا می سوزد.

﴿وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾
[ آل عمران: ۱۵۷]

و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید،بی گمان آمرزش و رحمت از ( جانب) خدا ،از آنچه آنها جمع می کنند،بهتر است.

کریم

در این آیه

دیالک تیک تطمیع و تهدید

را

برای توجیه مرگ در راه نظام برده داری به خدمت می گیرد:

شهادت بهتر از حیات است.

چون خدا به شهدا اجر می دهد.

این چیزی جز عوامفریبی نیست.

﴿وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ﴾
[ آل عمران: ۱۵۸]

و اگر بميريد يا كشته شويد هر آينه در پيشگاه خداوند محشور مى‌شويد.

کریم

در این آیه

دوئالیسم جسم و جان

را

به خورد خلایق می دهد.

بنا بر این دوئالیسم،

جسم و جان، مستقل از یکدیگر می توانند وجود داشته باشند.

این خرافه ای بیش نیست.

جسم بدون جان، سلب جسمیت می شود و جنازه و جسد و لاشه می شود.

جان و یا روح

هم بدون جسم نمی تواند وجود داشته باشد.

منشاء و پیش شرط روح و جان،

اکتیویته سلول های اندام است که با مرگ پایان می یابد.

دلیل مرگ موجودات هم مرگ پیشایپش سلول ها ست.

ادامه دارد.

خود آموز خود اندیشی (۹۷۳)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

۱

رقیبان خبر یافتندش ز درد

دگر باره، گفتندش:

»اینجا مگرد.»

معنی تحت اللفظی:

رقیبان دریافتند که گدا زاده عاشق پادشا زاده شده است

و

او را ممنوع الورود به محل مربوطه کردند.

دمی رفت و یاد آمدش روی دوست

دگر خیمه زد بر سر کوی دوست

معنی تحت اللفظی:

گدازاده پس از شنیدن توصیه و تهدید رقیب دور شد.

ولی پس از چندی دو باره به دیدن روی پادشاه زاده نیازمند گشت.

در نیتجه سر کوچه پادشاه زاده نشست.

سعدی

در این بیت شعر،

پادشاه زاده را دوست گدازاده جا می زند.

معشوق و شاهد بدین طریق، تحول معنوی و ماهوی می یابد.

چون دوستی بر خلاف عشق،

رابطه است و نه وابستگی.

سعدی

گدا زاده را در پرتو عشق کذائی از نو تعریف می کند.

گدازاده اکنون به معجزه عشق،

کسی شده است.

او نه تنها توجه خیلی از دشمنان (رقیبان) را به خود جلب کرده است، بلکه به طرزی ناگهانی «دوستی» پیدا کرده است.

کسی که دوست و دشمن دارد،

نمی تواند هیچ باشد.

احتمالا دلیل وجودی عشق یکطرفه قلابی در جامعه فئودالی همین است.

عشق از هیچ، (۱) می سازد.

عشق از هیچ، چیزی می سازد.

عشق کیمیای (۲) شدن هیچان جامعه طبقاتی است.

عشق کیمیای چیزی شدن هیچان و ناچیزان جامعه طبقاتی است.

دیالک تیک چیز و ناچیز

از دیالک تیک های فردوسی است:

«که ایزد ز ناچیز، چیز افرید.»

عشق آخرین امید نومیدواران بی همه چیز است.

گدازاده عاشق اکنون از شدت بی تابی خیمه بر سر کوی «دوست» می زند.

آنچه که اصلا جلب توجه نمی کند، وارونه سازی بی شرمانه سعدی است.

او شاهزاده را دوست گدازاده تلقی می کند.

مفهوم «دوست» یکی از مقولات اساسی در فلسفه سعدی و حافظ است.

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ج) جهش دیالک تیکی (۱)

پروفسور دکتر کامیلا وارنکه

برگردان

شین میم شین

۱

  • جهش دیالک تیکی به مرحله ای در تغییر و یا توسعه هر اوبژکت اطلاق می شود که در آن گذار از کیفیت کهنه به کیفیت نو صورت می گیرد.

(جهش دیالک تیکی،

به معنی قطع روند تغییرات تدریجی (اوولوسیونی) است.

مثال:

حرارت دادن به آب به افزایش تدریجی دمای ان منجر می شود.

یعنی آب دچار تغییرات کمی می شود.

ولی همین آب پس از رسیدن به ۱۰۰ درجه سانتیگراد، تحت فشار جو،

ناگهان می جوشد و دستخوش تحول کیفی می شود.

یعنی آب مایع، فرم گاز (بخار) به خود می گیرد.

یعنی جهش دیالک تیکی از تغییرات کمی به تغییرات کیفی صورت می گیرد.

مترجم)

۲

  • در جهش برخلاف تغییرات کمی تدریجی و لاینقطع که برای تدارک جهش، ضرورند، گشتاور گسست روند توسعه تحقق می یابد.

۳

  • جهش به معنی قطع تداوم و تدریجیت است.

۴

  • جهش موجد (ایجاد کننده) وضع جدید جداگانه و موجد کیفیت جدید اوبژکت است.

۵

  • به برکت جهش دیالک تیکی تضادهائی حل می شوند که در بطن کیفیت موجود پرورش یافته اند و به بلوغ خود رسیده اند و همزمان تضادهای کیفیت جدید نطفه می بندند.

۶

  • تضاد میان جهش و مرحله اوولوسیونی توسعه اما مطلق نیست.

  • مراجعه کنید به اوولوسیون

اوولوسیون

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10456

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10469

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10489

پایان

اوولوسیونی

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10512

پایان

اوولوسیونیسم

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10574

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10522

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10546

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10552

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10559

۵

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10573

پایان

ادامه دارد.

دایرة المعارف مفاهیم محیط زیست (پ) پیوندهای غیر ارگانیکی

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

پیوندهای غیر ارگانیکی

به پیوندهای شیمیایی ئی اطلاق می شود

که

فاقد اتم کربنند.

البته

کربونات ها و امثالهم هم جزو پیوندهای غیر ارگانیکی محسوب می شوند، که استثنائا حاوی اتم کربنند.

پایان

وجود و شعور (۲۶)

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

(۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

۱

جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی

الف

راجع به طرح مسئله

ادامه

۲۸۲

· بنا بر تئوری ایزومورفیسم، دو نوع زیر از پدیده ها وجود دارند:

الف

· روندهای مغزی فیزیولوژیکی

ب

· روندهای فنومنال، یعنی روانی.

۲۸۳

· این دونوع از پدیده ها از ان رو، با هم همیشه در وحدت دارند که حاوی ساختار دینامیکی (پویای) مشترکند.

۲۸۴

· ایزومورفیسم تئوری هیئت نیز کل مسئله مناسبت میان جهان روانی و جهان مادی را به تنها مسئله، یعنی به مسئله پسیکوفیزیولوژیکی تقلیل می بخشد.

· مسئله ای که ایزومورفیسم می کوشد تا آن را مجزا از مسئله معرفتی ـ نظری (مسئله مربوط به تئوری شناخت) حل کند.

۲۸۵

· پاولف موضع نظری چارلز شرینگتون را با دوئالیسم دکارت در پیوند قرار می دهد.

· مراجعه کنید به پاولف، «آثار منتخب»، انتشارات آکادمی، برلین، ۱۹۵۳، ص ۴۱۵ ـ ۴۱۷.

۲۸۶

· دوئالیسمی که در فلسفه عصر جدید پدید آمده بود و تبارش به دکارت می رسید، در اوایل سال های ۲۰ قرن ۲۰، هرچه تعیین کننده تر در مقابل مونیسم قرار داده می شود.

۲۸۷

جورج برکلی

(۱۶۸۵ ـ ۱۷۵۳)

اسقف،

تئولوگ،

امپیریست

فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی

مؤسس ایدئالیسم ذهنی

· ظاهرا تداوم برکلیانیسم که احساس ها را، یعنی شعور را به جای وجود می گذارد، «خنثی» (بیطرفانه) است.

۲۸۸

· ماخیسم، اولین انحراف از برکلیانیسم است.

۲۸۹

ارنست ماخ

(۱۸۳۸ ـ ۱۹۱۶)

فیزیکدان، فیلسوف و علمتئوریسین اطریشی

از مؤسسین امپیریوکریتیسیسم

از راهگشایان تئوری هیئت و روانشناسی هیئت

· دلیل بارز بر توان حیاتی (جانسختی) ماخیسم، می تواند این حقیقت امر باشد که در «روان شناسی معاصر»، ۱۹۵۶، جلد ۱، شماره ۶، جمعبندی همه جانبه ای از «خدمات ماخ به آنالیز احساس ها» عرضه می شود که ظاهرا در سال ۱۸۸۶ انتشار یافته اند.

۳۹۰

· در این جمعبندی می خوانیم:

· «فیزیک، علم احساس ها ست.

· اگر این ادعا، پژواک انقلابی داشته باشد، آنگاه شاید خواننده شکاک از خود بپرسد، که فیزیک چه چیزهای دیگری نیز می تواد باشد.»

۳۹۱

· در اوایل قرن بیستم، نمایندگان نام آور علم روانشناسی از قبیل ووندت، تیچه نر و جیمز به موضع نظری ماخیسم روی می آورند.

الف

۱

· ووندت حتی در «گروندریسه روانشناسی» اش، موضع ماخیستی می گیرد:

· او ادعا می کند که موضوع بررسی روانشناسی و فیزیک، «تجربه» («دانش تجربی») واحد و یکسانی است.

· البته فقط از نقطه نظرهای مختلف.

۲

· ووندت در زمینه مسئله تأثیر متقابل میان روندهای روانی و روندهای فیزیولوژیکی، مونیسم ایدئالیستی را در حل مسئله معرفتی ـ نظری، با پاراللیسم دوئالیستی مرتبط می سازد.

· مراجعه کنید به ووندت، «گروندریسه روانشناسی»، لایپزیگ ۱۹۱۸، چاپ ۱۳، ص ۴ ـ ۶.

ب

۱

· تیچه نر در اثری تحت عنوان «جمعبندی روانشناسی»، روانشناسی را به مثابه علم روندهای روحی محسوب می دارد.

۲

· تیچه نر، روند روحی را به مثابه روندی تعریف می کند که در عرصه تجربه درونی ما صورت می گیرد.

۳

· تیچه نر میان روندهای روحی و روندهای فیزیکی (جسمانی) تفاوت می گذارد و تأکید می ورزد که روندهای فیزیکی مستقل از بشر اند:

· «حرکت حتی زمانی که بشر به مثابه موجود احساس کننده وجود نداشت، وجود داشته است.»

· « ویا به عنوان مثال، انبساط هندسی مستقل از بشر است.

· انبساط هندسی تابع قوانینی است.

· قوانینی که بی اعتنا به اینکه ما با آنها آشنایی داریم، مؤثر می افتند.»

· مراجعه کنید به تیچه نر، «جمعبندی روانشناسی»، پطرزبورگ، ۱۹۱۲، ص ۴ (روسی)

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ح) حزب کمونیست آلمان (کا. پ. د.) (۵)

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

۲۶

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) بر مبنای فراخوان کمیته مرکزی حزب در۱۱ ماه ژوئن سال ۱۹۴۵ در هر چهار منطقه تحت اشغال قوای متفقین به مبارزه در راه نوسازی آنتی فاشیستی – دموکراتیک آغاز می کند.

۲۷

  • در بسیاری از مناطق آلمان به ابتکار حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.)، انجمن عمل (اکسیون) میان کمونیست ها و سوسیال ـ دموکرات ها تشکیل می یابد.

۲۸

  • رهبری مرکزی حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) و حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان در ۱۹ ماه ژوئن سال ۱۹۴۵ قرارداد عمل (امسیون) می بندند.

۲۹

  • در مبارزه در راه تحول انقلابی ـ دموکراتیک در منطقه تحت اشغال اتحاد شوروی، شرایط لازم برای غلبه بر تفرقه موجود میان حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) و حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان از طریق وحدت ایندو حزب و تشکیل حزب مارکسیستی واحد طبقه کارگر آلمان فراهم آمده بود.

  • مراجعه کنید به پلنوم وحدت حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) و حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان، حزب سوسیالیستی واحد آلمان

پایان بخش اول

ادامه دارد.

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۳۷۱)

میم حجری

https://hadgarie.blogspot.com/2024/05/blog-post_662.html

ادامه دارد.

قرآن کریم از دیدی دیگر (۲۴۶)

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا ۖ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾
[ آل عمران: ۱۵۵]

به راستی کسانی از شما که در روز بر خورد دو گروه(مسلمانان و کافران در جنگ احد) فرار کردند،

در حقیقت شیطان آنان را به سبب بعضی از کردار (و گناهانی) که مرتکب شده بودند، بلغزانید،

و قطعاً خداوند از آنان در گذشت،

بی گمان خداوند آمرزنده ی بردبار است.

کریم

در این آیه،

دلیل فرار مسلمین از میدان جنگ با کفار

را

نه

ترس مسلمین،

نه

غریزه قدر قدرت حفظ نفس مسلمین و خرد اندیشنده آنان،

بلکه شیطان بینوا جا می زند

و

دلیل موفقیت شیطان را،

نه هوشمندی و تردستی شیطان و خریت و ساده لوحی مسلمین،

بلکه خاطی و گناهکار بودن مسلمین می داند.

عجب منطقی کریم دارد.

جالب تر

واکنش خدای کریم به این فرار از جبهه است:

بخشش فراریان.

برای اینکه خدا بخشنده است.

این صفت خدای کریم،

همان صفت خوانین و سلاطین برده دار و فئودال و امروزه سرمایه دار است.

اگر برده و رعیت و پرولتر فراری

بخشیده نشود،

چه کسی باید در مزرعه و مرتع و معدن جان بکند؟

ادامه دارد.

وجود و شعور (۲۵)

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

(۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

۱

جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی

الف

راجع به طرح مسئله

ادامه

۲۷۶

  • در چارچوب این طرح دوئالیستی، دو «تئوری» زیر توسعه یافته اند:

الف

  • پاراللیسم (توازی گرایی)

ب

  • تأثیر متقابل خارجی

۲۷۷

  • برای هر دو، روانی و فیزیکی سلسله ای از پدیده های متفاوت اند.

الف

۱

  • پاراللیسم (توازی گرایی) امکان وابستگی واقعی میان حلقه ای از یکی (مثلا سلسله روانی) به حلقات سلسله فیزیکی را مستثنی می دارد.

۲

  • پاراللیسم (توازی گرایی) علیرغم آن، ادعا می کند که میان آنها مطابقت یکسانی وجود دارد.

  • مطابقتی که مبنا و چگونگی پیدایشش نامعلوم است و نامعلوم می ماند.

ب

۱

  • تئوری دوم می کوشد، که حقایق امور زندگی رئال (واقعی) را، یعنی وجود وابستگی رئال (واقعی) میان پدیده های فیزیکی (فیزیولوژیکی) و پدیده های روانی رادر نظر بگیرد.

۲

  • این تئوری، تأثیرمقابل خارجی میان اندو را به رسمیت می شناسد.

  • اگرچه از پیش شرط تفاوت مندی آندو شروع به حرکت می کند. (مبداء قرار می دهد.)

۳

  • این تئوری بدین طریق می تواند کلیه قانونمندی های هم روانی و هم فیزیکی پدیده های مادی را نفی و انکار کند.

۲۷۸

  • این تئوری های آشکارا بی پایه، که در نقطه عطف قرن (قرن ۱۹ و ۲۰) وسیعا اشاعه یافته اند، هنوز از میدان فلسفی و پسیکولوژیکی رخت برنبسته اند.

۲۷۹

جیمز پرات

(۱۸۷۵ ـ ۱۹۴۴)

استاد فلسفه در دانشگاه

  • بدین طریق، جیمز پرات در مقاله ای تحت عنوان «وضع کنونی مسئله جسم و جان» فقط سه راه حل ممکنه این مسئله را نام می برد:

الف

  • تأثیر متقابل

ب

  • پاراللیسم

پ

  • ماتریالیسم

۲۸۰

  • منظور او، از ماتریالیسم، ماتریالیسم مکانیکی است که از بین بردن مسئله ای را، حل آن مسئله جا می زند.

  • برای اینکه او، وجود پدیده های روانی را که قابل ارجاع به پدیده های فیزیکی (فیزیولوژیکی) نیستند، نفی و انکار می کند.

  • (جیمز پرات، «وضع کنونی مسئله جسم و جان»، «مرور فلسفی»، ۱۹۳۶، جلد ۱۶، ص ۱۴۴ ـ ۱۶۶)

۲۸۱

ولفگانگ کولر

(۱۸۸۷ ـ ۱۹۶۷)

مؤسس پسیکولوژی هیئت

  • یکی از انحرافات تئوری دوئالیستی پاراللیسم (توازی گرایی) که با تئوری هویت پیوند دارد، ایزومورفیسم تئوری هیئت است.

  • · (ولفگانگ کولر، «پسیکولوژی هیئت»، نیویورک، ۱۹۴۷، ص ۳۱ ـ ۶۳)

ادامه دارد.

معنای زندگی از دید این و آن (۲۲)

Bild

تحلیلی

از

شین میم شین

یکی از عوامل توسعه دهنده و ییش برنده تقویت یابنده

در پلکان های مختلف توسعه و تکامل واقعیت عینی

رابطه متقابل و تأثیر متقابل آنها ست.

مثال:

میکرو موجودات

به تجزیه همه عناصر و مواد در همه عرصه های جامد و جاندار هستی

می پردازند.

ای بسا میکرو ارگانیسم ها که به تجزیه و تغذیه آهن حتی قادرند.

ای بسا میکرو موجودات که خاک را برای نباتات بارور می سازند.

ای بسا قارچ ها که املاح معدنی لازم را در اختیار نباتات می گذارند

و

در عوض از نباتات مواد قندی دریافت می کنند.

تکلیف طبیعی قارچ ها در تقسیم طبیعی کار،

شبیه تکلیف جامعتی رفتگرها در تقسیم جامعتی کار است.

قارچ ها به تجزیه نباتات خشک می پردازند و خود جزو مواد غذایی برای جانوران اند.

ای بسا قارچ ها که پنی سیلین و مواد دارویی و سمی و مهلک متنوع

تولید می کنند.

میان نباتات و جانوران

هم

رابطه متقابل و هماندیشی (کومونیکاسیون) تنگاتنگی

وجود دارد.

بدین طریق توسعه و تکامل هر دو را سرعت و شدت و حدت و کیفیت می بخشد.

مثال:

ای بسا مدفوع حیوانات که برای تولید مثل حشرات لازمند

و

ای بسا حشرات که حافظ و ضامن توسعه و تکامل نباتات اند.

وقتی پیله ها به جان نباتات می افتند،

نباتات به زبان مبتنی بر عطرها و بوها

آژیر خطر می کشند.

آژیری که حاوی و حامل پیام نباتات برای زنبورها ست.

زنبورهایی که از پیله ها تغذیه می کنند

و

از اندام پیله ها برای تولید مثل انبوه خود استفاده می کنند.

زنبورها

در کشمکشی دشوار، پیله ها را نیش می زنند و مانع تغذیه برگ نباتات و مرگ نباتات می شوند،

بی انکه آنها را بکشند.

ضمنا تخم خود را به درون ارگانیسم پیله ها تزریق می کنند.

بدین طریق

پس از مدتی از هر پیله ای، دهها نوزاد زنبور بیرون می زند.

همین حشرات و حیوانات

حاملین گرده های گل های نباتات و عاملین تلید مثل و تکثیر نباتات و زارعین دانه های میوه های آنها هستند.

نباتاتی

که

از ادرار و مدفوع و لاشه حشرات و حیوانات

به عنوان کود شیمیایی طبیعی

برای حفظ و رشد و توسعه و تکثیر نوع خود

بهره بر می گیرند.

معنای زندگی

همه این موجودات

حفظ و رشد و توسعه و تکثیر نوع خود

است.

طبیعت مثل جامعه

تماشاگاه شورانگیز و شگفت انگیزی است.

میان همه جمادات و میکرو موجودات و نباتات و جانوران

رابطه دیالک تیکی وجود دارد.

خصلت و لیاقتی در عالم میکرو موجودات نیست که در عالم نباتات و جانوران از حشرات تا حیوانات و انسان نباشد.

این بدان معنی است

که

میکرو موجود به نفی دیالک تیکی جمادات،

نباتات به نفی دیالک تیکی جمادات و میکرو موجودات

و

جانوران به نفی دیالک تیکی جمادات و میکرو موجودات و نباتات

می پردازند.

یعنی

نسل و نسل های قبلی

را

هم نفی و حذف می کنند و هم حفظ می کنند و توسعه می دهند.

نفی دیالک تیکی

میان فرزند و مادر و پدر هم وجود دارد

و

موتور توسعه و تکامل پیدرپی و پیگیر نسل ها ست.

طبیع تو جامعه

میدان پهناور دیالک تیک است.

ادامه دارد.

خود آموز خود اندیشی (۹۷۲)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

۱

رقیبان خبر یافتندش ز درد

دگر باره، گفتندش:

»اینجا مگرد.»

معنی تحت اللفظی:

رقیبان دریافتند که گدا زاده عاشق پادشا زاده شده است

و

او را ممنوع الورود به محل مربوطه کردند.

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک عشق

را

به شکل دیالک تیک عاشق و (۱) بسط و تعمیم می دهد.

سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک عشق را به شکل دیالک تیک عاشق و رقیب بسط و تعمیم می دهد.

رقیب

یکی از مقولات اساسی در غزلیات عاشقانه است.

رقیب

یا محافظ معشوق کذائی است

و

یا خود عاشق او ست.

گدازاده عاشق

نه تنها باید جور بی مهری پادشا زاده را بکشد، بلکه علاوه بر آن جور رقیب را هم.

گدازاده

که در جامعه فئودالی کمتر از هیچ محسوب می شد، اکنون با چسباندن برچسب «عشق» بر سینه، کسی شده است.

او اکنون آدم حساب می شود، مورد خطاب قرار می گیرد و چه بسا مثل هر آدم ارزشمند دیگر، تهدید می شود.

به احتمال قوی یکی از علل عشق یکطرفه بی ثمر و پر دردسرهمین جنبه (۲) قضیه بوده است که حافظ هم در غزلی بدان اشاره می کند.

به احتمال قوی یکی از علل عشق یکطرفه بی ثمر و پر دردسرهمین جنبه پسیکولوژیکی (روانی) قضیه بوده است که حافظ هم در غزلی بدان اشاره می کند.

عشق

بدین طریق و با این ترفند

اسباب کسب حیثیت واهی و خیالی می شود.

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ج) جهان وطنی (کوسموپولیتیسم)

پروفسور دکتر گونتر هیدن

برگردان

شین میم شین

۱

  • جهان وطنی بیانگر ایده ئولوژیکی منافع طبقاتی بورژوازی در حال زوال است.

۲

فریدریش شیللر

(۱۷۵۹ ـ ۱۸۰۵)

شاعر، نمایشنامه نویس، مورخ، فیلسوف آلمانی

ویلند، گوته، هردر و شیللر

ستاره های چهارگانه جمهوری وایمار محسوب می شوند.

  • در تصورات مبتنی بر جهانوندی لسینگ، کانت، فیشته، هردر، شیللر، گوته، برادران هومبولت و امثالهم، در مغایرت با منطقه گرائی فئودالی، نگرش های باز جهانی توسعه داده شده اند که اشاعه دهنده اندیشه های ملت و دولت ملی بوده اند.

(ما واژه جهانوندی را به تقلید از واژه شهروندی

می سازیم.

مترجم)

۳

  • جهان وطنی کنونی بورژوازی امپریالیستی اما به شدت ارتجاعی است و در خدمت دفاع از خیانت به ملت و در راستای دلیلتراشی و توجیه اتحادیه های بین المللی سرمایه انحصاری قرار دارد.

۴

  • انحصارات آلمانی از دیرباز، به بهانه اینکه دولت ملی کهنه شده و عمرش به پایان رسیده، در پی ایجاد «دولت اروپائی» تحت رهبری خود بوده اند، تا بتوانند بر ضد دول سوسیالیستی و جنبش های ضدامپریالیستی ـ دمکراتیک در کشورهای سرمایه داری، به طور موفقیت آمیزی مبارزه کنند.

۵

  • جهان وطنی و ناسیونالیسم بورژوائی و شووینیسم دو طرف مدال واحدی اند.

۶

  • جهان وطنی نسخه ای ارتجاعی بر ضد انترناسیونالیسم سوسیالیستی است.

  • مراجعه کنید به انترناسیونالیسم سوسیالیستی

انترناسیونالیسم سوسیالیستی

(خواهری ـ برادری سوسیالیستی)

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9083

پایان

۷

  • برای درک ژرفتر جهان وطنی باید با مقوله ملت آشنا شد.

  • مراجعه کنید به ملت.

ملت

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3150

پایان

دایرة المعارف مفاهیم محیط زیست (الف) آملاح معدنی

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

املاح معدنی

(نمک های غیر ارگانیک)

املاح معدنی

به گروه بزرگی از پیوندهای شیمیایی غیر ارگانیک اطلاق می شود.

املاح معدنی مضر به محیط زیست به شرح زیرند:

کلریدها

فلوریدها

نیترات ها

سولفات ها

فسفات ها

مراجعه کنید

به

مواد نمکپاشی برای یخ ستیزی

مواد مضر برای آب

پایان

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ح) حزب کمونیست آلمان (کا. پ. د.) (۴)

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

۲۰

  • در دوره سیطره دیکتاتوری فاشیستی (۱۹۳۳ ـ ۱۹۴۵) ترور رژیم فاشیستی به ویژه کمونیست ها را آماج حمله خود قرار داد.

۲۱

  • اما حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) توانست سازمان خود را با شرایط مبارزه مخفی سازگار سازد و تحت رهبری کمیته مرکزی حزب به مبارزه اکتیوی بر ضد فاشیسم و جنگ مبادرت ورزد.

۲۲

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) خود را به مثابه هسته و پیشاهنگ مقاومت آنتی فاشیستی آلمان در داخل کشور و در دیگر مقاطع مبارزه بر ضد فاشیسم و امپریالیسم نشان داد.

  • مراجعه کنید به جنبش مقاومت انتی فاشیستی

جنبش مقاومت انتی فاشیستی

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8601

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8602

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8605

پایان

۲۳

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) به کمک انترناسیونال کمونیستی و حزب کمونیست اتحاد جماهیز شوروی، توانست در کنفرانس حزبی بروکسل (۱۹۳۵)، کنفرانس حزبی برن (۱۹۳۹) و در پیوند با تشکیل و مبارزه کمیته ملی موسوم به «آلمان آزاد» بر طبق شرایط تغییریابنده مبارزه طبقاتی به تدوین استراتژی و تاکتیک خود در راه سرنگونی رژیم هیتلر، جلوگیری و ختم جنگ و در راه مبارزه به خاطر دولت آنتی فاشیستی ـ دموکراتیک و سوسیالیستی آلمان نایل آید.

۲۴

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) تنها حزبی در آلمان بود که به مقاومت و مبارزه سازمان یافته بر ضد رژیم هیتلر از همان روز اول تا روز آخر آن پرداخت.

۲۵

  • حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) در این مبارزه قربانیان بزرگی داد:

الف

  • از حدود ۳۰۰ هزار عضو حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.)، ۱۵۰ هزار تن تحت تعقیب قرار گرفتند، به زندان افتادند و یا به اردوگاه های فاشیستی برده شدند.

ب

  • دهها هزار تن از کمونیست ها به قتل رسیدند.

پ

  • خدمت تعیین کننده حزب کمونیست آلمان (کا پ. د.) و کمیته مرکزی آن در آن سال ها، این بود که با تدوین برنامه مبارزه انتی فاشیستی رئال، شرایط مهم لازم برای چرخش بنیادی را فراهم آورد که پس از رهایش خلق آلمان از فاشیسم هیتلری توسط اتحاد شوروی، در شرق آلمان جامه عمل پوشید.

ادامه دارد.

قرآن کریم از دیدی دیگر (۲۴۵)

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿۞ إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَىٰ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِّكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ ۗ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾
[ آل عمران: ۱۵۳]

آنگاه كه مى‌گريختيد و به كس نمى‌پرداختيد و پيامبر شما را از پشت سر فرامى‌خواند. پس به پاداش، غمى بر غم شما افزود.

اكنون اندوه آنچه را كه از دست داده‌ايد، يا رنجى را كه به شما رسيده است، مخوريد.

خدا به هر كارى كه مى‌كنيد آگاه است.

محتوای این آیه

را

تحلیل شکست و فرار مسلمین تشکیل می دهد.

کریم

به مسلمین دلداری می دهد.

طرز تفکر کریم

همیشه همین است:

بخشیدن دست و دل بازانه از کیسه خلیفه ای به نام خدا.

کریم

قادر به تجزیه و تحلیل قضایا و علت یابی شکست و پیروزی و استدلال علمی نیست.

﴿ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَىٰ طَائِفَةً مِّنكُمْ ۖ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ ۖ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الْأَمْرِ مِن شَيْءٍ ۗ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ ۗ يُخْفُونَ فِي أَنفُسِهِم مَّا لَا يُبْدُونَ لَكَ ۖ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا ۗ قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمْ ۖ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾
[ آل عمران: ۱۵۴]

آنگاه، پس از آن اندوه، خدا به شما ايمنى ارزانى داشت، چنان كه گروهى را خواب آرام فرو گرفت.

اما گروهى ديگر كه چون مردم عصر جاهلى به خدا گمانى باطل داشتند،

هنوز دستخوش اندوه خويش بودند و مى‌گفتند:

آيا هرگز كار به دست ما خواهد افتاد؟

بگو:

همه كارها به دست خداست.

آنان در دل خود چيزى را پنهان مى‌دارند كه نمى‌خواهند براى تو آشكارش سازند.

مى‌گويند:

اگر ما را اختيارى بود اينجا كشته نمى‌شديم.

بگو:

اگر در خانه‌هاى خود هم مى بوديد، كسانى كه كشته‌شدن بر آنها مقرر شده است از خانه به قتلگاهشان بيرون مى‌رفتند.

خدا آنچه را كه در سينه داريد مى‌آزمايد و دلهايتان را پاك مى‌گرداند و خدا به آنچه در دلهاست آگاه است.

کریم

در این آیه

مسلمین را به دو دسته طبقه بندی می کند:

الف

گروه خوش خیال ساده لوح خوش باور.

ب

گروه ادیشنده و پرسنده و شکاک

کریم

دسته اول را بر دسته دوم برتر می شمارد.

کریم

باز هم به عوض استدلال علمی و عقلی و تجربی،

از کیسه خلیفه خدا، دلداری و امید واهی می دهد

و

ضمنا

دگم (جزم) مشیت الهی را به خورد مسلمین می دهد:

بنا بر این جزم

بشر همه کاره، هیچکاره است و خدای کذایی همه کاره.

می توان گفت که کریم، فاتالیسم (سرنوشت گرایی) را به شکل جزم مشیت الهی بسط و تعمیم می دهد

و

به انکار و تحقیر سوبژکتیویته و اکتیویته (فاعلیت و فعالیت) بشریت می پردازد.

ادامه دارد.

معنای زندگی از دید این و آن (۲۱)

Bild

تحلیلی

از

شین میم شین

هم معنای زندگی میکروموجودات و هم معنای زندگی نباتات،

حفظ حیات به هر قیمت است.

وقتی متوجه این حقیقت امر می شویم،

که

به پاستوریزاسیون مثلا شیر خطر می کنیم.

علیرغم عالی ترین متدهای علمی برای پاستوریزاسیون شیر در فرم های مختلف آن (مایع، پودر)

سلول ها و باکتری های موجود در آن،

بقای نوع خود را تضمین می کنند.

درست به همین دلیل

به محض حل شیر خشک در آب،

تکثیر سریع و حیرت انگیز آنها شروع می شود.

باکتری ها

حتی در شط شعله ور آتشفشان

تحت دمای هزار درجه سانتیگراد

زنده می مانند و تکثیر می شوند.

این معنای استراتژیکی زندگی (حیات)

را

در نباتات کویر سوزان

به خوبی می توان مشاهده کرد و حیرت کرد:

کویر

به ظاهر

خشک و بی آب و علف است.

اما به محض بارش باران،

برهوت در طرفة العینی ، گلستان می شود.

ترفند استراتژیکی ـ سیستماتیکی حفظ حیات توسط نباتات،

تقلیل سیستم خود تا درجه حداقل است.

درختان کویر

به

شاخه ها، برگ ها، میوه ها و حتی تنه خود

آب نمی رسانند.

مقدار ناچیزی از آب را که در اختیار دارند،

فقط صرف حفظ ریشه خود می کنند.

تا به محض بارش باران،

در طرفة العینی شروع به رشد کنند و به تکثیر نوع خود نایل آیند.

اکنون

می توان به جنایتی پی برد

که

نیهلیسم، آنارشیسم، فاشیسم و فوندامنتالیسم

با تحقیر حیات و تجلیل مرگ

مرتکب می شوند.

حیات

عالی ترین نعمت هستی است.

طبیعت حتی می داند که اول باید حیات حفظ شود، تا بعد دنبال معنا برای حیات، گشته شود.

پیش شرط اساسی برای حفظ حیات،

حفظ دیالک تیک جذب و دفع

(از آن خود کردن اب و غذا و دفع تفاله های آنها به صور ادرار و مدفوع و عرق و ناخن و مو و غیره)

است.

درست به همین دلیل

شالوده حیات

را

دیالک تیک جذب و دفع

تشکیل می دهد.

درک ماتریالیستی طبیعت همینجا ست.

قبل از جست و جوی معنا برای حیات (زندگی)

باید

به حفظ حیات نایل آمد.

خودکشی و شهادت و مخلفات

علیرغم همه هارت ها و پورت ها

نمی تواند معنای حیات جا زده شود.

ادامه دارد.

وجود و شعور (۲۴)

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

(۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

۱

جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی

الف

راجع به طرح مسئله

ادامه

۲۶۵

  • ضمنا باید در نظر داشت که دوئالیسم (توازی گرایی (پاراللیسم) پسیکوفیزیولوژیکی) در روان شناسی تجربی جدیدالتأسیس، در مقایسه با فلسفه دکارت، حاوی معنای کاملا دیگری است.

  • حاوی معنای به مراتب ارتجاعی تری است.

۲۶۶

  • این، به ویژه شامل حال بررسی هایی می شود که به قرار دادن فونکسیون های روانی در پیوند با ساختار سلولی مغز می انجامند.

  • (مثلا در اثار مونک و و دیگر نمایندگان به اصطلاح پسیکومورفولوژیسم)

۲۶۷

  • اگر فلسفه دکارت را در دورنمای تاریخی اش در نظر بگیریم، کشف گرایشات پیشرفتگرای آن که دوئآلیسم او با این گرایشات در رابطه بوده اند، دشوار نیست.

۲۶۸

  • دکارت عدتا می کوشید تا فونکسیون های روانی را به میزانی که در زمان او امکان پذیر بود، در رابطه با مؤثریت قانونمندی های طبیعی ببیند.

۲۶۹

  • دوئالیسم دکارت، بیانگر فلسفی این نکته بوده است که پیوند موفقیت آمیز این گرایشات با توجه به سطح توسعه علوم طبیعی در آن زمان، امکان ناپذیر بوده است.

۲۷۰

  • دوئالیسم در پسیکولوژی (روان شناسی) و فیزیولوژی در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، اما معنای کاملا دیگری کسب می کند.

۲۷۱

  • دوئالیسم در این سال ها، توجیه نسبی خود را (با توجه به سطح توسعه نایله علوم و با توجه به امکانات نوین شناخت علمی)، از دست می دهد و محتوای اگنوستیسیستی (ندانم گرایی گرایانه) همواره آشکارتری کسب می کند:

۲۷۲

  • تأیید تنوع فونکسیون های روانی و کلیه فونکسیون های دیگر ارگانیسم (اندام)، جای خود را به ادعای زیر می دهد:

  • به این ادعا که پیوندها و تأثیرات متقابل این فونکسیون ها (کارگردها) اصولا غیرقابل شناخت اند.

۲۷۳

  • مهمترین مسئله جهان بینانه تفکر فلسفی علمی غیرقابل حل جا زده می شود.

  • به مثابه مسئله ای جا زده می شود که در ورای شناخت علمی قرار دارد.

۲۷۴

چارلز شرینگتون

(۱۸۵۷ ـ ۱۹۵۲)

نویروفیزیولوگ بریتانیایی

  • این موضع اگنوستیسیستی بارزتر از همه در آثار چارلز شرینگتون نمودار می گردد.

  • (چارلز شرینگتون، «انسان و طبیعتش»، کامبریج، مطبوعات دانشگاهی، ۱۹۴۶)

۲۷۵

  • دوئالیسم چارلز شرینگتون در اثار قبلی او نیز مطرح می شود.

  • به ویژه در اثر او تحت عنوان «مغز و مکانیسم آن»، کامبریج، مطبوعات دانشگاهی، ۱۹۳۴)

ادامه دارد.

خود آموز خود اندیشی (۹۷۱)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

۱

دلش خون شد و راز در دل بماند

ولی پایش از گریه در گل بماند

معنی تحت اللفظی:

گدا زاده دلباخته به پادشاه زاده، راز عشقش را با کسی در میان نگذاشت و دلش خون شد.

اما پایش از فرط گریه، در گل ماند.

اکنون گدا زاده ای عاشق پادشا زاده ای می شود.

رابطه عاشقانه در فلسفه سعدی و حافظ

چنین رابطه ای است.

رابطه عاشقانه در

رابطه یک طرفه ای است که در فلسفه علمی تحت عنوان (۱) تعریف می شود.

رابطه عاشقانه در

رابطه یک طرفه است که در فلسفه علمی تحت عنوان «وابستگی» تعریف می شود.

در رابطه دوجانبه، هر تغییری در یک طرف رابطه، موجب تغییر طرف دیگر رابطه می شود.

ولی در «رابطه» یکطرفه (وابستگی) یکی تابع دیگری است.

به عبارت دیگر رابطه کذایی

یکسویه است :

یکی تابع و وابسته است و دیگری مستقل و خود مختار.

یکی سگ است و دیگری انسان.

یکی بنده است و دیگری بنده دار .

یکی نوکر است و دیگری ارباب.

یکی غلام است و دیگری خواجه.

یکی گدا ست و دیگری توانگر.

سعدی و حافظ

این رابطه واره را «عشق» می نامند و هزاران غزل و قصیده و مثنوی در باره این رابطه واره ننگ آور و چرکین و انسان ستیز و شرم انگیز

سروده اند

و

حتی در قرن بیستم،

چهارصد سال پس از رنسانس و روشنگری اروپا، دویست سال پس از پیروزی انقلاب فرانسه

و

هشتاد سال پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی کبیراکتبر،

خواننده هائی این اشعار ضد انسانی و خردستیز را به صورت ترانه می خوانند و مثل زهری مهلک در ضمیر کرخت جامعه جاری می سازند.

اکنون سؤال این است

که

چرا باید گدا عاشق پادشاه شود؟

گدا و پادشاه

بر خلاف ادعای سعدی

دو ضد دیالک تیکی اساسی در جامعه نیستند.

ضد دیالک تیکی پادشاه (نماینده طبقه اشراف بنده دار، فئودال و دربار)

طبقه رعیت (و بعدها طبقه متوسط) است.

لومپن پرولتاریا

(گدا و جنده و جاکش و غیره)

همانند طبقه اشراف بنده دار، فئودال و دربار

در تولید اجتماعی شرکت نمی ورزند و انگلوار از حاصل کار دیگران زندگی می کند.

شیوه زندگی انگلی،

لومپن پرولتاریا

را

به خصوصیات شگرفی مجهز می سازد که ما با آنها در جریان تحلیل این حکایت سعدی آشنا خواهیم شد.

ادامه دارد.