پروفسور دکتر ولفگانگ ایشهورن

برگردان

شین میم شین

۱۰

  • لئو فون اشتاین و فون مول به پیروی از هگل طرح های تئوریکی جامعه بورژوائی را تدوین کرده اند که حاوی معارف غیرواقعی اند و به درد انتقاد مترقیانه و پراتیک نمی خورند.

۱۱

  • تونیس در تئوری خود به نام «جامعه و همبود»، عناصر معینی از مفهوم جامعه بورژوائی را که قبل از مارکس تشکیل یافته است، مورد استفاده قرار داده است.

۱۲

  • در تئوری های اجتماعی امپریالیستی معاصر، مفهوم جامعه بورژوائی تجدید حیات می یابد.
  • تجدید حیاتی که از محتوای معرفتی خالی است و سمتگیری ارتجاعی سلحشور دارد.

۱۳

  • در این تئوری های اجتماعی امپریالیستی، جامعه بورژوائی به مثابه اولین مرحله جامعه صنعتی نامیده می شود که مراحل بعدی آن را جامعه پلورالیستی اتحادیه ای و جامعه بی طبقه تشکیل خواهند داد.

۱۴

  • مفهوم جامعه بورژوائی را مارکس (۱۸۴۳ ـ ۱۸۴۴) نخست با استفاده نمودین از اصطلاح هگلی و بعدها با محتوای فلسفی و سیاسی ـ ایده ئولوژیکی کاملا جدید و با سمتگیری پرولتری ـ انقلابی به کار می برد.

۱۵

  • مارکس جامعه ناشی از انقلاب بورژوائی را به مثابه انشعابی به جامعه بورژوائی و دولت سیاسی و به مثابه انشعابی به انسان فردی واقعی و حیات سیاسی ـ توهمی نوعی آن تلقی می کند.

۱۶

  • از دید مارکس، جامعه بورژوائی، جامعه انسان زحمتکش واقعی است.
  • جامعه ای است که انسان به مثابه مالک خصوصی با منافع خصوصی خویش مطرح می شود.

۱۷

  • از دید مارکس، جامعه بورژوائی عرصه تحولات زیر است:

الف

  • عرصه تجزیه طبقاتی است

ب

  • عرصه تضاد میان انسان و انسان است

پ

  • عرصه جنگ همه علیه همه است

ت

  • عرصه تضاد میان انسان و جامعه است.

۱۸

  • دولت دموکراسی بورژوائی محصول ضرور این عرصه است.

۱۹

  • در دولت دموکراسی بورژوائی، تضادهای طبقاتی منحل جلوه گر می شوند.

۲۰

  • دولت دموکراسی بورژوائی همبود توهم آلودی است که در آن انسان به مثابه شهروند، عضو متوهم عاممیتی غیر واقعی است.

۲۱

  • راه رهایش تاریخی عبارت است از توسعه طبقه کارگر به مثابه یک طبقه جامعه بورژوائی که رهائی اش در گرو از بین رفتن جامعه بورژوائی است.

۲۲

  • راه رهایش تاریخی جامعه بورژوایی به شرح زیر است:

الف

  • تغییر انقلابی ـ کمونیستی و عملی جامعه به وسیله طبقه کارگر است.

ب

  • تشکیل جامعه ای که در آن انسان در روند زندگی واقعی خود، در کار خود، نیروهای خود را به مثابه نیروهای اجتماعی می شناسد و سازمان می دهد و از این طریق است که رهائی انسانی واقعی انجام می یابد.

۲۳

  • به نظر مارکس توضیح تئوریکی جامعه بورژوائی و روند انحلال آن باید خود به مثابه ابزار تئوریکی جنبش انقلابی ـ عملی طبقه کارگر تدوین و توسعه یابد.

ادامه دارد.