ایدئال

Ideal Products Dealer Portal

 

 پروفسور دکتر گئورگ کلاوس

پروفسور دکتر مانفرد مولر

برگردان

 شین میم شین 

 

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10736

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10746

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10755

 

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10769

 

 

پایان

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایدئال (۴) (بخش آخر)

Ideal Products Dealer Portal

 

 پروفسور دکتر گئورگ کلاوس

پروفسور دکتر مانفرد مولر

برگردان

 شین میم شین 

 

 

۳۶

  •     ایدئال به مثابه نتیجه تفکر انسانی، خصلت مدلی دارد.

 

۳۷

  •     ایدئال سوسیالیستی به مثابه مدل، از نقطه نظر نتایج مطلوب و مورد انتظار، به آینده تمرکز می ورزد.
  •     به آینده به مثابه کل، مقطع، مرحله، چیز و یا شخص.
  •     و با نظر به عقب، وسایل و متدهای تحقق مدل مورد نظر را امکان پذیر می سازد.

 

۳۸

  •     ایدئال های سوسیالیستی مدل های مطلوب آینده اند.

 

۳۹

  •     ایدئال های سوسیالیستی تجسم خوبی، کمال، زیبائی و عظمت ممکن و ضرور وجود و شدن آتی اند.

 

۴۰

  •     ایدئال های سوسیالیستی ـ حتی الامکان ـ به آینده چنگ می زنند، ولی مرزها را فراموش نمی کنند.
  •     مرزهائی را که بنا بر شرایط اوبژکتیو و سوبژکتیو واقعیت رئال تعیین می شوند.

 

۴۱

  •     ایدئال گرائی انسان ها از دیرباز بر دو نکته زیر متمرکز بوده است:

 

الف

  •     بر تبدیل کل جامعه به جامعه ای هماهنگ

 

ب

  •     بر توسعه همه جانبه و هماهنگ شخصیت.

 

۴۲

  •     اما تنوع مناسبات زندگی و خصلت سیستمی این مناسبات سبب می شود که روند پیشرفت اجتماعی توسعه، تصورات ایدئال متنوع را پدید آورد.

 

۴۳

  •     ایدئال ها را می توان بنا بر موضوع خاص شان و بنا بر سمت و سوی شان، به انواع زیر تقسیم بندی کرد:

 

الف

  •     ایدئال های شخصی و اجتماعی.

 

ب

  •     ایدئال های سیاسی، اقتصادی، جهان بینانه.
  •     ایدئال های روشنفکرانه، اخلاقی، استه تیکی، تاریخی، مذهبی.

 

۴۴

  •     راجع به شیوه تأثیرگذاری ایدئال ها می توان گفت:
  •     اگر ایدئال ها در توده ها به باورهای مستدل بدل شوند، ساختار انگیزشی آنها را به طرز تعیین کننده ای تحت تأثیر قرار خواهند داد و سمت و سوی تفکر، احساس و مطالبات آنها را تعیین خواهند کرد.

 

  •     مراجعه کنید به ارزش.

 

ارزش

 

 

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8022

 

 

 

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۷۶)

Ist möglicherweise ein Bild von ‎1 Person und ‎Text „‎Kiani Alireza @alirezakiani2 «مخالفت>» با گشت ارشاد میدان بازی براندازان !نیست منطق آن «صلاحطلبانه>> .است ما مخالف حجاب اجباری نیستیم ما معاند رژیم اسلامی .هستیم اکنون مسئله_ای که مشروعیت بحث ،دارد چگونگی براندازی .است رویکرد حداکثری را حفظ کنیم به ویژه که اکثريت هم با .ماست Tweet Translate iPhone for Twitter 2022-07-21 AM 8:27‎“‎‎

میم حجری

 

علیرضا کیانی

کیست
که 

حرف زدن 

بلد نیست
و
با 

مفاهیم و متدهای آخوندیستی 

می عندیشد؟

 

۱

«مخالفت» با گشت ارشاد

میدان بازی براندازان

نیست.

اولا

چرا 

مخالفت با گشت ارشاد

در گیومه نهاده می شود و سلب جدیت و علمیت می شود؟

 

چرا

براندازان 

مخالفت با گشت ارشاد

را

به

رسمیت نمی شناسند؟

 

مگر می توان مخالف رژیم اسلامی بود 

و

ضمنا

مخالف گشت ارشاد نبود؟

مخالفت براندازان با مخالفت با گشت ارشاد

که

ماهیت و عینیت و واقعیت مخالفت با گشت ارشاد

را

نفی نمی کند

تا

از

به اصطلاح «مخالفت»

دم زده شود.

 

۲

منطق آن اصلاح طلبانه است.

 

منطق مخالفت با گشت ارشاد؟

من - زور علی رضا کیانی

نه

منطق

بلکه

محتوای سیاسی آن

است.

رفرمیسم

(اصلاح طلبی)

مفهومی فلسفی

است

و

ضد روولوسیونیسم (انقلابیگری)

 است

و

نه

ضد براندازی.

براندازی

هم

می تواند رفرمیستی باشد

و

هم

حتی

ارتجاعی

فاشیستی

فوندامنتالیستی

و

عیره

باشد.

براندازی سلطنت توسط روحانیت

هم

رفرمیستی بوده و هم ارتجاعی، هم فئودالیستی و هم فوندامنتالیستی.

چون

نه

انقلابی

بلکه

عنگلابی بوده است.

چون

زیربنای اقتصادی جامعه

یعنی

سرمایه داری

دست نخورده مانده است

و

روبنای ایده ئولوژیکی اش 

فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی ـ کلریکالیستی

شده است.

۳

ما معاند رژیم اسلامی هستیم.

 

معاند یعنی مخالف

از

مفاهیم فقهی ـ مذهبی

است.

دشمن رژیم اسلامی بودن

سمتگیری فرمال و صوری ئی است.

از

مواضع طبقاتی مطلقا متضاد

می توان معاند رژیم اسلامی کذایی شد.

معاندت صرف با رژیمی

به

معنی

مترقی تر از آن رژیم بودن که نیست.

 

۴

اکنون تنها مسئله ای که مشروعیت بحث دارد،

چگونگی براندازی است.

 

مشروعیت هم از مفاهیم فقهی ـ فئودالی ـ روحانی

است.

تبار علی رضا کیانی احتمالا به روحانیت جمکرانی می رسد.

عوام وارگی علی رضا کیانی و عوامفریبی اش

در همین جمله عربده می کشد:

خلایق به نظر او

فقط

حق دارند راجع به نحوه براندازی بحث کنند

و

نه

راجع به آلترناتیو.

این همان شعار اجامر حزب اللهی است

که

می گفتند:

بحث

پس از مرگ شاه

(یعنی به زبان علی رضا کیانی

بحث فقط در باره چگونگی بر عن دازی سلطنت

 مشروعیت دارد.)

 

۵

رویکرد حداکثری را حفظ کنیم

برای اینکه اکثریت با ما ست.

 

براندازی

که

رویکردی ماکسیمالیستی نیست.

براندازی

رویکردی

روبنایی ـ ایده ئولوژیکی

است.

جنقوری اسلامی

را

می توان برانداخت

و

ضمنا

نظام سرمایه داری

را

می توان حفظ کرد و تحکیم بخشید. 

 

اینجا

ضرورت فراگیری مارکسیسم

آشکار و اثبات می شود.

 

پایان

مارکس برای نوآموزان (۱)

 

 

ادواردو دل  ریو

(۱۹۷۹)

برگردان

 شین میم شین   

 

 

پیشگفتار

 

چی؟

 

تلاش در جهت توضیح مارکس

آنهم

به

زبان ساده؟

 

علما

خواهند گفت

که

چنین کاری

نه

تنها

کفر

است،

بلکه

اتلاف اوقات گرانبها

ست.

برای اینکه به نظر علما

مارکس

غیر قابل فهم

است.

 

شاید چنین باشد و یا نباشد.

 

من

اما

این کتاب

را

بی اعتنا به این حرف ها

نوشته ام.

 

برای اینکه به نظر من،

بدترین نبرد،

نبردی

است

که

از آن فرار کنی.

 

دلیل دیگر من برای سر به سر گذاشتن با کارلی (کارل مارکس)

این بود

که

آرزوی شناخت او را داشتم.

آرزویی که برآورده نشده بود.

 

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۲۷۵)

 Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen, Personen, die stehen und außen

میم حجری

 

از عواقب تحقیر زنان
زن ۳۰ ساله‌ای در (؟) به دست شوهرش مثله شده. 

اول دو دستش رو قطع کرده، 

بعد با قمه به فری (؟) سر و شکمش ضربه زده. 

همه مقابل چشم یک کودک سه ساله! 

دلیل:

 تصور میکرده زن بخشی از پس‌انداز مشترکشون رو برداشته. 

فقط گمان می‌کرده،

 یقین هم نداشته

علی

 

 

این کردوکار

اولا

زن ستیزی

است

و

نه

تحقیر زن.

 

ثانیا

دلیل مالی و مادی دارد

و

نه

دلیل جنسیتی.

 

اگر پسرش و یا پدرش هم بود

مثله اش می کرد.

 

ثالثا

شوهر قداره دار

صد هزار بار بهتر از امام عمامه دار

بود

که

پیران و جوانان و زنان حزب توده

را

نه

به

جزم برداشتن بخشی از پس عنداز مشترک،

بلکه

به 

دلیل حمایت سفیهانه از خود 

و 

به

 دلیل داشتن خیال براندازی 

آنهم ۲۰ سال دیگر

 در سر خالی از مغز خود

 

شقه شقه کرده و جلوی ددان درنده خاوران افکنده 

است.

 

از چنین شوهری

باید مجسمه ساخت

و

جلوی جماران گذاشت

تا

امامان 

مرجع تقلید خود سازند.

 

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۷۴)

Bild

 میم حجری

 استفان تسوایگ:
سکنه المان را چیزی بسان تورم
خشماگین و کین توز و هیتلرپرست نکرد.


یا فراگیری مارکسیسم
و
یا
خریت مادام العمر و عرعر گوش خراش خرپسند.

فاشیسم
روی دیگر مدال دموکراسی بورژوایی است.
یعنی
ما
در هر جامعه بورژوایی
با
دیالک تیک دموکراسی و فاشیسم
سر و کار داریم.

 

افسار این دیالک تیک 

به دست تناسب قوا ست:

اگر تناسب قوا به نفع طبقه حاکمه باشد،

حکومت

فرم دموکراتیکی فرمال

به

خود می گیرد.


اگر تناسب قوا به نفع توده باشد،

حکومت

فرم فاشیستی

به

خود می گیرد

تا

توده را به توبه وادارد.

 

تورم

یکی از فرم های مبارزه طبقاتی است.

تورم

یکی از علائم بحران عمومی سرمایه داری

است.

تورم

را

نمی توان منشاء فاشیسم محسوب داشت.

ضمنا

با

پسیکولوژیسم

فقط 

می توان عوامفریبی کرد

و

نه

 روشنگری.

 

 پایان

زندگی مارکس و انگلس (۲۱۲)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

 

فصل چهاردهم

«مبارزه انترناسیونال در راه حقوق بشر.»

 

 

۷

بدین طریق

خصلت طبقاتی پرولتری سازمان جدید  (انترناسیونال)

به روشنی

تعیین شد

و

ضمنا

اعلام شد

که

پرولتاریا

فقط

با

مبارزه سیاسی

می تواند یوغ سیستم سرمایه داری را به دور اندازد

و

فقط

با

جامعتی کردن مالکیت بر وسایل تولید

 می تواند

به

جامعه ای عاری از حاکمیت طبقاتی

دست یابد.

 

این توضیح برنامه ای در رأس اساسنامه

هم

مقابله با تلاش های نیروهای بورژوا ـ دموکراتیکی

را

سهلتر می ساخت

که

در صدد به خدمت گرفتن سازمان جدید برای آماج های خود بودند

و

هم

مقابله با کسانی را سهلتر می ساخت که نماینده مبارزه اقتصادی صرف بودند.

 

«اساسنامه موقتی»

که

تقریبا

تا

پایان انترناسیوال

بدون کمترین تغییری

اعتبار خود

را

حفظ کرد،

دارای ساختار سازمانی زیر بود:

 

عالی ترین ارگان انترناسیونال

کنگره کارگران

بود

که

هر سال یکبار تشکیل می یافت.

 

همه نمایندگان همه سازمان های عضو انترناسیونال

در

این کنگره سالانه شرکت می کردند.

 

در فاصله کنگره ها

شورای مرکزی انترناسیونال

به

اداره انترناسیونال می پرداخت.

 

شورای مرکزی انترناسیونال

از

نمایندگان کشورهای مختلف تشکیل می یافت

و

به

تنظیم کردوکار سازمان ها و بخش های منفرد می پرداخت

که

سازمان های محلی

هم

نامیده می شدند.

 

شورای مرکزی انترناسیونال

توسط کنگره انتخاب می شد

و

می بایستی در مقابل کنگره حساب پس دهد.

 

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۲۷۳)

Ist möglicherweise ein Schwarz-Weiß-Bild von 1 Person

میم حجری

هنر وسیله ای برای تزیین خانه بورژوا نیست، بلکه سلاحی ست برای نبرد.
پابلو پیکاسو


نه.
هنر

مثل اساطیر 
مثل مذهب

مثل فلسفه
فرمی از شناخت است.

هنر

قدیمی ترین، معیوب ترین و سست ترین فرم شناخت است.

 

میتولوژی

(علم الاساطیر)

از 

نفی دیالک تیکی هنر

پدید آمده است 

و

تئولوژی

(مذهب)

از

نفی دیالک تیکی میتولوژی.

به همین دلیل

آثار اساطیری و مذهبی

مثلا

قرآن کریم

ضمنا

حاوی آثار هنری

است.

بخش اعظم قرآن 

از

قصه

تشکیل یافته است.

شناخت هنری

اصولا و اساسا

شناختی بند تنبانی

است

و

باید نقد دیالک تیکی شود تا خرافه زدایی شود و مفید افتد.

هنر و اساطیر و مذهب

را

می توان

در مبارزه طبقاتی به خدمت گرفت،

این ولی توسط همه طبقات اجتماعی صورت می گیرد

و

در انحصار طبقه اجتماعی معینی نیست.

 

پایان

فرهنگ مفاهیم سیاسی (خ) خودگردانی اقتصادی

Planung und Leitung der Volkswirtschaft 29 - Kredit und Zins im System der Eigenerwirtschaftung der Industrie  - Einige Probleme der Gestaltung des Kredits

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین 

 

۱

  •     خودگردانی اقتصادی، وسیله ای برای بازتولید وسعت یافته است.

 

۲

  •     خودگردانی اقتصادی به برآورده سازی خود مسئولانه حوایج مربوط به وسایل (برای سرمایه گذاری  و ارتقای سطح جریان وسایل) از سود و استهلاک در کارخانجات و کومبینات های خلقی اطلاق می شود.

 

۳

  •     خودگردانی اقتصادی در برگیرنده محاسبه وسایل مادی و مالی لازم  برای انجام وظایف تعیین شده در پلان بندی و برای سازماندهی مستقلانه خودگردانی آن وظایف و تضمین حراست مادی از آنها ست.

 

۴

  •     خودگردانی اقتصادی برای بازتولید به طرز فشرده وسعت یافته به مثابه منبع تعیین کننده ای برای توسعه اقتصادی و جامعتی فراتر کارخانجات، کومبینات ها و غیره به خدمت گرفته می شود.

 

۵

  •     خودگردانی اقتصادی به افزایش مسئولیت مدیران و رؤسای کومبینات ها و غیره در جهت استفاده مؤثر از وسایل و امکانات مربوط به خودگردانی منجر می شود.

 

۶

  •     خودگردانی اقتصادی قبل از همه به عنوان ابزار پلان بندی مورد استفاده قرار می گیرد، تا فشرده سازی تولید جامعتی  به ویژه با راسیونالیزاسیون (اوتوماتیزاسیون) سوسیالیستی میسر شود.

 

۷

  •     آماج خودگردانی اقتصادی ارتقای استفاده از سرمایه گذاری ها به ویژه با کاربست وسایل و امکانات برای بهبود و تکمیل صندوق اصلی موجود است.

 

۸

  •     خودگردانی اقتصادی به تقویت محاسبه اقتصادی در کارخانجات و کومبینات ها و به تأمین مادی  و به عالی ترین طرز استفاده اقتصادی ـ ملی از مقاصد مربوط به سرمایه گذاری منجر می شود.

 

۹

  •     استفاده مؤثر از خودگردانی اقتصادی به پیشبرد ابتکارات زحمتکشان منجر می شود و در شرایط  و وظایف مسابقه سوسیالیستی انعکاس می یابد.

 

۱۰

  •     با خودگردانی اقتصادی، تغییراتی در متدهای تأمین مالی در رابطه اند.

 

۱۱

  •     به عنوان مثال، بودجه دولتی، سود کمتری دریافت می کند و مبلغ کمتری برای سرمایه گذاری می پردازد.

 

۱۲

  •     سرمایه گذاری هایی که کارخانجات و کومبینات ها از وسایل و کیسه خود انجام می دهند، در پلان سرمایه گذاری و در بیلان مالی دولت وجود دارند.   

 

۱۳

  •     در این صورت، وام برای سرمایه گذاری بسط داده می شود. 

 

۱۴

  •     با تقویت تأمین وام برای سرمایه گذاری، مسئولیت بانک ها افزایش می یابد.

 

۱۵

  •     بانک ها فقط در صورتی مجاز به دادن وامند که شرایط قانونی در کارخانجات مربوطه رعایت شوند و فواید اقدامات به عمل آمده در زمینه سرمایه گذاری اثبات شوند.

 

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۷۲)

Ist möglicherweise ein Bild von eine oder mehrere Personen, Brille und Text
 

میم حجری

 

الهه هیکس و همپالکی هایش،
به آدمکشان حکومتی ، مجوز شلیک به مردم معترض را صادر می کند.
او چه رویکرد و سیاستی را نمایندگی میکند؟
کمان


برای شناخت موضع طبقاتی و سیاسی الهه هیکس
باید موضع او را با موضع مسیح علی نجات مقایسه کرد.


تفاوت و تضاد الهه هیکس
با
مسیح علی نجات
در فرم نمودین است 

و 

نه در محتوای ماهوی.


هر دو مدافع حاکمیت سرمایه اند.
یعنی 

شبیه فرح پهلوی و فرخ نگهدارند.

ز فرخ تا فرح

یک نقطه فرق است.

همین و بس.
یعنی 

تفاوت طبقاتی با هم ندارند.


الهه هیکس
هم
مدافع تغییر و یا اصلاح روبنای ایده ئولوژیکی 

ضمن حفظ زیربنای اقتصادی است.


الهه هیکس
در صد حفظ حتی الامکان حتی ولایت فقیه است.


الهه هیکس
متد پارلمانتاریستی و مسالمت آمیز مبارزه را مطلق می کند.


الهه هیکس

 شبیه نسرین ستوده و فرخ نگهدار و فدائیان عکسعریت و غیره است.


مسیح علی نجات
در زمینه تغییر روبنای ایده ئولوژیکی
رادیکال تر است.
ولی پارلمانتاریسم را نه تنها مطلق نمی کند، بلکه حتی زیر علامت سؤال می برد.


یعنی رادیکال تر از الهه هیکس و فرخ نگهدار است.


فرح پهلوی و شازده 

رادیکالتر از هر دو هستند.
چون گذار از ولایت به سلطنت 

را 

عوامفریبانه و مخفیانه نمایندگی می کنند.


یعنی خواهان نفی و حذف ولایت فقیه
ضمن حفظ زیربنای اقتصادی اند.


الهه هیکس به طور غیر مستقیم و عوامفریبانه به تحکیم ولایت فقیه مدد می رساند.
ضمن اینکه انتقادات بندتنبانی ـ امپریالیستی از روحانیت می کند.


مفاهیم الهه و مسیح امپریالیستی اند:
توتالیتاریسم
دیکتاتوری
حقوق بشر
آزادی
دموکراسی 

و 

غیره.


مسیح علی نجات
مدرن ترین کاندیدای امپریالیستی برای نمایندگی اوپوزیسیون ضد ولایت فقیه است.


این متد فرمال جدید امپریالیسم است 

که 

«شو» من (و شو وومن) 

را 

معروفیت و محبوبیت می بخشد
و روی کار می آورد:
مثال های معروف:
ترامپ
شومن ۵ ستاره در ایتالیا
شومنی در اوکراین

صاحب رسانه های شومن سازی در ایتالیا 

(برلسکونی)، 

چکستان 

و

 الی اخر.


پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۷۱)

Ist möglicherweise ein Bild von 3 Personen, Baum und außen

 

میم حجری

 معیار ازادی در هر جامعه
میزان آزادی زنان آن جامعه است.

مارکس

منظور از زنان چیست؟ 

 
زنان
انتزاعی وجود ندارند.

 
زنان مشخص 

وجود دارند.

هم
زنان حزب اللهی در جنقوری جمکران
زن 

تشریف دارند
و
هم
زنان انقلابی در کره مقدس مریخ
زن محسوب می شوند.

کسب و کار زنان در جهان
چه حزب اللهی و چه شاه اللهی و چه هارت و پورت اللهی

انتشار خرافه 

است.

 
این زباله ها
اصلا
معنی آزادی را نمی دانند تا میزان آزادی شان معیار قرار داده شود.

 
حتی
دیمدام ها و لیملام هایی که این شعار را منتشر می کنند
معنی آزادی 

را 

نمی دانند.

 
خر نمی تواند مختار و یا آزاد باشد
چه زن باشد و چه نر.

 

پایان

زندگی مارکس و انگلس (۲۱۱)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

 

فصل چهاردهم

«مبارزه انترناسیونال در راه حقوق بشر.»

 

 

۷

اساسنامه

 

 

مارکس

اساسنامه موقتی انترناسیونال

را

با

 توضیحی برنامه ای شروع می کند

«که

رهایش طبقه کارگر

باید

فقط

توسط خود طبقه کارگر

تسخیر (میسر) شود.

 

که

مبارزه در راه رهایش طبقه کارگر

نه

مبارزه در راه امتیازات طبقاتی و انحصارات طبقاتی،

بلکه

در

راه حقوق و تکالیف برابر

و

در

راه امحای کلیت حاکمیت طبقاتی

است.

 

که

تبعیت اقتصادی کارگر

از

مالکان وسایل تولید

یعنی

مالکان منابع حیاتی

که

مبنای کلیه فرم های بردگی (نوکری)

است،

کلیت ذلت جامعتی،

کلیت عقب ماندگی فکری

و

وابستگی سیاسی.

 

که

رهایش اقتصادی طبقه کارگر

از این رو

هدف نهایی بزرگی

است

که

هر جنبش سیاسی

به

مثابه وسیله نیل بدان،

تابع آن است.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۶، ص ۱۴)

 

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم سیاسی (د) دامپینگ

dumping 

 

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

۱

  •     دامپینگ، وسیله مبارزه رقابت آمیز در بازار کاپیتالیستی جهانی است تا با پایین آوردن موقتی افراطی قیمت کالاها به تسخیر بازارهای خارجی نایل آیند.
  •     یعنی به پشتیبانی از تجارت خارجی نایل آیند.

 

۲

  •     ما با دامپینگ زمانی سر و کار پیدا می کنیم که قیمت خارجی عرضه شده برای کالایی به طرز چشمگیری نازل تر از قیمت داخلی مربوط به آن کالا باشد.
  •     چه بسا نازلتر از هزینه تولید آن کالا باشد.

 

  •     ما با دامپینگ زمانی سر و کار پیدا می کنیم که این قیمت های نازل خارجی با قیمت های بالای داخلی  و یا به طرق دیگر تأمین مالی شوند.

 

(مثلا با افزایش قیمت مواد دیگر با آن مقابله صورت گیرد.

مترجم)

 

۳

  •     این طرق دیگر مقابله در کشورهایی که تابع قیمت های عرضه میانگین جهانی اند، به شرح زیر می توانند باشند:

 

الف

  •     به صورت به اصطلاح گمرک حمایتی

 

ب

  •     به صورت سوبسید دولتی

 

پ

  •     به صورت کاهش سطح دستمزد کارگران که دامپینگ دستمزد نامیده می شود.

 

ت

  •     به صورت کاهش خدمات اجتماعی که دامپینگ اجتماعی نامیده می شود.

 

۴

  •     با تنزل ارزش پول (ده ولیواسیون) به مثابه اقدام ارزی ـ سیاسی دول کاپیتالیستی می توان به دامپینگ ارزی (ولیوتا) دامن زد.

 

۵

  •     از آنجا که کاهش ارزش پول، به تنزل قوه خرید خارجی ارز منجر می شود،  صادر کننده کشور کاهش دهنده ارزش پول خود، از دولت هایی که ارزش پول خود را کاهش نداده اند، پول به مراتب بیشتری بابت صدور کالا دریافت می کند.
  •     به عبارت دیگر می تواند کالاهای خود را در کشورهای دیگر ارزانتر عرضه کند.

 

۶

  •     دول خارجی برای تحدید (محدودسازی) اثر دامپینگ و یا برای خنثی سازی اثر آن، گمرگ ضد دامپینگ به کار می گیرند که بار گمرکی بر دوش کشور صادر کننده کالا محسوب می شود.

 

۷

  •     از این رو، دامپینگ به مثابه وسیله ای در مبارزه رقابت آمیز کاپیتالیستی فقط برای مدت معینی می تواند مؤثر واقع شود و وابسته به تناسب قوا میان دول مربوطه است.

 

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۷۰)

Ist möglicherweise ein Bild von ‎1 Person und ‎Text „‎آخوندها کارشان كلن تفکیک است زن از ،مرد

میم حجری

 

کسروی
روشنگر زحمتکش برخاسته از جنبش مشروطه بوده است.
ایراد بینشی اصلی کسروی
بیگانگی او با مارکسیسم بوده است.

 
انتقاد کسروی از روحانیت فئودالی و آیین تشیع
انتقادی سطحی، روبنایی ـ ایده ئولوژیکی و بند تنبانی و عامیانه

بوده است.

۱
روحانیت فئودالی
به

 نمایندگی مثلا بروجردی
دیالک تیک ماده و روح 

را 

دیالک تیک وجود و شعور

را

وارونه می سازد.
جدا نمی کند
 پیوندهای دیالک تیکی 

را 

مثلا

دیالک تیک زن و نر

دیالک تیک غریزه (و نه بدن) و عقل

را

و

دیالک تیک فرد و جامعه

را

حتی 

با 

بمب اتم

 نمی توان جدا کرد.

 
روحانیت 

نماینده ایدئآلیسم عینی است
روح و یا خدا را خالق ماده و یا وجود می داند.

۲
روحانیت فوندامنتالیستی 

(خمینیسم و طالبانیسم و داعیش و القاعده و غیره)
جریانی ضد عقلی و ضد خلقی و ضد پیشرفت اجتماعی و ضد کمونیستی و ضد امپریایلستی 

است.
همشیره فاشیسم

 است.
کسب وکارش
خرپروری و خردستیزی سیستماتیک 

است.
متکی بر تروریسم است.
شبیه فاشیسم و اولیگارشیسم است.

 

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۶۹)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person
 

میم حجری

 
دیروز به تو فکر می‌کردم، 

که ناگهان قطره‌های عسل روی لبت را به یاد آوردم 

و شیرینی حافظه‌ام را لیسیدم!

نزار قبانی

 


قطره های عسل؟


عسل که آب نیست تا قطره داشته باشد.
حتما
روی لبان جانان

بقایای چای شیرین 

بوده است.


عسل
جرعه دارد.


تزار قپانی
حتما از آل عصای اصلا حشری است
که فکر و ذکری جز لهو لعب 

و

شهوت رانی 

ندارد.

 

پایان

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایدئال (۳)

Ideal Products Dealer Portal

 

 پروفسور دکتر گئورگ کلاوس

پروفسور دکتر مانفرد مولر

برگردان

 شین میم شین 

  

۲۴

  •     ایدئال ها به طور تاریخی مشروط می شوند.

 

۲۵

  •     هر دوران تاریخی، ایدئال های خاص خود را دارد.

 

۲۶

  •     در هر دوران تاریخی مبارزه میان نیروهای ترقی خواه و ارتجاعی نیز زیر پرچم ایدئال های معینی صورت می گیرد.

 

۲۷

  •     نیروهای مترقی و ارتجاعی ایدئال های به میراث مانده از نسل های پیشین را در روند این مبارزات بر طبق منافع اقتصادی و سیاسی خویش تفسیر می کنند و یا ایدئال های نوینی را توسعه می دهند.

 

۲۸

  •     رهایش طبقه کارگر، به ویژه وحدت آن با سوسیالیسم علمی به ایدئال پیشرفت اجتماعی، محتوای کیفی نوینی بخشیده است.

 

۲۹

  •     در ایدئال های طبقه کارگر کلیه ایدئال های گذشته تاریخی، نفی دیالک تیکی شده اند.

 

۳۰

  •     این ایدئال ها در سمت و سوی نظری و عملی شان به طرز بیسابقه ای مشخص تر گشته اند.

 

۳۱

  •     ایدئال هائی که در جریان مبارزات ایدئولوژیکی، سیاسی و اقتصادی طبقه کارگر پا به عرصه وجود می نهند و در پیوند تنگاتنگ با این مبارزات قرار دارند، تحقق عملی خود را به طرز قاطعانه ای آماج قرار می دهند.

 

۳۲

  •     ایدئال های سوسیالیستی از قانونمندی های واقعیت رئال  استخراج می شوند و پیشگوئی های فکری واقعیت آینده اند.

 

۳۳

  •     ایدئال های سوسیالیستی، خود را در تصاویر کمال، زیبائی و عظمت آشکار می سازند و حاوی آماج ها، وظایف و اصول مبارزاتی طبقه کارگر و گرایش مربوط به تحقق آنها هستند.

 

۳۴

  •     ایدئال سوسیالیستی عبارت است از وحدت حال و آینده در تصویری.
  •     در تصویری که به لحاظ گرایش،  از زمان حال فراتر می رود، بی آنکه رابطه اش را با آن قطع کند.

 

۳۵

  •     ایدئال سوسیالیستی به مثابه انعکاس مناسبات جامعتی در ضمیر و یا شعور، زمان حال را به مثابه آماج نایله و آینده را به مثابه آماجی که هنوز بدان نرسیده، تلقی می کند.

 

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۲۶۸)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person
 

میم حجری


دلیل خون دماغ شدن
خشکی مجاری تنفسی بینی است.


اگر ذره ای وازلین بمالید
دیگر خون دماغ نمی شوید.


اهل علامه تشیع 

البته

راه حل بهتری دارند: 

با خون جاری شده از بینی باید بر پیشانی حریف خون دواغ شده

نوشت: 

مادر کیقباد دختر بود. 

تا خون بلافاصله قطع شود.

دلیل اصلی خون دماغ شدن 

هوای خشک در تابستان است. 

به ویژه 

هوای خشک غبارآلود 

است. 

علاجش در وازلین مالی به سوراخ های بینی است. 

در 

پزشکی مدرن 

رگان خونفشان دماغ

 را

 جوشکاری می کنند.

 ولی بهتر وازلین درمانی نیست. 

نوشتن دختریت ننه کیقباد بر پیشانی 

هم

مؤثر نشده است. 

مثل دیگر کردوکارهای اهل تشیع اصلا حشری.

دلیل فشار خون 

غلظت خون به دلایل ابتلا به مرض قند و میزان بالای کلسترین خون در اثر خوردن کله پاچه و زرده تخم مرغ و کره و غیره است 

که 

مانع سیالیت خون در رگ ها می شود.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۶۷)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person
 

میم حجری

 
سعدیا پیکر مطلوب برای نظر است
ور نبینی چه بود فایده ی چشم بصیر؟


معنی تحت اللفظی:
اندام زیبا برای تماشا ست.
اگر کسی اندام زیبا را نبیند
چشم بیننده اش
بی فایده می گردد.


سعدی

در

این بیت شعر

اولا

مفهوم ارزشمند جدیدی 

می سازد و می آموزد:

چشم بصیر.

 

سعدی

بدین طریق

چشم آدمی

را

به

دو طبقه زیر 

طبقه بندی می کند:

۱

چشم بصیر

۲

چشم کوته بین

 
سعدی

از 

سوی دیگر

دیالک تیک وسیله و هدف

را

به

شکل دیالک تیک چشم بصیر (وسیله) و تماشای اندام زیبا
بسط و تعمیم می دهد.

 

چشم بصیر

به

شرطی

 وسیله مناسبی 

است

که

قادر به تمیز اندام زشت از اندام زیبا 

باشد.

در غیر این صورت

سلب ابزاریت (وسیلتیت) 

می شود.

 

در استه تیک و اتیک برده داری و فئودالی

نظربازی

ایدئالیزه می شود.

به

چیزی فخرانگیز

استحاله می یابد. 

 

حافظ

در نظربازی ما بی خبران حیرانند.

 

در حالیکه لذت بردن از زیبایی امری طبیعی است.

حتی جانوران

قادر به تمیز زشت از زیبا هستند.

پایان

درنگی در زندگینامه عزیزنسین (۵)

عزیز نسین
 

 میم حجری

 
در سال‌های اول زندگی ام

 نتوانستم کارهایی انجام دهم که دوست داشتم و به کارهایی که دست می زدم، علاقه‌مند نبودم. 

می‌خواستم نویسنده شوم اما سرباز شدم. 

در آن زمان، تنها مدرسه‌هایی که بچه‌های فقیر و بی‌پول می‌توانستند در آن‌ها مجانی درس بخوانند، 

مدرسه‌های نظامی بود، 

بنابراین مجبور شدم وارد یکی از این مدرسه‌ها شوم. 

سال ۱۹۳۳، 

مانند همیشه دیر رسیدم، 

این‌بار همه‌ی اسم‌های قشنگ تمام شده بود 

و هیچ اسم فامیلی نبود که بتوانم به آن افتخار کنم. 

مجبور شدم «نسین» را بپزیرم. 

نسین 

یعنی

 «تو چی هستی؟»

 می‌خواستم هر بار که اسمم را صدا می‌کنند، 

به این فکر کنم 

که 

در واقع چی هستم. 

در سال ۱۹۳۷ افسر شدم، 

ناپلئون شدم. 

باور نمی‌کنید! 

تازه من تنها یکی از ناپلئون‌ها بودم. 

همه‌ی افسرهای جدید 

فکر می‌کردند ناپلئون هستند

 و 

این بیماری در بعضی از آن‌ها علاجی نداشت 

و

 تا آخر عمر ادامه پیدا می‌کرد.

 تعدادی هم بعد از مدتی خوب می‌شدند. 

«ناپلئونیتیت»

 یک بیماری مسری و خطرناک است 

که

 نشانه‌هایش این‌ها ست: 

بیماران تنها به پیروزی‌های ناپلئون فکر می‌کنند، 

نه به شکست‌هایش. 

آن‌ها 

مقابل نقشه‌ی جهان می‌ایستند 

و

 با

 یک مداد قرمز، 

همه‌ی دنیا را در پنج دقیقه فتح می‌کنند 

و 

بعد غصه می‌خورند که چرا دنیا این‌قدر کوچک است. 

آن‌ها 

مثل کسی که تب بالایی دارد، 

هذیان می‌گویند. 

خطرات دیگری هم وجود دارد. 

در مراحل بعدی

 ممکن است فکر کنند 

تیمور لنگ، چنگیز خان، آتیلا، هانیبال یا حتی هیتلر هستند. 

 

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۲۶۶)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person
 

میم حجری

 

 تعمیم چیست؟
حریف


تعمیم
یعنی
عمومیت بخشیدن.

مثال:
حسن
فانی است.


حسن
فردی است.

حسن
اما
ضمنا
انسان است.

وقتی بخواهی از خاص به عام عبور کنی
مثلا 

از حسن به انسان عبور کنی،
دست به تعمیم اندیشه فوق الذکر می زنی و می گویی:
انسان فانی است.

ضد تعمیم
تجرید است.

تجرید
به عبور از چیزهای منفرد و خاص مشخص و مادی به مفهوم اطلاق می شود:
مفهوم
چیزی مجرد و انتزاعی و ذهنی و فکری است.

مثال:
عبور از حسن و حسین و حمید و حبیب و هاشم و غیره
به
مفهوم مرد و یا پسر.

ما

با

دیالک تیک تجرید و تعمیم

سر و کار داریم.

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۶۵)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person
 

میم حجری

 
کسی برای نفرت از دیگری زاده نشده است.
نفرت را خلایق می آموزند
بنابرین
عشق را هم می توان به آنان یاد داد.
برای اینکه احساس عشق
طبیعی تر از احساس نفرت است.
نلسون ماندلا


هی مان دلا
عشق و نفرت

اولا
چیزهای غریزی و طبیعی و لدنی و ننه زادی اند 

 و 

نه اکتسابی.

 
اگر شک داشتی
از خران افریقا بپرس تا عرشاد شوی و خرشاد شوی.

احساس عشق و نفرت
چه بسا
به
بنی بشر دیکته و تحمیل می شود.
یعنی
ارادی و اختیاری و دلبخواهی و عقلی نیستند.

 

خری

خر دیگری

را

می بیند

و

بی اختیار 

عاشقش می شود

و

یا

ازش متنفر می شود و لگدش می زند.

 

ثانیا

عشق و نفرت

چیزهای پسیکولوژیکی (روانی و روحی) اند

و

چیزهای پسیکولوژیکی

انعکاس حوادث مادی و جامعتی اند.

مثال:

دستفروشی 

را

می بینی 

که 

لاشخورهای شهرداری

مورد ضرب و شتم قرار می دهند

و

دلت از نفرت به لاشخور و سیستم جامعتی لاشخور پرور

پر می شود.

 

برای احساس نفرت از کسی و یا برای احساس عشق به کسی

نیازی به تحصیل و تدریس عشق و نفرت

نیست. 

 

ثالثا

عشق و نفرت


 طبقاتی اند:

آقایان و آقازادگان

چه بسا

عاشق لاشخورانند.

 

پایان

زندگی مارکس و انگلس (۲۱۰)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

 

فصل چهاردهم

«مبارزه انترناسیونال در راه حقوق بشر.»

 

۶

 

مارکس

 

بر آن بوده

 

که

 

برنامه انترناسیونال

 

باید

 

چنان فراخ باشد

 

که

 

حتی الامکان

 

سازمان های کارگری بیشماری

 

بتوانند عضو آن شوند.

 

 

 

این نکته

 

 را

 

باید

 

در

 

 مفاهیمی که به خدمت گرفته می شوند

 

و

 

در

 

 شعارهایی که مطرح می شوند،

 

در مد نظر داشت.

 

 

 

 

 

آماجگزاری برنامه انترناسیونال

 

باید

 

ضمنا

 

به

 

طور عینی

 

به

 

سوی وظایف حی و حاضر طبقه کارگر

 

سمتگیری کند،

 

بی اعتنا به اینکه هر کدام از سازمان های انترناسیونال،

 

به

 

لحاظ نظری

 

به این نکته رسیده باشد و یا نه.

 

 

 

شرایط لازم

 

باید

 

برای رسیدن همه اعضای انترناسیونال به مواضع کمونیسم علمی

 

فراهم آورده شوند.

 

 

 

مارکس

 

متأسفانه

 

در

 

هفته مذکور در ماه اکتبر

 

قادر به مشاوره با انگلس نمی شود.

 

 

 

چون

 

انگلس

 

در

 

سفر به خارج

 

بوده است.

 

 

 

انگلس به منطفه شلزویگ هولشتاین رفته بود

 

که

 

تحت اشغال ارتش پروس و اطریش بود.

 

 

 

مارکس

 

اما

 

می دانست

 

که

 

نظر انگلس هم در سال های انقلاب ۱۸۴۸ ـ ۱۸۴۹

 

در پیشگیری همین تاکتیک بوده است.

 

 

 

در ۲۷ ماه اکتبر

 

هر دو طرح مارکس

 

با

 

 تغییرات ناچیزی

 

مورد تصویب گروه کار فوق الذکر قرار می گیرد.

 

 

 

مارکس

 

در

 

اول ماه نوآمبر

 

نوشته خود

 

را

 

در

 

کمیته موقت انترناسیونال

 

می خواند

 

که

 

«مورد استقبال شورانگیز قرار می گیرد و تصویب می شود.»

 

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۱، ص ۱۵)

 

 

 

این موفقیت چشمگیری برای کمونیسم علمی بود.

 

 

 

برای اینکه بدین طریق

 

مبانی برنامه ای و سازمانی منسجمی

 

 برای چالش های آتی

 

با

 

جریانات غیرمارکسیستی

 

در

 

انترناسیونال

 

عرضه می شد.

 

 

 

مارکس

 

در

 

۴ ماه نوآمبر

 

پس از برگشت انگلس از سفر

 

او

 

را

 

در جریان کار قرار می دهد:

 

«طرح مسئله به طرزی که نگرش ما در شرایط کنونی جنبش کارگری

 

مقبول افتد،

 

دشوار بود.

 

 

 

برای اینکه جنبش دوباره بیدار گشته،

 

شهامت کلامی سابق

 

را

 

مجاز بدارد،

 

زمان لازم است.

 

 

 

مهم

 

وفاداری به محتوا با انعطاف در فرم

 

است.

 

مطلب

 

پس از چاپ مطلب،

 

به

 

دستت خواهد رسید.»

 

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۱، ص ۱۶)

 

 

 

 انگلس

 

در

 

جواب به نامه مارکس

 

می نویسد:

 

«کنجاو پیام به کارگرانم.

 

 

 

چنان پیامی

 

با توجه به شرح حال افراد، که توضیح دادی،

 

 باید هنرمندانه باشد.

 

 

 

مهم اما این است

 

که

 

ما

 

با کسانی در ارتباط باشیم

 

که

 

طبقه خود

 

را

 

حداقل

 

نمایندگی می کنند.

 

مسئله اصلی

 

هم

 

نهایتا

 

همین است.»

 

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۱، ص ۱۷)

 

 

 

مارکس

 

در

 

۲۴ ماه نوامبر

 

مطلب تازه از چاپ در آمده

 

را

 

در

 

سه نسخه

 

به

 

منچستر

 

می فرستد:

 

 

 

نسخه ای

 

برای انگلس

 

 

 

نسخه ای

 

برای دکتر گومرت پزشک

 

 

 

و

 

نسخه ای

 

 برای ارنست جونز (فعال کارگری انگلیس)

 

 

 

مارکس

 

چند روز بعد

 

اسناد فوق الذکر

 

را

 

به

 

دوستان دیگر

 

در

 

آلمان

 

هلند

 

و

 

ایالات متحده امریکا

 

فرستاد.

 

 

 

شروع نوینی جامه عمل پوشیده بود.

 

 

 

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم سیاسی (د) دوین (دو یه ن) (دوین هیئت نمایندگی دیپلوماتیکی)

دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران

 

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

دوین

(عنوان کامل: دویه ن هیئت نمایندگی دیپلوماتیکی)

 

۱

  •      دوین به سابقه دارترین شخص در هیئت نمایندگی دیپلوماتیکی به رسمیت شناخته شده اطلاق می شود که عالی ترین مقام را دارد. 

 

۲

  •      سابقه خدمت دوین بر اساس روز و ساعت به رسمیت شناسی اش توسط دولت میزبان تعیین می شود.

 

۳

  •      دوین  در برخی از کشورها در نمایندگی دیپلوماتیکی واتیکان، بنا بر سنت، یعنی بی اعتنا به سابقه خدمت تعیین می شود.

 

۴

  •      دوین در هیئت نمایندگی دیپلوماتیکی در مراسم دیپلوماتیکی معمول شرکت می ورزد، در مسائل مربوط به پروتوکل نقش واسطه میان وزارت خارجه دولت میزبان و هیئت نمایندگی دیپلوماتیکی را بازی می کند.

 

پایان

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۲۹)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

۱۵

می کوفت سم پیاپی بر خاک، آن سمند

سر در نشیب زین

تهمینه می کند روی و موی

در برگرفته گردن آن باره جوان

در خویش می گریست و می کرد گفتگوی:

 

معنی تحت اللفظی:

اسب سهراب ـ سر در نشیب زین ـ سم بر زمین می کوفت.

تهمینه گردن آن سمند جوان را در بر گرفته بود و  روی و موی می کند و در خویشتن خویش می گریست و با خویشتن خویش گفت و گو می کرد.

 

۱۶

« آخر چرا نشانه یکتای تهمتن

آن شهره مهره را

بیهوده زیر جامه نهان کردی

 

و این گونه شوربخت پدر را

بدنام و تلخکام جهان کردی؟»

 

معنی تحت اللفظی:

«آخر چرا آن مهره معروف همگان را در زیر جامه نهان کردی و پدر شوربخت خود را بدنام جهان و تلخکام کردی؟»

 

انتقاد مادر از فرزند مجروح از این قرار است.

 

۱۷

سهراب خشم خورده و نالان

ز آن رو که ژاژخواه دهانی به نیشخند نگوید:

« نوخاسته را نگر که به بازو

بربسته نابجا

طوق و نگین رستم دستان»

 

معنی تحت اللفظی:

سهراب ـ خشمگین و نالان ـ دلیل پنهان کردن مهره را به مادر ناآشنا با روانشناسی اجتماعی حاکم توضیح می دهد:

هراس سهراب از آن بوده که یاوه گوئی به مذمت بگوید:

«تازه به دوران رسیده را باش که به ناروا، طوق و نگین رستم دستان به بازو بسته است!»

 

۱۸

آنگاه

تهمینه را به حوصله خواهان:

«مادر درود بر تو و بدرود

دردا که مرگ، دامنت از دست من ربود

 

مادر،

هر مهر کز برای منت در نهان بود

بی هر ملامتی

با تهمتن بدار که اینک

تنهاترین کسی است که در این جهان بود

 

با او بدار مهر که شایای آن بود

برخیز و رخ بشوی و برآرای گیسوان

دیگر نکن به زاری، آشفته ام روان»

 

معنی تحت اللفظی:

سهراب پس از توضیح دلیل کردوکار خویش، تهمینه را به صبر و بردباری فرامی خواند:

«مادر درود بر تو و بدرود!

دریغا که مرگ دامنت از دست من ربود.

اما هر مهری که نسبت به من داشتی، بدون کمترین سرزنشی ارزانی تهمتن بدار که اکنون تنهاترین کس جهان است.

ارزانی او بدار که شایسته مهر است!

ضمنا بلند شو و رخساره بشوی و گیسو بیارای و بیش از این، با ناله و زاری روانم را آشفته مساز!»

 

الف

از همین بند شعر، فراست غول آسای سیاوش عیان می گردد.

تار و پود این بند شعر به استدلالی علمی و هومانیستی سرشته است.

احساس تفاهم، همدردی و حتی ترحم فرزندی خردمند نسبت به پدر و درک موقعیت دشوار او.

 

ب

ضمنا در این بند شعر، نقش تسلی بخش دشوار و دیرین زنان و مادران منعکس می شود که بی حضورشان دنیا حداقل، نیمی از دنیویت خود را از دست می دهد.

 

پ

علاوه بر این، در این بند شعر از هومانیسم ژرف سهراب و ظرفیت عشق به همنوع ـ در هیئت مادر ـ  پرده برمی افتد.

سهراب با روانشناسی و اتیک (اخلاق) پهلوانان، تربیت شده است و روانش از ناله و زاری زجرآلود زنی و مادری پریشان می شود.

 

ت

در تراژدی «مهره سرخ»، حوادث معاصر کشور سیاوش انعکاس می یابند و در قهرمانان این اثر، کاراکتر خود سیاوش و همگنان کمیابش نیز.

این در واقع خود شاعر است که روانش از ضجه تهمینه ها براشفته می شود.

در هیئت تهمینه و رستم نیز خود شاعر است که در چنگ ضجه و اشک و درد، دست و پا می زند.

 

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایدئال (۲)

Ideal Products Dealer Portal

 

 پروفسور دکتر گئورگ کلاوس

پروفسور دکتر مانفرد مولر

برگردان

 شین میم شین  

 

 

۱۰

  •     ایدئال (آرمان) عالی ترین و ناب ترین مفهومی است که به کمال، به سرمشقتصویر و به الگوتصویر گرایش انسانی اطلاق می شود.

 

۱۱

  •     در تعریف و تعیین ایدئال، تضاد فلسفه ماتریالیستی ـ دیالک تیکی با فلسفه ایدئالیستی انعکاس می یابد.

 

۱۲

  •     فلسفه ایدئالیستی ـ صرفنظر از خوانش های متفاوتش ـ منبع و سرچشمه ایدئال را عالم ایده ها می داند.

 

۱۳

  •     در فلسفه مارکسیستی، ایدئال ها فرم خاص انعکاس واقعیت عینی در ضمیر انسانی محسوب می شوند.

 

۱۴

  •     واقعیت  مناسبات اجتماعی عینی، منبع و سرچشمه پیدایش و انتقال ایدئال ها ست.

 

۱۵

  •     ایدئال ها بازتاب های ساده نیستند.

 

۱۶

  •     ایدئال ها تصاویر مستقیم واقعیت عینی در آیینه ضمیر انسان ها نیستند.

۱۷

  •     در ایدئال ها معارف و تجارب انسانی تغلیظ می یابند.
  •     معارف و تجاربی که انسان ها در کشاکش و کشمکش و چالش مدام خویش با طبیعت و جامعه گرد می آورند، منظم می سازند، تعمیم می دهند، تکمیل می کنند، سرمشق واره می سازند.

 

۱۸

  •     انسان خود سازنده ایدئال های خویش است.

 

۱۹

  •     ایدئال های انسان طرح های فکری او در باره واقعیت آتی اند که یا تحول بنیادی مناسبات موجود را طلب می کنند و یا تکمیل کیفی آنها را.

 

۲۰

  •     در ایدئال ها درد و رنج و زجر توده های تحت استثمار و سرکوب و ستم تجسم می یابند.

 

۲۱

  •     در ایدئال ها آرزوها، امیدها و انتظارات توده ها در زمینه پایان دادن به فقر و ذلت تجسم می یابند.

 

۲۲

  •     در ایدئال ها تصورات نیروهای ترقی خواه در زمینه تکمیل و توسعه هر چه بیشتر جامعه و شخصیت، تجسم می یابند.

۲۳

  •     ایدئال های پیشرفت اجتماعی عبارتند از صلح، آزادی، خواهری ـ برادری، برابری، عدالت، دموکراسی، سوسیالیسم و شکوفائی همه جانبه و هماهنگ شخصیت.

 

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۲۶۴)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person
 

میم حجری

 

 آرامش
شاهکار عقل است.
کانت


خشم و پرخاش و خروش و چاقوکشی و خونریزی
هم
کسب و کار غریزه است.

 

بشر 

در

 دیالک تیک غریزه و عقل
به سر می برد.

 

تفاوت
خر با خردمند
همین جا ست:
خر
خشم می گیرد.

پرخاش می کند.
تهمت می زند.
چاقو می کشد
و
خردمند
آرام می گیرد
می اندیشد
استدلال عقلی و تجربی و منطقی می کند
و
نتیجه می گیرد

و

توسعه و تکامل می یابد.

 

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۶۳)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person
 

میم حجری

 

اگر در هنگام شنیدن انتقاد افراد، آرامش خود را حفظ کنید،
فردی با اعتماد به نفس بالا هستید،
ولی اگر خشمگین شوید و به انتقادها بتازید،
شما فردی خودشیفته هستید.
علی


نه.
کسی که نسبت به انتقاد همنوع
بی اعتنا باشد
از اعضای طبقه اشراف فئودال و روحانی است.

حضرات نسبت به انتقاد و منتقد
واکنش نشان نمی دهند
ولی
به

وقت فرصت

نوکران خود را شبانه می فرستند و حسابش را کف دستش می گذارند.

 

خردگرایان انقلابی

اما

انتقاد همنوع

را

جدی می گیرند

و

در

صورت حق به جانب بودن منتقد

به

انتقاد از خود

دست می زنند

و

معایب خود

را

تصحیح و رفع می کنند.

  پیش شرط حفظ آرامش در مقابل انتقاد و منتقد 

و 

پرهیز از خشم و پرخاش و خروش و چاقوکشی و تهمت زنی

خردگرایی انقلابی

است.

 

فرق خر با خردمند

خشماگینی خر

و

خردگرایی خردمند

است.

 

خشم

واکنشی غریزی ـ طبیعی

است

و

تفکر

کردوکاری عقلی و اجتماعی.

 

دلیل خشم و پرخاش و خروش و چاقو کشی و حمله و خونریزی

محرومیت از نعمت خرد اندیشنده

است.

 

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۶۲)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person
 

میم حجری

 

 اگر جنگ با دروغی شروع شود
صلح با حقیقتی برقرار می گردد.
جولیان آسانژ


هی جولیان مولیان
ضد دروغ
راست
است
و
نه
حقیقت.

ضد حقیقت

 هم 

باطل است و نه دروغ.

جنگ و صلح
دو روی سکه دیالک تیکی واحدی اند
و
به
یکدیگر تبدیل می شوند.

 

جنگ

جاری همیشه

است

و

مطلق

است

و

صلح

نسبی

است.

این بدان معنی است

که

در 

بطن صلح

جنگ 

نطفه می بندد.

 

این بدان معنی است

که

در

ایام صلح کذایی

هم

جنگ

با 

شعله و بی شعله

با

خون و بی خون

جریان دارد.

 

پایان

درنگی در اندیشه ای (۲۶۱)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person
 

میم حجری

 
 ما ایرانی ها مردمی هستیم که پرسش نمی کنیم 

در عوض پاسخ همه چیز را داریم. 

اهل دین و شیفته ایمانیم 

نه مرد فلسفه و تفکر…
  مسکوب


ما هم همین فکر مش مسکوب را می کردیم.
نومید از ایرانیان به فرنگیان روی آوردیم.

با بیش از ۱۰۰۰ نفر فرنگی در فیسبوک دوست شدیم
و
حسابی همعندیشی کردیم.

بعد
دیدیم
در میان فرنگیان
هم
کسی توان و حتی حوصله تفکر ندارد
و
تنها چیزی که فرنگیان دارند
همان
دشنه دشنام
است 

که 

ایرانیان 

نسل اندر نسل

دارند.

مسکوب
خودش هم توان تفکر ندارد
و
نمی داند
که
دین چیست.

دین فرمی از شعور است.
ایکاش ایرانیان اهل دین بودند.

ایرانیان
اهل تظاهرند.
اهل تظاهر به همه چیزند.
اهل تظاهر 

به 

مارکسیسم
به
دین
به
کفر
به
تجدد
...

 

پایان

زندگی مارکس و انگلس (۲۰۹)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

 

فصل چهاردهم

«مبارزه انترناسیونال در راه حقوق بشر.»

 

 

۵

سنگپایه جدیدی نهاده می شود.

 

اما برای نیل به آماج های فوق الذکر

هنوز

راه درازی و کار دشواری

در پیش بود.

 

 سازمان ها و نمایندگانی که به انجمن بین المللی کارگران پیوسته بودند،

به ندرت

دارای شعوری مبتنی بر کمونیسم علمی بودند.

 

اغلب آنها

طرفداران تصورات خرده بورژوایی ـ سوسیالیستی

بودند

و

کم نبودند، کسانی که هنوز کم و بیش در قید و بند ایده ئولوژی بورژوایی گرفتار بودند.

 

از این رو

تصورات شان راجع به برنامه و ساختار سازمانی انترناسیونال (انجمن بین المللی کارگران)

تفاوت های فاحشی با هم داشتند.

 

مارکس

هم

متوجه قضیه شد.

 

مارکس برای کار در گروهی انتخاب شده بود

که

وظیفه اش تدوین اسناد برنامه ای انترناسیونال

بود.

 

نماینده ای از انگلستان و فرانسه و ایتالیا

طرح های شان

را

مطرح می سازند.

 

آنها

طرح های خود

را

با

حسن نیت

نوشته اند.

 

ولی

طرح های شان

به

لحاظ نظری (تئوریکی)

مغشوش

بوده اند،

به

لحاظ تاریخی

کهنه

بوده اند

و

ضمنا

روده درازانه

بوده اند.

 

چند شب و روز

در

خانه مارکس

تشکیل جلسه می دهند.

 

نهایتا

ویلیام راندال کرمر

ـ رهبر متنفذ سندیکاهای انگلیس ـ

و

گئورگ اودگار

اعلام می دارند

که

«دکتر کارل مارکس

بی کمترین تردید

مناسب ترین شخص در مناسب ترین جا ست.»

(تأسیس انترناسیونال اول، ص ۳۱)

 

بعد

همه طرح ها را در اختیار مارکس می گذارند و می روند.

 

مارکس

در

۲۱ ماه اکتبر

دست به کار می شود

و

در

عرض ۶ روز

به

تحریر دو مطلب

می پردازد

که

جزو مهمترین اسناد اساسی جنبش بین المللی کارگران اند:

 

۱

«اساسنامه موقت» انجمن بین المللی کارگران.

 

۲

برنامه توضیحی

که

حاوی پیام تأسیس انترناسیونال

است.

 

ادامه دارد.