هماندیشی با مریم (بخش اول)

سیری در فرمایشات رهبران ملت ایران (بخش اول)

مقبره امام امت

ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطانپور
 
1
 
2
 
3
 
4
 
5
 
6
 
7
 
8
 
9
 
10
 
ادامه دارد.

سیری در شعر «شهریار شهر سنگستان» از مهدی اخوان ثالث (بخش پنجم)

قصه ی شهر سنگستان
از این اوستا
(1344)
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون
 
37
 
38
 
39
 
40
 
41
 
42
 
43
 
44
 
45
 
46
 
47
 
48
 
49
 
50
 
51
 
52
 
53
 
پایان
ادامه دارد.

سیستم

 
پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
پروفسور دکتر هانس لیبشر
برگردان شین میم شین
 
1
 
2
 
3
 
4
 
5
 
6
 
7
 
8
 
9
 
10
 

پایان

سیری در جهان بینی محمود دولت آبادی (بخش دوم)

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (بخش بیست و نهم)

سیری در جهان بینی محمود دولت آبادی (بخش اول)

سیری در شعر «کتیبه» از مهدی اخوان ثالث (بخش چهارم)

سیری در شعری از رضوان مظاهری (بخش دوم)

سیری در جهان بینی احسان طبری (بخش دهم)

احسان طبری 
(1295 ـ 1368)
نویسنده، شاعر، تئوریسین مارکسیست
و از همرزمان ارانی
آثار:
فروپاشی نظام سنتی و زایش سرمایه‌ داری
شناخت و سنجش مارکسیسم
خانواده برومند
روشنفکر مأیوس
زایش و تکامل تئوری انقلابی
راندهٔ ستم
دهه نخستین
کژراهه
حماسه گئومات
شکنجه و امید
در دوزخ
رویای چینی
برخی بررسی‌ها در باره جهان‌بینی‌ ها و بینش‌ های اجتماعی در ایران
درباره اسلوب هویریستک (دانش کشف) و برخی مسایل تئوری احتمالات
درباره سیبرنتیک یا دانش گردانش
درباره «منطق عمل»
مجموعهٔ شعر
ترانه خوابگونه
از میان ریگها و الماسها
با پچپچه پاییز، نثر شاعرانه در چهارده بند
ترجمه
آنتی دورینگ
 
تحلیلی از 
شین میم شین
 
81
 
82
 
83
 
84
 
85
 
86
 
87
 
88
 
89
 
90
 
ادامه دارد.

سیبرنتیک (سایبرنتیک)

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث بخش سوم)

 
از این اوستا
(1344)
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون
 
منزلی در دوردست
 
منزلی در دور دستی هست ـ بیشک ـ هر مسافر را
اینچنین دانسته بودم، و این چنین دانم.
 
لیک
ای ندانم چون و چند، ای دور
تو ـ بسا ـ کاراسته باشی به آیینی که دلخواه است.
 
دانم این که بایدم سوی تو آمد، لیک
کاش این را نیز می دانستم، ای نشناخته منزل،
که از این بیغوله تا آنجا کدامین، راه
یا کدام است آن، که بیراه است.
 
ای برایم، نه برایم ساخته منزل،
نیز می دانستم این را، کاش
که به سوی تو، چه ها می بایدم، آورد

دانم، ای دور عزیز، این نیک می دانی
من پیاده ی ناتوان، تو دور و دیگر، وقت، بیگاه است.
 
کاش می دانستم این را نیز
که برای من، تو در آنجا چه ها داری.
 
گاه، کز شور و طرب، خاطر شود، سرشار
می توانم دید
از حریفان، نازنینی که تواند جام زد بر جام
تا از آن شادی به او، سهمی توان بخشید؟

شب که می آید، چراغی هست؟
من نمی گویم، بهاران، شاخه ای گل در یکی گلدان
یا چو ابر اندهان بارید، دل شد تیره و لبریز
ز آشنایی غمگسار، آنجا سراغی هست؟
 
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
24
 
25
 
26
 
27
 
28
 
پایان
ادامه دارد.