پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۱۶) (قسمت دوم)
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب عقل
بزرگ ترین دشمن عقل
نه
جهل
بلکه
توهم دانستن است.
به کسی که بپذیره نمیدونه
میشه فهموند
اما کسی که فکر میکنه میدونه
هرگز نمیتونی بفهمونی .
نظر شما چیه؟
حریفه شریفه
۱
قبل از اندیشیدن به این ادعا
از مدعی باید پرسید:
خودت جزو علامگانی که سودای فهماندن حقایق مطلق خود به خلایق را در سر داری؟
اصلا
در این مدت که در فیس آبادی
چیزی آموخته ای؟
اگر نیاموخته ای
دلیلش همین توهم دانستن نبوده است؟
۲
عقل چیست؟
۳
توهم که ضد عقل نیست.
۴
توهم ضد واقعیت است:
دیالک تیک واقعیت و توهم
۵
ضد عقل
همانطور که دیروز ذکرش در همین منبر گذشت
غریزه است
دیالک تیک غریزه و عقل
۵
اصلا می دانی
توهم چیست؟
۶
عقل
به قول مشد هگل
یعنی فلسفه
۷
فلسفه چیست؟
۸
فرق علم با فلسفه چیست؟
۹
ضمنا
منظور از جهل چیست؟
۱۰
ابوجهل چه کسی بوده است و چرا پیامبر اسلام او را پدر جهل قلمداد کرده و تحقیر کرده است؟
۱۱
هراس از آن است که ابوجهل
نه
ابو جهل
بلکه ابوعلم بوده باشذ.
۱۲
و حتی ابوعقل اندینشده (فیلسوف تیز اندیشی) بوده باشد
۱۳
مثلا
افسانه معراج رسول اکرم
را
و
یا
دروغ شاخدار شق القمرش
را
به
عنوان دروغ
افشا کرده باشد.
اندکی اندر باب مدارا
خانم و یا آقای هموطن، خیلی ممنون از غلط گیری انشایی، در بالای عکس رفیق شهید سیامک یادآوری و تصحیح: کردم
خاطر نشان کنم که ادبیات و طرز بیان شما زیبنده و دوستانه نیست.
روزتان خوش
یار غار احمقی نجات
۱
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:
با
دوستان
مروّت
با
دشمنان
مدارا
حافظ از شیراز
۲
شما نوشته اید:
تراز
۳
همنوع شما
نوشته :
ویرایش:
طراز
اکابر توانگر کند فرد را
۴
انتقاد مغز مهر است.
۵
سرسخت ترین منتقدین از همنوعان
مادران و پدران اند.
۶
مادران و پدران
منتقدین عملی و نظری، اخلاقی و رفتاری دم به دم توله های خویش اند.
۷
شما
می فرمایید:
انتقاد زیبنده و دوستانه نیست.
۸
یعنی معیوب و خصمانه است.
۹
بعدا
به حریف بی خبر از خدا و خر و خرما
می فرمایید:
نمی شناسمش
ولی
سعی می کنم مدارا کنم.
۱۰
بنا بر منطق تق و لق خواجه شیراز
ما باید دشمن شما باشیم که با ما مدارا می کنید.
۱۱
ویرایش دیگر:
غلط گیری انشایی نبود
انشای شما ایرادی نداشته است.
غلط گیری املایی بود.
۱۲
شما تفاوت املا و انشا را هنوز نمی دانید.
۱۳
این به نفع شما و جامعه شما ست که بیاموزید
۱۴
آموزش در همه جا و تحت هر شرایط
رهنمود برشت است که جانشین خلف مارکس بوده است و دشمن آشتی ناپذیر اجامر جماران و اراذل جمکران.
۱۵
رفقای شما
طبری را تبری می نویسند
راحت را راهت
تا
تازی زدایی کرده باشند و فارسی گرایی
۱۶
طبری اما معنی بکلی دیگری دارد و ربطی به تبر و بیل و کلنگ و قمه و قداره و خاوران و اوین و ورامین ندارد.
راحت هم به همین سان ربطی به راه ندارد.
۱۷
امروز می توان به مدد کلیکی ناقابل فرهنگ های متنوع فارسی را باز کرد و کنترل کرد
و
از تخریب فکری و فرهنگی پرهیز کرد.
۱۸
ضمنا
ما اصلا آدم نیستیم تا شما با ما مدارا کنید
ما
اصلا
نمی خواهیم که کسی با ما مدارا کند.
سیامک هم همینطور بوده است
۱۹
به نظر شاعری به نام مینا
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:
با
دوستان
بسازیم
بر
دشمنان
بتازیم.
۲۰
مرگ بر اجامر جانی جماران و امثال احمقی نجات خاورانی
۲۱
شب قرون وسطایی تان خوش
و
خواب فئودالی تان سنگین
اندکی اندر باب گلوبالیزاسیون خریت
۱
بغرنجی اندیشه
نه
در
تحلیل میم
بلکه در ذات واقعیت عینی است.
۲
فرم نمودین چیزها آشکار و عیانند و همه می بینند و تماتیزه می کنند.
۳
ولی محتوای ماهوی آنها را فقط به مدد خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی) می توان کشف کرد.
۴
بحث
اصلا
بر سر گرتا نبوده است.
۵
بحث بر سر پاوپریسم (بی همه چیزی و ذلت) فکری بوده است که با دسیسه های ایده ئولوژیکی سیستماتیک طبقه حاکمه امپریالیستی گلوبال (تمام ارضی) شده است.
۶
ما در عصر جاهلیت مدرن به سر می بریم.
۷
ظاهر آدم ها
رد خور ندارد.
۸
جوانان نر و ماده ماهرو
با
اندام هایی تو دل برو
از سر تا پا سکسی
ولی
با
کله ای مملو از خرافه
از سر تا پا خر
۹
با
پوزش سگانه از خر
که
خر نیست.
۱۰
جمال عاری از کمال
جمال کمال ستیز
در کوچه و خیابان
راست راست راه می رود
و
کسی متوجهش نیست.
۱۱
فرمالیسم بی غل و غش
۱۲
خر
با
پالانی
از
ابریشم و الماس و در و گوهر و سیم و زر
۱۳
سؤال این است
که
به کجای این طویله
می توان آویخت پالان را؟
اندکی اندر باب دیالک تیک افراد و افکار
و
دیالک تیک شخصیت های اجتماعی و طبقات اجتماعی
۱
ما باید تا دیر نشده
به عوض تجلیل و تحقیر و تخریب افراد
به تحلیل ماتریایلستی ـ دیالک تیکی افکار
بپردازیم
تا
خودفریبی و عوام فریبی
صورت نگیرد.
۲
ضمنا
به عوض مهره ستایی و مهره ستیزی
باید
به طبقات اجتماعی بپردازیم.
۳
در آن صورت
معلوم خواهد شد
که
کمترین تفاوت طبقاتی میان لطان یابو و مش دونالد ترامپ و لاشخورهای جماران و جمکران از سید علی خامنه ای تا احمقی نجات و ظریف الظرفا و میر حسین و کروب و زباله های دیگر وجود ندارد.
۴
علاوه بر این
شاه مترقی تر و راسیونال تر از خمینی خردستیز جلاد خاورانساز بی رحم بود
و
سطل ننه ات طلب ها
راسیونال تر و مترقی تر و بشر دوست تر از
فوندامنتالیست های کثافت شیعی و سنی (حزب الله و طالبان و بخور حلال و نخور حرام و القاعده و داعش و غیره) اند.
۵
پرستیدنی تر و مقدس تر از حقیقت
خدایی وجود ندارد.
۶
پیش به سوی روشنگری علمی و انقلابی
و
پرهیز از خودفریبی و عوام فریبی
چارلی چاپلین
میگوید:
وقتي که نوجوان بودم، يک شب با پدرم در صف خريد تکت سيرک ايستاده بوديم.
در مقابل ما يک خانواده پرجمعيت ايستاده بودند.
به نظر مي رسيد وضع مالي خوبي نداشته باشند.
شش طفل مودب که همگي زير دوازده سال داشتند ولباس هايي کهنه در عين حال تميـز پوشيده بودنـد، دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان، دست همديگر را گرفته بودند و با هيجان زيادي در مورد برنامه ها و شعبده بازي هايي که قرار بود ببينند، صحبت مي کردند…
وقتي به غرفه فروشي رسيدند، متصدي غرفه تکت از پدر خانواده پرسيد:
چند تکت مي خواهيد؟
پدر خانواده جواب داد: لطفاً شش تکت براي بچه ها و دو تکت براي بزرگسالان. متصدي غرفه، قيمت تکت ها را اعلام کرد .
پدر به غرفه نزديکتر شد و به آرامي از فروشنده تکت پرسيد: ببخشيد، گفتيد چه قدر؟!
متصدي غرفه تکت دوباره قيمت تکت ها را تکرار کرد، ناگهان رنگ صورت مرد تغيير کرد و نگاهي به همسرش انداخت. بچه ها هنوز متوجه موضوع نشده بودند و همچنان سرگرم صحبت در باره برنامه هاي تفریحی بودند.
معلوم بود که مرد پول کافي نداشت و نميدانست چه بکند و به بچه هايي که با آن علاقه پشت او ايستاده بودند چه بگويد.
ناگهان پدرم دست در جيبش برد و يک نوت بيست دلاري بيرون آورد و روي زمين انداخت، سپس خم شد و پول را از زمين برداشت، به شانه مرد زد و گفت:
ببخشيد آقا، اين پول از جيب شما افتاد! مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که اشک از چشمانش سرازير مي شد، گفت: متشکرم آقا.
مرد شريفي بود ولي درآن لحظه براي اينکه پيش بچه ها شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد…
بعد از اين که بچه ها به همراه پدر و مادشان داخل تفریحگاه شدند، من و پدرم آهسته از صف خارج شديم و به طرف خانه برگشتيم و من در دلم به داشتن چنين پدري افتخار کردم و آن زيباترين تفریحی بود که به عمرم نرفته بودم .
پایان
ادامه دارد.