پروفسور دکتر وینفرید شرودر

برگردان

شین میم شین

تاریخ تئوری های حقوق طبیعی

ادامه

تئوری های حقوق طبیعی در آلمان

ادامه

هگل

ادامه

۳

  • هگل ضمن قبول و تغییر دادن تئوری های حقوق طبیعی روشنگری و به ویژه حقوق طبیعی روسو اعلام می کند:

الف

  • «مفهوم جان (روح) عبارت است از برگشت به خویشتن خویش.

ب

  • مفهوم جان (روح) عبارت است از شیئیت بخشیدن به خویشتن خویش.

پ

  • پس پیشرفت نه به معین پیشروی تا بی نهایت، بلکه به معنی هدفمندی پیشرفت است.

ت

  • هدف جان (روح) از پیشرفت عبارت است از برگشت به خویشتن خویش.

ث

  • بنابرین، یک حرکت دایره وار نیز وجود دارد که جان (روح) به جستجوی خویشتن خویش می پردازد.»

  • (هگل، «خرد در تاریخ»، پاراگراف ۱۸۱)

۴

  • از این رو به قول نوبرت بوریاتو، منطقی خواهد بود، اگر بگوییم «فلسفه حقوقی هگل به طور پارادوکسی، هم نمودار نفی کلیه سیستم های حقوق طبیعی است و هم ـ در عین حال ـ آخرین و کاملترین سیستم حقوق طبیعی است، که به مثابه آخرین سیستم حقوق طبیعی پایان کلیه سیستم های حقوق طبیعی ما قبل و به مثابه کاملترین سیستم حقوق طبیعی نقطه کمال آن است.

۵

  • هگل مفهوم جان (روح) خلق را به کار می گیرد تا به اراده دولتی معقول، محتوای مشخصی ببخشد و وضع طبیعی برای هگل نه در آغاز، بلکه در پایان قرار دارد.

۶

  • چون وضع طبیعی در پایان ـ یعنی آنجا که حقوق دولتی از بین می رود ـ قرار دارد، پس وضع طبیعی نه فقط یک وضع مفروض، بلکه یک وضع واقعی است که در واقعیت خویش در تاریخ جهان عمیقا ریشه دوانده است و بر خلاف وضع طبیعی آغازین، ضرورتی حتمی و ناگزیر است.

۷

  • اگر دیالک تیک دو مرحله ای ـ مثلا دیالک تیک دو مرحله ای هوبس ـ هیچ پیشرفتی را فراتر از دولت عقلی مجاز نمی شمارد، تاریخ در دیالک تیک سه مرحله ای روسو و هگل نیز ـ به همانسان ـ با رسیدن به آماج نهائی اش، با رسیدن به دولت عقلی، به کمال می رسد.»

ادامه دارد.