خود آموز خود اندیشی (۹۰۱)
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شو
مقدمه
بخش اول
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
۱
دمادم شراب الم در کشند
و گر تلخ بینند، دم در کشند
معنی تحت اللفظی:
عاشق جماعت لحظه به لحظه درد می کشند
و
اگر معشوق بد رفتاری کند، دم نمی زنند.
سعدی
در این بیت شعر،
برای توصیف بیشترعشاق
دیالک تیک کنش و واکنش
(دیالک تیک عمل و عکس العمل)
را
به شکل دیالک تیک همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهد و تار و مار می سازد.
عاشق جماعت
در مقابل تلخی معشوق، واکنشی از خود نشان نمی دهند و سکوت می کنند.
این به معنی تنزل انسان تا درجه نازلتر از جمادات است.
چون جمادات حتی واکنش نشان می دهند:
به قول خسرو روزبه
اگر مشتی بر میزی کوفته شود، میز متقابلا واکنش نشان می دهد و نیروئی بر دست وارد می سازد و دست درد می کند
و
این نشانه واکنش میز به مشت است.
سعدی انسانی ذلیلتر از میز می خواهد.
ایدئولوگ فئودالیسم حتما نباید به تبلیغ مستقیم ستمکشی و سکوت بپردازد.
او می تواند دیالک تیک عشق را طوری بسط و تعمیم دهد که آب به آسیاب نظام اجتماعی مبتنی بر استثمار و ستم بریزد.
همه چیز وارونه جلوه کند و ستمکشی خود به یکی از خصوصیات خوب انسانی ارتقا یابد.
هنر این عاشق جماعت،
درد کشیدن و غم خوردن است.
نه درد و غم واقعی، بلکه درد و غم نمایشی، تخیلی، خود ساخته، تصنعی و تقلبی.
ادامه دارد.