پس کجای لبت آزادم کند؟

محمد مختاری

درنگی

از

میم حجری

۱

پس کجای لبت آزادم کند؟

این عنوان این به اصطلاح «شعر» محمد مختاری است.

معلوم نیست که «شاعر»

مفهوم لب رهایی بخش

را

از

تجرید چه کسانی و چه چیزهایی به دست آورده است.

ضمنا

منظور «شاعر» از این سؤال عنقلابی چیست؟

لب

از کی تا حالا

منجی «شعرا» شده است؟

آنهم نه خود لب،

بلکه اینجا و آنجای لب.

شاید «شاعر» از مخاطب،

لب می خواهد تا از قید و بند بندگی آزاد شود.

رد پای این عندیشه

احتمالا

از

تصنیف معروف به «مرا ببوس» است که گلنراقی خوانده است.

حریف انتزاعی در این ترانه هم محکوم به مرگ است

و

در آستانه اعدام،

از محبوبه بوسه می خواهد.

راستی چرا بوسه و نه چیزی دیگر؟

تصنیف ترانه مرا ببوس هم باید تحلیل شود.

چون مملو از خرافه است.

ادامه دارد.