جمعبندی

از

مسعود بهبودی

مریم

 

الف

بنابراين كالا بيشتر شبيه فرزند آدم است تا خدا

 

۱

کالا مفهوم دقیقی نیست.

 

۲

در این بحث

چون کالاپرستی موضوع بحث بود

به عوض نعمات مادی و فکری و هنری

از کالا سخن رفت.

 

۳

کالا

مفهوم جدید در عصر جدید است:

سلول اندام جامعه سرمایه داری است.

 

۴

نعمات مادی و فکری و هنری

شبیه فرزند همه اعضای جامعه نیستند.

 

۵

نعمات مادی و فکری و هنری

فقط

فرزند

مولد شان هستند.

طبقات انگل جامعه کالاپرست نیستند ولی کالا را آلت دست قرار می دهند و از ان بهره عظیم می برند. و گرنه نابود کنندگان کالا و مولدین کالاها هستند.

۶

شعر شاعر

نعمتی هنری است

که

فقط

برای شاعر

شبیه فرزندش است

و

نه

برای هر رهگذر.

گاهی هم برای کسی که شعر حوایج روحی و فکری و روانی اش را رفع کند

 

۷

ای بسا کسا که دیوان شعر را زیر گلدان می گذارند

و در زمستان در اجاق می اندازند.

 

جنگ

چیست؟

 

جنگ

 فرمی از کالاسوزی و مولدان کالاسوزی

است.

 

۸

ما با دیالک تیک مولد و مولود در همه این موارد سر و کار داریم.

 

ب

خدا شبيه كالا نيست

 

۱

خدا و رب النوع و بت

نعمات فکری و روحی و روانی اند

که

انسان برای رفع حوایج فکری و روحی و روانی خود

خلق کرده است.

 

۲

دلیل وارونه کردن رابطه مولد و مولود

دلیل

خالق جا زدن بت و رب النوع و خدا

و

مخلوق جا زدن انسان

چه بسا عمدی بوده است

تا

مؤثریت نعمت فکری و روحی و روانی

تقویت شود.

 

۳

ما با نوعی خودفریبی هم سر و کار داریم.

 

۴

یعنی حتما نباید به فراموشی در اثر گذشت زمان

یعنی

به

از خود بیگانگی

مربوط باشد.

 

۵

مثال

همه می دانند که فال بین

عوامفریبی بیش نیست

ولی

خودفریبانه نزدش می روند

حتی پول می دهند تا فالش را ببیند و دروغ های خر پسند

تحویلش دهد.

 

۶

در چین چیانکایچک و حتی در ج. خ. چین فال بینی ممر درامد مهمی است.

در چین چ. حتی سران سیاست و اقتصاد

مشتری مستمر فال بین ها هستند.

 

پ

خدا آخرين چيزى كه ما دوستش داريم البته اگر اسمش دوستداشتن باشه ، ما فقط بدليل رفع حوايجمان به خدا متوسل مى شويم و ابراز عبوديتمان ريشه در چشمداشت ما از خدا دارد و بس.

 

۱

همه نعمات مادی و فکری و هنری هم

بسان بت و رب النوع و خدا

باب الحوایح اند.

 

۲

کالایی که ارزش مصرف نداشته باشد

مشتری ندارد.

 

۳

خدایی که رفع حاجت نکند

پرستنده نخواهد داشت

 

ت

خدا ماحصل هيچ گونه كار و تلاشى از جانب ما نيست كه بدان عشق بورزيم مثل شعر يا هر نوع مولود ديگرى

 

۱

چرا.

بت پرست با همان زحمت بت و صنم تولید میکند که کوزه گر کوزه تولید می کند

 

۲

خدا قبلا

خورشید بوده است

 

۳

رب النوع بوده است

 

۴

مادر بوده است

پدر بوده است.

 

۵

خدا با همان زحمت تولید شده است

که

نان و آب و خانه و کارخانه تولید شده اند.

 

۶

خدا

نعمتی فکری و روحی و روانی بوده است.

 

۷

خدا

جواب سؤالات بی پایان نیاکان ما ست.

 

۸

تولید خدا چیزی کمتر از تولید شعر و ترانه و تندیس ندارد

 

۹

با توسعه علم وفن

باب الحوایج ما عوض می شود:

مثلا اکنون در مبارزه با ویروس کرونا

علم و فن و فرهنگ

اندک اندک نقش باب الحوایج

بازی می کنند

 

۱۰

اگر علم و فن عاجز گردد

خلایق دوباره به درگاه خدا برمی گردند.

 

تأملی در چیستایی و زیبایی لایزال موالید و کالاها

 

۱

کالا

واقعا

چیست

که

پرستیده می شود؟

 

۲

راز پرستش کالا

در

چیستایی کالا

ست.

 

۳

توضیح تئوریک مارکس به این مسئله مربوط است.

 

۴

حتی توضیح بت پرستی و خدا پرستی و رب النوع پرستی

در

همین چیستایی بت و خدا و رب النوع

است.

 

مثال

 

۱

هر شاعری

عاشق سینه چاک شعر خویش است

 

۲

شاعر از خواندن صدها باره شعر خویش

سیر نمی شود.

 

۳

چرا و به چه دلیل؟

 

۴

راز این عشق عمیق و لایتناهی به مولود فکری خود چیست؟

 

۵

شعر

مگر حاوی چیست

 که

 برای شاعر

شبیه خدا ست؟

 

مثال دیگر

 

۱

خانه و کارخانه و پل و هتل چیست که توسط بنا و معمار پرستیده می شود؟

 

۲

خانه

مشتی خاک و سنگ و آهنک و سیمان و آب و آهن است.

 

۲

خانه

قبل از هر چیز

طبیعت است.

واقعیت عینی است.

 

۳

چی شده که مصالح ساختمانی فوق الذکر

به

خانه تبدیل شده است؟

 

۴

راز خدا وارگی کالا همین جا ست.

 

۵

خانه

دیالک تیک طبیعت اول (خاک و سنگ و آهنک و سیمان و آب و آهن) و طبیعت دوم (روح و یا شعور عمله و بنا، انسان، جامعه) است.

 

۶

با نفوذ روح و شعور (اندیشه عمله و بنا و معمار) در واقعیت عینی (خاک و سنگ و آهنک و سیمان و آب و آهن) خانه و کارخانه و پل و هتل و آسمانخراش و ماشین و هواپیما و قطار و کشتی و غیره (کالا) تشکیل می شود.

 

۷

کال = طبیعتی که فرم و ساختارش در اثر نفوذ روح و یا شعور در ان

تغییر یافته است.

 

۸

کالا = واقعیت عینی روح مند = طبیعت و یا واقیعت عینی انسانی شده

 

۹

آدمیان در کالا

همین ماهیت انسانی خود را می بینند و می پرستند.

ولی چه بسا نمی دانند که دلیل پرستش کالا چیست.

 

۱۰

شاعر در شعرش

عمله در کلبه اش

دهقان در نانش

لیاقت انسانی خلاق خود را می بیند و در مقابل این لیاقت (ماهیت) انسانی خویش

به

سجده در می آید.

 

۱۱

یکی از مهم ترین دلایل عشق مادر و پدر به فرزند

هم همین است.

 

۱۲

مادر و پدر در فرزند خود

ماهیت انسانی خلاق خود را باز می شناسند و می پرستند.

 

۱۳

ما در تحلیل نهایی

با

نوعی خودپرستی ژرف و مستور

سر وکار نداریم

 

۱۴

بت پرستی

رب النوع پرستی

خدا پرستی

نیز

در

تحلیل نهایی

فرم مستوری از خودپرستی است.

 

۱۵

بت و رب النوع و خدا نیز

مصنوع بشرند.

 

۱۶

اما

به دلیل گذشت هزاران سال

انسان

فراموش کرده که خالق بت و رب النوع و خدا و خانه و کارخانه و ....

بوده است.

 

۱۷

از خود بیگانگی همین است:

تعویض جای مخلوق با خالق

مولد با مولد

 

ادامه دارد.