هومانیسم و جنبش هومانیستی (۶)
پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
هومانیسم آنتیک
(هومانیسم جهان باستان کلاسیک)
۱۲
· ارزش های فوق الذکر، اکنون دیگر به عنوان ارزش های متعلق به ازمنه ماضی در نظر گرفته نمی شوند، بلکه به مثابه وظایف، فراخوان ها و آماج های عملی قابل پیروی تلقی می شوند.
۱۳
· اکنون دیگر کسی به توضیحات ماورای طبیعی و میتولوژیکی (اساطیری) برای روشن کردن نکبت اجتماعی قناعت نمی ورزد، بلکه با توسل به تفکر و عقل به توضیح طبیعی آنها پرداخته می شود.
۱۴
· اکنون (آنتیک)، قبل از همه، طلا و ثروت سرچشمه کلیه مصائب بشری و نکبت اجتماعی قلمداد می شوند.
۱۵
سوفوکلس و معلمش، ایشلیوس
(۴۹۶ ـ ۴۰۵ ق. م.)
شاعر کلاسیک یونان
همراه با ایشیلوس و اویری پیدس
مهمترین شاعر تراژدی نویس یونان محسوب می شود
آثار او
(بویژه آنتیگونه و یا دختر اودیپوس)
را
کماکان در تئاترهای جهان نمایش می دهد.
· سوفوکلس در اثر خود تحت عنوان «آنتیگونه» (دختر اودیپوس) شکوه سر می دهد:
· «دیگر برای انسان ها راه چاره ای متصور نیست.
· چرا که طلا فساد می زاید، شهرها را با خاک یکسان می سازد، مردان را از مزرعه و خانه آواره می کند، مردم را مردم آزاری می آموزد و از راه راست منحرف می کند.
· چه بسا ارواح حق پرست که فرومایگی پیشه می کنند.
· طلا از انسان ها قلدر می سازد.
· طلا انسان ها را به بی خدائی عادت می دهد.»
۱۶
· چنین نظراتی نه فقط در شعر و قصه، بلکه علاوه بر آن، در مکاتب و جریانات فلسفی مختلف نیز مطرح می شوند.
· مثلا در فلسفه افلاطون، در آثار برخی از سوفیست ها، مرتاضان و استوئیست های قدیم.
۱۷
· افلاطون در آثار خود تحت عناوین «دولت» و «قوانین» می نویسد، که انسان ها در آغاز مالکیت خصوصی نداشتند و لذا نیکوکار بودند.
· عداوت و جنگ میان انسان ها با پولپرستی، مالکیت بر زمین و مستغلات، طلا و نقره آغاز می شود.
۱۸
· افلاطون به شناخت این مسئله نزدیک می شود که ریشه تضادهای طبقاتی، جنگها و شرارت های اجتماعی در مالکیت خصوصی بر وسایل تولید نهفته است.
۱۹
· ارسطو در اثر خویش، تحت عنوان «سیاست» از کسانی سخن می گوید که به تصمیمگیری های درست در باره مناسبات مالکیت و دارائی انسانها اهمیت شایانی قائلند.
· «چون آنها معتقدد که همه انسانها به سبب ثروت است که دست به قیام و آشوب می زنند.»
۲۰
· ارسطو از شخصیتی بنام فالئاس از اهالی چلسدون نام می برد که برای اولین بار اعلام کرده است که «دارائی شهروندان باید مساوی باشد.»
۲۱
· فالئاس علاوه بر این، خواهان برابرحقوقی شهروندان در برخورداری از آموزش و پرورش (تربیت) شده است.
۲۲
· ارسطو از شخصیت هائی نیز سخن می گوید که علاوه بر آموزه مساوات در ملک و مال، به نمایندگی از آموزه فراگیرتر و عامتری در رابطه با مساوات طبیعی انسان ها برخاسته اند و به اثبات آن اقدام کرده اند.
۲۳
· آنها علنا اعلام کرده اند که «ستم ارباب ها بر بنده ها غیرقانونی و حق کشی است» و تنها «بر قلدری و زورگوئی متکی است.»
۲۴
· ارسطو که خود به قشر متوسط طبقه برده دار تعلق داشت، مخالف ایده برابری انسانها و طرفدار نظریه مخالف آن بوده و به نابرابری «طبیعی» انسانها اعتقاد داشته است:
· به نظر او یکی «طبیعتا» آزاد است و دیگری «طبیعتا» برده و لذا برده بودن برای برده سودمند و عادلانه است.
۲۵
· این تئوری مبتنی بر نابرابری طبیعی ارسطوئی انسانها را بعدها تعلیمات حقوق طبیعی کاتولیکی سرمشق قرار می دهد:
· این تئوری به توجیه «حقانیت قلدران»، «اخلاق اربابی»، گرایش بیرحمانه به ثروت اندوزی، حقانیت طبقات قدرت طلب، متنفذ، استثمارگر و حاکم می پردازد.
ادامه دارد.