فرهنگ مفاهیم سیاسی (ر) رسالت تاریخی طبقه کارگر
هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
شین میم شین
- مراجعه کنید به طبقه کارگر
طبقه کارگر
۱
- طبقه کارگر، انقلابی ترین طبقه اجتماعی در تاریخ بشری است.
۲
- طبقه کارگر، نیروی اجتماعی اصلی در دوران (عصر) کنونی، یعنی در دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم و کمونیسم است.
- مراجعه کنید به دوران گذار از نظام جامعتی سرمایه داری به سوسیالیسم و کمونیسم
۳
- رسالت تاریخی طبقه کارگر به شرح زیر است:
الف
- امحای (محوسازی، از بین بردن) نظام جامعتی سرمایه داری
ب
- خاتمه بخشیدن به استثمار انسان به وسیله انسان که هزاران سال است که ادامه دارد.
پ
- ساختمان (بنای) سوسیالیسم و کمونیسم
- مراجعه کنید به سوسیالیسم و کمونیسم
ت
- نفی طبقه اجتماعی به طور کلی
۴
- طبقه کارگر با انقلاب سوسیالیستی بزرگ اکتبر، راه را برای گذار جهانشمول بشریت از کاپیتالیسم به سوسیالیسم باز کرده است.
۵
- مهم ترین دستاورد مبارزه طبقه کارگر، عبارت است از تشکیل سیستم سوسیالیستی جهانی که جمهوری آلمان دموکراتیک جزء جدایی ناپذیرش است.
۶
- نقش رهبری طبقه کارگر، به طور عینی اثبات شده است.
۷
- طبقه کارگر با تولید ماشینی بزرگ، تشکیل و توسعه می یابد و لذا به مثابه مهم ترین نیروی مولده، طبقه و خالق (معمار) جدیدترین و پیشرفته ترین شیوه تولید سوسیالیستی و کمونیستی است.
۸
- طبقه کارگر با کار خود، با تولید بزرگ صنعتی مرتبط است.
۹
- خصوصیات زیر طبقه کارگر با تولید بزرگ صنعتی در رابطه اند:
الف
- رشد کمی سریع طبقه کارگر
ب
- وحدت طبقه کارگر که در هم شکننده کلیه محدودیت های محلی است.
پ
- خصلت اینترناسیونالیستی (بین المللی گرایی) طبقه کارگر
ت
- تمرکز طبقه کارگر در نقاط کلیدی اقتصاد.
۱۰
- بنابرین، طبقه کارگر به مثابه طبقه سازمان یافته و منضبط، بیش از همه طبقات زحمتکش قادر به اکسیون های (اعمال) آماج آگانه و سازمان یافته است.
۱۱
- این خصوصیات طبقه کارگر در تأثیر متقابل تنگاتنگ با جایگاه طبقه کارگر قرار دارند که به واسطه مناسبات تولیدی مربوطه برجسته می شوند و نقش تاریخی طبقه کارگر را به طور عینی تعیین می کنند.
۱۲
- به قول مارکس و انگلس، طبقه کارگر اما فقط زمانی می تواند خصوصیات خود را به طور کامل برجسته سازد و اعتبار بخشد که به جایگاه و نقش تاریخی خود واقف گردد و از طبقه ای درخود به طبقه ای برای خود تبدیل شود.
۱۳
- طبقه کارگر برای این امر به رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی نیاز دارد.
- حزبی که جهان بینی علمی را، یعنی مارکسیسم ـ لنینیسم را با جنبش کارگری پیوند می دهد و طبقه کارگر را برای اکسیون سیاسی آگاهانه سازمان می دهد.
۱۴
به لحاظ تاریخی
- طبقه کارگر به لحاظ تاریخی در روند انباشت اولیه سرمایه تشکیل یافته است.
۱۵
به لحاظ اقتصادی
- طبقه کارگر در کاپیتالیسم (نظام جامعتی سرمایه داری) به لحاظ اقتصادی، به مثابه طبقه کارگران مزد بگیر است که فاقد وسایل تولید خاص خویش است و مجبور است که برای تهیه مایحتاج حیاتی خود، نیروی کار خود را به طبقه سرمایه دار بفروشد و برای این طبقه وسیله زندگی و ثروت فراهم آورد و ضمنا بی اعتنا به سطح دستمزدش، مورد استثمار قرار گیرد.
۱۶
- تضاد منافع آشتی ناپذیر میان طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار، شالوده مبارزه طبقاتی از بدو تشکیل کاپیتالیسم و تعیین کننده محتوا و دورنمای مبارزه میان ایندو طبقه اجتماعی است که به طرز قانونمندی به دیکتاتوری پرولتاریا منجر می شود.
- مراجعه کنید به حزب مارکسیستی ـ لنینیستی، مارکسیسم ـ لنینیسم، انباشت اولیه سرمایه، دیکتاتوری پرولتاریا
۱۷
به لحاظ سیاسی
الف
- به لحاظ سیاسی، مشخصه جایگاه طبقه کارگر در کاپیتالیسم از سویی، محرومیت او از قدرت است.
- آن سان که طبقه سرمایه دار، قدرت دولتی خود را برای سرکوب طبقه کارگر به کار می اندازد و با کلیه وسایل مانع آن می شود که طبقه کارگر، خود را و کل جامعه را از قید و بند استثمار آزاد سازد.
ب
- طبقه کارگر از سوی دیگر، نیروهای سیاسی خود را در مقاومت در مقابل عواقب استثمار و در راه رهایش اجتماعی خود فرم و آرایش می بخشد.
- مراجعه کنید به سندیکاهای کارگری
۱۸
- طبقه کارگر تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی به توسعه شعور طبقاتی خویش نایل می آید، جهان بینی مارکسیستی ـ لنینیستی را از آن خود می کند (فرامی گیرد) و بدین طریق سازمانیابی خود را و درجه ضربتی اکسیون های خود را ارتقا می بخشد.
۱۹
- طبقه کارگر، رسالت تاریخی خود را فقط زمانی می تواند به انجام رساند که در وحدت تنگاتنگ با کلیه طبقات و اقشار زحمتکش عمل کند.
- طبقات و اقشار زحمتکشی که در جامعه سرمایه داری ضمنا مورد استثمار قرار می گیرند و در سوسیالیسم و کمونیسم تنها دورنمای آتی خود را می بینند.
- مراجعه کنید به سیاست اتحاد
۲۰
- طبقه کارگر بدین طریق به نیروی سیاسی مستقلی مبدل می شود که هرچه آگاهی اش، سازمان یابی اش و تأثیرش بر دیگر زحمتکشان افزایش یابد، به همان اندازه نیرو و لیاقتی را کسب می کند که در انقلاب پرولتری از طبقه سرمایه دار سلب قدرت کند و حاکمیت خاص خویش را استقرار بخشد و به ساختمان سوسیالیسم اقدام کند.
۲۱
- طبقه کارگر در مبارزه بر سر قدرت از مراحل توسعه مختلف می گذرد.
۲۲
- طبقه کارگر در انقلاب پرولتری و در ساختمان (بنای) جامعه نوین، به تغییر بنیادی جایگاه (موقعیت) خود و دیگر طبقات و اقشار اجتماعی نایل می آید.
۲۳
- همان طبقه کارگر که در نظام جامعتی کاپیتالیستی تحت استثمار و ستم و سرکوب قرار داشته، با برقراری دیکتاتوری پرولتاریا به طبقه حاکمه جامعه مبدل می شود.
- طبقه حاکمه ای که تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی و در اتحاد مستحکم با دهاقین زحمتکش و دیگر اقشار زحمتکش از قدرت دولتی خود برای تسخیر مالکیت تمامجامعتی بر وسایل تولید و برای سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی بهره برمی گیرد و به مثابه اولین طبقه اجتماعی رهبری و پلان بندی تمامجامعتی را توسعه می دهد.
۲۴
- زحمتکشان تحت رهبری طبقه کارگر به اقدامات زیر می پردازند:
الف
- حیات جامعتی را به نفع کلیه اعضای جامعه سوسیالیستی و در مطابقت با قانونمندی های ساختمان سوسیالیستی تحول می بخشند.
ب
- در مقابل حملات امپریالیست ها از سوسیالیسم به دفاع برمی خیزند.
پ
- برای ارضای حوایج جمعیت کشور، تولید مایحتاج عمومی را سازمان می دهند و ارتقا می بخشند.
ت
- به همکاری با دیگر کشورهای سوسیالیستی برادر می پردازند.
ث
- همبستگی طبقاتی انترنالیستی خود را شکوفا می سازند.
ج
- به ارتقای تأثیر سوسیالیسم در مقیاس جهانی به نفع صلح، دموکراسی و غلبه بر امپریالیسم می پردازند.
۲۵
· طبقه کارگر تحت رهبری حزبش، مناسبات تولیدی را با خصلت جامعتی نیروهای مولده مطابقت می بخشد و همراه با دیگر زحمتکشان به مالک جامعتی وسایل تولید مبدل می گردد.
۲۶
- نقش رهبری طبقه کارگر و حزبش به طور لاینقطع رشد می کند.
- برای اینکه طبقه کارگر به مثابه طبقه اجتماعی رهبری کننده به سازماندهی عالی ترین فرماسیون جامعتی، یعنی سوسیالیسم و کمونیسم می پردازد و این روند به طور لاینقطع مطالبات بالاتری از رهبری، اداره و پلان بندی جامعه می طلبد.
۲۷
- طبقه کارگر «نیروی مولده اصلی جامعه بوده و خواهد بود.
- روح انقلابی طبقه کارگر، انضباط مندی اش، سازمانیابی اش، کلکتیویته اش (جمعگرایی اش) برای جایگاه رهبری اش در سیستم جامعه سوسیالیستی تعیین کننده اند.»
- (برژنف)
۲۸
- بدین طریق طبقه کارگر به مثابه طبقه اجتماعی مولد، به تکثیر مالکیت سوسیالیستی می پردازد، راندمان کار را برای بهبود حیات مادی و فرهنگی به طور لاینقطع افزایش می بخشد.
- در روند کار و مسابقه (رقابت) به توسعه روابط سوسیالیستی میان زحمتکشان می پردازد.
۲۹
- طبقه کارگر در سازماندهی کار تعاونی به دهقانان و دیگر زحمتکشان مدد می رساند تا از مزایای کار مشترک سوسیالیستی بهره برگیرند.
۳۰
- طبقه کارگر با جامعتیت بخشیدن هر چه فراتر به کار، شالوده و پایه مادی لازم برای توسعه طبقات و اقشار سوسیالیستی و برای نفی طبقات و اقشار سوسیالیستی در کمونیسم فراهم می آورد.
۳۱
- طبقه کارگر برای برآمدن از عهده انجام این وظایف خویش به عوامل زیر نیاز مبرم دارد:
الف
- به رهبری حزب خویش
ب
- به حمایت روشنفکریت سوسیالیستی
پ
- به ارتقای سطح فکری و فرهنگی خود در روند کار و مبارزه سیاسی
ت
- به تغییر و توسعه کل جامعه.
۳۲
- طبقه کارگر بر نفوذ ایده ئولوژی و اخلاق بورژوایی در عرصه تفکر و عمل غلبه می کند.
۳۳
- طبقه کارگر، جهان بینی علمی خود را به درجه ایده ئولوژی حاکم ارتقا می دهد.
۳۴
- طبقه کارگر با اخلاق طبقاتی سوسیالیستی خود معاییر جامعتی را تعیین می کند.
۳۵
- طبقه کارگر به توسعه محتوا و سطح آموزش و پرورش در مطابقت با الزامات اقتصادی و سیاسی ساختمان سوسیالیستی جامعه همت می گمارد.
۳۶
- طبقه کارگر به پیشبرد هنر و علوم مبادرت می ورزد.
۳۷
- طبقه کارگر بدین طریق کلیه عرصه های حیات جامعتی را قوام می بخشد و در این روند، به توسعه شخصیت سوسیالیستی نایل می آید.
۳۸
- به قول اریش هونکر، «طبقه کارگر از دو دهه قبل در جمهوری آلمان دموکراتیک حامل قدرت است.
- دولت ما را تشکیل داده است.
- کل خلق زحمتکش را حول خود متحد ساخته است.
- طبقه کارگر به جامعه نوین، خطوط انسانی و کیفیت مبارزاتی خود را اعطا کرده است.»
پایان
+ نوشته شده در جمعه بیستم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 3:17 توسط سیاوش زهری
|