پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۳۳۰) (قسمت دوم)
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
مریم
الف
بنابراين كالا بيشتر شبيه فرزند آدم است تا خدا
۱
کالا مفهوم دقیقی نیست.
۲
در این بحث
چون کالاپرستی موضوع بحث بود
به عوض نعمات مادی و فکری و هنری
از کالا سخن رفت.
۳
کالا
مفهوم جدید در عصر جدید است:
سلول اندام جامعه سرمایه داری است.
۴
نعمات مادی و فکری و هنری
شبیه فرزند همه اعضای جامعه نیستند.
۵
نعمات مادی و فکری و هنری
فقط
فرزند
مولد شان هستند.
طبقات انگل جامعه کالاپرست نیستند ولی کالا را آلت دست قرار می دهند و از ان بهره عظیم می برند. و گرنه نابود کنندگان کالا و مولدین کالاها هستند.
۶
شعر شاعر
نعمتی هنری است
که
فقط
برای شاعر
شبیه فرزندش است
و
نه
برای هر رهگذر.
گاهی هم برای کسی که شعر حوایج روحی و فکری و روانی اش را رفع کند
۷
ای بسا کسا که دیوان شعر را زیر گلدان می گذارند
و در زمستان در اجاق می اندازند.
جنگ
چیست؟
جنگ
فرمی از کالاسوزی و مولدان کالاسوزی
است.
۸
ما با دیالک تیک مولد و مولود در همه این موارد سر و کار داریم.
ب
خدا شبيه كالا نيست
۱
خدا و رب النوع و بت
نعمات فکری و روحی و روانی اند
که
انسان برای رفع حوایج فکری و روحی و روانی خود
خلق کرده است.
۲
دلیل وارونه کردن رابطه مولد و مولود
دلیل
خالق جا زدن بت و رب النوع و خدا
و
مخلوق جا زدن انسان
چه بسا عمدی بوده است
تا
مؤثریت نعمت فکری و روحی و روانی
تقویت شود.
۳
ما با نوعی خودفریبی هم سر و کار داریم.
۴
یعنی حتما نباید به فراموشی در اثر گذشت زمان
یعنی
به
از خود بیگانگی
مربوط باشد.
۵
مثال
همه می دانند که فال بین
عوامفریبی بیش نیست
ولی
خودفریبانه نزدش می روند
حتی پول می دهند تا فالش را ببیند و دروغ های خر پسند
تحویلش دهد.
۶
در چین چیانکایچک و حتی در ج. خ. چین فال بینی ممر درامد مهمی است.
در چین چ. حتی سران سیاست و اقتصاد
مشتری مستمر فال بین ها هستند.
پ
خدا آخرين چيزى كه ما دوستش داريم البته اگر اسمش دوستداشتن باشه ، ما فقط بدليل رفع حوايجمان به خدا متوسل مى شويم و ابراز عبوديتمان ريشه در چشمداشت ما از خدا دارد و بس.
۱
همه نعمات مادی و فکری و هنری هم
بسان بت و رب النوع و خدا
باب الحوایح اند.
۲
کالایی که ارزش مصرف نداشته باشد
مشتری ندارد.
۳
خدایی که رفع حاجت نکند
پرستنده نخواهد داشت
ت
خدا ماحصل هيچ گونه كار و تلاشى از جانب ما نيست كه بدان عشق بورزيم مثل شعر يا هر نوع مولود ديگرى
۱
چرا.
بت پرست با همان زحمت بت و صنم تولید میکند که کوزه گر کوزه تولید می کند
۲
خدا قبلا
خورشید بوده است
۳
رب النوع بوده است
۴
مادر بوده است
پدر بوده است.
۵
خدا با همان زحمت تولید شده است
که
نان و آب و خانه و کارخانه تولید شده اند.
۶
خدا
نعمتی فکری و روحی و روانی بوده است.
۷
خدا
جواب سؤالات بی پایان نیاکان ما ست.
۸
تولید خدا چیزی کمتر از تولید شعر و ترانه و تندیس ندارد
۹
با توسعه علم وفن
باب الحوایج ما عوض می شود:
مثلا اکنون در مبارزه با ویروس کرونا
علم و فن و فرهنگ
اندک اندک نقش باب الحوایج
بازی می کنند
۱۰
اگر علم و فن عاجز گردد
خلایق دوباره به درگاه خدا برمی گردند.
تأملی در چیستایی و زیبایی لایزال موالید و کالاها
۱
کالا
واقعا
چیست
که
پرستیده می شود؟
۲
راز پرستش کالا
در
چیستایی کالا
ست.
۳
توضیح تئوریک مارکس به این مسئله مربوط است.
۴
حتی توضیح بت پرستی و خدا پرستی و رب النوع پرستی
در
همین چیستایی بت و خدا و رب النوع
است.
مثال
۱
هر شاعری
عاشق سینه چاک شعر خویش است
۲
شاعر از خواندن صدها باره شعر خویش
سیر نمی شود.
۳
چرا و به چه دلیل؟
۴
راز این عشق عمیق و لایتناهی به مولود فکری خود چیست؟
۵
شعر
مگر حاوی چیست
که
برای شاعر
شبیه خدا ست؟
مثال دیگر
۱
خانه و کارخانه و پل و هتل چیست که توسط بنا و معمار پرستیده می شود؟
۲
خانه
مشتی خاک و سنگ و آهنک و سیمان و آب و آهن است.
۲
خانه
قبل از هر چیز
طبیعت است.
واقعیت عینی است.
۳
چی شده که مصالح ساختمانی فوق الذکر
به
خانه تبدیل شده است؟
۴
راز خدا وارگی کالا همین جا ست.
۵
خانه
دیالک تیک طبیعت اول (خاک و سنگ و آهنک و سیمان و آب و آهن) و طبیعت دوم (روح و یا شعور عمله و بنا، انسان، جامعه) است.
۶
با نفوذ روح و شعور (اندیشه عمله و بنا و معمار) در واقعیت عینی (خاک و سنگ و آهنک و سیمان و آب و آهن) خانه و کارخانه و پل و هتل و آسمانخراش و ماشین و هواپیما و قطار و کشتی و غیره (کالا) تشکیل می شود.
۷
کال = طبیعتی که فرم و ساختارش در اثر نفوذ روح و یا شعور در ان
تغییر یافته است.
۸
کالا = واقعیت عینی روح مند = طبیعت و یا واقیعت عینی انسانی شده
۹
آدمیان در کالا
همین ماهیت انسانی خود را می بینند و می پرستند.
ولی چه بسا نمی دانند که دلیل پرستش کالا چیست.
۱۰
شاعر در شعرش
عمله در کلبه اش
دهقان در نانش
لیاقت انسانی خلاق خود را می بیند و در مقابل این لیاقت (ماهیت) انسانی خویش
به
سجده در می آید.
۱۱
یکی از مهم ترین دلایل عشق مادر و پدر به فرزند
هم همین است.
۱۲
مادر و پدر در فرزند خود
ماهیت انسانی خلاق خود را باز می شناسند و می پرستند.
۱۳
ما در تحلیل نهایی
با
نوعی خودپرستی ژرف و مستور
سر وکار نداریم
۱۴
بت پرستی
رب النوع پرستی
خدا پرستی
نیز
در
تحلیل نهایی
فرم مستوری از خودپرستی است.
۱۵
بت و رب النوع و خدا نیز
مصنوع بشرند.
۱۶
اما
به دلیل گذشت هزاران سال
انسان
فراموش کرده که خالق بت و رب النوع و خدا و خانه و کارخانه و ....
بوده است.
۱۷
از خود بیگانگی همین است:
تعویض جای مخلوق با خالق
مولد با مولد
ادامه دارد.