هماندیشی با احمد الهی (۱)
احمد الهی
دو سؤال برای من پیش آمد:
هدف ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
منظوراز نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین، چه کسانی هستند؟
سیری در جهان بینی عمر خیام (52)
تحلیلی از شین میم شین
سرچشمه:
صفحه فیسبوک عمر خیام
میم حجری
1
هدف ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
· گاهی طرح دقیق پرسشی بمراتب دشوارتر از پاسخ دقیق بدان پرسش است.
· دلیل این دشواری شاید این باشد که پیش شرط طرح نسبتا دقیق هر پرسشی وقوف به پاسخ نسبتا دقیق آن پرسش است.
· به عبارت دیگر، وقتی می توان پرسشی را با دقت نسبی طرح کرد که پاسخ آن را پیشاپیش بدانیم.
· دلیل آن شاید در دیالک تیک پرسش و پاسخ باشد.
2
سقراط (469 ـ 399 ق. م.)
فیلسوف بزرگ یونان
مؤسس متد بحث ساختارمند
اثر مکتوب به میراث ننهاده است.
شاگردانش از جمله افلاطون به متد او اشاره کرده اند.
به جرم گمراه سازی جوانان و توهین به خدایان یونان
محکوم به مرگ می شود و جام شوکران سر می کشد.
· شاید به همین دلیل بوده که سقراط ـ فیلسوف ایدئالیست جهان باستان ـ از طریق طرح سؤال، تدریس می کرد.
· این خود تأییدی بر صحت حدس ما ست:
· کسی می تواند سؤالی را نسبتا دقیق طرح کند که پاسخ نسبتا درست آن را پیشاپیش بداند.
· در غیر این صورت سؤال او نیم بند و دست و پا شکسته و معیوب خواهد بود.
3
هدف ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
· زمانی این سؤال دقیق خواهد بود که اولا علت وارونگی دین ـ به مثابه فرمی از شعور اجتماعی ـ فقط سوبژکتیف باشد.
· مثلا عمدی باشد.
· یا مربوط به نماینده، مبلغ و مروج آن دین باشد.
· فقط در آن صورت می توان پرسید که هدف و آماج مثلا پیامبر مربوطه از به خدمت گرفتن شعور وارونه (دین) چی بوده است؟
4
· شعور اجتماعی ـ چه درست و چه وارونه ـ اما در چارچوب دیالک تیکی اوبژکتیف ـ سوبژکتیف تعیین می شود و در این چارچوب دیالک تیکی نقش تعیین کننده از آن قطب اوبژکتیف (عینی) است، بدون آنکه قطب سوبژکتیف (مثلا پیامبر، تعلقات طبقاتی پیامبر، سطح توسعه فکری و فرهنگی جامعه و همبود مربوطه و غیره) هیچ واره و هیچکاره محسوب شود.
5
· از این رو، وارونگی شعور معینی ـ قبل از همه ـ علت اوبژکتیف (عینی) دارد.
· برای اینکه شعور اجتماعی انعکاس وجود اجتماعی است.
· شعور اجتماعی اولین نیست، ثانوی است.
· اصلی نیست، فرعی است.
· مستقل نیست، وابسته است.
6
· دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی و در رابطه با آن، دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایدئولوژیکی، دیالک تیکی بغرنج، فراگیر و غول آسا ست.
7
· دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی بدان معنی است که سطح توسعه ی اقتصادی هر جامعه، شیوه زیست انسان های هر جامعه ـ در تحلیل نهائی ـ سطح شعور اجتماعی آن جامعه را، شیوه تفکر (شعور اجتماعی) اعضای آن جامعه را تعیین می کند.
8
· هر تغییری در سطح توسعه ی اقتصادی، هر تحولی در شیوه زیست انسان ها ـ چه در مقیاس فردی و چه در مقیاس اجتماعی ـ دیر یا زود، کم یا بیش، شیوه تفکر آن جامعه و آن شخص را زیر و زبر می کند.
· مثال های متعددی در زندگی روزمره می توان یافت که تأییدی بر صحت این تشخیص است:
9
· به محض اینکه عمله ای دست از عملگی برمی دارد و نزولخواری پیشه می کند، معیارهای ارزشی او، تعاریف او از مفاهیم اخلاقی مثلا خیر و شر، طرز تفکر او و حتی اخلاق و رفتار او زیر و رو می شود.
· با وقوع انقلاب سفید ما شاهد همین تحول فردی و اجتماعی بودیم:
· حتی فاناتیک ترین خرده بورژواهای بازار دختران خود را به مدرسه می فرستادند.
10
· شعور اجتماعی همیشه سایه وجود اجتماعی را بالای سر خود دارد و ضمنا می تواند به استقلال نسبی دست یابد و حتی پس از زوال وجود اجتماعی مربوطه ادامه حیات دهد و یا حتی به مانعی جدی بر سر راه تحول وجود اجتماعی بدل شود.
· به همین دلیل دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی و دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایدئولوژیکی و اصولا همه دیالک تیک های هستی اجتماعی پیچیده، بغرنج و تأمل انگیزند.
احمد الهی
دو سؤال برای من پیش آمد:
هدف ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
منظوراز نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین، چه کسانی هستند؟
سیری در جهان بینی عمر خیام (52)
تحلیلی از شین میم شین
سرچشمه:
صفحه فیسبوک عمر خیام
میم حجری
1
منظور از اینکه ادیان نماینده شعور وارونه اند، چیست؟
· برای تأمل روی این مسئله باید ـ قبل از همه ـ بدانیم که شعور چیست؟
1
· شعور و یا روح یک مقوله فلسفی است.
2
· شعور و یا روح عالی ترین مقوله فلسفی است.
3
· شعور و یا روح جفت و یا قرینه و یا ضد دیالک تیکی مقوله وجود و یا ماده است.
4
· مقوله به چه معنی است؟
· مقوله به عام ترین مفاهیم اطلاق می شود.
· مثال:
· سرو و یا صنوبر یک مفهوم علمی است.
· در مفهوم سرو همه انواع و اقسام سرو ها تجرید می یابند.
· یعنی از همه خصوصیات خاص و فرعی همه سروهای جهان صرفنظر می شود و جنبه مشترک همه آنها عمده می شود.
· آنگاه مفهوم سرو تشکیل می گردد و البسه واژه می پوشد.
· بنی بشر با شنیدن واژه (مفهوم) سرو می تواند همه سروها را با همه خصوصیات خاص خودشان تصور کند.
5
· درخت هم یک مفهوم علمی است.
· مفهوم درخت اما عامتر از مفهوم سرو است.
· چون در مفهوم درخت، علاوه بر سرو، صنوبر وسپیدار و نارون و غیره نیز تجرید می یابند.
· با شنیدن واژه درخت، بنی بشر می تواند همه انواع و اقسام درختان را تصور کند.
6
· ماده هم مفهومی علمی (مثلا مفهوم فیزیکی، شیمیائی و غیره) است.
· مفهوم علمی ماده بمراتب عام تر از مفهوم سرو و حتی عام تر از مفهوم درخت است.
· چون در مفهوم علمی ماده، علاوه بر سر و درخت از هر نوع، موجودات زنده، جمادات، ذرات، کاینات و غیره تجرید می یابند.
· با شنیدن واژه ماده، بنی بشر می تواند همه انواع و اقسام چیزهای مادی را تصور کند.
· ماده یکی از مقولات علم فیزیک، شیمی و غیره است.
· ماده عام ترین مفهوم فیزیکی، شیمیائی و غیره است.
7
· مفهوم ماده و یا وجود ضمنا مفهومی فلسفی است.
· ماده و یا وجود عام ترین مفهوم فلسفی است.
· در مفهوم فلسفی ماده و یا وجود همه چیزهای مادی و عینی هستی تجرید می یابند.
· بنابرین، ماده و یا وجود یک مقوله فلسفی است.
· ماده و یا وجود بسان روح و یا شعور، عالی ترین مقوله فلسفی است.
· یعنی دیگر نمی توان مفهومی عام تر از آنها پیدا کرد.
· واقعیت عینی در همه فرم هایش یا در مقوله فلسفی ماده (وجود) و یا در مقوله فلسفی روح (شعور) تجرید می یابند.
8
· شعور و یا روح قرینه و یا جفت و یا ضد دیالک تیکی ماده و یا وجود است.
· در مقوله فلسفی شعور و یا روح همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای غیرمادی (مفاهیم، مقولات، قوانین، قانونمندی ها، هنجارها، فرامین و موازین اخلاقی، سیاسی، فلسفی، حقوقی، قضائی، مذهبی، هنری و غیره) تجرید می یابند.
· وقتی کسی از مفهوم شعور اجتماعی سخن می گوید، همه چیزهای غیرمادی جامعه در نظر شنونده تجسم می یابند.
9
· به همین دلیل هستی در دیالک تیک ماده و روح و یا در دیالک تیک وجود و شعور تجرید می یابد.
· چیزی ـ خواه مادی و خواه روحی ـ نمی توان در کل هستی طبیعی و یا اجتماعی پیدا کرد که در خارج از چارچوب این دیالک تیک باشد.
10
· کشف این دیالک تیک و هر دیالک تیک بزرگ و کوچک دیگر، دشوار نیست.
· سطر سطر آثار سعدی و مصراع به مصراع اشعار او تجلیگاه دیالک تیک است.
· سعدی بزرگترین و زبردست ترین فیلسوف دیالک تیکی اندیش قرون وسطی بوده است.
· سعدی به آسانی آب خوردن هزاران دیالک تیک عینی و ذهنی را کشف و فرمولبندی می کند.
· دشواری مسئله در تعیین قطب تعیین کننده در هر دیالک تیک است.
11
· مسئله اساسی فلسفه هم همین است:
· آیا در دیالک تیک ماده و روح و یا وجود و شعور نقش تعیین کننده از آن ماده (وجود) است و یا از آن روح (شعور)؟
الف
· کسی که نقش تعیین کننده را از آن ماده (وجود) بداند، دارای جهان بینی ماتریالیستی خواهد بود.
ب
· کسی که نقش تعیین کننده را از آن روح (شعور) بداند، دارای جهان بینی ایدئالیستی خواهد بود.
12
· پیروان جهان بینی ایدئالیستی، مثلا ادیان و مذاهب در دیالک تیک ماده و روح و یا در دیالک تیک وجود و شعور نقش تعیین کننده را از آن روح و یا شعور می دانند و اسم آن را خدا و غیره می گذارند.
· یعنی واقعیت عظیم عینی از ذره تا کهکشان را مخلوق روحی به نام خدا از نیستی جا می زنند و جار می زنند.
· ولی شکی نیست که از نیستی چیزی نمی توان پدید آوردند.
· به قول شیخ شبستر:
عدم موجود گردد، این محال است:
وجود از روی هستی لایزال است.
· شیخ شبستر در این بیت از اثر معروف خود تحت عنوان «گلشن راز» ـ بطور فرمال ـ ازلیت و ابدیت ماده (وجود) را ـ البته از دیدگاه عرفان، یعنی بطور وارونه ـ تبیین می دارد.
13
· روح و شعور و اندیشه خودآ و خودزا و خودمختار نیستند.
· اولین و ازلی و ابدی نیستند.
· همه عناصر روحی (فکری، شعورین، عاطفی، احساسی و غیره) منشاء مادی (واقعی، عینی، وجودین) دارند.
· اگر خانه ای در هر فرمی از غار تا آپارتمان نمی بود، اندیشه خانه هم نمی توانست وجود داشته باشد.
· دیالک تیک خانه و تصور و تصویر ذهنی خانه بسط و تعمیم دیالک تیک ماده و روح و یا وجود و شعور است.
· خانه مادی بر تصور خانه و بر تصویر ذهنی خانه تقدم داشته است.
· مغز بشری چشمه اندیشه نیست.
· ارگان اندیشیدن است.
· بسان پا که ارگان رفتن و در رفتن است.
14
· روح انعکاس ماده است.
· اندیشه انعکاس واقعیت عینی در آئینه ضمیر (مغز) بشری است.
· هر اندیشه ای در تحلیل نهائی تصویر ذهنی و یا معنوی چیزی واقعی و عینی است.
· خود مغز بنی بشر ماده واقعی فوق العاده توسعه یافته ای است.
· اگر مغز تجزیه و تحلیل (انالیز) شیمیائی شود، معلوم می شود که میان عناصر متشکله چیزهای عادی از قبیل در و دیوار و درخت و غیره و عناصر متشکله مغز تفاوتی وجود ندارد.
· تفاوت فی مابین در ساختار درخت و در و دیوار و مغز است.
15
· ساختار هم یک مفهوم فلسفی است.
· مراجعه کنید به دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم و در دیالک تیک ساختار و فونکسیون در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
· ساختار به نحوه پیوند عناصر هر سیستم با یکدیگر اطلاق می شود.
· اتم های آهن ـ به عنوان مثال ـ بسته به نحوه پیوند با یکدیگر (بسته به ساختار سیستم مربوطه) به تشکیل آفتابه ای، طشتی، چرخی، بیلی، داسی، کلنگی، دوچرخه ای، شمشیری می انجامند.
· اگر همه اینها را ذوب کنیم دوباره سر و کله اتم های آهن پیدا می شود.
16
· دین فرمی از شعور اجتماعی است.
· دین شعور اجتماعی وارونه است.
· چون به مسئله اساسی فلسفه، پاسخ وارونه می دهد.
· واقعیت عینی را خدائی از نیستی خلق نمی کند.
· خود خدا را خلایق به دلایل اوبژکتیف و سوبژکتیف مختلف خلق کرده اند.
· ماجرای اختراع خدای واحد و تشکیل ادیان بزرگ از قبیل یهودیت و مسیحیت و اسلام خود بحث شورانگیز دیگری است.
احمد الهی
دو سؤال برای من پیش آمد:
هدف ادیان از نمایندگی شعور وارونه چیست؟
منظوراز نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین، چه کسانی هستند؟
سیری در جهان بینی عمر خیام (52)
تحلیلی از شین میم شین
سرچشمه:
صفحه فیسبوک عمر خیام
میم حجری
توانمند
چطور انسان شعور وارونه را می پذیرد و بر آن سر می نهد
بدون آنکه نتیجه ای از آن دیده باشد؟
· ما برای تأمل روی اندیشه دوست مان باید آن را نخست تجزیه و بعد تحلیل کنیم تا هم بخشی از اندیشه ایشان از قلم نیفتد و هم از موضوع خارج نشویم و پرت و پلا نگوییم.
1
چطور انسان شعور وارونه را می پذیرد؟
· برای تأمل روی این اندیشه ی منطقی باید به جامعه بشری برگردیم.
· ادیان بزرگ «آسمانی» ـ به احتمال قوی ـ وقتی وارد صحنه می شوند که بحران عمومی فراگیری جامعه بشری را فلج کرده است و خطر انهدام تمدن بشری می رود.
· یعنی بود و نبود جامعه بشری مطرح است.
2
· بررسی دین اسلام حاکی از آن است که اسلام دین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری است.
· جامعه بشری روی هم رفته و در مقیاس جهانی پله های فرماسیونی زیر را طی کرده است:
الف
· فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی آغازین که فاز واپسینش بنا بر تحقیقات باستان شناسان حدود سی هزار سال طول کشیده است.
ب
· فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری به مثابه اولین فرم جامعه طبقاتی منقسم به برده و برده دار
ت
· فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی که طولانی ترین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی طبقاتی بوده و بیش از هزار سال عمر کرده است.
· قرون وسطی عرصه یکه تازی بلامنازع همین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی بوده است.
پ
· فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری که خود به دو مرحله و یا فاز مهم طبقه بندی می شود:
1
· سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد
2
· سرمایه داری انحصاری و انحصاری ـ دولتی (سرمایه داری واپسین، امپریالیسم)
ث
· سوسیالیسم و کمونیسم
· اکنون حتما حریفی می پرسد که چرا و به چه دلیل ما به این نظر رسیده ایم؟
2
· دلیل ما این است که الله و یا خدای اسلام، معبود (صاحب و یا خداوند عبد) محسوب می شود و بشریت عبد.
· این بدان معنی است که اسلام دیالک تیک برده و برده دار را به شکل دیالک تیک بشر و خدا بسط و تعمیم می دهد.
· این کرد و کار اسلام نمی تواند بی دلیل باشد.
3
· اسلام همان دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) را که در بخش پیشین مورد بحث قرار گرفت، به شکل دیالک تیک جهان و خدا، بشریت و خدا بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن روح (خدا) جا می زند.
· در حالیکه روح ثانوی است و انعکاس ماده است.
· وارونگی دین هم به دلیل همین پاسخ وارونه به مسئله اساسی فلسفه است.
4
· الله محمد قبلا به مثابه بزرگ ترین بت در خانه کعبه (بتکده سابق) قرار داشت و پرستیده می شد.
· الله بت واره را اما بسته به جنسش تندیس سازی از صخره و یا چوب و یا خرما ساخته بود.
· الله مخلوق تندیس ساز بوده است.
· در دیالک تیک الله و تندیس ساز، نقش تعیین کننده از آن تندیس ساز بوده است.
· محمد عملا نمی توانست الله را خالق بشر که سهل است، خالق کل هستی از ذره تا کاینات جا بزند.
5
· محمد به همین دلیل، همه بت های عالم را مورد تجرید فکری قرار می دهد و نتیجه نهائی این تجرید فکری را الله می نامد که ضمنا نام بزرگ ترین بت بتکده کعبه بوده است.
· عوامفریبی اسلام در همین نامگذاری ی نتیجه تجرید هم آشکار می گردد.
· توده مردم به این ترفند پسیکولوژیکی ـ تئولوژیکی می توانند به تجسم الله انتزاعی (مجرد) نامرئی اسلام نایل آیند.
· چون قبلا الله را به چشم خود دیده اند، چه بسا بوسیده اند و پرستیده اند.
· الله انتزاعی محمد در تحلیل نهائی برای توده مردم در آن زمان مأنوس و دیر آشنا بوده است.
· به همین دلیل در عصر جدید موسی و عیسی و محمد را سه عوامفریب می نامیدند.
· کتابچه ای هم به همین نام البته بدون نام اصلی مؤلف در اروپا منتشر شده بود و مخفیانه دست به دست می گشت.
6
· به همان سان که از تجرید فکری سرو و صنوبر و سپیدار و غیره به مفهوم انتزاعی درخت می رسیم، به همان سان هم اسلام از تجرید همه بت های عالم به الله انتزاعی رسید.
· به همان سان که مفهوم انتزاعی درخت، فقط در کله و ذهن آدمی وجود دارد، الله اسلام هم فقط می تواند در کله مؤمنین وجو داشته باشد و وجود دارد.
· درخت واقعی درخت های مشخص اند.
· سرو و صنوبر و سپیدار و غیره اند.
· الله های واقعی هم بت های مشخص بوده اند.
· به این مسئله دوباره برمی گردیم.
7
چطور انسان شعور وارونه را می پذیرد؟
· حالا تا حدودی روشن می شود که چرا مردم به الله انتزاعی اسلام تمکین می کنند.
· مردم بلحاظ عقیدتی و پسیکولوژیکی عملا همان الله مصنوع خود را رد آئینه ذهن خود تجسم، تقدیس و پرستش می کنند تا رفته رفته وارونگی چیره می شود و دچار ازخودبیکانگی می شوند.
· الله مادی تندیس واره (بت واره) اندک اندک فراموش می شود و الله انتزاعی به مثابه الله واحد یکه تاز عرصه تصور و توهم مردم می گردد.
8
· مسئله را اما نمی توان فقط در چارچوب پسیکولوژی مردم و سنت بت پرستی دیرمان آنها توضیح داد.
· اندیشه نو ـ چه علمی و چه خرافی ـ اصولا وقتی پذیرفته می شود که زمینه مادی و فکری لازم برای پیدایش و پذیرش آن فراهم آمده باشد.
· تشکیل شعور وارونه (مثلا دین اسلام) شالوده اجتماعی ـ اقتصادی ضرور (جبری) داشته است.
· این شالوده را در بخش بعدی باید تبیین داریم.
ادامه دارد.