اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)

(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)

سرچشمه

 راه توده  

ویرایش از شین میم شین

 

فصل هشتم

جنگ و صلح در شاهنامه

 

بخش اول

جنگ مبتنی بر داد و بیداد

 ادامه

 

21

· برخی از پژوهشگران ادعا کرده اند که گویا در شاهنامه ایرانیان همواره حامل داد و مبین خواست های اهورائی اند و دشمنان آنها همواره نماینده بیداد و اهریمن.

 

الف

 

· ذبیح الله صفا ادعا می کند:

· «جنگ، خونریزی و پیشدستی در جنگ از دشمنان ایران است و ایرانیان تنها برای احقاق حق و یا گرفتن کین شاهان، دست به شمشیر می یازند.»

 

ب

 

· عبدالحسین زرین کوب از این هم فراتر می رود و ادعا می کند:

· «شیوه جهانداری پارسی ها با آنکه به هنگام ضرورت به کلی خالی از خشونت نبود، یک نوع نفوذ صلح جویانه (؟!)   به حساب می آمد.

· با تفوق ایران در شرق نزدیک، یک دوره وحشت و خشونت سامی (؟!)  خاتمه می یابد و عدل و قانون بر جای تعدی و تجاوز می نشیند...

· نوعی «تسامح کوروشی» وجود دارد که... گهگاه فراموش شده است.»

 

22

· تازه این فرمایشات مربوط به روشنفکران ایران و کسانی است که به ادعای خودشان «نه شرقی و نه غربی» می اندیشند.

 

23

· شکی نیست که همه این ادعاها یکسره دروغ اند:

 

الف

· شاهنامه هرگز ایران را دربست، اهورائی جا نمی زند و انیران را هم اهریمن محسوب نمی دارد.

 

ب

· شاید در افسانه های اوستایی چنین بوده، اما بزرگی فردوسی درست در همین است که خود را از اسارت این نوع تعصب ها آزاد کرده و واقعیت را چنانکه هست، دیده و منعکس کرده است.

 

ت

· فردوسی می بیند که هم جمشید و سلم و تور و نوذر و کاوس و گشتاسب و بهمن و هرمز و پیروز و... ایرانی اند و هم زال و رستم و بهرام چوبین و مزدک و بوذرجمهر.

 

پ

· در خارج از ایران هم افراسیاب هست و اغریرث.

 

ث

· به عبارت دقیق تر جامعه ایران جامعه ای طبقاتی است.

 

ج

· نمایندگان طبقات استثمارگر طرفدار غارت و تجاوز و اسیر کردن و کشتار دیگران اند و برخلاف ادعای جاده صاف کن های نژاد پرستی، هیچ نوعی از به اصطلاح «تسامح کوروشی» کذائی ندارند و در جنگ و غارت همواره پیش دستی کرده اند.

 

ح

· در حالیکه نمایندگان توده مردم و پهلوانان و شیوخ قوم که تجسم آرزوهای مردم و بیانگر دموکراتیسم نظام دودمانی بوده اند - از جنگ و خونریزی و غارت بیزارند.

· اینها واقعا هم در جنگ پیش دست نبوده اند.

 

24

· بزرگی فردوسی آنجا ست که هزار سال پیش، این مطالب را در حدی که برای آن زمان نبوغ آمیز است، درک کرده و کوچکی فراشان فاشیسم و نژاد پرستی اینجا ست که حرف فردوسی را حتی پس از هزار سال نمی فهمند و یا دانسته تحریف می کنند.

 

ادامه دارد.