درنگی در اندیشه ای (۳۷۸)

Ist möglicherweise ein Schwarz-Weiß-Bild von 1 Person

میم حجری

کوشش درجهت ترور الکساندر دوگین اندیشمند بزرگ روسیه ، منجر به قتل دخترش گردید

نوشته:

تحلیلگرروزنامه "البناء"متعلق به نیروهای ملی لبنان

مترجم:

احمد مزارعی

،الکساندر دوگین برای موضعگیریهای مهمی که دردودهه اخیر اتخاذ نمود ودرحقیقت روند سیاسی وی را دراین دودهه تشکیل میداد،با شهادت دخترش بهای گزافی را پرداخت کرد

الکساندر دوگین
که فردی مترقی و انقلابی نیست.


دخترش هم مثل خودش
فاشیست

بوده

و

مبلغ جنگ و احیای تزاریسم و منکر حقانیت وجودی و ملیت خلق اوکراین

بوده است.

پوتین و دار و دسته اش

فی الفور
ترور او را به گردن اوکراین انداخته است.


تروری که در محله اولیگارش نشین مسکو

صورت گرفته است که تحت نظر مطلق سازمان امنیت روسیه است.

ضمنا
یکی از اعضای سابق حزب کمونیست روسیه در تبعید
با این ترور
موجودیت سازمان اوپوزیسیونی مسلحانه ای

را

اعلام کرده است.


احتمالا
سازمان امنیت خود پوتین
به این ترور دست زده است

تا

اسباب سرکوب داخلی را فراهم آورد.


ترور
کسب و کار دارو دسته پوتین است.
که در باطلاق اوکراین گیر کرده است.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۷۷)

Ist möglicherweise ein Bild von 8 Personen, Personen, die stehen und außen

میم حجری

تضاد

به تنهایی

وجود ندارد.


منظور مارکسیست ها از تضاد،
تضاد دیالک تیکی

است.
تضاد دیالک تیکی

یعنی

وحدت و مبارزه اقطاب (قطب های متضاد.)


مثلا
اتم میدان دیالک تیک پروتون و الکترون است.


یعنی
پروتون و الکترون در وحدت با هم و در مبارزه با هم اند.

همه چیز هستی
ساختار و خصلت دیالک تیکی دارد.


یعنی
هم
میدان وحدت اقطاب است
و
هم
میدان مبارزه اقطاب.


ما با دیالک تیک وحدت و تضاد سر و کار داریم.


گاهی هم از وحدت دیالک تیکی سخن می رود

که

باز هم

منظور وحدت و مبارزه اقطاب

است.


عرفان
وحدت اقطاب

را

مثلا

وحدت خلق و خدا

را

مطلق می کند

و

مبارزه

را

فراموش.


در نتیجه
فاتحه ای بر دیالک تیک مربوطه می خواند.

مائوئیسم و استالینیسم
تضاد را مطلق می کنند و وحدت را فراموش

آنها هم فاتحه ای بر دیالک تیک مربوطه می خوانند.

یعنی
دیالک تیک

را

با

دوئالیسم

و

یا

با

متافیزیک

جایگزین می سازند.

پایان

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایراسیونالیسم (خردستیزی) مدرن و مدافعه از خرد (۷)

پروفسور دکتر مانفرد بور

(۱۹۲۷ ـ ۲۰۰۸)

برگردان

شین میم شین

۵

خرد حد و مرز جامعه بورژوائی را نشان می دهد!

۱

فرانسیس بیکن

(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶)

فیلسوف و دولتمرد انگلیسی

مؤسس امپیریسم (تجربه گرایی)

  • فلسفه عصر جدید بعد از دوره هومانیسم و رنسانس با بیکن و دکارت قد می افرازد.

۲

  • افکار آندو تفاوت بنیادی با فلسفه قرون وسطی دارند:

  • بیکن و دکارت واقعیت (هستی اجتماعی) را نه آفریده خدا، بلکه نتیجه عمل خود انسان ها و لذا قابل چیره شدن و قوام یافتن به وسیله انسانها می دانند!

۳

  • بیکن می گوید:

  • «سلطه انسان بر اشیاء تنها به کمک علم و هنر میسر است.»

۴

  • و دکارت از فلسفه ای نام می برد که «برای حیات انسانی مفید فواید بیشمار است!»

۵

  • بیکن و دکارت بدین طریق راه رشد بعدی فلسفه عصر جدید را تا هگل و فویرباخ مشخص می کنند.

۶

  • فکر آندو پیاپی حول این مسأله دور می زند که «انسان چگونه می تواند طبیعت و جامعه را به مدد خرد، تحت اختیار خود در آورد؟»

۷

  • دلیل تئوریکی طرح چنین مسئله ای ـ در وهله نخست ـ تصویر انسان شناسنده (انسان شناسنده ـ تصویر) را در ذهن ما زنده می کند.

  • انسانی که دیگر به محدودیت های موجود تن در نمی دهد.

۸

  • هدف فلسفه عصر جدید در واقع، عبارت است از اینکه انسان (اکنون فرد) از هرگونه قید و بند خارجی آزاد باشد.

۹

  • عدم وابستگی انسان به هرگونه مرجعی اعلام می شود.

۱۰

  • فرد از نقطه نظر تفکر عصر جدید، به عنوان «من» و یا «فاعل» (سوبژکت) تعریف می شود، که مؤثر، اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی) و قادر به عمل و تصمیمگیری مستقل است!

۱۱

  • کانت این مسئله را در آغاز کتابش «تکوین انسانی از نظر فرضیه اصالت عمل» چنین فرمولبندی می کند:

  • «این که انسان می تواند «من» خود را تصور کند، مقام او را نسبت به کلیه موجودات روی زمین بالاتر می برد و بدین طریق، انسان به شخصی صاحب مقام و ارزش و اعتبار تبدیل می گردد.»

۱۲

  • این درک جدید از انسان، برای فلسفه عصر جدید، وظیفه توضیح «طبیعت واقعی» انسانی را در دستور کار قرار می دهد.

۱۳

  • فلسفه می کوشد «طبیعت واقعی» انسانی را بطور طبیعی (با توسل به طبیعت) توضیح دهد و نه به طور ماورای طبیعی (با توسل به ماوراء الطبیعه)، یعنی نه بر اساس ناشی از خدا بودن و منسوب به خدا بودن!

ادامه دارد.

زندگی مارکس و انگلس (۲۴۰)

هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

فصل پانزدهم

هموارسازی راه تشکیل حزب ایزناخ (ایزه ناخ)

ادامه

۱۵

مارکس

صریح و روشن گفت:

«این جنگ از موضع آلمان،

جنگی تدافعی است.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۷، ص ۵)

مارکس

اما

بلافاصله اضافه کرد

که

بیسمارک

در این جنگ، آماج های غارتگرانه خاص خود را دنبال می کند.

طبقه کارگر

باید از این جنگ تا زمانی پشتیبانی کند

که

آن جنگی تدافعی و جنگی حق طلبانه در مقابل ناپلئون سوم است.

«اگر طبقه کارگرآلمان اجازه دهد

که

این جنگ فعلی

خصلت عمیقا تدافعی اش را از دست بدهد

و

به جنگی بر ضد خلق فرانسه تبدیل شود،

یعنی

ماهیتش تغییر یابد،

خواه به پیروزی المان تمام شود و خواه به شکستش،

وحشتناک

خواهد بود.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۷، ص ۶)

مارکس و انگلس

هم در گذشته و هم اکنون

دوباره

با مثال شخصی خود

به طبقه کارگر که امروز مطالبات اکتوئآل در دل داشت،

می آموختند

که

کمونیست ها

سیاست دشمن طبقاتی

را

نه با توجه به حرف ها، توضیحات و وعده های چه بسا زیبا و فریبای او،

بلکه فقط و فقط با توجه به اعمال او

می سنجند.

مارکس

در پیام های خود با افتخار به ذکر مصوباتی می پرداخت

که

کارگران فرانسوی و آلمانی

در

گردهمایی های ضد جنگ در ایام سابق در شهرهای زیر اعلام داشته بودند:

در

پاریس و دیگر شهرهای فرانسه

در

برلین

برانشوایگ

کمنیتس.

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ش) شورای والدین محصلین مدارس (۱)

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

۱

  • شورای والدین به نمایندگی دموکراتیک ۱۵ ـ ۲۰ نفره منتخب توسط والدین دانش آموزان در دبستان های عمومی جمهوری آلمان دموکراتیک برای ۲ سال اطلاق می شد.

۲

  • شورای والدین بیانگر تعمیق هر چه بیشتر دموکراسی سوسیالیستی در این عرصه از حیات جامعتی بوده است.

۳

  • والدینی برای شورای والدین انتخاب می شوند که از آموزش و پرورش و تربیت سوسیالیستی کلیه دانش آموزان پشتیبانی اکتیو به عمل می آورند.

۴

  • شورای والدین در کردوکار خود به تبعیت از وظایف مدرسی ـ سیاسی و برنامه سالانه مدرسه می پردازد و به پیشبرد و احیای روحیه ابتکار عمل و همکاری کلیه والدین و به ویژه زحمتکشان می پردازد و حل مسائلی را مطرح می سازد که برای کل مدرسه و کلیه والدین حائز اهمیت اند.

۳

  • شورای والدین همراه با والدین و معلمین در راه موضعگیری محصلین نسبت به یادگیری و رفتار منضبط و اگاهانه تلاش می ورزد.

۴

  • شورای والدین تربیت سوسیالیستی محصلین در خانواده را نیز تحت تأثیر قرار می دهد.

۵

  • رئیس شورای والدین عضو برابر حقوق شورای پداگوژیکی مدرسه است.

۶

  • مدیر مدرسه در مشاورات شورای والدین شرکت می ورزد، به تشریح تکالیف مشخص و اساسی مدرسه می پردازد و آنها را در جریان مسائل و مشکلات قرار می دهد و گوش شنوایی به نظرات و اشارت شورای والدین برای بهبود کار آموزشی ـ پرورشی و تربیتی دارد.

۷

  • حداقل یک بار در سال جلسه مشترک شورای پداگوژیکی و شورای والدین تشکیل می یابد و در آن، مهمترین تکالیف و وظایف مدرسه مورد مشاوره قرار می گیرند.

۸

  • شورای والدین به تدارک پیشنهادات لازم برای وساطت معارف مدرسی ـ سیاسی، پداگوژیکی، طبی و پسیکولوژیکی بنیادی مبادرت می ورزد که برای کردوکار تربیتی موفقیت آمیز ضرورت دارند.

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۳۷۶)

میم حجری

مجید دانش آراسته

آنهایی که می گویند:

«نویسنده مخاطب ندارد»،

بیسوادند.

نظر

باید

بی اعتنا به صاحب نظر

و

بی اعتنا به سطح سواد و سنگر سیاسی او

مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد.

هنرمند

(شاعر و نقاش و نویسنده و غیره)

که سهل است

حتی

عرعر و زوزه و غرش و مویش و چهچه و پارسی

بی مخاطب

نیست.

هیچ بانگی بی پژواک نیست.

گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست،

در و دیوار گواهی بدهد:

«کاری هست.»

یعنی

در و دیوار حتی مخاطب شاعرند.

به قول معروف:

دیوارها موش دارند

و

موش ها

گوش.

ولی در این ادعای رایج

هسته ای از حقیقت هست.

خلایق در سرزمین عه هورا و عا شورا

به ویژه پس از عنگلاب اسلامی

سواد خواندن و نوشتن ندارند.

کسی

فکر و ذکری جز بغل و مخلفات در سر خالی از مغز خود ندارد.

به همین دلیل

می توان گفت:

صاحب نظران و سخنوران

در این طویله بی مخاطب اند.

به عنوان مثال:

بهترین دوستان ما در فضای مجازی

کسانی اند که نه ما زبان شان را می دانیم و خط شان را می خوانیم

و

نه آنها زبان ما را می دانند و خط ما را می خوانند.

در این فضای مجازی

به

عکس ها

لایک زده می شود

و

نه

به

اندیشه ها.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۷۵)

Ist möglicherweise ein Bild von Baum und Natur

طبیعت به مثابه آموزشگاه دیالک تیک

میم حجری

تجلی و تجسم روشن دیالک تیک کهنه و نو
در طبیعت:

نو
همیشه و همه جا

بسان نطفه
در

بطن کهنه
تشکیل می یابد
تا
پس از توسعه به نفی دیالک تیکی کهنه نایل آید

و

جای آن را بگیرد.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۷۴)

Ist möglicherweise ein Bild von eine oder mehrere Personen und Text

میم حجری

آلترناتیو ـ مفهوم ها و مفهوم ها

فساد
یکی از مفاهیم آلترناتیو مدرن و مد روز امپریالیسم و فوندامنتالیسم و پوتینیسم

است.


فساد
آلترناتیوـ مفهومی برای ماستمالی استثمار و چپاول بیرحمانه دار و ندار زحمتکشان توسط طبقات حاکمه است.

فساد و یا کوروپسیون
رایج ترین مفهوم در رسانه ها ست.

مثلا

مرتب و مکرر اعلام می شود
که
زلنسکی و باندش
باید علیه فساد در اوکراین که فرقی با فساد در روسیه ندارد، مبارزه کند
تا
لیاقت عضویت در عه عو (اتحادیه اروپا) را کسب کند.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۷۳)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Text „Wir haben nichts zu verlieren außer unsere Angst. Rio Reiser 9.JANUAR 1950 20. AUGUST 1996 KONTRAST.at“

میم حجری

ما چیزی جز ترس برای از دست دادن نداریم

فرنگی


اولا
داشتن غریزه ترس و تهور
منحصر به شما نیست.

حتی نباتات و جانوران
در
دیالک تیک ترس و تهور

به سر می برند.
چه رسد به آدمیان.

ثانیا
داشتن توان ترس
حسن است و نه عیب.


ترس

یکی از مهم ترین ضامن های جامعتی، عقلی، طبیعی و غریزی حیات است.

ثالثا
پیش شرط از دست دادن ترس از چیزی
شناخت آن چیز است.

چون یکی از علل ترس از چیزی
خریت است.


خروج از خطه خریت و ورود به عالم آدمیت
به ریختن ترس آدمی منجر می شود.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۷۲)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Text „„Leider ist es eine typisch deutsche Eigenschaft, den Gehorsam schlechthin für eine Tugend zu halten. Wir brauchen die Zivilcourage, 'Nein' zu sagen.' -Fritz Bauer (1903 -1968)“

میم حجری

یکی از خصایص المانی
فضیلت انگاری اطاعت است.
ما به جسارت مدنی نیاز داریم تا نه بگوییم.
فرنگی


اطاعت و عبادت
یکی از مفاهیم اخلاقی برده داری و فئودالی است
و
ربطی به ملیت ندارد.

ضمنا
اطاعت
حتما و همیشه و همه جا
عیب نیست
و
خودسری و لجاجت و انکار
حتما و همیشه و همه جا
حسن نیست.

ما با دیالک تیک اطاعت و استقلال سر و کار داریم.


اطاعت از مادر و پدر و مربی و معلم که عیب و عار نیست.


نه گفتن صرف

که نشانه داشتن جسارت مدنی نیست.


فضیلت سوسیالیستی
خوداندیشی و خومختاری نظری و عملی است

و

نه نه گفتن صرف.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۷۱)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Text

میم حجری

شادی مفهومی ذهنی و فردی است،
عواملی مثل ثبات سیاسی-اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی متعددی در تعیین میزان نشاط فردی و اجتماعی دخیل هستند،
زیرا انسان موجودی اجتماعی است و زندگی ­اش در رابطه با دیگرانی معنا می­یابد که در سطوح مختلف با او در ارتباطند.
بابک


مفهوم چیست و از کجا آمده است.
منظور از مفهوم ذهنی کذایی چیست؟
مگر مفهوم عینی هم وجود دارد؟

منظور از مفهوم فردی کذایی چیست؟
مگر هر کس مفاهیم شخصی اش را دارد؟


غم و شادی
از پدیده های پسیکولوژیکی اند
و
پدیده های پسیکولوژیکی ثانوی اند.

پدیده های پسیکولوژیکی
از جنس عکس اند که اصل شان در عالم واقع است و نه در ذهن کسی.

مثال:
تشنه ای و یا گرسنه ای.
چیزی می نوشی و یا می خوری و سیر می شوی.
در نتیجه رفع تشنگی و گرسنگی
احساس شادی می کنی.


عزیزی می میرد
و
احساس اندوه می کنی.


ذهن که کیسه صفرا واره نیست تا شادی و اندوه ترشح کند


انسان موجود اجتماعی محضی نیست.
انسان موجودی نیمه ناتورال ـ نیمه سوسیال است و خواهد بود.


اجتماعی بودن انسان به چه معنی است؟


دلیل اجتماعی بودن انسان چیست؟


اصلا
جامعه چیست؟

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۷۰)

میم حجری

قانونی
به نام قانون تضاد وجود ندارد.


وحدت و «مبارزه» اضداد وجود دارد
که به معنی دیالک تیک به طور کلی است.

دیالک تیک پیوند و تضاد وجود دارد.

تضاد
به تنهایی وجود ندارد.
وحدت

به تنهایی وجود ندارد.

تضاد دیالک تیکی وجود و معنی دارد.


وحدت دیالک تیکی وجود و معنی دارد.

تضاد با پیوند
دیالک تیکی را تشکیل می دهد.
دیالک تیک وحدت و مبارزه اضداد را.

تضاد
در مائوئیسم
و
وحدت

در عرفان
خرافه ای بیش نیست.
برای عوامفریبی است.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۶۹)

Ist möglicherweise ein Bild von 5 Personen und Personen, die stehen

میم حجری

ناصر زرافشان
سیا به شاه:
«تصمیم به انجام این کودتا گرفته شده است با شما یا بدون شما»

این خرافه
که

ناصر از قول سیا
هارت و پورت کرده
در مورد انقلاب سفید ذکر و یا جعل شده است
و

نه در مورد کودتا.

شاه
تا انقلاب سفید و در کودتا
جزو اشراف فئودال بوده است
و
متحد فئودال ها و روحانیت بوده است.

کودتای ۲۸ مرداد

کودتای مشترک شاه و شیخ بوده است

که

مورد حمایت امپریالیسم قرار داشته است.

نقش امپریالیسم انگلیس

در

جلب اشرافیت فئودال و روحانی به کودتا بوده است.


۵ درصد اراضی کشت متعلق به خاندان پهلوی بود.

انقلاب سفید

اما
انقلابی ضد فئودالی
یعنی بورژوایی بوده است.

خمینی
عنگلاب
کرده است.
مثل یلسین و پوتین و گربه چف
که عنگلاب کرده اند.


روحانیت قصد برگرداندن چرخ تاریخ به عقب را داشته است.

اما
جلاد انقلاب سفید
به قول مش مارکس
به مجری وصایای انقلاب سفید مبدل شده است.


روحانیت مرتجع
بورژوا شده است.


جنقوری اسلامی
زیربنای کاپیتالیستی دارد و روبنای خر تو خر عهد بوقی، برده داری، فئودالی و بورژوایی
یکی از دلایل بحران طویله همینجا ست.

پایان

زندگی مارکس و انگلس (۲۳۹)

هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

فصل پانزدهم

هموارسازی راه تشکیل حزب ایزناخ (ایزه ناخ)

ادامه

۱۴

عصر روزی که جنگ شروع شد،

شورای مرکزی انترناسیونال اول

تشکیل جلسه داد

و

مارکس را موظف به تهیه و تدارک توضیحی همگانی راجع به جنگ ساخت.

مارکس به انگلس نوشت:

«وضع مزاجی ام اصلا تعریفی ندارد.

درد کبد و ضعف جسمانی

دمار از روزگارم در می آورند.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۳، ص ۷)

مارکس

اما

علیرغم بیماری و ضعف جسمانی

۴ روز

تقریبا بدون وقفه

مشغول نوشتن شد.

طرح مارکس

در

۲۳ ماه ژوئیه به اتمام رسید و در ۲۶ ماه ژوئیه

بدون رأی منفی و یا ممتنع

به تصویب شورای مرکزی انترناسیونال رسید.

پیام فوق الذکر انترناسیونال

در

۲۸ ماه ژوئیه

به

زبان انگلیسی

و

اندکی بعد

به

زبان های فرانسوی و المانی

تحت عنوان زیر منتشر شد:

«موضع شورای مرکزی انتزنال نسبت به جنگ.»

این پیام

امروزه

تحت عنوان زیر معروفیت دارد:

«اولین پیام شورای مرکزی انتزناسیونال راجع به جنگ میان فرانسه و آلمان.»

انگلس که جزوه مارکس را این بار به علت قلت وقت،

نتوانسته بود، قبل ازا نتشار بخواند،

در ۳۱ ماه ژوئیه نوشت:

«این پیام انترناسیونا به توده همه طبقات اجتماعی، خواهد آموخت

که اکنون فقط طبقه کارگر است که دارای سیاست خارجی واقعی است.

پیام خیلی خوبی است.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۳، ص ۱۵)

مارکس همراه با انگلس

در سال های قبل

اثبات کرده بود:

۱

که

علت جامعتی جنگ ها

در

مناسبات تولیدی

(زیربنای اقتصادی جامعه)

است.

۲

که

در جنگ

باید استثمارگران ذینفع در جنگ

را

سلب قدرت کرد

تا

بتوان

به

آرزوی بشریت به صلح ابدی جامه عمل پوشاند.

پرولتاریا

اما

می بایستی نسبت به هر جنگ که قادر به جلوگیری از آن نشده،

موضع بگیرد.

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۳۶۸)

Ist möglicherweise ein Bild von 8 Personen, Personen, die stehen und außen

میم حجری

سازمان راه کارگر


بنابراین خاندان پهلوی در سه فراز تاریخی مهم ایران، نقشی بغایت ارتجاعی ایفاء کردند:
به شکست کشاندن کامل انقلاب مشروطه و دستاوردهای نیم بند آن،
به شکست کشاندن جنبش مردمی ملی کردن صنعت نفت
و
نیز به هزیمت کشیدن انقلاب بهمن.
آیا مدعیان دروغین “سکولار دمکراسی” در طیف سلطنت طلبان امروزی به رهبری “شازده” حاضرند به نقش فاجعه بار خود در هر سه ناکامی بزرگ تاریخ ایران اعتراف کنند؟
واکنش آنها به سالروز ۱۴ مرداد و سالروز ۲۸ مرداد
هیچ علامتی از درس آموزی در آنها نشان نمی دهد.

سازمان راه کارگر

سازمانی از سر تا پا تروتسکیستی

است.

روی تروتسکیسم باید کار تئوریکی همه جانبه صورت گیرد.

تجزیه و تحلیل لاطائلات سازمان راه کارگر می تواند خدمتی در این زمینه باشد.

ما این استنتاج بند تنبانی سران راه کارگر

را

مورد تأمل مارکسیستی ـ لنینیستی قرار می دهیم:

خاندان پهلوی

از دید راه کارگر،

نقشی ارتجاعی در سه زمینه زیر بازی کرده است:

۱

به شکست کشاندن کامل انقلاب مشروطه و دستاوردهای نیم بند (؟) آن

مشخصه مهم تروتسکیسم،

فقر فلسفی این جریان ارتجاعی

است.

درست به همین دلیل،

راه کارگر

خیال می کند که جنبش مشروطه، انقلاب بوده است.

مسئول شکست جنبش مشروطه،

هم

نه

خاندان قاجار،

بلکه خاندان پهلوی بوده است.

خاندانی که فاتحه بلندی بر ارتجاع فئودالی قاجار خوانده است.

خاندان پهلوی

هر چه بوده است،

چیزی روبنایی ـ ایده ئولوژیکی بوده است.

خرد و خراب کردن همه کاسه ها و کوزه ها بر سر خاندان پهلوی،

عملا

به معنی وارونه سازی دیالک تیک زیر بنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی است.

بدین طریق

طبقه حاکمه و فرماسیون اقتصادی حاکم

مسکوت می ماند و ماستمالی می شود

و

عنصری از روبنای ایده ئولوژیکی

مطلق می شود و همه کاره جا دزه می شود.

خصلت ضد انقلبای، ضد پرولتری و ضد مارکسیستی تروتسکیسم

اکنون بر ملا می گردد.

انقلاب کذایی مشروطه

چه محتوای طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی داشته است؟

انقلاب کذایی مشروطه

کدام طبقه اجتماعی ارتجاعی را سرنگون کرده و با کدام طبقه اجتماعی انقلابی جایگزین ساخته است؟

آماج های انقلاب کذایی مشروطه چه بوده اند؟

خاندان قاجار

و

دولت قاجار

نماینده سیاسی کدام طبقه اجتماعی بوده است؟

پرچم انقلاب کذایی مشروطه را کدام طبقه اجتماعی به دوش کشیده است؟

سرداران انقلاب کذایی مشروطه

مشتی خان بوده اند.

تبدیل استبداد سلطنتی به مشروطه سلطنتی

آماج اصلی و سانترال جنبش مشروطه بوده است.

تبدیل فرم حکومت

چه ربطی به تعویض حاکمیت طبقاتی و طبقه حاکمه دارد؟

انقلاب

یعنی

تعویض طبقه حاکمه

و

نه

تغییر فرم حکومت طبقه حاکمه.

سازمان تروتسکیستی راه کارگر

عاجز از تمیز رفرم از انقلاب است.

ادامه دارد.

تئوری نخبگان

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

تئوری نخبگان

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10949

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10956

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10966

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10971

پایان

تئوری نخبگان

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3469

پایان

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ت) تئوری نخبگان (۴) (بخش آخر)

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

۱۵

  • در حال حاضر ما با تئوری نخبگان، در رویزیونیسم مدرن، ضمنا در ایده ئولوژی های بورژوایی روبرو می شویم که در آنها ادعا می شود که انقلاب علمی ـ فنی، ناگزیر به نقش رهبری کننده روشنفکریت منجر می شود و «اشخاص نوین» (نخبگان) جامعه پسا صنعتی را دانشمندان، ریاضی دانان، اقتصاددانان و جامعه شناسان تشکیل می دهند که قادر به تسلط بر تکنولوژی های نوین و کامپیوترند.

۱۶

  • تئوری نخبگان در کشورهای سوسیالیستی، دیگر پایگاه اجتماعی ندارد.

۱۷

  • در کشورهای سوسیالیستی، با توجه به مجموعه روند توسعه اثبات می شود که توده های خلق سازنده وخالق تاریخ اند.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۶۷)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Text

میم حجری

درنگی در دعاوی دکتر مرتضی محیط

اصلاح طلبان میرحسین موسوی را به موزه تاریخ سپردند.

دستاوردهای انقلاب اکتبر دنیا را متاثر ساخت

اما آن سیستم سوسیالیسم علمی نبود.

باید به پدیده های عمده برای درک ریشه ای بیشتر نگریست تا توان تحلیل پدیده های خرد را داشته باشیم.

۱

اصلاح طلبان میرحسین موسوی را به موزه تاریخ سپردند.

منظور از اصلاح طلبی چیست، اگر رفرمیسم نیست؟

مشخصات سانترال رفرمیسم چیست

که

حساب آن را از روولوسیونیسم و یا مارکسیسم جدا می کند و آن دو را به طرز آشتی ناپذیری

رو در روی یکدیگر قرار می دهد؟

مهم ترین مشخصه رفرمیسم

منشاء پرولتری آن است.

لاسالیانیسم

به عنوان مهم ترین نماینده رفرمیسم در آلمان

در رأس جنبش کارگری المان قرار داشت.

سؤال از دکتر محیط:

مگر میرحسین و مش زهرا و کلبه کروب

نمایندگان طبقه کارگر ایران تشریف داشته اند؟

علاوه بر این، مگر خواهان تشکیل جامعه سوسیالیستی از طریق همکاسگی با بورژوازی نیمه فئودال ـ نیمه کلریکال (روحانی) ایرانند؟

۲

دستاوردهای انقلاب اکتبر دنیا را متاثر ساخت

اما آن سیستم

سوسیالیسم علمی

نبود.

اولا

آنچه «در عرض ۱۰ روز، دنیا را تکان داد»، نه دستاوردهای انقلاب اکتبر،

بلکه پیروزی آن بود.

آرزوی چندین هزارساله توده های مولد و زحمتکش

با پیروزی انقلاب اکتبر

برآورده شد و جهان دچار زلزله ای عظیم گشت و توده های ستمدیده را به چالش آشتی ناپذیر با استثمارگران جهان برانگیخت.

ثانیا

دستاوردهای انقلاب اکتبر

که

سیستم نبوده اند.

حتی خود انقلاب اکتبر

رخدادی تاریخی ـ طبقاتی بوده است

و

نه

سیستم

تا

سوسیالیسم علمی و یا اوتوپیکی

باشد.

ثالثا

انقلاب اکتبر و یا دستاوردهایش

پدیده ای جامعتی ـ مادی بوده است

و

نمی تواند سوسیالیسم علمی و یا سوسیالیسم اوتوپیکی

باشد.

چون سوسیالیسم و یا کمونیسم علمی،

تئوری

است.

سوسیالیسم علمی و یا کمونیسم علمی

به معنی وسیع کلمه

به تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه استدلال و اثبات فلسفی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراگیر یکپارچه مبارزه طبقه کارگر و حزب طبقه کارگر برای تحول انقلابی جامعه، برای تشکیل سوسیالیسم و کمونیسم اطلاق می شود.

استفاده از مفهوم سوسیالیسم علمی به معنی وسیع کلمه برای مارکسیسم ـ لنینیسم،

نشاندهنده فونکسیون تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی به مثابه جهان بینی طبقه کارگر و سوسیالیسم و به مثابه ابزار ساختمان نظام جامعتی نوین است.

اینجا ضمنا وحدت مارکسیسم ـ لنینیسم انعکاس می یابد که قبل از همه حاکی از کاربست، تداوم و استکمال آموزه های فلسفی و اقتصادی مارکسیسم در آموزه رسالت تاریخی طبقه کارگر و ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم نمودار می گردد.

سوسیالیسم علمی

به معنی محدود کلمه

بخشی از تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم است.

سوسیالیسم علمی به مثابه بخشی از تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم به معنی محدود کلمه، در برگیرنده مسائل زیر است:

الف

دربرگیرنده آموزه مبارزه طبقاتی طبقه کارگر است.

ب

دربرگیرنده استراتژی و تاکتیک طبقه کارگر در مبارزه طبقاتی است.

پ

دربرگیرنده انقلاب سوسیالیستی است.

ت

دربرگیرنده دولت سوسیالیستی است.

ث

دربرگیرنده حزب پرولتری است.

ج

دربرگیرنده سازمان یابی طبقه کارگر و متحدین آن است.

ح

دربرگیرنده ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم است.

۳

باید به پدیده های عمده برای درک ریشه ای بیشتر نگریست تا توان تحلیل پدیده های خرد را داشته باشیم.

دکتر مرتضی محیط

از الفبای مارکسیسم، یعنی از ساده ترین مفاهیم فلسفه مارکسیستی

به کلی

بی خبر است.

پدیده چیست؟

پدید به بروز و نمود ماهیتی و یا ذاتی اطلاق می شود.

پدیده و یا نمود و یا مظهر

به تنهایی وجود ندارد.

پدیده

در

دیالک تیک پدیده و ماهیت

وجود دارد

و

تعیین کننده در این دیالک تیک

ماهیت

است.

پدیده مثل فرم

مرئی و محسوس است.

ماهیت و یا ذات

اما

مثل محتوا

نامرئی و نامحسوس است.

بنابرین

دم زدن از پدیده های عمده و خرد

نادرست است.

ضمنا

ضد عمده و یا اصلی

فرعی

است

و

نه

خرد.

خرد

ضد دیالک تیکی کلان است.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۶۶)

Ist möglicherweise ein Bild von Text „NAXOS AudioBooks NON- FICTION UNABRIDGED Jan Morris PAX BRITANNICA The Climaxof an Empire Read y Roy McMillan PAX BRITANNICA 2“

میم حجری

فلسفه کودتای ۲۸ مرداد


نتیجه هژه مونیکی جنگ جهانی دوم
خلع ید از بریتانیکای کبیر و تقسیم جهان بین امپریالیسم امریکا و اتحاد شوروی بود.


آماج امپریالیسم فاشیستی المان و امپریالیسم میلیتاریستی ژاپن از شروع به جنگ جهانی دوم

هم خلع ید از بریتانیکا و تقسیم جهان بین خود بود.

مصدق از شیفتگان امپریالیسم امریکا بود و فرقی با شاه از این بابت نداشت.


دلیل جایگزینی مصدق با شاه از طریق کودتای کم هزینه ۲۸ مرداد
توسط امریکا
راندن انگلیس از ایران و نشستن به جای آن بود.


از این کودتاها در همه کشورهای تحت نفوذ بریتانیکای کبیر و حتی سرکرده های سابق جهان مثلا فرانسه و اسپانیا و پرتقال نیز رخ می دهد:
از اندونزی تا مصر و کوبا.


انگلیس در حال تخلیه مناطق تحت نفوذ خود
به سرکرده جدید کم و بیش خوش خدمتی می کند تا سهمی به دست آورد.


این سیاست جدید انگلیس پس از ج. ج. دوم است.
در عراق و افغانستان و اکنون اوکراین

هم

همین سیاست را انگلستان ادامه می دهد

پایان

زندگی مارکس و انگلس (۲۳۸)

هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

فصل پانزدهم

هموارسازی راه تشکیل حزب ایزناخ (ایزه ناخ)

ادامه

۱۳

آزمون حزب در جنگ

وقتی که ناپلئون سوم در ۱۹ ماه ژوئیه سال ۱۸۷۰

اعلام جنگ کرد،

مارکس و انگلس حتی لحظه ای درنگ نکردند:

آلمان مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفته بود و می بایستی از خود دفاع کند.

پیروزی آلمان به نفع جنبش کارگری بود.

چون کارگری برای پیشبرد مبارزه رهایی بخش یکپارچه خود،

به دولت ملی واحد نیاز مبرم داشت.

علاوه بر این

جنبش کارگری در هیئت حزب کارگری سوسیال ـ دموکرات آلمان

هم

به لحاظ سازمانی

و

هم

به لحاظ نظری

پیشاهنگ جنبش کارگری بین المللی بود.

اما

منافع خلق آلمان

ضد آشتی ناپذیر منافع خاندان سلطنتی هوهنسولرن بود.

خاندان سلطنتی هوهنسولرن و دربان شان به نام بیسمارک

خواهان آلمانی تحت رهبری پروس بودند.

مارکس و انگلس و جنبش کارگری انقلابی آلمان

خواهان آلمانی دموکراتیک بودند

که

در آن فاتحه ای بر پروس خوانده می شد.

مارکس و انگلس

به همین دلیل از دست رهبران لاسالیانیست خشمگین بودند

که

به پشتیبانی بی قید و شرط از رژیم پروس برخاسته بودند.

مارکس و انگلس

از

«موضع شهامت آمیز» ببل و لیبکنشت»

استقبال می کردند

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۳، ص ۴۳)

که

در

رایشتاگ

(پارلمان آلمان)

بدون کمترین سوء تفاهمی از آماج های سلطنتی پروس فاصله می گرفتند و خطاب به خلق های اروپا

اعلام می کردند

که

«علت اصلی کلیت ذلت دولتی و جامعتی

حاکمیت طبقاتی متکی بر حاکمیت زور (شمشیر) کنونی

است

و

باید از بین برده شود.»

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۳۶۵)

Ist möglicherweise ein Bild von eine oder mehrere Personen und Text „Denk daran, dass Schweigen manchmal die beste Antwort ist. Sokrates“

میم حجری

سقراط
بدان که گاهی سکوت بهترین پاسخ است.



هی سقراط
سکوت چیست بجز حرف های ناگفته؟


منظور فروغ این است

که
سکوت
در

دیالک تیک سخن و سکوت

وجود دارد
و

نه به تنهایی.


تعیین کننده هم در این دیالک تیک
سخن
است.حرف های ناگفته است

حرف هایی اند که مسکوت می مانند و گفته نمی شوند.


سکوت و سخن
صمنا
فرم اند

و

تعیین کننده

محتوای آندو ست.
خرافه را نگویی سنگین تری
و
حقیقت را بگویی
روشنگری.

پایان

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ت) تئوری نخبگان (۳)

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان

شین میم شین

۱۱

  • تئوری نخبگان هر اکسیون (عمل) انقلابی توده را مورد تحقیر و تمسخر قرار می دهد:

الف

  • «طغیان توحش» (حمله و هجوم ددان جنگل)
  • اورتگا گاسه

ب

  • عصیان کور

پ

  • عملیات بیهوده و بی معنی.

ت

  • عملیات غیرطبیعی

۱۲

  • خطوط ضد انسانی (آنتی هومانیستی) و بربرمنشانه تئوری نخبگان در ایده ئولوژی و پراتیک امپریالیسم فاشیستی آلمان با وضوح چشمگیری عرض اندام کردند.

۱۳

  • تئوری نخبگان در ایده ئولوژی امپریالیسم در فرم های زیر عرض اندام می کنند:

الف

  • در فرم سوسیال ـ دموکراتیکی راستگرای تئوری نخبگان

ب

  • در فرم رویزیونیستی تئوری نخبگان

پ

  • در فرم لیبرال تئوری نخبگان

ت

  • در فرم کلریکال (روحانی) تئوری نخبگان

۱۴

  • تئوری نخبگان چه بسا متکی بر خصایص و مشخصات زیر است:

الف

  • متکی بر تأملات راسیستی است.
  • نیچه
  • چمبرلین

ب

  • متکی بر طبیعت انتزاعی بشری است.
  • ترایچکه
  • ماکس وبر
  • یاسپرس
  • پاپ پیوس دوازدهم

پ

  • متکی بر عوامل پسیکولوژیکی است.
  • لو بن
  • موسکا
  • پاره تو
  • اورتگا گاسه

ت

  • متکی بر دلایل تکنیسیستی است.
  • برنهایم
  • دارندورف

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۳۶۴)

Ist möglicherweise ein Schwarz-Weiß-Bild von 1 Person, Brille und Text

میم حجری

فقر
مطلوب سیاست است.
فرنگی


هی فرنگی
سیاست یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه است.

تکرار می کنیم،

هر جامعه

است.

یعنی

سیاست

تابع زیربنای اقتصادی جامعه است.

این
اولا
بدان معنی است

که
افسار سیاست
به دست حاکمیت طبقاتی است.


یعنی

ماهیت سیاست
بسته به فرماسیون اقتصادی حاکم تعیین می شود.

مثال برای خر فهم کردن مارکسیسم:

فقر

هم

می تواند برای طبقه حاکمه که هیئت حاکمه (سیاست) نوکرش است

مطلوب

باشد

و
هم
می تواند برای طبقه حاکمه و هیئت حاکمه

نامطلوب باشد.

هر گردی گردو نیست.

درست به همین دلیل

سیاست در کوبا و ویتنام و ج. خ. چین

کاهش و امحای فقر

را

آماج قرار داده است
ولی
در هندوستان و امریکا و طوایل طبقاتی دیگر

قرار نداده است.

این
ثانیا
بدان معنی است

که

فقر

بسته به سطح توسعه نیروهای مولده تعیین می شود.

یعنی

سیاست

تعیین کننده نیست.

۱۰۰ سال قبل

درست به همین دلیل

تهیه نان و آب و بهداشت و مسکن

معضل مهم جوامع بشری بود.

امروز

به

برکت توسعه عظیم نیروهای مولده

در

عرض چند روز

بیمارستانی

ساخته می شود.

واکنسی

تهیه می شود

و

راندمان تولید مایحتاج مادی غول آسا ست.

این
ثالثا
بدان معنی است

که

فرنگی باید به عوض تحویل جفنگی به همنوعان

مارکسیسم

بیاموزد

تا

بتواند درست بیندیشد.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۶۳)

Ist möglicherweise ein Bild von Blume, Natur und Text „Manchmal ist von etwas Abstand nehmen, auch ein Schritt nach vorne. text: Bilder mit Sprüchen artworx: siehe Bildsiqnatur“

میم حجری

گاهی دوری گزیدن از چیزی
نیز
گامی به پیش است.
فرنگی


هی فرنگی
پیشروی
باید اکتیو باشد و نه پاسیو.
و
گرنه
پیشروی خیالی و واهی خواهد بود.

عقب نشینی و عقبگرد و سکون و سکوت
بد نیست
ولی گامی به پیش
هم
نیست.
پیش شرط پیش روی
از پیش پای خود برکندن و برداشتن و روبیدن سدی
به تبر و تیربار عمل و یا اندیشه
است.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۳۶۲)

Ist möglicherweise ein Bild von eine oder mehrere Personen und Text „家 Wenn du das Glück begreifen willst, musst du es als Lohn und nicht als Ziel verstehen. Gute Nacht“

میم حجری

برای درک خوشبختی
باید آن را نه به عنوان اماجُ بلکه به عنوان کارمزد در نظر گیری.
شب به خیر
فرنگی


هی فرنگی
اینجا شب است و ما
شب زدگانی
که
چشم مان
روزی ندیده است.

خوشبختی
به شرطی خوشبختی است
که
نه خوشبختی شخصی
بلکه خوشبختی جامعتی و تمامبشری باشد.
درست به همین دلیل
خوشبختی نه کارمزد
بلکه هدف و اماج باید باشد
و
با
۳ سلاح کار و پیکار و همبستگی

پدید آید.
(احسان طبری)


پایان

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایراسیونالیسم (خردستیزی) مدرن و مدافعه از خرد (۶)

پروفسور دکتر مانفرد بور

(۱۹۲۷ ـ ۲۰۰۸)

برگردان

شین میم شین

۴

خرد تنها اندیشه ای است که فلسفه به همراه می آورد

۱

  • برای درک توسعه فلسفه و علم در عصر جدید بورژوائی، باید نقش یاد شده خرد را به خاطر سپرد.

۲

  • مفهوم خرد، برای فلسفه و علم درعصر جدید، نقش مهم و مرکزی به عهده داشته است.

۳

  • خرد به عنوان نخستین ابزار انتقادی انسان ها محسوب می شود که برای رهائی از قید و بند گذشته و حال و برای اندیشیدن به آینده و پیریزی طرحی نو ضرور است.

۴

  • خرد بدین طریق، به معیار همه چیز بدل می شود.

۵

  • توماس هوبس می نویسد:
  • « اکنون حکمت واقعی عبارت است از شناخت حقیقت در همه اشیاء!
  • این از عهده خرد درست برمی آید.
  • یعنی از عهده فلسفه بر می آید.»

۶

دنیس دیدرو

(۱۷۱۳ ـ ۱۷۸۴)

یکی از خلاق ترین اندیشمندان ماتریالیست روشنگری اروپا و از مؤلفین برجسته دایرة المعارف.

و از همکاران و دوستان دآلمبر، روسو، کاندیلا.

  • و دیدرو می گوید:
  • «اهمیت خرد برای فلاسفه، به اندازه اهمیت عفو و بخشش، برای مسیحیان است
  • عفو و بخشش، مسیحیان را به عمل وامی دارد و خرد فلاسفه را!»

۷

  • در تفکر عصر جدید، خرد و فلسفه، حداقل در رابطه با جریانات اصلی این تفکر، معنی یکسانی دارند.

۸

  • تفکر عصر جدید اگرچه مفهوم سنتی خرد را معتبر می داند، ولی آن را به طرز خارق العاده ای وسعت می بخشد.

۹

  • تفکر عصر جدید، خرد را پیشاپیش به عنوان خرد اکتیو (فعال) در نظر می گیرد که در بستر رشد با همه چیز و قبل از همه با انسان به مثابه سوبژکت، اکتیویته (فعالیت آگاهانه)، کار و بالاخره تأثیرگذاری یکی می شود.

۱۰

  • خرد، به وسیله ای برای نقد هر چه که هست، به امکانی برای تسلط بر طبیعت و ساختمان جامعه بدل می شود.

۱۱

  • خرد به عنوان نیروئی برای قادر ساختن انسان به رهایش خود از قید و بند ایدئولوژی کهنه، برای تسلط بر طبیعت و برای تحول نظام فرتوت اجتماعی به کار می آید و این امر بدان معنی است که انسان (آزاد از اراده هرگونه قدرت و اوتوریته ممکنه، یعنی مطلقا خود مختار و مستقل) با توسل به خرد، خود را تحت کنترل خویشتن خویش در می آورد.

۱۲

  • این خرد اکتیو (فعال) نوین همانقدر اهمیت دارد که اتکای انسان به تفکر، جهت تسلط راسیونالیستی (خردگرایانه) بر طبیعت و قوام بخشیدن به جامعه اهمیت دارد.

۱۳

  • همانطور که هولباخ به طور موجز و فشرده می گوید:
  • ما باید به مدد خرد، به داوری در باره جهان برخیزیم و به آوای خرد گوش فرا دهیم!

۱۴

  • وقتی کانت، خرد را به عنوان لیاقت ما در «استخراج خاص از عام» تعریف می کند و «این استخراج خاص از عام را اصل می داند و ضرور می شمارد»، منظورش فقط از نقطه نظر تئوری شناخت نیست.

۱۵

  • کانت «اصل دانستن و ضرور شمردن استخراج خاص از عام» را قبل از همه در عرصه های (اجتماعی) عملی، وظیفه همه انسان ها می داند و جمله بعدی، منظور او را بیشتر روشن می سازد:
  • «خرد را می توان به عنوان توانائی انسان به قضاوت بر اساس اصول و قوانین و عمل مطابق با آن تعریف کرد!»

۱۶

  • هگل می گوید:
  • «تنها اندیشه ای که فلسفه به همراه می آورد، اندیشه ساده خرد است و خرد حکمران جهان است!»

۱۷

  • هگل منظور خود را در استفاده آگاهانه از تفکر چنین فرمولبندی می کند:
  • آنچه که انسان، من خود می نامد و آنچه که از گزند مرگ و تعفن و زوال در امان مانده و قادر به قضاوت است، خرد نام دارد که قانونگزاری آن، وابسته و منوط به هیچ چیز دیگر نیست.
  • خرد به هیچ اقتدار زمینی و آسمانی گردن نمی نهد و به هیچ معیار قضاوت، وقعی نمی گذارد!

ادامه دارد.

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۳۰)

Siyavash Kasraei.jpg

تحلیلی

از

شین میم شین

۱۹

از باره جوان

تهمینه زین و برگ و سلاح و لگام را به نوازش

بر می گیرد

با اسب تن سپرده به تاریکی و به دشت

تا چندگامکی

همراه می رود

آنگه درون ظلمت

پیچان و پا کشان

گویی که شکوه هایی با باد می کند:

معنی تحت اللفظی:

تهمینه زین و برگ و سلاح و لگام از سمند برمی گیرد و چند گامی با آن در تاریکی راه می رود و پیچان و پا کشان شکوه سر می دهد.

۲۰

« بدرود رود من، بود ونبود من

ای ناگرفته کام

داماد مرگ حجله شهنامه

داماد بی عروس

ای سرو سرخ فام

معنی تحت اللفظی:

بدرود پسر من، بود و نبود من!

ای ناکام، ای داماد مرگ در حجله شاهنامه، ای داماد بی عروس، ای سرو سرخفام!

این در حقیقت، پاسخ تهمینه به بدرود سهراب است.

۲۱

گفتم، بپرورم فرزندی

زیبا و پر هنر

در رامش آورم سر پر شور تهمتن

باشد که همنشینی این پور و آن پدر

در سرزمین ما

بیخ گیاه کینه بسوزاند

و این مرز و بوم را

با با ل های مهر بپوشاند

معنی تحت اللفظی:

با خود گفتم، فرزندی زیبا و پر هنر بپرورم.

و بدین طریق، سر پر شور تهمتن را قرین آرامش سازم.

گفتم که همنشینی پسر با پدر، ریشه کینه در سرزمین ما بسوزاند و این مرز و بوم را زیر چتر مهر قرار دهد.

سیاوش از قول تهمینه دلیل زایش سهراب را تئوریزه می کند:

اگر در منظومه آرش، «مرز را پرواز تیری می دهد سامان»، در تراژدی رستم و سهراب، بوم و مرز را پهلوانانی از طراز رستم و سهراب باید نجات دهند و جهنم کین را با بهشت مهر جایگزین سازند.

آنچه تهمینه می گوید، بسط و تعمیم دیالک تیک شخصیت و جامعه به شکل دیالک تیک پهلوان و مرز و بوم است.

به زعم تهمینه

نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن شخصیت (رستم و سهراب) است.

اکنون می توان به قدمت تئوری نخبگان

و

به

نوزادگی جهان بینی مارکسیستی

پی برد.

این طرز تفکر وارونه در زمان حیات فردوسی قابل توجیه است، ولی در زمان حیات سیاوش از ریشه نادرست است و سیاوش در پایان همین شعر، دیالک تیک وارونه و پا در هوای تهمینه را برخواهد گرداند و روی پا قرار خواهد داد.

خواهیم دید.

درک تهمینه از تاریخ،

در هر صورت درک ایدئالیستی تاریخ است و درکی وارونه است.

با پور و پدر پهلوان نمی توان جهنم جامعه طبقاتی را به بهشت برین بی طربقه مبدل ساخت.

بهشت برین رئال در روند نفی نفی تشکیل خواهد شد:

جامعه اشتراکی اولیه به وسیله جامعه طبقاتی (برده داری، فئودالی و سرمایه داری) نفی شده است.

(نفی اول)

جامعه طبقاتی

نیز

به نوبه خود

به وسیله جامعه اشتراکی متعالی نفی خواهد شد.

(نفی در نفی، نفی نافی جامعه اشتراکی اولیه)

سلب مالکیت شدگان (توده های مولد و زحمتکش)

سلب مالکیت کنندگان

را

سلب مالکیت خواهند کرد،

یعنی سلب قدرت و حاکمیت خواهند کرد.

آنگاه تاریخ حقیقی بشری آغاز خواهد شد.

آنگاه بشریت از ماقبل تاریخ، وارد تاریخ حقیقی خواهد شد.

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۳۶۱)

Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen

میم حجری

تنهایی راهی است که در آن هر کسی را سرنوشت به خودش سوق خواهد داد.

هرمان هسه

تنهایی

چیست؟

تنهایی

به تنهایی

وجود ندارد.

هیچ چیزی به تنهایی وجود ندارد.

همه چیزها

از

ذرات تا کاینات

در

داربست دیالک تیکی خاص خود وجود دارند.

راز این کشف هسه هم در دیالک تیک مربوطه است:

تنهایی توأم با خود بایی

است:

دیالک تیک تنهایی و همبایی

یعنی

دیالک تیک «من» مادی و «من فکری»

دیالک تیک «من» برونی و «من» درونی.

وقتی همه درهای برونی به روی کسی بسته شوند،

وقتی کسی به سلول انفرادی انداخته شود،

در درونی

به

رویش باز می شود

و

فاتحه ای بلند بر تنهایی تحمیلی

خوانده می شود.

هرمان هسه بیگانه با دیالک تیک

برای توضیح این پدیده،

پای سرنوشت کذایی و واهی

را

به میان می کشد.

سعادتی بالاتر از فراگیری تفکر مفهومی و دیالک تیک ماتریالیستی

وجود ندارد.

پایان

زندگی مارکس و انگلس (۲۳۷)

هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

فصل پانزدهم

هموارسازی راه تشکیل حزب ایزناخ (ایزه ناخ)

ادامه

۱۲

انقلابیون پرولتری

به مبارزه پارلمانی هم نیاز دارند.

هم در زمان حیات مارکس و انگلس و هم امروز

سؤال انقلابیون پرولتری

این بود و است

که

آیا

کارگران آگاه به منافع طبقاتی خود و یا نمایندگان شان

باید در انتخابات پارلمان به مثابه کمیسیونی بورژوایی شرکت ورزند

و در پارلمان مبارزه کنند؟

مارکس و انگلس

به این سؤال در انقلاب ۱۸۴۸ ـ ۱۸۴۹

با حمایت همه جانبه از ویلهلم ولف (دوست شان) به عنوان نماینده کارگران و دهقانان کوچک شلزین در انتخابات برای گردهمایی ملی فرانکفورت

جواب مثبت داده بودند.

وقتی که در سال ۱۸۶۷

آگوست ببل و ویلهلم لیبکنشت

توسط کارگران ساکسن

به عنوان نماینده برای رایشتاگ آلمان شمالی انتخاب شدند،

مارکس و انگلس

فعالیت آندو

را

با دقت درخور دنبال می کردند.

ببل و لیبکنشت

نشان دادند که انقلابیون پرولتری چگونه می توانند و باید از تریبون بورژوایی استفاده کنند.

ببل و لیبکنشت

قبل از همه

در

سه مسیر عمل می کردند:

۱

آندو با استفاده از مصونیت پارلمانی به کشف اعمال شنیع طبقه حاکمه و محکوم کردن استثمارگران

می پرداختند.

۲

آندو

از تریبون رایشتاگ به اشاعه افکار مرکزی کمونیسم علمی و به تبلیغ رسالت تاریخی طبقه کارگر

می پرداختند.

۳

آنها خواهان بهبودهایی به نفع زحمتکشان می شدند که در چارچوب جامعه کاپیتالیستی قابل اجرا بودند.

این تاکتیک پرولتری ـ انقلابی در پارلمان

را

که به طرز موفقیت آمیزی چندین سال جامه عمل می پوشید،

مارکس و انگلس

به رسمیت می شناختند.

مارکس

در این زمینه به شورای رهبری انترناسیونال، گزارش می داد

و

درس آموزی از مثال حزب ایزناخ

را

به سازمان های کارگری دیگر کشورها

توصیه می کرد.

مارکس

ضمنا

از

پیشنهاد ببل و لیبکنشت در زمینه برگزاری کنگره بعدی انترناسیونال در سپتامبر سال ۱۸۷۰ در شهر ماینتس در آلمان

پشتیبانی می کرد.

این ضمنا نوعی به رسمیت شناسی حزب مارکسیستی آلمان

از سوی انترناسیونال بود.

ولی

این امر میسر نشد.

در حالیکه جنبش کارگری در کشورهای مختلف، کنگره انترناسیونال را تدارک می دید،

طبقات حاکمه در فرانسه و آلمان به تدارک جنگ می پرداختند.

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۳۶۰)

May be an image of text that says

کمک های جمهوری خلق چین در روابط با کشورهای عقب نگهداشته حداقل دستاوردی که داشته و دارد این جوامع را برای توسعه اقتصادی اجتماعی و سیاسی و بالطبع فرهنگی دچار تغییر مثبت خواهد کرد.

دکتر فاطمی

میم حجری

پیش به سوی تحلیل رئالیستی و راسیونالیستی به عوض تخیل و تجلیل سوبژکتیویستی

کنسرن های ج. خ. چین
کارخانجات و شرکت ها و مزارع امپریالیستی

را

مثلا در آلمان و فرانسه و غیره
می خرند

و

به کار می اندازند.
مناسبات تولیدی در این واحدها
ولی فرق ماهوی با مناسبات تولیدی امپریالیستی

ندارند.
یعنی کنسرن های ج. خ. چین

هم
سودایی جز سود در سر ندارند.

در خود ج. خ. چین

هم

مناسبات تولیدی سوسیالیستی

حاکم نیست.


صدور سرمایه
توسط ج. خ. چین
و
یا تأسیس بنادر و انفراساختار در ممالک افریقایی و آسیایی و غیره
بنا بر اهداف ژئوپولیتکی ج. خ. چین
تحت عنوان جاده ابریشم
صورت می گیرند
و
هدف
تسهیل و تسریع انتقال کالاها و یا در صورت لزوم تسلیحات و سربازان از چین به اقصا نقاط جهان است.
ولی
ربطی به توسعه نیروهای مولده در این کشورها
ندارند.


مثال:
سرمایه دار چینی در یکی از کشورهای افریقایی
یک میلیون دلار در رشته پنبه ریسی و غیره سرمایه گذاری کرده
ولی دهاقین افریقا
حوصله کشت و زرع پنبه ندارند.
در نتیجه کارخانه اش متروک مانده است
فقط پول نگهبان می دهد تا از وسایل تولید حراست به عمل آورد.

پایان