پروفسور دکتر افرد کوزینگ

پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

شین میم شین

دیالک تیک در قرون وسطی

۱

  • هرچند که فلسفه قرون وسطی تحت تأثیر تئولوژی (فقه، علم ادیان، دگم ها و تاریخ آن)، دارای خطوط متافیزیکی نیرومندی بوده، ولی علیرغم آن، دانشمندان منفردی می توانند عناصر معینی از دیالک تیک را توسعه دهند و تکامل بخشند.

۲

  • این امر خود را در «مشاجره بر سرمفاهیم عام» که قرنها دوام یافت، نشان می دهد، که دعوا در حقیقت بر سر رابطه مفاهیم عام و منفرد بوده است.

  • مراجعه کنید به مشاجره بر سرمفاهیم عام، دیالک تیک منفرد (خاص) و عام در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

منفرد، خاص، عام

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10907

۳

  • اگر در فلسفه قرون وسطی، طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) ثمره دگماتیسم تئولوژیکی بوده، شالوده طرز تفکر متافیزیکی در عصر جدید را باید در پژوهش علوم منفرد نوپا جست.

۴

  • علوم منفرد می بایستی در وهله اول به جمع آوری سیستماتیک مدارک و فاکت ها و سپس به تجزیه و تحلیل آنها بپردازند:

۵

  • انگلس می نویسد:

الف

  • «تجزیه طبیعت به اجزاء مختلف و منفرد آن، مجزا کردن موضوعات و جریانات تاریخی متفاوت و طبقه بندی آنها، بررسی و پژوهش اعضای درونی جسم آلی و زنده از طریق تشریح (آناتومی) و مطالعه چند و چون آنها، دلیل اصلی پیشرفت غول آسائی بود که چهار صد سال گذشته در طبیعت شناسی (شناخت طبیعت) برای ما به همراه آورده است.

ب

  • ولی این شیوه پژوهش هم بود که ما را به طرز نگرش های زیر عادت داد:

۱

  • به در نظر گرفتن موضوعات و اشیاء و روندهای طبیعی در فرم های منفرد شان

۲

  • به بی توجهی به پیوند کلی و فراگیر موضوعات و اشیاء و روندهای طبیعی

۳

  • به در نظر گرفتن موضوعات و اشیاء و روندهای طبیعی در سکون و ثبات شان

۴

  • به بی توجهی به حرکت مدام اشیاء و روندهای طبیعی

۵

  • به در نظر گرفتن اشیاء و روندهای طبیعی به مثابه انبوهی از اشیاء ثابت و نه به عنوان اشیائی ماهیتا تغییرپذیر

۶

فرانسیس بیکن

(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶ )

فیلسوف و دولتمرد انگلیسی

مؤسس امپیریسم

  • به در نظر گرفتن اشیاء و روندهای طبیعی در مرگ و زوال شان و نه در پویائی و زندگی شان.

پ

  • این طرز نگرش (به وسیله فرانسیس بیکن، جان لاک و امثالهم) از علوم طبیعی به فلسفه منتقل شد و موجب محدودیت فکری خاصی در قرون گذشته گشت و غلبه طرز تفکر متافیزیکی را سبب شد.»

  • (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۲۰)

ادامه دارد.