شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت پانزدهم

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

خلاصه حکایت

هوشمندی سعدی وار (عاشق)

فریفته پسر بچه ای (دوست) شده و به خاطر او خفت و خواری از دست یاران و ناصحان (دشمن) می برد.

شبی دیو به صورت پریچهره ای به خوابش می آید و او واجب الغسل می شود.

سحرگاه برای گرفتن غسل به برکه ای یخزده می رود.

ناصح (دشمن) سر و کله اش پیدا می شود و ملامت آغاز.

عاشق هوشمند

به جای پسربچه (دوست زمینی)،

حق (دوست سماوی) را می نشاند

و

در باره فرمانبری ازاو به دلیل الطاف و فضل و احسانش داد سخن سر می دهد.

ادامه دارد.