پروفسور دکتر

ولفگانگ ایشهورن

اریش هان

مانفرد پوشمن

روبرت شولتس

هورست تاوبرت

و

دهها تن دیگر

(۱۹۶۹)

 

برگردان 

شین میم شین 

 

 

۱

·      سیاست (پولیتیک) یک واژه یونانی است.

 

۲

·      سیاست از سویی به مبارزه طبقات اجتماعی و احزاب شان و به مبارزه دولت ها و سیستم های جهانی  در جهت جامه عمل پوشاندن به منافع خود که به طور اجتماعی ـ اقتصادی مشروط می شوند، اطلاق می شود که در کلیه عرصه های  حیات جامعه ای نفوذ می کند.

·      سیاست از سوی دیگر به آماج ها و جایگاه (موضع)  طبقات و اقشار اجتماعی در قدرت اطلاق می شود.

 

۳

·      در کانون سیاست، مبارزه برای تسخیر قدرت دولتی به نیات زیر قرار دارد:

 

الف

·      به نیت رهبری دولت

ب

·      به نیت تعیین فرم های کردوکار دولتی.

 

پ

·      به نیت تعیین وظایف مربوط به کردوکار دولتی.

 

ت

·      به نیت تعیین محتوای کردوکار دولتی.

 

۴

·      سیاست، پدیده ای اجتماعی است که با پیدایش طبقات اجتماعی و دولت به مثابه ابزار اعمال قدرت طبقه به لحاظ اقتصادی حاکم (طبقه حاکمه) هر فرماسیون اقتصادی جامعه، پیوند ناگسستنی دارد.

 

۵

·      سیاست به همین دلیل، حامل خصلتی تاریخی است.

 

۶

·      این بدان معنی است که سیاست تا زمانی وجود خواهد داشت که طبقات و دولت در تاریخ بشری وجود دارند.

·       و سیاست زمانی از بین خواهد رفت که کمونیسم در مقیاس جهانی به پیروزی کامل نایل آید و توسعه جامعه ای (تکامل اجتماعی)، خصلت سیاسی خود را از دست دهد.

 

۷

·      در جامعه طبقاتی آنتاگونیستی (مبتنی بر تضادهای آشتی ناپذیر) مبتنی بر استثمار انسان به وسیله انسان باید میان سیاست طبقات استثمارگر و طبقات و اقشار اجتماعی مبارز بر ضد استثمار تفاوت قایل شد.

 

۸

·      سیاست طبقات استثمارگر در راستای تضمین و توسیع (وسعت بخشی به) قدرت اقتصادی و سیاسی این طبقات اجتماعی است تا شرایط جامعه ای استثمار اکثریتی به وسیله اقلیتی حفظ شود.

 

۹

·      سیاست طبقه کارگر و احزاب کارگری حاوی آماج دیگری است.

 

۱۰

·      طبقه کارگر تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی اش و در وحدت با کلیه زحمتکشان، قدرت سیاسی را تسخیر می کند و با تشکیل دولت سوسیالیستی، سازمان حاکمیت سیاسی خاص خود را تشکیل می دهد و به کمک آن انسان ها را از اسثتمار و ستم و سرکوب نجات می بخشد، به ساختمان جامعه سوسیالیستی مبادرت می ورزد و بدین طریق شرایط لازم را برای شکوفایی همه جانبه و آزاد افراد فراهم می آورد.

 

۱۱

·      سیاست، عمدتا نه به اشخاص منفرد، بلکه به توده ها نظر دارد و بسته به ماهیت طبقاتی اش، با کردوکار احزاب در رابطه است.

·      احزابی که منافع و آماج های طبقات اجتماعی را فرمولبندی می کنند، به سازماندهی توده ها می پردازند و مبارزه سیاسی را رهبری می کنند.

 

۱۲

·      سیاست، کمپلکسی (ملغمه بغرنجی) از عرصه های مرتبط به هم زیر را نمودار می سازد که متقابلا در همدیگر نفوذ می کنند و با خطوط خاصی مشخص می گردند:

 

الف

 

۱

·      سیاست عرصه روابط سیاسی میان طبقات اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی را نمودار می سازد.

·      (سیاست داخلی)

 

۲

·      سیاست، عرصه روابط سیاسی میان دولت ها را، میان ملت ها را، میان سیستم های جهانی را نمودار می سازد.

·      (سیاست خارجی)

 

۳

·      این روابط سیاسی، روابط جامعه ای را نمودار می سازند که از مناسبات تولیدی هر فرماسیون اقتصادی مشخص جامعه حاصل می آیند.

 

۴

·      این روابط سیاسی بیانگر ساختار منفعتی (ساختار منافع) ناشی از ساختار طبقاتی هر جامعه اند و ساختار طبقاتی هر جامعه ناشی از زیربنای اقتصادی آن جامعه است.

 

۵

·      در ضمن، سیاست داخلی به مثابه بیانگر روابط سیاسی میان طبقات اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی  در هر دولت، تعیین کننده سیاست خارجی است که از سوی دیگر به مثابه سیستم روابط سیاسی میان دولت ها، ملت ها و سیستم های جهانی است.

·      تغییر تناسب قوا میان طبقات اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی، بر روابط سیاسی میان کشورها تأثیر می گذارد.

 

۶

·      سیاست داخلی و سیاست خارجی سیستمی را تشکیل می دهند که شالوده سیاست عملی هر دولت است.

 

ب

عرصه سیاست عملی

 

۱

·      این کردوکار سیاسی طبقات اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی و دولت ها و سیستم های جهانی است که محتوای اصلی مبارزه سیاسی سازمان یافته، جهت واقعیت بخشی به آماج های آنها را تشکیل می دهد.

 

۲

·      این آماج ها می توانند به شرح زیر باشند:

 

الف

·      تسخیر قدرت دولتی و پیشبرد منافع طبقاتی به کمک آن

 

ب

·      تضمین تغییر تناسب قوای سیاسی در دولت به نفع طبقه اجتماعی مربوطه  

 

پ

·      تغییر تناسب قوا میان دولت ها

 

ت

·      تغییر تناسب قوا میان سیستم های جهانی

 

۳

·      آماج های سیاسی به مثابه بیانگر منافع طبقاتی، به طور طبقاتی با هم در رابطه اند و در تحلیل نهایی به طور اجتماعی ـ اقتصادی (سوسیال ـ اکونومیکی) تعیین (دترمینه) می شوند. 

 

۴

·      آماج ها و وظایف سیاست، تعیین کننده متدها، وسایل و فرم هایی است که در مبارزه سیاسی طبقات اجتماعی و احزاب طبقاتی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرند.

 

۵

·      به همین دلیل، شناخت تعین (دترممینه بودن) سوسیال ـ اکونومیکی (اجتماعی ـ اقتصادی) سیاست برای درک ماهیت آن، برای رهبری مبارزه سیاسی عملی طبقه کارگر و احزاب طبقه کارگر و برای به چالش کشیدن ماهیت نظریات بورژوایی که در خدمت تحریف سیاست اند، از اهمیت بزرگی برخوردار است. 

 

۶

·      لنین درست به همین دلیل اعلام می دارد که انسان ها همیشه قربانی فریب و خودفریبی در سیاست بوده اند و خواهند بود، «تا زمانی که توان کشف منافع پنهان این و یا آن طبقه در پشت سر کلیه هارت و پورت های اخلاقی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی و توضیحات و وعدها کسب نکرده اند.»

·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱۹، ص ۸)

 

پ

عرصه ایده ئولوژی سیاسی

 

۱

·      عرصه ایده ئولوژی سیاسی انعکاس کم و بیش درخور منافع و آماج های طبقاتی است.

 

۲

·      منافع و آماج های طبقاتی در عرصه ایده ئولوژی سیاسی، اثبات تئوریکی و تاریخی خود را می یابند.  

 

۳

·      عرصه ایده ئولوژی سیاسی، شالوده ایده ئولوژیکی لازم را برای تدوین استراتژی و تاکتیک و برای تشکیل سازمان ها و نهادهای سیاسی تشکیل می دهد که به کمک آنها منافع طبقاتی نمایندگی می شوند.

 

۴

·      میان ایده ها و تأسیسات سیاسی (به مثابه عنصر روبنای جامعه) و زیربنای جامعه تأثیر متقابل دیالک تیکی برقرار است.  

 

·      (دیالک تیک زیربنای اقتصادی و سیاست. مترجم)

 

۵

·      زیربنای جامعه تعیین کننده سیاست است.

 

۶

·      سیاست اما انعکاس پاسیو صرف زیربنای جامعه نیست.

 

۷

·      سیاست به نوبه خود به طور اکتیو بر زیربنای جامعه تأثیر می گذارد.

 

۸

·      تأثیر اکتیو سیاست بر زیربنای اقتصادی هم می تواند پیشبرنده (تسریع کننده) باشد و هم می تواند بازدارنده (کند کننده) باشد.

 

۹

·      به قول کلاسیک های مارکسیسم، «تأثیر متقابل (تأثیر برگشتی) قدرت دولتی بر توسعه اقتصادی جامعه می تواند به سه نوع زیر باشد:

 

الف

·      اولا می تواند در راستای توسعه اقتصادی جامعه باشد.

·      تأثیر متقابل (تأثیر برگشتی) قدرت دولتی بر توسعه اقتصادی در این صورت سریع صورت می گیرد. 

 

ب

 

·      ثانیا می تواند بر خلاف جهت توسعه اقتصادی جامعه باشد.

·      تأثیر متقابل (تأثیر برگشتی) قدرت دولتی بر توسعه اقتصادی در این صورت برای همیشه در هر خلق بزرگ نقش مخرب بازی می کند.

 

پ

·      ثالثا می تواند موجب قطع توسعه اقتصادی جامعه گردد و بدان سمت و سوی دیگری ببخشد.

·      تأثیر متقابل (تأثیر برگشتی) قدرت دولتی بر توسعه اقتصادی در این صورت نهایتا به یکی از دو نوع فوق الذکر تقلیل می یابد.

·      اما روشن است که در مورد اول و دوم قدرت سیاسی می تواند بر توسعه اقتصادی لطمات بزرگی وارد آورد و به اتلاف نیرو و انرژی و توان توده منجر شود.»

·      (مارکس و انگلس، «نامه هایی راجع به اثر مارکس تحت عنوان «سرمایه»»، ص ۳۲۰، ۱۹۵۴)

 

۱۳

·      سیاست در شرایط زیر به لحاظ جامعه ای تأثیر مترقی می گذارد:

 

الف

·      اگر سیاست، از قانونمندی های توسعه جامعه ای شروع به حرکت کند.

 

ب

·      اگر سیاست، الزامات حیات جامعه ای را به درستی منعکس  کند.

 

پ

·      اگر سیاست، مبتنی بر تجزیه و تحلیل عینی مسائل زیر باشد:

 

 ۱

·      اگر مبتنی بر تجزیه و تحلیل عینی روابط میان طبقات اجتماعی موجود باشد.

 

۲

·      اگر مبتنی بر تجزیه و تحلیل عینی تناسب قوا میان طبقات اجتماعی باشد.

 

۳

·      اگر مبتنی بر تخمین پیش بینانه گرایشات توسعه تناسب قوا میان طبقات اجتماعی باشد.

 

۱۴

·      اگر این الزامات مراعات شوند، سیاست به علم مبدل می شود.

·      علمی که می تواند الزامات جامعه ای را در مطابقت با آماج های سیاسی فرمولبندی کند و استراتژی و تاکتیک مبارزه سیاسی را تدوین کند (توسعه دهد.)

 

۱۵

·      سیاست طبقه کارگر و حزبش  مبتنی است بر تئوری سوسیالیسم علمی.

·      تئوری سوسیالیسم علمی، به مثابه علم رسالت تاریخی طبقه کارگر حاوی ایده ها و اصول سیاسی بنیادی مارکسیسم ـ لنینیسم است و از شناخت قانونمندی های عامی استخراج می شود که خطوط بنیادی جنبش کمونیستی جهانی در مرحله مربوطه را تشکیل می دهند.

 

۱۶

·      در دوران کنونی، یعنی در دوران گذار از فرماسیون اقتصادی کاپیتالیستی به فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی  می توان عمدتا میان دو خط سیاسی متضاد تفاوت قایل شد:

 

الف

·      سیاست طبقه کارگر

 

ب

·      سیاست بورژوازی امپریالیستی

 

۱۷

·      بنیاد تئوریکی (نظری) سیاست طبقه کارگر تحت رهبری احزاب مارکسیستی ـ لنینیستی را مارکسیسم ـ لنینیسم تشکیل می دهد که مبانی اش در «مانیفست حزب کمونیستی» به طرز جمعبندی شده تبیین یافته است و توسط لنین توسعه فراتر داده شده است.

 

۱۸

·      بنا بر مبانی مارکسیسم ـ لنینیسم، پرولتاریا حاکمیت سیاسی خود را برای قبضه بنیان های اقتصادی قدرت بورژوازی مورد استفاده قرار خواهد داد.

·      پرولتاریا وسایل تعیین کننده (اساسی) تولید را تحت مالکیت جامعه ای قرار خواهد داد و بر این بنیان، به تکثیر سریع نیروهای مولده برای ارضای مستمر و هرچه بهتر حوایج مادی  و فکری و روحی جامعه خواهد پرداخت و اجتماعی (اسوسیاسیونی) پدید خواهد آورد که در آن، «توسعه آزاد هر فرد، شرط توسعه آزاد همه است.»

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۴۸۲)

 

۱۹

·      این خطوط بنیادی سیاست با پیروزی انقلاب سوسیالیستی بزرگ اکتبر در روسیه برای اولین بار در تاریخ بشریت، به سیاست دولتی و بعد در دول سوسیالیستی در چارچوب سیاست داخلی و خارجی جامه عمل پوشیدند.

 

۲۰

·      در کشورهای سوسیالیستی سیاست داخلی در استفاده از کلیه ارجحیت های نظام سوسیالیستی جامعه در راستای توسعه کلیه عناصر سیستم جامعه ای است. 

 

۲۱

·      در کانون سیاست، انسان به مثابه موجود جامعه ای و توسعه انسان به شخصیت سوسیالیستی همه جانبه قرار دارد که توسعه کل غنای روابط جامعه ای سوسیالیسم الزامی می سازد.

 

۲۲

·      سیاست داخلی دول سوسیالیستی در خدمت ارضای هر چه بهتر حوایج مادی و فکری و روحی اعضای جامعه، در خدمت توسعه روابط جامعه ای آنها ست که محتوای  دموکراسی سوسیالیستی را تشکیل می دهد و در خدمت توسعه استعدادهای خلاق آنان و سازماندهی سیاسی آنان  از طریق تشریک مساعی فراگیرشان در تحول پلان بندی شده جامعه سوسیالیستی است.

 

۲۳

·      یکی از وظایف اصلی دولت سوسیالیستی و سیاست آن همزمان عبارت است از تضمین و تحکیم قدرت بر ضد گرایشات ضد انقلابی و رویزیونیستی سرمایه انحصاری و عمال آن است.

 

۲۴

·      سیاست خارجی کشورهای سوسیالیستی مبتنی بر سیاست داخلی آنها ست.

 

·      (این بدان معنی است که نقش تعیین کننده در دیالک تیک سیاست داخلی و سیاست خارجی از آن سیاست داخلی است.

·      این ضمنا دال بر آن است که اگر سیاست داخلی کشوری ارتجاعی، ضد توده ای و ضد پیشرفت اجتماعی باشد، طبعا سیاست خارجی اش نیز چنین خواهد بود.

·      نمی توان در یک هفته ۱۵۰۰ تن از اعضای جامعه را به قتل رساند (سیاست داخلی) و به مردم لبنان و فلسطین و سوریه و نیجریه و غیره کمک کرد (سیاست خارجی). مترجم)

 

۲۵

·      سیاست خارجی کشورهای سوسیالیستی در راستای تشکیل شرایط بین المللی مناسب برای ساختمان سوسیالیسم و صلح در مقیاس جهانی است. 

 

۲۶

·      سیاست طبقه کارگر و حزبش بر پایه معارف مارکسیسم ـ لنینیسم پلان بندی (برنامه ریزی) علمی می شود.

 

۲۷

·       سیاست طبقه کارگر و حزبش با متدهای علمی جامه عمل می پوشد.

 

۲۸

·       آماج گزاری ها و وظیفه گزاری ها در سیاست طبقه کارگر و حزبش به طرز علمی استدلال و اثبات می شوند.

 

۲۹

·       سیاست طبقه کارگر و حزبش همواره و هرچه بیشتر خصلت علم مستعمل (علم به کاربسته شده، علم جامه عمل پوشیده) دارد.

 

۳۰

·      در مقابل سیاست طبقه کارگر، که در خدمت پیشرفت جامعه ای است، سیاست بورژوازی امپریالیستی قرار دارد.

 

۳۱

·      مشخصات سیاست بورژوازی امپریالیستی به شرح زیر است:

 

الف

·      تجاوزگری

 

ب

·       فشار اقتصادی و سیاسی

 

پ

·      انحراف (دیورسیون) ایده ئولوژیکی 

 

ت

·      اعمال زور نظامی.

 

۳۲

·      آماج های سیاست بورژوازی امپریالیستی تحت شرایط انقلاب علمی و فنی  و رویارویی میان امپریالیسم و  سوسیالیسم برای تغییر تناسب قوا به امپریالیسم به شرح زیرند:

 

الف

·      تضمین سیستم حاکمیت انحصاری ـ دولتی

·      مراجعه کنید به سرمایه داری انحصاری ـ دولتی است

 

ب

·      ممانعت از توسعه دول سوسیالیستی

 

پ

·      سرکوب جنبش های رهایی بخش ملی

 

ت

·      جلوگیری از جنبش دموکراتیکی در دول سرمایه داری

 

*****

 

پ

تئوری سیاست

 

۱

·      تئوری سیاست نیز به کمپلکس عرصه سیاسی تعلق دارد.

 

۲

·      به لحاظ تاریخی، اولین مظاهر مربوط به سیاست به عنوان هنر دولتمداری در جامعه برده داری پدید آمدند:

 

الف

·      هرودوت مناسبات سیاسی میان دولت های مختلف را مورد مقایسه قرار می دهد. 

 

ب

·      افلاطون در اثر خود تحت عنوان «سیاست» درک ایدئالیستی از دولت ارائه می دهد که آماجش ممانعت از فروپاشی نظام برده داری است.

 

پ

·      ارسطو که برای اولین بار انسان را «موجودی سیاسی» محسوب داشته، قوانین اساسی دولت را مورد بررسی قرار داد و پس از تجزیه و تحلیل آنها ساختمان ‍(بنای) دولتی منطبق با جامعه برده داری را نتیجه می گیرد.

 

ت

·      در جامعه برده داری روم، قبل از همه سیسرو بوده که در اثرش تحت عنوان «جمهوری» به مسائل مربوط به ساختمان دولت و سیاست پرداخته است.

 

۳

·      نمونه وار برای خصلت جامعه فئودالی نظریات سیاسی توماس فون اکوین بوده اند که در تحلیل نهایی در راستای حفظ قدرت اشراف فئودال بوده اند.

 

۴

·      نماینده نظرات سیاسی بورژوازی آغازین، ماکیاولی بوده است.

·      نظرات سیاسی ماکیاولی از سویی بر ضد قدرت اشراف فئودال اند و از سوی دیگر نماینده استبداد ‍(دیکتاتوری) استثمارگران بی رحم قسی القلب.

 

۵

·      افکار ارزشمند راجع به سیاست که هم بر ضد فئودالیسم بوده اند و هم بر ضد استثمار انسان توسط انسان، در آثار علمای زیر (نمایندگان سوسیالیسم اوتوپیکی) بوده اند:

 

الف

·      در اثر توماس مور تحت عنوان «اوتوپی» (مدینه فاضله) 

 

ب

·      در اثر کامپانللا تحت عنوان «دولت آفتاب» 

 

۶

·      رابطه تنگاتنگ سیاست و فلسفه در آثار فلاسفه زیر مطرح می شود:

 

الف

·      در اثر  توماس هوبس تحت عنوان «هیولا»

 

ب

·      در اثر جان لاک تحت عنوان «دو رساله راجع به حکومت»

 

پ

·      در اثر اسپینوزا تحت عنوان «رساله سیاسی ـ تئولوژیکی (فقهی)»

 

ت

·      در اثر ژان ژاک روسو تحت عنوان «قرارداد جامعه»

 

۱۰

 

·      در جامعه در حال توسعه سرمایه داری نیز نگرش های فلسفی و سوسیولوژیکی مربوط به ساختمان دولت با نظرات مربوط به سیاست پیوند تنگاتنگ داشته اند.

·      به عنوان مثال در اثر فیشته تحت عنوان «سخنانی خطاب به ملت آلمان» و در اثر هگل تحت عنوان «خطوط اساسی فلسفه حقوقی».

 

۱۱

·      در حالیکه سوسیالیست های اوتوپیکی، حل مسائل اقتصادی و سیاسی نظام کاپیتالیستی جامعه را عمدتا در تأسیس همبود کالایی اوتوپیکی می بینند و در پیوند با آن، مسائل سیاسی ساختمان دولت را مورد بحث و برررسی قرار می دهند، در مکاتب علوم حقوقی و علوم دولتی، تئوری های سیاسی ئی تدوین می گردند که در خدمت تحکیم و حفظ نظام کاپیتالیستی جامعه اند.

 

۱۲

·      یکی از معروف ترین مؤسسان این مکاتب روشر بوده که به تأسیس مکتب تاریخی قدیم تری در اقتصاد ملی می پردازد. 

 

۱۳

 

ویلیام کارل امیل وبر

 (ماکس وبر)  

(۱۸۶۴ ـ ۱۹۲۰)

جامعه شناس، حقوقدان، ناسیونال ـ اکونوم آلمانی

از

 کلاسیک های جامعه شناسی، علوم فرهنگی ـ اجتماعی

به

لحاظ تئوری و مفهوم سازی مؤثر در زمینه های زیر:

جامعه شناسی اقتصادی

جامعه شناسی حاکمیت

جامعه شناسی مذهب

مؤسس اصل خنثائیت ارزش

آرامگاه او در هایدلبرگ است.

فرانک دپه او را «سوسیال ـ امپریالیست» می نامد.

 

·      ماکس وبر را می توان جزو جامعه شناسان بورژوایی   محسوب داشت که به بررسی مونوپل ـ کاپیتالیستی جنبه های سوسیولوژیکی سیاست پرداخته است.

·      ماکس وبر سیاست را به مثابه مبارزه برای حفظ قدرت و کسب قدرت دانسته است .

·      ماکس وبر نماینده اکتیو سیاست داخلی و خارجی  سرمایه داری انحصاری بوده است.

 

۱۴

·      رشته های علوم سیاسی و یا «علم السیاسة» و یا «پولیتولوژی» (سیاست شناسی) پس از جنگ جهانی دوم قبل از همه در کشورهای زیر تشکیل می شوند:

 

الف

·      در ایالات متحده امریکا

 

ب

·      انگلستان

پ

·      فرانسه

ت

·      آلمان غربی

 

۱۵

·      در پولیتولوژی برای اثبات سیاست بورژوازی امپریالیستی و توجیه آن پژوهش های امپیریکی وسیعی صورت می گیرند.

 

۱۶

·       پولیتولوژی علاوه بر این فونکسیون ایده ئولوژیکی، حاوی فونکسیون عملی نیز است.

 

۱۷

·       فونکسیون عملی پولیتولوژی عبارت است از قرار دادن معارف مبتنی بر بررسی های امپیریکی (تجربی) در اختیار سیاست عملی بورژوازی امپریالیستی، جهت حفظ و تحکیم قدرت آن.

 

۱۸

·       پولیتولوژی سیاست را عمدتا به لحاظ طبقاتی خنثی و بی طرف قلمداد می کند.

 

۱۹

·       پولیتولوژی سیاست را ماهیتا تا درجه طرز رفتار این و آن در مقابل ارگان های  دولتی معین تنزل و تقلیل می دهد و سیاست را به طرز سوبژکتیویستی توضیح می دهد.

 

۲۰

·       آماج های پولیتولوژی ضمنا به شرح زیرند:

 

الف

·      اشاعه آنتی کمونیسم 

 

ب

·      مبارزه بر ضد نظام سوسیالیستی در جامعه بشری

 

پ

·      مبارزه بر ضد احزاب کمونیستی و کارگری

 

۲۱

·       پولیتولوژی همزمان سیستمی برای تضمین فونکسیون سرمایه داری انحصاری ـ دولتی است.

 

پایان