مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۳۳)
پروفسور دکتر رولف ماکس
(۱۹۷۵)
برگردان
شین میم شین
فصل دوم
مفهوم طبقه در مائوئیسم
ادامه
فصل سوم
توسعه و تکامل طبقه کارگر چین و تبدیل گشتن آن به فاکتور سیاسی و اجتماعی اصلی جامعه
به مثابه مسئله اجتماعی هسته ای (مرکزی، اصلی)
۱
- با تشکیل جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹، دورنمای سوسیالیسم به روی این کشور باز شد.
۲
- طبقه کارگر چین، وظیفه عینی خود را در استکمال (به کمال رساندن) انقلاب ضد امپریالیستی ـ ضد فئودالی و دموکراتیک در وحدت با متحدین خود و رهبری گذار از شرایط نیمه فئودالی ـ نیمه مستعمراتی جامعه در روندی انقلابی به سوسیالیسم تعیین کرد.
۳
- لنین حتی در سال ۱۹۱۸ سخن از این راند که انقلاب در کشوری عقب مانده، می تواند به دلایل زیر به مراتب، سهلتر شروع شود:
الف
- اولا «به این دلیل که دشمن تجزیه شده (پراکنده) است.
ب
- ثانیا به این دلیل که بورژوازی سازمان نیافته تر است.»
پ
- اما در عوض، تداوم بخشیدن به انقلاب به مرتب دشوار تر است.
ت
- «برای تداوم بخشیدن به انقلاب، صدهزار بار بیشتر هشیاری (جمعیت حواس)، احتیاط و استقامت لازم است.»
- (لنین، «مجموعه آثار»، ۱۹۶۰، جلد ۲۷، ص ۲۸۱)
۴
- دلایل این دشواری به شرح زیرند:
الف
- دلیل مهم اول، عبارت است از عدم بلوغ نسبی شرایط مادی لازم برای سوسیالیسم
ب
- ثانیا عبارت است از عدم بلوغ نسبی شرایط مادی لازم برای جامه عمل پوشاندن به رسالت تاریخی طبقه کارگر
پ
- ثالثا به دلیل سطح بویژه نازل توسعه نیروهای مولده
ت
- رابعا به دلیل عدم بلوغ ساختار اجتماعی و عقب ماندگی ساختار اجتماعی که با سطح نازل توسعه نیروهای مولده در پیوند است.
۵
- توسعه جمهوری خلق چین نشان می دهد که آن در راه رسیدن به سوسیالیسم به دلیل ضعف کمی و کیفی طبقه کارگر، با طی بیراهه مربوط به مرحله جامعه سرمایه داری توسعه یافته، به ویژه با مسائل و وظایف پیچیده و بغرنج جامعه سر و کار داشته است.
ادامه دارد.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۴۰۰ ساعت 12:44 توسط سیاوش زهری
|