خود آموز خود اندیشی (۹۸۱)
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت اول
بخش اول
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
۱
کسی گفتش:
»ای شوخ دیوانه رنگ
عجب صبر داری تو بر چوب و سنگ
بگفت:
«این جفا بر من از دست او ست
نه شرط است نالیدن از دست دوست
معنی تحت اللفظی:
حریفی به گدا زاده گفت:
ای بدبخت بی حیا، در مقابل ضرب و شتم چه جانسختی هستی.
گدا زاده گفت:
این ضرب و شتم از دست پادشاه زاده است که دوست من است و نالیدن از دست دوست، ناروا ست.
حافظ
مکـن به نامه سیاهی ملامت من مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت.
معنی تحت اللفظی:
مرا که نامه اعمالم سیاه است، سرزنش مکن.
نامه سیاهی
سرنوشت من است.
عاشق، چه کند، گر نکشد بار ملامت
با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست.
معنی تحت اللفظی:
عاشق جماعت
چاره ای از تحمل بار ملامت ندارد.
برای اینکه عشق به قلم قضا بر پیشانی افراد نوشته می شود.
ملامتگر
گدازاده را مورد انتقاد قرار می دهد و از سماجت و جانسختی او در شگفت است.
او نمی داند که عاشق صادق باید همین سجایای اخلاقی آنتی هومانیستی از قبیل پرروئی، سماجت، ستمکشی، صبر، تحمل و تسلیم مطلق را دارا باشد و گرنه از سوی ایدئولوگ های سرسپرده و انسان ستیز فئودالیسم به رسمیت شناخته نمی شود و لیسانس عشق دریافت نمی کند.
سعدی و حافظ
کاری جز تقدیس و تجلیل و تبلیغ و ترویج همین خصوصیات انگلی نداشته اند.
ادامه دارد.