درنگی در اندیشه ای از سعدی

Schlank durch Gedanken e1478769570488

میم حجری

 
سعدی بزرگ و فرزانه در حدود ۸۰۰ سال پیش به درستی به نقش دولت در قبال مردم و شهروندان اشاره کرده است:


 پادشه پاسبان درویش است
 گرچه رامّش، به فَرِّ دولتِ اوست
 گوسپند از برای چوپان نیست
 بلکه چوپان برای خدمت اوست

بهرام


معنی تحت اللفظی:
پادشاه حافظ فقرا ست
اگرچه آسودگی فقرا در سایه شکوه دولت پادشاه است
گوسفند برای شبان نیست
شبان نوکر گوسفند است

 
این تئوری جامعتی فئودالی کلاسیک سعدی است:
تریاد (تثلیث) شبان ـ گرگ ـ گله 

(پادشاه ـ دولت ـ توده)

 
سعدی 

توده 

را 

به 

گله گوساله و گوسفند

 تشبیه می کند
پادشاه

 را

 به

 شبان
و
دولت

 را

 به

 گرگ.


اگر توده روزی احیانا طغیان کند
مقصر اصلی نارضایتی توده

عوامل دولتی 

قلمداد می شوند 

و 

نه 

پادشاه

و

نه

طبقه حاکمه.

سید علی

هم

در

تظاهرات اخیر

سپاه پاسداران

را

مقصر دانست.

 

شاه

در 

تظاهرات وسیع مردم

به

پیروی از همین تئوری سعدی

 

دستور داد

که

همه سران دولت 

را

بازداشت کنند.

بعد

خودش از کشور خراج شد

و

هویدا و اعضای کابینه اش

توسط اجامر ارتجاع سرخ و سیاه

تیرباران شدند.


سعدی می داند که قضیه درست برعکس است:
توده مولد و زحمتکش 

حافظ و خادم طبقه حاکمه (پادشاه) است 

و 

نه 

برعکس.

پایان

درنگی در خرافه ای از فروید (۴)

Schlank durch Gedanken e1478769570488

 

تمدن اصلی‌ترین دلیل تنهایی انسان بود

فروید

 

هی مش فروید

ما فکر می کردیم

توحش و بربریت قدیم و جدید

دلیل تنهایی جانوران دو پا و چهارپا هستند و نه تمدن بشری.

 

چون

قاعدتا

جانوران وحشی

تنهایی

را

به

همبایی و هماندیشی و هماموزی و همکاری

ترجیح می دهند

و

حتی

همدیگر را می درند و می خورند

و

نه

انسان های متمدن.

 

دلیل تنهایی، بیکسی، بی پناهی و بینوایی آحاد بشری

طوایل طبقاتی اند

و

نه

تمدن بشری

 

پایان

سیری در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «آرش کمانگیر» (۵۶)

 Siyavash Kasraei.jpg

 

تحلیلی

از

شین میم شین

 

آرش کمانگیر

(شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۳۷)

 

 

۷

پیش می آیم

 

  •     تعیین نقش تعیین کننده در دیالک تیک ستد و داد، رفتن و پیش راندن و نقش تعیین کننده در دیالک تیک دست و دل،  در همین حکم دو کلمه ای به روشی و وضوح تام و تمام اعلام می شود:
  •     توده در دیالک تیک ستد و داد، تصمیم به داد گرفته است.

 

  •     یعنی در دیالک تیک گرفتن و پیش راندن، تصمیم به پیش راندن گرفته است و ضمنا در دیالک تیک دست و دل، برای دست (پراتیک، عمل، پیش راندن)  نقش تعیین کننده قائل شده است و نه به گرفتن، به سینه فشردن، مانع رفتن شدن و نه  به عاطفه و احساس و عشق خویش.

 

  •     اما چرا و به چه دلیل؟

 

۸

  •     دلیل این تصمیم آرش و سیاوش و توده در دیالک تیک های زیرین، پیشاپیش تبیین یافته است:

 

الف

  •     در دیالک تیک جزء و کل (ماتریالیسم دیالک تیکی)  نقش تعیین کننده از آن کل است.

 

ب

  •     و نتیجتا در دیالک تیک عضو و همبود، فرد و جامعه (ماتریالیسم تاریخی)  نقش تعیین کننده از آن همبود و جامعه   است.
  •     چون دیالک تیک عضو و همبود و فرد و جامعه بسط و تعمیم دیالک تیک جزء و کل اند.

 

  •     کل و همبود و جامعه برای حفظ و تداوم خویش جزء و عضو و فرد معینی را به هنگام ضرورت فدا می کنند.
  •     البته نه به دلخواه، بلکه با دستان لرزان و دل های جوشان، با اشک و آه و اندوه!

 

پ

  •     و در دیالک تیک منفرد (خاص) و عام (ماتریالیسم دیالک تیکی) نقش تعیین کننده از آن عام است و عام از سوئی همبود و جامعه و توده و حزب  و تشکیلات است و از سوی دیگر مفهوم است که چه بسا حکم قانون دارد.

 

۹

دل و جان را به زیور های انسانی می آرایم

 

  •     منظور آرش و سیاوش از آراستن دل و جان به زیورهای  انسانی چیست؟

 

  •     انچه بی شک و تردید می توان از این جمله شعر استنباط کرد، قبل از هر چیز، هومانیسم انقلابی است:
  •     آرش دل و جان خود را به زیورهای هومانیستی، به سجایای  اخلاقی ـ انسانی متعالی (پرولتری) می آراید.

 

  •     آرش نه پتیاره ای، بلکه انسان نمونه ی طراز نوینی است.
  •     در آرش انسان نوعی تجلی می یابد.
  •     در کالبد آرش انسان ایدئال، انسان جامعه ایدئال، انسان جامعه کمونیستی می زید.

 

  •     به قول احسان طبری انسانی پارسا و پاکدامن. 

 

  •     شاید منظور سیاوش ضمنا خودپروری (تربیت خویشتن خویش) معرفتی ـ نظری ـ عاطفی و روحی آرش باشد:
  •     توسعه و تکامل حتی الامکان شناخت نظری ـ عقلی و عاطفی خویش.

 

۱۰

به نیرویی که دارد زندگی در چشم و در لبخند

نقاب از چهره ترس آفرین مرگ خواهم کند

 

  •     آرش با توسل به نیروئی نقاب از چهره ترس آفرین مرگ خواهد کند و به مأموریت محوله از سوی توده جامه عمل خواهد پوشاند.
  •     مسئله این است که آرش این نیروی تعیین کننده را از کدامین منبع و سرچشمه دریافت می کند؟

 

۱۱

به نیرویی که دارد زندگی در چشم و در لبخند

 

  •     پاسخ به این پرسش، تعیین صریح و قاطع و پیگیر و بی چون و چرای نقش تعیین کننده در دیالک تیک جزء و کل و فرم های متنوع بسط و تعمیم آن است.
  •     آرش نیروی خود را از زندگی می گیرد و زندگی نیروی خود را از چشم و از لبخند.
  •     اما منظور از چشم و لبخند چیست که منبع لایزال نیروی زندگی است؟

 

  •     برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش باید به بیت آغازین این بخش از شعر  برگشت:

 

۱۲

هزاران چشم گویا و لب خاموش

مرا پیک امید خویش می داند.

 

  •     سیاوش بدین طریق هم دیالک تیک آرش و توده را تبیین می دارد و هم نقش تعیین کننده در آن دیالک تیک را از صراحت می گذراند:
  •     همان هزاران چشم و لب خاموش که آرش را امید خویش می دانند، منبع لایزال نیروی زندگی اند که آرش نیروی نهائی خود را برای پرتاب تیر رهائی بخش از آن می ستاند.

 

  •     اگر این طرز تفکر سیاوش از منطقیت ریاضی واره سرشار نیست، پس چیست؟

 

  •     اگر این به معنی اعلام نقش تاریخ ساز توده و تقدم توده بر قهرمان در رفیع ترین مناره های جهان نیست، پس چیست؟

 

ادامه دارد.

درنگی در فلسفه جنگ های ویرانگر

Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen und Personen, die stehen

 

میم حجری

 

چشم باید داشت و دید.

هوش باید داشت و فهمید.

 

کسب و کار کودکان بینوا تمرین شبانه روزی جنگ است.

 

در بازی های کامپیوتری

۹۹ درصد بازی ها 

را

جنگ و کشتار

تشکیل می دهد.

 

کسب و کار پدران و مادران

هم

تهیه این بازی های جنگی

برای توله ها ست.

 

همان مادران و پدرانی

که

بعدها

همان کودکان را به جنگ های واقعی در جهان واقعی خواهند فرستاد

و

جنازه های شان را به گور خواهند سپرد

و

 اشک خواهند ریخت.

 

جنگ نعمتی الهی

 برای طبقات حاکمه مرتجع است.

 

جنگ مایه حیات طبقات حاکمه انگل گندیده و گندنده

 است.

 

جنگ برای طبقات حاکمه انگل

هم

آب حیات 

است 

و 

هم

مایه نجات از ممات

 است.

 

جنگ

 آبی بر آتش تضاد اساسی جامعه 

است:

تضاد نیروهای مولده با مناسبات تولیدی.

 

با تخریب نیروهای مولده جاندار و جامد

کفه نیروهای مولده

در

ترازوی دیالک تیکی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی

سبکتر می شود

و

بحران جامعتی تعدیل می یابد

و

انقلاب اجتماعی به عقب می افتد.

 

هدف اولیگارشیسم مرتجع روس و اوکراین و آذربایجان و فوندامنتالیسم و فاشیسم و امپریالیسم از تخریب نیروهای مولده

هم 

همین

 است.

 

پایان

درنگی در بیتی از سیمین بهبهانی

Keine Fotobeschreibung verfügbar.

 

ای رفته ز دل

راست بگو

بهر چه امشب

با خاطره‌ ها آمـــــــده ‌ی باز به سویم؟

سیمین بهبهانی

 

میم حجری

 

اگر

حریف

واقعا

از دل شاعر رفته بود،

نه

از

 خاطره 

نشانی می ماند

و

نه

از 

حریف خاطرخواه.

 

مشخصه مهم بشری و حتی جانوری

انبار و تلنبار انعکاسات رنگارنگ

در

طول حیات

در

اعماق ذهن و ضمیر

است.

 

چیزی فراموش نمی شود.

 

آثار هنری

هم

چیزی جز احیای انعکاسات انبار و تلنبار شده در اعماق ذهن و ضمیر هنرمند

نیستند.

 

انعکاسات

راه طی شده از عالم وجود به عالم شعور و یا روح

را

دو بار طی می کنند:

 

۱

می روند

 

۲

برمی گردند.

 

در نتیجه

خاطره

فرم شعر و نقاشی و رمان و فیلم و تندیس و ترانه و تصنیف

کسب می کند:

ماده به روح تبدیل می شود

تا

روح

مجددا

به

ماده

 (مثلا رمان، تندیس، ترانه، نقاشی و شعر) 

 تبدیل شود.

 

فرق سیمین

با

فروغ و سیاوش و سایه و زهری و طبری

همین جا ست. 

 

در اشعار فروغ و سیاوش و سایه و زهری و طبری

از این معایب منطقی یافت نمی شود


پایان

 

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ت) تعریف

Definition, Mann, Finger, Berühren, Zeigen, Deuten

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

۱

  •     تعریف به روش منطقی تفکر شناسنده اطلاق می شود.

 

۲

  •     به مدد تعریف، ماهیت هر چیز، هر مشخصه، هر رابطه، هر روند و غیره تعیین می شود.

 

۳

  •     به مدد تعریف، محتوای مفاهیم، واژه ها و علائم تعیین می شود و یا معنی آنها تثبیت می یابد.

 

۴

  •     هر تعریفی متشکل از دو عنصر است:

 

الف

  •     اولا متشکل از معروف (تعریف شونده) است.

 

ب

  •     ثانیا متشکل از معرف (تعریف کننده) است.

 

۵

  •     معروف و معرف در رابطه ای منطقی نسبت به همدیگر قرار دارند. 

 

۶

  •     منطق مدرن میان انواع مختلف تعریف فرق می گذارد که انواع زیر از مهم ترین آنها هستند:

 

الف

تعریف رئال (واقعی)

 

  •     در تعریف رئال، ماهیت هر چیز، هر مشخصه، هر رابطه، هر روند و غیره چنان تعیین می شود که مفهوم نوعی منطبق با آن چیز و مشخصه و رابطه و روند و غیره با تفاوت گونه ساز به وحدت می رسد.

 

ب

تعریف نومینال

 

  •     در تعریف نومینال (اسمی) معنی مفاهیم، واژه ها و علائم تعیین می گردد.

 

پ

تعریف نسبیتی

(تعریف مبتنی بر رده بندی)

 

  •     در تعریف نسبیتی روابط معینی با رده بندی تثبیت می یابند.

 

۷

  •     ماتریالیسم دیالک تیکی بر آن است که تعریف نه فقط باید به لحاظ منطقی، درست باشد، بلکه علاوه بر آن، سمتگیری تفکر باید به سوی شناخت حقیقی و تغییر عملی ـ انقلابی واقعیت عینی باشد.

 

(کعبه آمال مارکسیسم 

حقیقت 

است.

کشف حقیقت، 

پیش شرط تغییر انقلابی واقعیت است.

پرولتاریا

با

حقیقت

می افتد و برمی خیزد.

مترجم)

 

۸

  •     از این رو، باید در هر تعریفی، کلیه جوانب و جنبه های هر چیز و کلیه پیوندها و «وساطت ها» گرد آیند.   

 

۹

  •     علاوه بر این، در هر تعریفی باید هر چیزی در توسعه اش (در تغییرش، در «خودجنبی اش») در نظر گرفته شود و روابط آن چیز نسبت به پراتیک جامعتی ـ به مثابه معیار عینی حقیقت و به مثابه دلیلی بر نقشی که آن چیز بازی می کند ـ نشان داده شود.

 

پایان

مارکسیسم چیست؟ (۴)


Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Text „ICWF Science, scientist and Marx The code of creation or ormation transformation or change of anything is SCIENCE. or He who is for science by following, caring and practicing itia scientist. Karl Marx Marx was a communist and he has discovered the science of communism by discovering the code of capital and the code of society for change.“

 

میم حجری 

 

مارکس 

دانشمند

بود

و

کاشف علم کمونیسم

بود؟

 

علم

چیست؟

 

فرق و تفاوت و تضاد مارکسیسم با علم

چیست؟

 

برای تمیز علم از مارکسیسم

باید پرسید:

تفاوت مفهومی و موضوعی علم با فلسفه

چیست؟

 

مثال:

شیمی 

علم

است.

 

مفاهیم شیمی

مثلا

اکسیداسیون و احیا

منحصر و محدود به اتم اند:

اکسیداسیون 

یعنی

از دست دادن الکترونی

 توسط اتم

 

احیا

یعنی

به دست آوردن الکترونی

توسط اتم.

 

 موضوع علم شیمی

اتم

است.

 

یعنی

یکی از جزئیات واقعیت عینی

است.

 

موضوع بیولوژی

سلول

است.

 

موضوع مارکسیسم

چیست

و

مفاهیم مارکسیسم

کدامند؟

 

مارکسیسم

نه

علم

بلکه

فلسفه

است.

 

تار و پود مارکسیسم

فلسفی

است

و

مارکس و انگلس

نه

عالم و دانشمند

بلکه

فیلسوفند.

 

موضوع مارکسیسم

کل هستی طبیعی و جامعتی و فکری

  است.

 

مفاهیم مارکسیسم

مثلا

ماده و روح

وجود و شعور

وجود جامعتی و شعور جامعتی اند.

 

اگر همه چیزهای واقعی و عینی هستی

تجرید شوند،

مفهوم ماده و یا وجود

تشکیل می یابد.

 

مفهوم ماده

عالی ترین و کلی ترین مفهوم فلسفی است.

یعنی

مقوله ای فلسفی

است.

 

چیزی در کل هستی

یافت نمی شود

که

مشمول مقوله ماده و یا وجود نباشد.

 

روح و یا شعور

هم

ضد دیالک تیکی ماده ویا وجود است.

 

اگر همه چیزهای فکری و ذهنی هستی

تجرید شوند،

مفهوم روح و یا شعور

تشکیل می یابد.

 

روح و یا شعور

هم

بسان ماده و وجود

عالی ترین و کلی ترین مفهوم فلسفی

است.

یعنی

مقوله ای فلسفی 

است.

 

یعنی

چیزی غیر مادی در هستی یافت نمی شود

که

مشمول مقوله فلسفی روح و یا شعور نباشد.

 

بدون از آن خود کردن تعریف علمی استاندارد مفاهیم و مقولات فلسفی

اصلا

نمی توان اندیشید.

چه رسد به فهم و تفهیم افکار مارکس و انگلس و لنین و مارکسیسم ـ لنینیسم.

 

فلسفی بودن

برای احزاب طراز نوین طبقه کارگر

الزامی است.

 

در غیر این صورت

حزب به طویله تبدیل می شود.

 

کلاسیک های مارکسیسم

قبل از هر چیز

به

نقد ایدئالیسم عینی و ذهنی

و

به

اثبات ماتریالیسم

کمر برمی بندند.

 

بعد

به

نقد متد متافیزیکی

و

به

اثبات متد دیالک تیکی

مبادرت می ورزند.

 

نتیجه این کلنجار عرقریز

در دو عرصه تئوری و متد،

تدوین ماتریالیسم دیالک تیکی

است.

 

موضوع ماتریالیسم دیالک تیکی

کل هستی از ذرات تا کاینات

است

و

مفاهیم ماتریالیسم دیالک تیکی

شامل کل هستی اند. 

 

مثلا

مفاهیم ماده و روح و حرکت و سکون و کمیت و کیفیت و پیوست و گسست و غیره.

 

مراجعه کنید 

به 

زندگی مارکس و انگلس

 

ادامه دارد.

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۰۹) (قسمت دوم)

Bild

 

میم حجری

۳۳۸۶

رهبری همه انقلابات در طول تاریخ را توده ی زحمتکش بر عهده داشته است.
حریف

آره.

ولی
توده
فقط
تحت رهبری سوبژکت تاریخ
میتواند تاریخ بسازد.

توده
در غیر این صورت
غول بی سری خواهد بود
که فاجعه می آفریند.

توده
مثلا در ایران فاجعه افریده است.

چون از سوبژکت تاریخ تبعیت نکرده است.

سوبژکت تاریخ
هم
باید تحت رهبری حزب طبقاتی خود باشد.

 

۳۳۸۷
دزدان و طالبانی

۳۳۸۸
ایستاده‌ام مقابل‌َش
سر به زیر
مثل شاخه‌‌ای سنگین از برف.
پرنده‌ای از شانه‌ام می‌پرد
سبک می‌شوم
خورشیدی‌ست در نگاه‌اَش
که آواز می‌خواند!
رضا کاظمی

۳۳۸۹
اولیگارشیسم روس و مجوس

شبیه فوندامنتالیسم عبوس است.

زورشان به توده مظلوم خودی و همسایه می رسد.

در حرف اما بر ضد امپریالیسم هارت و پورت می کنند.

ضمنا توله های خود را برای زندگی به ممالک امپریالیستی می فرستند
 

۳۳۹۰
جنگ و شرایط جنگی

بشریت را آدمیت زدایی می کند.

نفرین به جنگ و جنگ افروز
 

۳۳۹۱
هرکه آمد پشت در ای دل بگو من نیستم
رفته ام خود را بیابم تا بدانم کیستم

پیش شرط خودشناسی جامعه شناسی و همنوع شناسی و طبیعت شناسی است.

۳۳۹۲
جنگ داریم تا جنگ

ببین تفاوت جنگ
از
کجا ست
تا
به کجا

 

۳۳۹۳
اگر به اندیشه ایرادی دارید به عوض پرونده سازی استالینیستی برای همنوع و تهدید و ترور او،

استدلال کنید.
 

۳۳۹۴
اگر کسی سخنی داشته باشد، حتما می گوید.

پیش شرط تبیین سخن چیست؟
 

۳۳۹۵
شاه حبابی بیش نبود
در کشورهای استبدادی دو چیز منشاء و عامل قدرت حاکمه می شود قدرت نظامی و توده های نا آگاه که محمد رضا شاه صاحب هیچ کدام از این دو نبود توده های نا آگاه دست رو حانیت بود و ارتش دست آمریکا،، که مدیریت آن را به دست شاه سپرده بود و در سال۵۷ این مدیریت را از او گرفتند و به روحانیت سپردند و رو حانیت شد قدرت مطلقه،

این ادعای حریف مملو از ایراد است.

حریف هزار بار بیسوادتر از شاه است.

۳۳۹۶
ظلمات فکری توام با صراحت بیان به سان حکمتی ظهور می یابند که عمیقا تاریک و به زحمت قابل فهم هستند.
هگل، پدیدارشناسی روح

 

عجب خرافه ای

۳۳۹۷
شریعتی و فقر

۳۳۹۸
حضرت سعدی
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی
دل خویش را بگفتم چو تو دوست می‌گرفتم
نه عجب که خوبرویان بکنند بی‌وفایی
تو جفای خود بکردی و نه من نمی‌توانم
که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی
چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان
تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشایی
سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
دگری نمی‌شناسم تو ببر که آشنای

این شعر سعدی مملو از دیالک تیک است.

ضمنا در نقد پادشاهان است

۳۳۹۹
باور نمی‌کند دل من مرگ خویش را
نه نه من این یقین را باور نمی‌کنم
تا همدم من است نفس‌های زندگی
من با خیال مرگ دمی سر نمی‌کنم
آخر چگونه گل خس و خاشاک می شود؟
آخر چگونه این همه رویای نو نهال
نگشوده گل هنوز
ننشسته در بهار
می پژمرد به جان من و خاک می‌شود؟
در من چه وعده‌هاست
در من چه هجرهاست
در من چه دست‌ها به دعا مانده روز و شب
اینها چه می‌شود ؟
آخر چگونه این همه عشاق بی‌شمار
آواره از دیار
یک روز بی‌صدا
در کوره راه‌ها همه خاموش می‌شوند؟
باور کنم که دخترکان سفید بخت
بی وصل و نامراد
بالای بامها و کنار دریچه ها
چشم انتظار یار سیه پوش می‌شوند؟
باور نمی‌کنم که عشق نهان می‌شود به گور
بی آنکه سر کشد گل عصیانی‌اش ز خاک
باور کنم که دل
روزی نمی‌تپد
نفرین بر این دروغ دروغ هراسناک
پل می‌کشد به ساحل آینده شعر من
تا رهروان سرخوشی از آن گذر کنند
پیغام من به بوسه لبها و دستها
پرواز می کند
باشد که عاشقان به چنین پیک آشتی
یک ره نظر کننند
در کاوش پیاپی لبها و دستهاست
کاین نقش آدمی
بر لوحه زمان
جاوید می‌شود
این ذره ذره گرمی خاموش وار ما
یک روز بی گمان
سر می زند ز جایی و خورشید می‌شود
تا دوست داری ام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونه هم می چکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی جان دوستدار
کی مرگ می‌تواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار ؟
بسیار گل که از کف من برده است باد
اما من غمین
گلهای یاد کس را پرپر نمی کنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمی‌کنم
می ریزد عاقبت
یک روز برگ من
یک روز چشم من هم در خواب می شود
زین خواب چشم هیچ کسی را گریز نیست
اما درون باغ
همواره عطر باور من در هوا پر است.
سیاوش کسرایی


۳۴۰۰
کشور رواندا محل اقامت بعدی پناهندگان به
انگلستان خواهد شد

 

۳۴۰۱
برای ما تعیین تکلیف نکن.
اگر کشتار بیش از یک میلیون نفر از دهقانان اوکراینی
توسط جانیان استالینیستی
دروغ است،
اثبات کن

و
اگر حقیقت دارد
انتقاد کن.

جنایت که حتما نباید
جمکرانیستی باشد.
گاهی
خلایق را هزار هزار شقه شقه می کنند و در خاوران ها می اندازند
و
گه
گندم و غلات مردم را تا اخرین دانه می گیرند
آن سان که برای کشت و کار
حتی
چیزی باقی نمی ماند.
در نتیجه چنین خریت استالینیستی
تولید کشاورزی مختل می شود
و
میلیون ها تن از توده مولد
از گرسنگی می میرند..

اگر خریت ها و خطاهای خطیر خران و جنایتکاران ماضی
به چالش علمی و انقلابی کشیده نشود،
تکرار می شوند.

زنده باد حقیقت
به
عوض تداوم خریت


۳۴۰۲
انباشت سرمایه در دست بورژوازی ایران در نتیجه استثمار بی شرمانه افاغنه آواره از وطن نیز بوده است.

هزاران تن از خانواده های افغانی شاغل در کوره پزخانه های متعلق به اجامر شاه

پس از سال ها جان کندن

به جرم ورود غیرمجاز از مرز

به زندان های شاهنشاهی افکنده شدند.

شرم شان باد از این شیوه دیرینه خویش

۳۴۰۳
هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم
می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
محمد رضا شفیعی کدکنی

 

۳۴۰۴
کانت و معیار

درنگی در جهان بینی ها

کانت
معلم اخلاق بورژوایی آغازین بوده است.

ایراد جهان بینانه کانت این است
که
او
نماینده ایدئآلیسم ذهنی
است.

به همین دلیل همه چیز را وارونه می بیند.

مثلا
در این اندرز
نمی داند که اخلاق چیزی طبقاتی است و نه دلبخواهی.

مثلا
اخلاق اشراف فئودال و روحانی
با
اخلاق رعیت و کارگر از زمین تا آسمان تفاوت دارد
و
دست خودشان هم نیست.

تظاهر و تزویر و تقیه و ریا
از
سجایای اخلاقی فئودالی و روحانی اند.

در حالیکه رعایا و کارگران
اهل صداقت و شفافیت و صراحتند.

 

۳۴۰۵
اکثر ما چیزی را که باید بدانیم و می‏توانیم بدانیم، نمی‌دانیم و رفتیم سراغ چیزی که نمی‌توانیم بدانیم. عمرمان را ضایع آن می‌کنیم و می‌رویم سراغ آن چیزی که اگر تا آخر عمر هم با آن کلنجار برویم، مثل آن بزی است که می‌خواهد با شاخش کوه را از جا بردارد. خب شاخ خودش را می‌شکند. کوه که با شاخ زدن از جایش تکان نمی‌خورد و ما همه‌مان شاخ شکسته‌ایم به این معنا.
... این که کسانی مثل حافظ و خیام به ما توصیه می‌کنند به سراغ این چیزها نرویم به این خاطر است که می‌دانند درد و رنج زندگی ما افزایش پیدا می‌کند.
" که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را."
فقط درد و رنجتان را افزایش می‌دهید و در فرهنگ ما هیچ کس به اندازه‌ی، در درجه‏‌ی اول ابوالعلای معری و در درجه دوم خیام این نکته را به ما تأکید نکردند که سراغ این چیزها نروید و بروید سراغ چیزهایی که می‌توان دانست.
 مصطفی ملکیان

 

۳۴۰۶
نوام چامسکی فیلسوف و زبان شناس آمریکایی مورد علاقه خیلی از چپ ها و سیمای میلی رژیم ملاها در مصاحبه ای که انجام داده مردم اوکراین را ترغیب به تسلیم شدن در برابر پوتین و واگذاری دونباس به روسیه کرده است تا خطر جنگ جهانی سوم برطرف بشود. درباره کریمه هم گفته که واگذاری آن قابل بحث نیست چون دنیا اینجوری کار می کند !
توجه کردید ؟ چون دنیا اینجوری کار می کند !
ایشان همیشه منتقد و مخالف اینجوری کار کردن دنیا بوده است ولی با سمت آمریکایی و غربی اش ! این یک موضع تراز چپ های پسا جنگ سردی است.
ظروفچی

 

۳۴۰۷
ما اساسا و اصولا با دو نوع متد فکری سر و کار داریم:

متد فکری متافیزیکی

مثلا متد فکری سیدعلی و جنتی

و

متد فکری دیالک تیکی

مثلا متد فکری ما

۳۴۰۸
زنی که کشته شد اما نام و اثرش جاویدان ماند!
در ۱۷۲ سال پیش شیر زنی ایرانی بنام طاهره قره العین، زنی دانشمند، شاعر، سخنور و با اخلاق، خرافات و آداب و رسوم کهنه را زیر پا نهاد و در زمانی که حتّی شنیدن صدای زن گناه شمرده می‌شد حجاب از رخ بر گرفت و نهضت آزادی زن ایرانی را آغاز کرد.
او را کشتند ولی نام، آثار و افکارش جاودان است.
هرگز نمی‌دانستم تندیسی موجود است که به «طاهره قرة العین» اختصاص دارد!
این تندیس بوسیله یک مجسمه ساز بنام روس ساخته شده و «زن آزاده» و در برخی منابع، «رهایی» یا «آزادی» نامیده شده است.
مجسمه طاهره نزدیک به 70 سال است در باکوی آذربایجان برپاست. اگر گذارتان به آذربایجان افتاد، این اثر تاریخی در ایستگاه نظامی «مترو» در مرکز شهر باکو قرار دارد.

۳۴۰۹
سپهری مدرسه
برای دانش‌آموزانی که در صف، خواب‌هایشان قیچی شد.
سهراب سپهری
از کتاب هنوز در سفرم و اطاق_آبی
«در دبستان از شاگردان خوب بودم. اما مدرسه را دوست نداشتم. خودم را به دل‌درد می‌زدم تا به مدرسه نروم. بادبادک را بیش از کتاب درس دوست داشتم. صدای زنجره را به آواز آقای معلم ترجیح می‌دادم. وقتی که در کلاس اول دبستان بودم، یادم هست یک روز داشتم نقاشی می‌کردم، معلم ترکه‌ی انار را برداشت و مرا زد و گفت: همه‌ی درس‌هایت خوب است. تنها عیب تو این است که نقاشی می‌کنی. این نخستین پاداشی بود که برای نقاشی گرفتم.با این همه، دیوارهای گچی و کاهگلی خانه را سیاه کرده بودم.»

۳۴۱۰
چیزهای خیلی زیادی هست که دوست دارم و می خواهم و می خواستم بسازم.
اما مشکلات ساخت این فیلم (سگ کشی)باعث شد که نتوانم خیلی کارها را بکنم.مثلا می توانستم اپیزودهای دیگر گفتگو ها را بسازم،دو تئاتر را نتوانستم روی صحنه ببرم،نتوانستم فیلم بعدی ام را شروع کنم.
کسانی که وارد این درگیری ها می شوند اصلاً کارشان همین است.سینما هم برای آنها به همین معنی است.سوداگری است.حالا نمی خواهم بگویم ولی کرمهای همین لجن اند.
من آدم فرهنگی ام و موقعی که کار نمی کنم همان وضعیتی را دارم که روشنفکر فیلم سگ کشی دارد.یعنی در جای خودم نیستم.
در دعوای این (بیزنس)تا بخواهید نامه های اداری نوشتم،تا بخواهید قانون ورق زدم و از این جور کارها کردم تا فقط از بدیهی ترین حق یک کارگردان در جهان دفاع کرده باشم و آن اینکه کسی حق ندارد در شکل و اندازه ی یک فیلم دست ببرد.همین.
بهرام بیضایی در گفتگو با نوشابه امیری.
جدال با جهل،

گفتگو با نوشابه امیری ،

ص ۱۱۱

نشر ثالث.
 

۳۴۱۱
کسب و کار شهروز عوامفریبی است.

ج. خ. چین چه ربطی به اولیگارشیسم روس

و

حزب ک. چین چه ربطی به حزب کم و نیست روسیه دارد؟

حزب کم و نیست روسیه مسخ شده است و رهبرش مبلغ استالینیسم به عوض مارکسیسم ـ لنینیسم است.

دلیل دفاع شهروز هم از ان به دلیل همین سقوط است

و گرنه استالیینست ها دشمن سرسخت اتحاد شوروی بوده اند

۳۴۱۲
 ۷۰ درصد کارگران جنسی بریتانیا پیش از این معلم یا پرستار بودند
تحقیق دانشگاه "لیدز" تاکید می‌کند، بیشتر کارگران جنسی بریتانیا قبلا شغلی در حوزه آموزش، بهداشت و سازمان‌های خیریه داشتند. کاهش مداوم نیروی کار و خدمات اجتماعی ناچیز در بریتانیا، آن‌ها را به فروش سکس سوق داده است.
نتیجه‌ی یکی از وسیع‌ترین تحقیقاتی که تاکنون درباره‌ی تجارت جنسی در بریتانیا انجام شده، پرده از واقعیت‌های تلخ تازه‌ای برداشته است.
تحقیق دانشگاه "لیدز" بریتانیا نتیجه می‌دهد که بیش از ۷۰ درصد کارگران جنسی فعلی در بریتانیا پیش از این مشاغلی در حوزه‌های آموزش، بهداشت و سازمان‌های خیریه و مردم‌نهاد داشته‌اند.
این تحقیق که خلاصه‌ای از آن در روزنامه‌ی بریتانیایی "گاردین" منتشر شد، اعلام کرد که دست‌کم یک‌سوم کارگران جنسی در بریتانیا تحصیلات دانشگاهی و ۱۷ درصد از آنها مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد دارند.
این تحقیق کارگران جنسی را از میان زنان، مردان و افراد تراجنسیتی انتخاب کرده است. گروه تحقیق دانشگاه لیدز می‌گوید بسیاری از کارگران جنسی فعلی پیش از این پرستار بیمارستان، پرستار کودکان، معلم یا خرده‌فروش بودند.
تمرکز گروه تحقیق بر افرادی بوده که قربانیان باندهای قاچاق انسان و تجارت سکس نیستند و اغلب به شکل فردی و پنهانی کار می‌کنند.
در همین زمینه:
جنايتى به نام تجارت سكس
قاچاق زنان و دختران جوان به كشورهاى اروپاى غربى
برده‌داری مدرن در ۱۶۷ کشور با حدود ۳۶ میلیون قربانی
فرانسه چهارمین کشور: مشتریان روسپی‌گری مجازات می‌شوند
محققان دانشگاه "لیدز" می‌گویند، درحال‌ حاضر از طریق سایت‌ها وهمایش اینترنتی خرید ‌و فروش سکس در بریتانیا می‌توان ظرف نیم ساعت فردی را برای سکس پشت در خانه یا محل کار داشت.
اوضاع نامناسب اقتصادی، از دست دادن شغل و افت چشمگیر خدمات اجتماعی در بریتانیا، مهم‌ترین عواملی است که افراد را اغلب اوقات بدون ‌رضایت قلبی به تن‌فروشی سوق می‌دهد. بیشتر افرادی که در تحقیق شرکت کردند، تاکید داشتند که با پول ناچیزی که به عنوان کمک اجتماعی از سوی دولت بریتانیا پرداخت می‌شود، نمی‌توانند زندگی خود با حداقل امکانات را تامین کنند.
یکی از زنانی که پیش از این پرستار بود، به محققان گفت:«شیفت‌های کاری سخت من ۱۳ ساعت در روز بود. دستمزد کار من حداقلی بود، با این دستمزد به سختی می‌توانستم قسط خانه و هزینه‌ی زندگی را تامین کنم. همان شغل پرستاری هم مشمول تعدیل نیروی دولتی شد. به عنوان پرستار شاغل در بخش دولتی روزی ۵۰ پوند درآمد داشتم، حالا به عنوان کارگرجنسی ساعتی ۱۰۰پوند درآمد دارم و تنها ۱۶۳ روز در سال کار می‌کنم.»
با این‌که ۹۱درصد شرکت‌کنندگان گفتند که تن‌فروشی را کاری راحت‌تر با ساعات کاری کمتر و بهتری می‌دانند، ۷۱ درصد اعلام کردند که از قضاوت عمومی درباره‌ی تجارت سکس می‌ترسند و درباره‌ی شغل خود به نزدیکان و اطرافیان خود دروغ گفته‌اند.
دست‌کم ۴۷ درصد از این افراد تایید کردند که در این حرفه با خشونت جنسی و جسمی مواجه شدند یا کیف پول و اموال‌شان به دست خریدار سکس به سرقت رفته است. ۸۶ درصد نیز اعلام کردند که چندی بعد پیغام‌های تهدیدآمیز از سوی مشتریان دریافت کرده‌اند.
دکتر تیلا ساندرز، رئیس گروه تحقیق دانشگاه لیدز از مقام‌های بریتانیا خواست تا تن‌فروشی را قانونی کنند و تاکید کرد که تحقیق آن‌ها نشان می‌دهد، شرایط برای کارگران جنسی و قضاوت‌های عمومی تا وقتی این تجارت زیرزمینی است، بهتر نخواهد شد.
منبع دویچه وله


مفهوم کارگر جنسی

فاقد اعتبار علمی است.

فواحش نر و زن

جزو لومپن پرولتاریا هستند و نه جزو پرولتاریا.

این مفهوم یکی از توطئه ـ مفاهیم امپریالیستی است
 

۳۴۱۳
تغییر آدم ها

همه چیز تغییر می یابد به غیر از بنی بشر.

بنی بشر هر چه پیرتر می شوند نه خردمندتر بلکه خرتر می شوند

۳۴۱۴
کسانی که هم‌دیگر را دوست دارند، بی آن که خود متوجه باشند، به قالب و اندازه هم‌دیگر در می‌آیند
رومن رولان

 

۳۴۱۵
شاملو و انسانیت
شاملو که شعور نداشته است.

شاملو و پدرش طرفدار فاشیسم بوده اند و کم مانده بود توسط متفقین تیرباران شوند.

فاشیسم بدترین دشمن انسانیت و یا هومانیسم است.

فقط در آلمان پیشوای شاملو ـ حضرت هیتلر ـ ۶ میلیون یهودی و یک و نیم میلیون کمونیست و آنتی فاشیست را جزغاله کرده است.

سطر سطر آثار شاملو سرشته به نیچه ئیسم است و نیچه فیلسوف فاشیسم بوده است و کتب نیچه در زمان هیتلر جزو کتب درسی بوده اند
 

۳۴۱۶
قانون عدم مقاومت:
در روي زمين چيزي نيست که بتواند در برابر کسي که هيچگاه مقاومت نمي کند بايستد. چيني ها مي گويند که آب از آن رو نيرومندترين عنصر است که کاملاً غير مقاوم است. آب مي تواند صخره را بشکافد و هر چه را که در برابرش قرار گيرد از سر راه بردارد.
هر موقعيتي (حتي آنچه را پيش روي داريد و شکست باشد) را "موفقيت" بدانيد و انرا خير و صلاح. چون شري وجود ندارد. جز خدا قدرت ديگري وجود ندارد و خدا هميشه خير و برکت است. شر زاييده خيالات نادرست آدميست.
در برابر شر مقاومت نکنيد, مغلوب بدي نشويد. در غير اينصورت آنرا بيشتر به سوي خود جذب مي کنيد. با کلام و قانون تبديل بدي را به نيکويي مغلوب سازيد.
مطمئن باش که اوضاع مخالف, خير است و از آن آزرده نشويد تا وزن و سنگيني خود را از دست بدهد. در اين حال از جملات تاکيدي زير که تکرارش نتايجي اعجاب انگيز دارد استفاده کنيد.
جمله تاکيدي: هيچ کدام از اينها تکانم نمي دهد.
( برگرفته از کتاب چهار اثر فلورانس )

۳۴۱۷
خدا و فرد

 

۳۴۱۸
راشا تودی

رسانه توطئه ـ تئوری است.

مزدور پوتین و پالان است
 

۳۴۱۹
آقایون لیبرال مسلک ، طرفداران سرمایه داری در پوشش چپ ( به خصوص آن حزب ننگین به اصطلاح کمونیست کارگری ) ، سلطنت طلب‌ها ، اصلاح طلبان بی‌ حیا ، خلاصه همه کسانی‌ که به اشغالگری روسیه در اکراین اعتراض دارند و اکت‌های شدید سیاسی دارند ، می‌‌شود این جماعت بفرمایند که فرق اشغالگری روسیه در اکراین با اشغالگری تاریخی‌ رژیم جنایتکار اسرائیل در سرزمین فلسطین در چه چیزی است ؟؟؟؟ آن یکی‌ اشغالگری روس است و در مورد اسرائیل یک بازیابی هویت تاریخی‌ مذهبی‌ ؟؟؟؟ آن می‌‌شود الیگارشی سرمایه داری روسیه و این می‌‌شود بزرگ‌ترین دموکراسی خاور میانه ؟؟؟؟ آن می‌‌شود نسل کشی و جنایت و این میشود تنازع برای بقا و گسترش صلح ابراهیمی ؟؟؟؟؟ البته جواب این جماعت را همان دلقکی که رئیس جمهور اکراین است داده ، این جناب فرموده اکراین را باید تبدیل به اسرائیل دوم کرد ، حال تا می‌‌توانید به دور خود بچرخید و آفتاب بالانس بزنید
گری و اکراین


این شیوه بحث گری

شبیه شیوه بحث پوتین و پالان است.

مارکسیست ها به قول لنین تحلیل مشخص از هر چیز مشخص عرضه می دارند.

مثلا طبقه حاکمه در روسیه کیست؟

پوتین نماینده کیست؟

مقاومت اوکراین در مقابل ارتش روسیه و لاشخورهای چچستان و واگنر و غیره

چه منافاتی با مارکسیسم ـ لنینیسم دارد؟

صهیونیسم چیست؟


۳۴۲۰
سبزجامگان
سوار بر مادیان
گذشتند از تیغ و کویر
تا قلعه‌ای که صداها پر از الفاظ عربی‌
هوا پر از بوی تعفن نعلین
حدیث جنگها پیچید در شامه قرن‌ها
تا امروز در شمال زمین
حضور پارس سگ‌هاست
وحشت نگاه مادران سینه شکافته
در ترس کودکانی که میدوند
و عکاسان عکس می‌گیرند
کلمات سبز جامگان
بر صندلی لهستانی
خانه به خانه
پول در سهم آخرت است
خرمگسی هم میان کلمات پر نمی‌زند
هیچ خنده‌ای شبیه خنده نیست
و ترانه‌ها شبیه دعای زیر لب
فقط صدای رعد
از ابرهای یائسه می‌آید
مشت‌های برادران و پدران در هوا
و سینه‌ی ورم کرده‌‌شان از دفن حسرت‌ها
خون می‌شود بر سیمای زمین
حرفشان
صلح و برادری بود
پس چرا سرخ است کف خیابان؟
فرح آریا

 

۳۴۲۱
پوتین مثل جغدی خدای خرابه ها ست

ادامه دارد.

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۰۹) (قسمت اول)

Bild

 

میم حجری

 

۳۳۴۷

 توجهی که به اوکراین می‌شود به سایر مناطق جهان نمی‌شود
حریف

خوب.
من ـ زور؟

یعنی
نباید به جنایات پوتین و پالان در اوکراین توجه کرد؟

خود پوتین هم مثل حریف استدلال میکند:
چرا کسی امریکا و اسرائیل و غیره را تحریم نمیکند؟

انگار
پیش شرط انتقاد از پوتین و پالان
انتقاد پیشاپیش
از
امپریالیسم امریکا و اسرائیل و غیره است

 

۳۳۴۸
آیا دیالک تیک غریزه و عقل در جانوران هم وجود دارد؟
حریف

آره.

جانوران
فرق ماهوی با ما ندارند.

جهان جانوری
تحت تأثیر همان قوانین و قانونمندی های عینی است که جامعه بشری.

جانوران و حتی جمادات
نیای ما هستند.

کلاغ هزار سال قبل
با کلاغ کنونی تفاوت چشمگیر دارد
و
مورچه هزار سال قبل هم با مورچه کنونی.

مورچه ها
انتی بیوتیک تولید می کنند تا مواد غذایی انبارشده خود و بیضه های خود را ضد عفونی کنند.

بشر
۱۳۰ سال قبل
تصادفا
به کشف آنتی بیوتیک در قارچ ها و میکرو موجودات نایل امده و به خدمت گرفته است

برگ هایی که مورچه ها
می برند
و
می برند
برای تولید قارچ است
که مولد انتی بیوتیک تولید می کنند.

مورچه ها خودشان برگ نمی خورند.

کلاغ
ابزار شکار می سازد و به جوجه هاش فوت وفن ابزار سازی و شکار را می اموزد.
جانوران را نباید دستکم گرفت.

۳۳۴۹
دین

بهانه ای برای فوندامنتالیسم است.

نژاد

هم

بهانه ای برای فاشیسم بود

و

دموکراسی

بهانه ای برای امپریالیسم است.

رادیکال بودن = دست به ریشه بردن

۳۳۵۰
اینها اصلا طرفدار سوسیالیسم نبودند.

جزنی

مثل فرج سرکوهی بوده است.

فرج سرکوهی مگر سوسیالیست است؟

سران فدایی

طرفدار فئودالیسم بوده اند و دشمن انقلاب ضد فئودالی سفید.

پویان و احمد زاده ها آخوند و اخوندزاده بوده اند.

۳۳۵۱
زندگانی
غزلی از استاد امیری فیروزکوهی:
زندگانی عرصۀ پیکار شد
کار بر ما بی سلاحان زار شد
خیزد از شادی غم، از آرام جنگ
صلح هم، آمادۀ پیکار شد
شادمانی ها، خوشی ها، عیش ها
رنج شد، اندوه شد، آزار شد
در غمِ بیماری خود نیستم
ای طبیبان، عافیت بیمار شد
جز به زاری پای در دنیا نهشت
مرگ هم از زندگی بیزار شد
می کند تعبیر خواب عمر را
هرکه زین خواب گران بیدار شد
خورد ‌و خوابی شد ز دنیا کار ما
عاقبت بیکارگی هم کار شد
بسکه بد دیدیم و نیک انگاشتیم
دیدۀ ما پردۀ پندار شد
آخر شب بیشتر گردد خیال
هرچه کم شد عمر، غم بسیار شد
یکشب و یکروز بود ایّام عمر
بیش و کم کی شد اگر تکرار شد
خواری من نیست از ذلّت امیر
خوار از آن گشتم که عزّت خوار شد
زمستان ۵۱
 
۳۳۵۲
کمونیست کجا بود که از صلح دفاع کند.

حزب کم و نیست روسیه از پوتین و پالان دفاع می کند
 

۳۳۵۳
برخی چنان سرگرم میراث علمی گذشته گانند که فرصت مراجعه به عقل خود را ندارند و اگر هم فرصتی دست آورنند حاضر نیستتد
اشتباهات و لغزش های آنان را اصلاح و جبران کنند
ابن سینا
 
منظور ابن سینا از علم

نه

علم.

بلکه فقه است.

آخوندها خود را عالم جا می زنند:

علمای اعلام
 

۳۳۵۴
تو را خدا

ما

را

با آیات و روایات بمباران نکن.

اولا مارکس هرگز چنین ادعایی نکرده است.

ثانیا حرف های مارکس حتما نباید علمی باشند.

اگر خودت توان تفکر داری

حرف خودت را بزن
 

۳۳۵۵
از طاها تا ماها

آره.

خود طاها
هم بسان حریفا
به
تحقیر دلقک
می پردازد.

معروفترین دلقک
چارلی چاپلین بوده است.

بر خلاف تصورات طاها
زلنسکی عروسک کوکی امپریالیسم است.

شاید خودش نداند.

توده ای ها
اما می دانند.

طاها
به غلط
میان استالینیست ها و توده ای ها علامت تساوی می گذارد.

توده ای ها
کاشفین هشیار اولیگارشیسم در روسیه و طوایل پسا سوسیایلیستی دیگر بوده اند
و از همان اغاز حمله پوتین به پالان
به
افشای ماهیت انگلی پوتینیسم پرداخته اند.

البته
امر به زلنسکی چنان مشتبه شده
که رئیس جمهوری المان را به کیف راه نداد.

در حالیکه آلمان
بزرگترین کمک مالی و تسلیحاتی و هومانیستی را در اختیارش قرار داده است.

آلمانی ها
برای پذیرایی از پناهندگان اوکراینی
به
فراگیری زبان پناهندگان
روی اورده اند.

ارجمندی زلنسکی

اما
در تشکیل جبهه ملی در کشور خود و سازماندهی مقاومت ملی در مقابل اولیگارشیسم کثافت روس است.

البته خود اوکراین
مثل لهستان و مجارستان و آذربایجان طاها
طویله ای اولیگارشیستی است.

امپریالیسم مترقی تر و راسیونال تر از اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم است
 
۳۳۵۶
گفتمش:
«تاج سری»
تا
که بداند، شاه کیست؟

شاهکار.
این مصراع شعر نغز و پر مغز مهوش
فوق العاده ژرف و زیبا ست.
بیشک
کسی به معنی آن واقف نیست.
 
۳۳۵۷
دیری است که زباله های بدتر از امپریالیسم وارد صحنه شده است:

اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم
 

۳۳۵۸
گرچه من خفته شدم دردل خاک
اما خفتن من بیداریست
خفته آن است که نشدش منزلگه بیداری

 شاعر

این اصلا شعر نیست تا حریف شاعر باشد
 

۳۳۵۹
زمان و صرفش

 

۳۳۶۰
افراد رایت کیانند؟

۳۳۶۱
در يك روز بهاري
ارتش بعث عراق مردم گرميان كردستان را بصف كرد
مردان ، كودكان و زنان
ان پسرك ، چهارمي از راست
ان كه ميخندد
هرگز باور نداشت
كه او را با يكصدو هشتادو چهار هزار نفر ديگر
درون گودالهاي بزرگ ، تيرباران و زنده بگور ميكنند 14 نيسان 1988 سالياد كشتار جمعي " انفال "
کودکان کردستان صدام

 

۳۳۶۲
پنجهَ برگ ها آویزان است
و چنگال دشمنان تیز
و اینان پرنیانی امیدهایمان را می درند
 
در گندم زار زنجره ای می خواند
در خانه، بی شوی زنی می نالد
ره گَُم کرده کودکی پدرش را آواز می دهد
رودها دامن کشان پیش می روند و دامن ابدیت را می شویند
و این خون ها که نبض هزاران مرد در آن جاری ست زندگی را می شویند
تا زنجره آرام گیرد، زن بی شوی نماند
و کودک برچهرهَ پدر لبخند زند
 
من قطره ای از دریای بیکران خلقم
همچون شبنمی که زیور گُل هاست
و همچون آن تک فروغ آسمان که زمین را روشن می کند
با این همه من بی هیچ ام اگر نتابم، اگر نخندم
تازه اگر بگریم و همچون شبنم که گُل ها فراموشش می کنند تبخیر شوم
شما خواهید بود و من در شما خاک شده ام
 
نه به من، به اقیانوس ها بیاندیشید
 نه به پای زخم دار، به قدم های استوار امیدوار باشید
شعله مانند خشم خوشه می دهد
و خشم خرمن سُرخ امیدهای فروکوفته است
امسال خلق * ما مزارع انسانی را بارورتر خواهد یافت
بیم مدارید
بیم مدارید
 
۳۳۶۳
حزب ـ علم در مرحله‌ی استراتژیک جدید؟

معنی این عنوان چیست؟

حزب چه ربطی به بحران کذایی دارد.

بحران عالمگیر در شرایط پس از انقلاب اکتبر

بحران عمومی سرمایه داری است
 

۳۳۶۴
مقایسه‌ی دو نوع جنبش خودانگیخته در جامعه‌ی ما

علی فرزانه
از منظر زوج دولت ـ جامعه، انقلابی که به پشتوانه‌ی قیام خودانگیخته‌ی بهمن در بُعد سیاسی تا اندازه‌ای از کنترل خارج شده و فقط با کشتار طلایه‌هایش در فضای وهم‌آلود و دین‌زده که سرانجام قیام را در دوره‌ی اول بلعید پراکنده شده بود، اینک پس از نزدیک به چهار دهه‌ی بحرانی در فضایی سیاسی‌ که چهره‌ی طبقاتی رژیم اسلامی را از پشت نقاب مشروعیت دینی نمایان ساخته و وهم‌زدایی کرده است، به پشتوانه‌ی سه‌برابرشدن جمعیت کشور و انکشاف طبقاتی روشن‌تر در جامعه می‌بالد؛ این انقلاب، که در بُعدی اجتماعی به صورت زنجیره‌ای از شورش‌های خیابانی احیا شده است، خیال دارد در فرایند توسعه‌ی خود رژیم دینی را با سه‌پایه‌ی بحرانش به موزه‌ی تاریخ بسپارد. آشکار است که پراکندن دوباره‌ی انقلابی که به این کیفیت خود را پاک‌سازی و قوی می‌کند، با وجود آشوب در ساختار قدرت ناممکن است.

دولت چیست؟

چرا و به چه دلیل از زوج (؟) دولت و جامعه سخن می رود؟

مگر عنگلاب اسلامی خودپو بود؟

مگر جنبش خودپو می تواند پیروز شود؟
 

۳۳۶۵
انگلس:

دشمن داخلی

کامیلا رویل

ترجمه: کاووس بهزادی
آیا فریدریش انگلس «دشمنی داخلی» بود که لطمه‌ی بنیادینی به مارکسیسم زد؟

آیا او با تلاش برای کاربست اصول مارکسیستی برای واکاوی طبیعت مرتکب اشتباه شد و درنتیجه مارکسیسم را به فلسفه‌ای جزمی بدل کرد؟

این موضوع یکی از طولانی‌ترین مسائل مشاجره‌برانگیز در میان مارکسیست‌ها در اثنای سده‌ی بیستم بود که تا سده‌ی بیست و یکم به ‌درازا کشید.
 

مارکسیست کجا بود.

مشتی خرده بورژوای عیاش و علاف مارکسیسم را اسباب دختربازی قرار داده اند.

 

۳۳۶۶
زندگی! زندگی! من از مرگ گریزانم، روح من سال هاست که مرده است،اما جسم من است که چشم از دنیا نمی پوشد. دیدگان من منتظر زندگی هستند. هنوز در دل خویش، آتش نیمه خاموشی نهان دارم. من، سال هاست که به انتظار زندگی، با مرگ دست و پنجه نرم کرده ام. سال ها با سختی ها مقاومت کرده ام و با بدبختی ها مصاف داده ام. من امیدوارم ، امیدوار!
شاملو

عکس انگلس را پروفایل میکنید و لاطائلات فاشیست ها را منتشر می کنید

 

۳۳۶۷
هیچ و پوچ وحید مباشری

واژه بازی ایرئال و ایراسیونال (ضد واقعی و ضد عقلی)

۳۳۶۸
غزلی از عطار نیشابوری:
باد شمال می‌وزد، طرّهٔ یاسمن نگر
وقت سحر ز عشق گل، بلبل نعره زن نگر
سبزهٔ تازه روی را، نو خط جویبار بین
لالهٔ سرخ روی را، سوخته‌دل چو من نگر
خیری سرفکنده را، در غم عمرِ رفته بین
سنبل شاخ شاخ را، مِروحۀ چمن نگر
نرگسِ نیم مست را، عاشق زرد روی بین
سوسن شیرخواره را، آمده در سخن نگر
لعبت شاخ ارغوان، طفل زبان گشاده بین
ناوک چرخ گُلْسِتان، غنچهٔ بی دهن نگر
تا که بنفشه باغ را، صوفی فوطه‌پوش کرد
از پی ره زنی او، طرّهٔ یاسمن نگر
تا گل پادشاه وش، تخت نهاد در چمن
لشکریان باغ را، خیمهٔ نسترن نگر
خیز و دمی به وقت گل، باده بده که عمر شد
چند غم جهان خوری، شادی انجمن نگر
هین که گذشت وقت گل، سوی چمن نگاه کن
راحِ نسیم صبح بین، ابرِ گلاب زن نگر
از سر خاک دوستان، سبزه دمید خون گری
ماتم دوستان مکن، رفتن خویشتن نگر
جملهٔ خاک خفتگان، موج دریغ می‌زند
درنگر و ز خاکشان، حسرت تن به تن نگر
فکر کن و به چشمِ دل، حال گذشتگان ببین
ریخته زیر خاکشان، طرّهٔ پرشکن نگر
آنکه حریر و خز نسود از سر ناز این زمان
چهرهٔ او ز خاک بین، قامتش از کفن نگر
سوختی ای فرید تو، در غم هجر خود بسی
دلشدهٔ فراق بین، سوختهٔ محن نگر
#عطار
فوطه: ازار، نوعی جامه
مِروحه: بادبزن
 
هفت شهر عشـــــــــــق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم
یک کوچه‌ايم

هفت شهر عشق

کجا بود که عطار بگردد؟

عشق نشانه نادانی است.

دایرة المعارف روشنگری بخوانید تا رشد کنید.
 

۳۳۶۹
ورود افغانی ممنوع
فاشیسم نشانه نادانی و ناشی از نادانی است.

تنها ره رهایی از فاشیسم از آن خود کردن مارکسیسم است
 

۳۳۷۰
مارکسیست- لنینیست های معتقد به " مشی توده ای " همان طور که خودشان می گویند منکر اعمال قهر انقلابی نیستند، بلکه معتقدند وقتی به این مبارزه باید دست زد که توده ها کاملأ آمادگی داشته باشند. در عمل هم نشان داده اند که " می فهمند!" توده ها چه وقتی برای دست بُردن به اسلحه آماده اند!، حداقل از آذر ماه تا اسفند ماه 57 این آمادگی وجود داشته و مورد تأیید " سازمان پیکار" نیز قرار گرفته. پس می توان معتقد بود که اتهام اپورتونیسم که هواداران "مشی چریکی" به این سازمان وارد می کنند، زیاد هم به آن چسبندگی ندارد! این ها هم به مبارزه مسلحانه معتقدند، منتها به شکل " توده ای " آن نه " جدا از توده " ! البته این قضاوت درست می بود در صورتی که این سخنان لااقل در حد توانائی "سازمان پیکار" به مرحلهَ عمل درآمده بود. " سازمان پیکار" تحت فشار شرایط قبول کرد که زمان مبارزه مسلحانه فرا رسیده است، ولی خود به سازماندهی و انجام این مبارزه دست نزد و خلع سلاح چند نفر از اعضا این سازمان نیز با اسلحه نمی تواند دلیل کافی بر آن باشد که سازمان در " حد امکانات خود" مشغول سازماندهی مبارزه مسلحانهَ توده ها بوده، زیرا حتا اگر سازماندهی مبارزه مسلحانهَ توده ها نیز مخفی باشد، خود این مبارزه نمی تواند آنقدر مخفی باشد که برای اثبات وجودش توسُل به این گونه دلائل غیر مستقیم لازم باشد و خود سازمان هم صریحأ مُدعی سازماندهی آگاهانه نشده و حتا در اسفند 57 قبول کرده است که اعلامیهَ " تشکیل هسته های مسلح خلق" گر چه به موقع منتشر شده و نیاز جنبش توده ای را منعکس نموده، ولی آنقدر ناقص بوده که اجرای مفاد آن را در عمل غیرممکن سازد و عیب دیگر آن هم این بود که گویا حتا خود سازمان هم درصدد اجرای مفاد آن برنیامده، چه رسد به مُخاطبین غیر سازمانی اعلامیه (9) .(9- - گروه " یاران حیدر عمواوغلی" که ظاهرأ مقلد و هوادار " سازمان پیکار" است و در بند 4 از موضع مشترک " هفتگانه ای که حاضر است بپذیرد" " موضع گیری بر روی مشی چریکی" می باشد، پس از اعتراف صادقانه به این که " ما به سهم خود اعتراف داریم با توجه به این که بارها و بارها در نشریات گروه ضرورت مبارزه مسلحانه و تسلیح نظامی- سیاسی توده ها را تبلیغ کردیم، ولی خود به طور عمده در راه این شعار گام برنداشتیم" با شرمندگی سعی می کند گناه این تقصیر خود را به گردن نقائص اعلامیهَ " پیش به سوی تشکیل هسته های مسلح" و این که " سازمان پیکار" خود در صدد تحقق مفاد این اعلامیه برنیامده بیاندازد.)
 
مارکسیسم ـ لنینیسم چیست؟
مگر حزب توده و سازمان چریک های فدایی و لیملام و دیمدام
جریانات مارکسیستی ـ لنینیستی بوده اند؟
ما فکر نمی کنیم که فدائیان و توده ای ها و حتی حزب ک. شوروی و چین و کوبا و ویتنام و غیره
کمترین خبری از مارکسیسم ـ لنینیسم داشته اند.
ما بخش مهمی از آثار سران حزب توده را تحلیل کرده ایم.
مثال:
مفهوم رد تئوری بقا
(پویان)
و
مفهوم مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک
(مسعود احمد زاده)
مگر جزو مفاهیم مارکسیستی ـ لنینیستی اند؟
این مفاهیم
عرفانی اند.
یعنی
ضد دیالک تیکی اند.
ایرئال و ایراسیونال (ضد واقعی و ضد عقلی) اند.
و
ضد مارکسیستی اند.

 

۳۳۷۱
نه.

هیچ چیزی از هیچ پدید نمی اید.

عدم موجود گردد این محال است.

وجود از روز اول لایزال است.

خلقت خرافه ای بیش نیست.

مولوی هم می دانست:

از جمادی مردم و نامی شدم
 

۳۳۷۲
 شرایط عینی نوینی که یورش نظامی روسیه به اوکراین به وجود آورده است؟
شرایط اوبژکتیو (عینی)
یعنی شرایط مستقل از سوبژکت.
بنابرین
شرایط عینی
را
پوتین و پالان
نمی توانند به وجود اورند.
ضمنا نظرات طبقاتی اند
و
نه
فردی و شخصی.
نظر لنین و آن و این
وجود ندارد.
نظر پرولتاریا و بورژوازی و اشراف فئودال و روحانی وجود دارد.
به
همین دلیل با مرگ لنین و آن و این
نظرات از بین نمی روند

 

۳۳۷۳
علم‌الهدی امام جمعه مشهد:
* باید با تمام توان از مردم افغان مهمان در ایران استقبال کنیم
* مردم ایران و افغانستان با یکدیگر اختلاط خونی دارند و از یک نژاد اند.
* در گذشته، بخش عمده‌ای از افغانستان جزو خراسان بزرگ بوده است و مردم افغانستان همشهری ما مردم مشهد محسوب می‌شوند.

 

۳۳۷۴
مهناز

دین چیست؟

دین

روح جامعه بی روح است.

جامعه بدون دین جنازه است و نه جامعه.

مرتد بهتر از متدین نیست.

مرتد

موجودی بی روح و بی شعور است.
 

۳۳۷۵
درنگی در تفاوت اسم با ایسم

آره.

ولی خلایق خیال می کنند که
نظرات
شخصی و فردی اند
و
حتی
ابلهانه
اعلام می دارند
که
به
اندازه سکنه کره زمین
نظر هست.

ضمنا اسم را نباید با ایسم عوضی گرفت.

مارکسیسم و لنینیسم
ربط تعیین کننده ای به مارکس و انگلس و لنین
ندارد.

خلایق خیال می کنند که اینها پیامبرند و حرف های شان وحی منزل اند.

مشد حسن مرتضوی
خرافاتی
را
چه بسا غلط ترجمه میکند
و
به نام لنین
به خورد خلایق می دهد.

خرافاتی از لنین جوان ار که هنوز مارکسیسم را نفهمیده بود.

حریف دیگری
هذیان های مارکس بیمار
را
ترجمه کرده و به خورد خلایق داده است

۳۳۷۶
اخلاق و افراد

اخلاق

چیزی فردی و شخصی نیست.

اخلاق

چیزی طبقاتی است.

اخلاق حسن و حسین وجود ندارد.

اخلاق اشراف برده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی و پرولتاریا وجود دارد
 

۳۳۷۷
نظم بین المللی تکقطبی در حال فروپاشی است.
پوتین

به پوتین بگویید که هیچ چیز هستی تک قطبی نیست.

از اتم تا اندام.

از ذرات تا کاینات

همه و همه ساختار دیالک تیکی دارند.
 

۳۳۷۸
خدا و دوبرابر دادنش
هرچی برام آرزو میکنی,امیدوارم خدا دوبرابرش را قسمتت کند.
خدا مثل اخوندها ست:

ستاننده است و نه دهنده.

خدا بسان اخوندها وعده دهنده است و نه دو برابر دهنده
 

۳۳۷۹
هر طبقه اجتماعی

حاوی خطوط طبقاتی کلی و عام یکسان است.

وجود جامعتی هر طبقه

به صورت شعور جامعتی آن انعکاس می یابد.

از شعور جامعتی افراد میتوان به وجود جامعتی انها پی برد و برعکس.

به همین دلیل

تحلیل دیالک تیکی مثلا اشعار ضمنا به معنی تحلیل دیالک تیکی جامعه و طبقات اجتماعی است.

 

۳۳۸۰
حتی کلمه ای از این تحلیل از ان ما نیست.

ازآن اکونوم های مشهور اروپا ست.

سطح توسعه اقتصادی روسیه همتراز با سطح توسعه اقتصادی اسپانیا ست.

با این تفاوت که جمعیت روسیه ۳ برابر جمعیت اسپانیا ست

۳۳۸۱
اسلام در صدر اسلام،

اسلام اشرافیت برده دار و روحانی (آل عبا) است

که

طبقه اجتماعی انقلابی است.

محتوای این آیه نه حجاب به عنوان سنگر ایده ئولوژیکی،

بلکه اندرز اخلاقی است و فاقد محتوای آنتی فمینیستی است.

اسلام فوندامنتالیسم اسلامی

ارتجاعی و ضد خلقی و ضد عقلی و تروریستی و انتی فمینیستی است

و

اسلام را و حجاب کذایی را آلت دست قرار داده است.

فوندامنتالیسم اصلا مذهبی نیست.

محتوای اجتماعی مذهب

خلقی است و نه ضد خلقی.
 

۳۳۸۲
دین یعنی جهالت و ان که خود را دیندار می پندارد جاهل تا ابدیت؟

 

دین

(تئولوژی)

فرمی از شعور است.

دین روح جامعه بی روح است.

فقط از موضع طبقه کارگر (مارکسیسم) میتوان دین را نقد کرد.

هر نقد دیگر از دین

خرافی تر از دین خواهد بود.

لامذهب باشعور تر از مذهبی نیست.

لامذهب فقط فاقد شعور مذهبی است و می تواند حتی بی شعور باشد.
 

۳۳۸۳
رقصِ مرگ.!
باید بامدادان را درودی گفت
باید خوشه بار کشتزار روشن خورشید را بوسید
باید شامگاهان را پیامی داد
باید نرمتاب نورس مهتاب را نوشید
باید ریشه های ماگنولیاها را نوازش داد
باید از بلور آب چون نیلوفران، روئید
باید با سرود نرم آب و باله های ماهیان پیوست
باید رد عبور آفتابان، هستی خود را بخارین کرد
تا از آسمان قلعه‌های سوخته بارید
تا با حرکت شیرابه در آوندهای بوته‌ای گمنام جاری گشت
تا پای لطیف و کوچک خرگوشها را با نم گلبرگها نازید
باید با هزاران موج دیگر رقص آغازید
باید با هزاران موج دیگر رقص آغازید
باید…
با هزاران موج
سعيد سلطانپور

اینها

همین ها

را

روی کار اورده اند.

محمدرضاشاه اینها را ارتجاع سرخ و همین ها را ارتجاع سیاه می نامید.

علمی تر از این نمی توان از ماهیت اینها و همین ها پرده برداشت.
فدائیان خلق و فدائیان اسلام

از

حوزه های عرعریه

آمده اند.

پویان آخوند بود که انشای کودکانه رد تئوری بقا را نوشته است و احمد زاده ها آخوند زاده بوده اند که جزوه کودکانه ترور هم استراتزی هم تاکتیک را سر همبندی کرده اند

۳۳۸۴
روسیه

مفهوم دقیقی نیست.

اولیگارشیسم روس

مفهوم دقیقی است.

نظام اجتماعی کشورهای سابقا سوسیالیستی را اولیگارشیسم می نامیم که ارتجاعی تر و خردستیزتر از امپریالیسم است.

ضمنا

از

موضعی ارتجاعی تر

ضد امپریایلستی است.

مثل فوندامنتالیسم شیعی و سنی است.

کثافت محض است.

۳۳۸۵
درنگی در اندیشه ای از رنه دکارت
نجات دهنده مرده است.
ما خودمان نجات دهنده خودمان هستیم.

منظور دکارت
از
منجی مرده
عیسی مسیح است که مصلوب شده است.

دکارت بیشک نمی داند که عیسی مسیح چه بوده است.

عیسی مسیح
نماینده ایده ئولوژیکی طبقه اجتماعی برده دار بوده است
اگرچه خود را نماینده توده برده جا زده است و توسط اجامر طبقه اجتماعی برده دار
مسمارکوب دار گشته است.

نجات دهنده (منجی)
در تمامی طول تاریخ
فقط
می تواند
سوبژکت تاریخ
باشد.

۱
نخستین سوبژکت تاریخ
اشرافیت برده دار و روحانی بوده است
که
نافی انقلابی کمون اولیه بوده است
و
گذار از جامعه بی طبقه به جامعه طبقاتی
را رهبری کرده است.

در خاورمیانه
حضرت محمد نماینده این طبقه برده دار بوده است.

الله
در
دین اسلم
معبود است
یعنی صاحب عبد و بنده است
و
بشریت
عبد و بنده.

۲
دومین سوبژکت تاریخ
اشرافیت فئودال و زوحانی بوده است
که
گذار از فرماسیون برده داری به فئودالی
را
رهبری کرده است.

۳
سومین سوبژکت تاریخ
بورژوازی بوده است
که
گذار از فرماسیون برده داری و فئودالی به سرمایه داری
را
رهبری کرده است.

رهبران بورژوازی
روبسپیر و کانت و فیشته و هگل و غیره بوده اند.

چهارمین سوبژکت تاریخ
طبقه کارگر
است
که
به نفی جامعه طبقاتی
به طور کلی
و
گذار گلوبال به سوسیالیسم و کمونیسم
را
رهبری می کند.

۳۳۸۶
درنگی در شناسه کمونیست ها

کمونیست
هرگز نمی گوید:
من کمونیستم.
حرف بر سر این است.

کمونیست
اهل هارت و پورت نیست.

عوامفریب
نمی تواند کمونیست باشد.

کمونیست
سگ سرسپرده حقیقت است و بس.

من فلانم
من بهمانم گفتن
کسب و کار فاشیست ها، آنارشیست ها، فوندامنتالیست ها ست:
من هابیلم.
عادولف شاملو.
نبرد من
عادولف هیتلر.
من تو دهن این دولت می زنم.
آیة الله خمینی


ادامه دارد.

مارکسیسم چیست؟ (۳)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Text „ICWF Science, scientist and Marx The code of creation or ormation transformation or change of anything is SCIENCE. or He who is for science by following, caring and practicing itia scientist. Karl Marx Marx was a communist and he has discovered the science of communism by discovering the code of capital and the code of society for change.“

 

میم حجری 

 

مارکس 

دانشمند

بود

و

کاشف علم کمونیسم

بود؟

 

 خدمت بزرگ دیگر مارکس و انگلس

بسط و تعمیم ماتریایلسم دیالک تیکی

به

عرصه شناخت

بوده است.

 

این بسط و تعمیم خلاق بر اساس نقد تئوری شناخت فلاسفه ماتریالیست و ایدئالیست پیشین

از

موضع جهان بینانه ماتریالیستی ـ دیالک تیکی ـ تاریخی

بوده است.

مسئله اساسی فلسفه

(معیار و محک تعیین جهان بینی)

اکنون

در

فرم های زیر طرح و حل می شود:

 

۱

در 

کل هستی:

آیا وجود (ماده) مقدم بر شعور (روح) است و یا برعکس؟

 

۲

در

کل جامعه بشری:

آیا وجود جامعتی مقدم بر شعور جامعتی است و یا برعکس؟

 

۳

در عرصه شناخت:

آیا جهان و مافیها قابل شناخت است و یا نه؟

مارکسیسم

اثبات می کند

که

وجود (ماده)، مقدم بر شعور (روح)

است.

وجود جامعتی، مقدم بر شعور جامعتی

است.

جهان و مافیها

قابل شناخت 

است.

 

بدین طریق

بطلان کلیه مکاتب معرفتی ـ نظری (مکاتب متعلق به تئوری شناخت)

از

اسکپتیسیسم 

(تردید گرایی، شکاکیت)

 تا

اگنوستیسیسم

(ندامگرایی، لاادریت) 

و

غیره

اثبات می شود

و

تئوری شناخت طراز نوینی

پا به صحنه می نهد

و

همه چیز هستی

به

چالش ماتریالیستی ـ دیالک تیکی

کشیده می شود

و

سدی از روشنگری در مقابل عوامفریبی برپا می شود.

 

دایرة المعارف روشنگری

تجلیگاه مارکسیسم در همه این زمینه ها ست.

دهها هزار بیت شعر

تحلیل شده است.

صدها هزار قصه و کلام قصار و اندرز و آیه و روایت و حدیث

به

چالش ماتریالیستی ـ دیالک تیکی

کشیده شده است.

بخش اعظم مفاهیم و مقولات و قوانین و مکاتب مهم مختلف فلسفی، سوسیولوژیکی، سیاسی و غیره

ترجمه و منتشر شده است و می شود.

 

می توان گفت

که

فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی

بر روی سه پایه زیر قرار گرفته است: 

۱

 ماتریالیسم دیالک تیکی

 

۲
 ماتریالیسم تاریخی

 

۳

تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی (ماتریالیستی)

 

ادامه دارد.

مارکسیسم چیست؟ (۲)

 Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Text „ICWF Science, scientist and Marx The code of creation or ormation transformation or change of anything is SCIENCE. or He who is for science by following, caring and practicing itia scientist. Karl Marx Marx was a communist and he has discovered the science of communism by discovering the code of capital and the code of society for change.“

 

میم حجری 

 

مارکس 

دانشمند

بود

و

کاشف علم کمونیسم

بود؟

 

 خدمت بزرگ دیگر مارکس و انگلس

بسط و تعمیم ماتریالیسم دیالک تیکی

به

جامعه بشری

و

تشکیل ماتریالیسم تاریخی 

بوده است.

 

موضوع ماتریالیسم دیالک تیکی

عام ترین قوانین و قانونمندی های کل هستی (طبیعت، جامعه و تفکر) 

است.

در حالیکه 

موضوع ماتریالیسم تاریخی

عام ترین قوانین و قانونمندی های جامعه بشری

اند.

 

این بدان معنی است

که
ماتریالیسم دیالک تیکی

غنی تر و کلی تر و عام تر

از

 ماتریالیسم تاریخی

است.

 

مفاهیم و مقولات ماتریالیسم تاریخی

خاص تر و محدودتر 

از

مفاهیم ماتریالیسم دیالک تیکی اند.

 

مثال:

دیالک تیک اساسی ماتریالیسم دیالک تیکی

دیالک تیک وجود و شعور 

(دیالک تیک ماده و روح)  

بوده است.

بسط و تعمیم این دیالک تیک بر جامعه بشری،

عبارت است

از

دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی.

 

این دیالک تیک یکی از عام ترین و کلی ترین دیالک تیک های جامعه بشری

است

و

نقش تعیین کننده در آن، از آن وجود جامعتی است. 

 

با

تدوین ماتریالیسم تاریخی 

ماتریالیسم طراز نوینی 

پا به عرصه هستی می نهد

که

به برکت آن،

علم الجامعه (جامعه شناسی) فلسفی مطلقا مدرنی

تشکیل می یابد.

 

بدین طریق

جامعه شناسی 

به

علمی از تبار علوم طبیعی و تجربی و ریاضی تبدیل می شود.

موضوع و مفاهیم این جامعه شناسی فلسفی

اما

قوانین و قانونمندی های کلی و عام جامعه بشری در همه انواع تاریخی اش

هستند.

 

مارکس و انگلس

را

می توان مؤسس جامعه شناسی طراز نوین محسوب داشت.

 

با

تدوین ماتریالیسم تاریخی 

فاتحه بلند بالایی بر همه انواع پیشین ماتریالیسم

خوانده می شود

که

همه از دم

منفعل و تماشاگر و پاسیو 

 بوده اند. 

 خواه

ماتریالیسم فرانسه

 

خواه

ماتریالیسم فویرباخ

و

خواه

ماتریالیسم علم الاشیایی

و

غیره.   

 

ادامه دارد.

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۶۷)

  [Mao Zedong] 

پروفسور دکتر  رولف ماکس

(۱۹۷۵)

برگردان

شین میم شین

 

 

فصل ششم

سیاست مائوئیستی جامعه

تحت فشار نقش تاریخی عینی طبقه کارگر

ادامه

 

 

۱۱۷

  •     در دوره پس از سال ۱۹۶۹ نیز رهبری مائوئیستی، سیاست تقسیم اقتصاد به دو بخش را در پیش می گیرد که در جهت توسعه دو سیستم اقتصادی در کشور است: 

 

الف

  •     بخش اول اقتصاد که تحت کنترل بیواسطه مرکزی است.

 

ب

  •     بخش دوم سیستم اقتصاد که تحت اداره محلی است.

 

۱۱۸

  •     به نظر گلبراس، تعداد کارگران در سیستم مرکزی اقتصاد، بر ۱۵ ـ ۱۸ میلیون نفر بالغ می شود.
  •     این تعداد کارگران، حاوی هسته طبقه کارگر چین، یعنی کارگران فنی و متخصص است که با صنایع بزرگ در رابطه اند.

 

۱۱۹

  •     این تعداد اما کمتر از تعداد عرضه شده است.
  •     چون این در حال حاضر تعداد نامعلومی از شاغلین را در بر می گیرد که برای مدتی در بخش تحت کنترل مرکز کار می کنند و به هسته طبقه کارگر تعلق ندارند.

 

۱۲۰

  •     تعداد کارگران در سیستم اقتصادی تحت اداره محلی به نظر گلبراس بر ۱۲ ـ ۱۵ میلیون نفر بالغ می شود.
  •     (و. گ. گیلبراس، «مسائل مربوط به توسعه طبقه کارگر در جمهوری خلق چین» در «طبقات و روابط طبقاتی در جمهوری خلق چین»،  ص ۱۰۸)

 

۱۲۱

  •     جنبه اجتماعی این طرح  مائوئیستی را سیاست مبتنی بر تخریب وحدت طبقه کارگر (چند تکه کردن طبقه کارگر) تشکیل می دهد که از دیر باز رایج بوده است.

 

۱۲۲

  •     در شرایط کار و زندگی کارگران در هر دو عرصه کماکان ناهمخوانی شدیدی وجود دارد.

 

۱۲۳

  •     از این رو، هنوز هم دره عمیقی میان  هسته کارگران چین و حواشی آن، به لحاظ سطح تأمین اجتماعی، سطح دستمزد، ساختار آموزش و تخصص یابی و با توجه به رابطه با نیروهای مولده وجود دارد.

 

۱۲۴

  •     سمتگیری مائوئیسم کنسرو کردن تصنعی گروهی از انسان ها ست که در روند صنعتی کردن جامعه تشکیل می یابند که گاهی در صنعت و گاهی در کشاورزی مشغول کارند.

 

۱۲۵

  •     بر متمایزیت عینی درونی موجود طبقه کارگر چین که نتیجه در جوار هم قرار داشتن فرم های سازمانی و تکنولوژیکی مختلف به مثابه نشاندهنده مراحل مختلف توسعه تولید است، غلبه صورت نمی گیرد، بلکه این متمایزیت عینی درونی در اثر سیاست  مائوئیستی، تقویت می شود.

 

۱۲۶

  •     بدین طریق روند تشکیل  طبقه کارگر به طور عینی کند می شود.

 

۱۲۷

  •     گذار ارگانیکی از فرم های گذار و مناطق حاشیه ای به هسته طبقه کارگر صورت نمی گیرد.
  •     در نتیجه، پروفیل اجتماعی طبقه کارگر بدتر می گردد.

 

۱۲۸

  •     در نتیجه این سیاست  مائوئیستی، فرم جدیدی از نابرابری اجتماعی تشکیل می یابد.
  •     فرم جدید از نابرابری اجتماعی در درون طبقه کارگر چین.

 

ادامه دارد.

زندگی مارکس و انگلس (۱۴۸)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

  

فصل دهم

بیلان انقلاب

ادامه 

 

 

۵

کمیته مرکزی حزب (اتحادیه کمونیست ها)

 با

 دو اطلاعیه،

در

ماه های مارس و ژوئن سال ۱۸۵۰

اعضای حزب

را

مورد خطاب قرار داد.

 

هر دو اطلاعیه

را

مارکس و انگلس

تدارک دیده بودند.

 

در اطلاعیه ماه مارس آمده بود:

«اتحادیه کمونیست ها

در

هر دو انقلاب در سال های ۱۸۴۸ و ۱۸۴۹

در

دو زمینه زیر

حق داشت:

 

۱

اولا

در

این زمینه

که

اعضایش

در همه جا

با

جدیت تمام

وارد جنبش شدند

و

در

مطبوعات،

در

سنگرها

و

در

میادین نبرد

در

صفوف مقدم طبقه پرولتاریای انقلابی

قرار گرفتند.

 

۲

ثانیا

صحت درک اتحادیه کمونیست ها از جنبش

آنسان که در اطلاعیه های کنگره و کمیته مرکزی از سال ۱۸۴۷ و در مانیفست حزب کمونیستی

تبیین یافته،

اثبات شد.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۷، ص ۲۴۴)

 

به عبارت دیگر،

کمونیسم علمی

از

اولین امتحان تاریخی اش

سربلند بیرون آمد.

 

اما

درس های حاصل از سال های طوفانی انقلاب

 برای طبقه کارگر

از چه قرار بوده اند؟

 

اولین درس حاصله از دید مارکس و انگلس

عبارت از این است

که

طبقه کارگر

می بایستی

«حتی الامکان سازمان یافته،

حتی االامکان با وحدت نظر

و

حتی الامکان مستقل

وارد صحنه شود.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۷، ص ۲۴۵)

 

ادامه دارد.

درنگی در تفاوت گرانی با گرانفروشی

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Text

میم حجری

 

این همان بود که سلطنت طلبان با وقاحت تمام ادعا می‌‌کنند در دادگاه خود گفته : " زمانی‌ که نخست وزیر شدم خود کار بیک پنج ریال بود و زمانی‌ هم که از این پست معاف شدم همان پنج ریال بود " ؟؟ قابل توجه آن است که تورم آن چنان در سال ۱۳۵۴ و بعد از آن بالا رفت که شخص " ملوکانه " با زبونی و فریبکاری تمام " مبارزه با گران فروشی " را یکی‌ از اصول به اصطلاح " انقلاب شاه و ملت " اعلام کردند .

 بین مردم اما هنوز قصه ثابت ماندن قیمت کبریت روایت می‌شود.

گری

 

 

نه.

 

ارز ایران

در 

زمان هویدا

ثابت بود

و

از 

دید همسایگان

مثلا

از

 دید سکنه ترکیه

حتی

رشک انگیز 

بود.

 

اینجا هم حرف از تورم نیست.

 

ما

 باید

 میان گرانی و گرانفروشی

تفاوت بگذاریم.

 

محتوای مفهومی این دو واژه

متفاوت است.

 

صحت اقتصادی ـ سیاسی این فراخوان هویدا

هم

در

همین تفاوت میان مفاهیم گرانی و گرانفروشی

است.

 

در ممالک امپریالیستی

جلوی گرانفروشی

توسط دستگاه دولتی

گرفته می شود.

 

قیمت ها

توسط دولت

تعیین می شوند

و

به فروشندگان

دیکته و تحمیل می شوند.

 

گرانی

اما

نتیجه تورم

 است.

 

یعنی

نتیجه کاهش ارزش ارز ملی

به دلیل بالاتر رفتن هزینه تولید و توزیع است.

 

پایان

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ح) حلاجی داتاها (۲) (بخش آخر)

 Das EVA-Prinzip wird von jedem datenverarbeitenden System angewandt.

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

 

۹

  •     ارتقای سطح مؤثریت حلاجی داتاها، خود با تمرکز ذخیره حلاجی داتاها در مرکز محاسبه و شناخت امکانات متنوع  حلاجی داتاها و استفاده معنامند از آنها در روند بازتولید جامعتی صورت می گیرد.

 

۱۰

  •      عرصه اصلی استفاده از حلاجی الکترونیکی داتاها در آینده از قرار زیر خواهد بود:

 

الف

  •      رهبری و پلان بندی اقتصاد ملی

 

ب

  •      شعبه های رهبری و پلان بندی اقتصاد ملی

 

پ

  •      کومبینات ها و کارخانه ها
  •     حلاجی الکترونیکی داتاها بنا بر تأکید در پلنوم هشتم حزب سوسیالیستی متحده آلمان (ای ای دی) از اهمیت هر چه بیشتر برای محاسبه، پلان بندی و بیلان برخوردار می گردد.

 

ت

  •      دادن سمت  و سو به روندهای تولیدی و حمل و نقل

 

ث

  •      سند بندی و اطلاعات برای اقتصاد و تکنیک (فن)

 

۱۱

  •     ضمنا باید توجه داشت که با حلاجی داتاها نمی توان معارفی را  کسب کرد که پیشاپیش در اطلاعات آغازین و در الگوریتم های حلاجی وجود نداشته اند.

 

۱۲

  •      حلاجی داتاها فقط از طریق پیوند دادن متنوع دانش ذخیره شده در داتاها با یکدیگر می تواند به غنای دانش منجر شود.

 

۱۳

  •      حلاجی داتاها اما نمی تواند جای کردوکار خلاق انسان ها را بگیرد.

 

(این نکته مرزبندی مارکسیستی ـ لنینیستی با طرز «تفکر» مکانیسیستی استالینیتسی است.

مترجم)

 

۱۴

  •     به همین دلیل، جنبه های زیر از اهمیت خارق العاده ای برخوردار می گردند: 

 

الف

  •      کیفیت داتاهای اولیه

 

ب

  •     انعکاس رئال (واقعی) داتاهای حلاجی شونده در روندهای رهبری

 

پ

  •     کیفیت عالی گردآوری داتاها و الگوریتم ها

 

ت

  •      حلاجی داتاها فقط بر این مبنا می تواند وسیله کمکی ئی برای تصمیمگیری های رهبری باشد و انسان ها را از کردوکار فکری روتین (عادی، تکراری) رهایی بخشد.

 

۱۵

  •      حلاجی داتاها تحت این شرایط اثرات دوربردی بر شرایط کاری و حیاتی و سطح تخصص یابی زحمتکشان اعمال می کند.

 

پایان

درنگی در انتقادات بند تنبانی

Ist möglicherweise ein Bild von 3 Personen

 

زلنسکی میگوید:

بایدن به اوکراین سفر کند تا از نسل کشی در اینجا مطلع شود.

عجب خواهشی 

از 

کسی

که

اعصاب خود را از دست داده به هوا دست می دهد،

در گفتگو ها با سران کشورها خواب میرود

و

با معذرت گوز خود را نمی تواند نگهدارد.

 

زلنسکی خود با استفاده روزمره مواد مخدره 

عقل خود را از دست داده و ملت اوکراین را بیچاره و آواره ساخت

و

حالا دست به التماس بی مفهوم وطفلانه می زند.

منبع خبرگزاری مهر

 

اولا

برای شما که مصرف مواد مخدر بد نیست.

امام های تان هروئینی و تریاکی اند.

 

بزرگ ترین مولد مواد مخدر شمایید، شمایید.

 

ثانیا

به چه دلیل

بسان پوتین

زلنسکی را به اعتیاد متهم می کنید؟

 

اگر عقل ندارید، 

که ننگ بزرگی نیست،

چشم که دارید.

کدام هروئینی و تریاکی

اندامی به ورزیدگی زلنسکی دارد؟

 

ثالثا

تاریخ شما

تاریخ مقاومت و مبارزه بر ضد دوست و دشمن است.

از اسکندر تا سوسیالیسم و امپریالیسم

 

رابعا

در مقابل ارتش بی شرم تجاوزگر

اگر مقاومت نباید کرد و یاری از این و آن نباید گرفت،

چه باید کرد؟

 

خامسا

بایدن چه کم از ملک صعود و سیدعلی و جنتی و مرکل و یلسین و غیره دارد؟

 

سادسا

بایدن ها و پوتین ها و نعلین ها که تصمیمگیر نیستند.

 

تصمیمگیر کیست؟

 

ادامه دارد.

 

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۰۸)

Bild

 

میم حجری

 

۳۳۱۶
کشورها که با هم دوست و یا دشمن نمی شوند.

شاعر.

خلق ها با هم دوست و یا دشمن می شوند
 

۳۳۱۷
تنها به غم ام تسکين بخشد غزلِ حافظ
آنجا که چه زيبا گفت:

"داد از غمِ تنهايی"
محسن دولتی


آره.
شعر حافظ
سرشته به افیون است.
تخدیر میکند و تسکین می بخشد.
دلیل افیون وارگی شعر حافظ چیست؟
چرا اشعار سعدی افیون واره نیستند؟


۳۳۱۸
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را؟
شهریار


ایراد این بیت شعر شهریار کجا ست؟

۳۳۱۹
این تصویر آیه ای از قران کریم
است:
صم بکم عمی فهم لایعقلون
(لال اند و کر اند و کور اند و خر اند)
 

۳۳۲۰
دل در اندیشهٔ آن زلف گره‌گیر افتاد
عاقلان مژده که دیوانه به زنجیر افتاد
خواجه هی منع من از باده‌پرستی تا کی
چه کند بنده که در پنجهٔ تقدیر افتاد
دامنش را ز پی شکوه گرفتم روزی
که زبان از سخن و نطق ز تقریر افتاد
گفتم از مسالهٔ عشق نویسم شرحی
هم ز کف نامه و هم خامه ز تحریر افتاد
دلبر آمد پی تعمیر دل ویرانم
لیکن آن وقت که این خانه ز تعمیر افتاد
نامی از جلوهٔ خورشید جهان‌آرا نیست
گوییا پرده از آن حسن جهان‌گیر افتاد
پری از شرم تو از چشم بشر پنهان شد
قمر از رشک تو از بام فلک زیر افتاد
دل ز گیسوی تو بگسست و به ابرو پیوست
کار زنجیری عشق تو به شمشیر افتاد
بس که بر نالهٔ دل گوش ندادی آخر
هم دل از ناله و هم ناله ز تاثیر افتاد
گفت زودت کشم آن شوخ فروغی و نکشت
تا چه کردم که چنین کار به تاخیر افتاد
فروغى بسطامى

 

۳۳۲۱
Wladimir Putin stellt sehr wichtige Fragen, aber wird es jemanden aus dem Westen geben, der ihm beantwortet:
1. Gibt es Sanktionen gegen Israel für die Ermordung und Zerstörung unschuldiger palästinensischer Frauen und Kinder?
2. Gibt es Sanktionen gegen Amerika, weil sie unschuldige Frauen und Kinder im Irak, Syrien, Afghanistan, Kuba, Vietnam getötet und sogar ihre Diamanten und Gold gestohlen haben?
3. Gab es Sanktionen gegen die USA und Frankreich für die Tötung von Muammar Gaddaf und die Zerstörung Libyens?
4. Wurde jemals ein Amerikaner oder Nato-Soldat bestraft, weil er unschuldige Frauen und Kinder aus allen genannten Ländern vergewaltigt und gefoltert hat?
5. Gibt es Sanktionen gegen Frankreich, weil es in mehreren afrikanischen Ländern Krisen und Unruhen verursacht hat? Das sind viele Kriegsverbrechen, für die Amerika und die Nato bestraft werden müssen.
Vielleicht ist es an der Zeit zu verstehen, dass die Nato, die USA und all ihre Verbündeten das gefährlichste Übel unserer Zeit sind, also müssen wir das Machtgleichgewicht in der Welt ändern und dafür sorgen, dass alle die gleichen Rechte haben und die Unterdrücker stoppen.

 

۳۳۲۲
تفاوت در افعالی است که به کار رفته اند:

تعقیب حریف در این سخن

یافتن او را پیش شرط قرار داده است.

حریف می داند که مورد تعقیب قرار گرفته است.

دنبال کسی گشتن

اما

مبتنی بر گم کردن کسی و یا تلاش برای پیدا کردن گمشده خویش

است.
 

۳۳۲۳
دموکراسی انتخاب بهترینهاست به باور اکثریت،
بنابر این جامعه ای طالب دموکراسی است که تولید و عرضه بهترینها بدون اتکا به طبیعت و مذهب و خدا برایش یک ضرورت باشد به همین خاطر توسعه صنعتی بستر و زایشگاه دموکراسیست،
برای اینکه آنچه تولید و عرضه می شود صرفاً محصول انسان است

دموکراسی
یک مفهوم فلسفی است
و تعریف علمی استاندارد دارد.

دموکراسی = توده سالاری = حکومت فقرا (ارسطو)

ما اگر روزی خودمان را حلق آویز کنیم
مقصر نجوای زنان است

۳۳۲۴
مهوش
و نگاه

نگاهم کن
سال ها ست که شعر عاشقانه نخوانده ام.
مهوش

این بدان معنی است
که
نگاه حریف برای مهوش
مثل شعر عاشقانه ای است.
یعنی حریف
پیشاپیش
عاشق مهوش

است.
ایراد این سخن

اما
وارونگی «رابطه» عاشق و معشوق در این سخن مهوش است.

معشوق
هرگز از عاشق التماس نگاه ندارد.

معشوق
اهل راز و ناز است.

فقط عاشق اهل نیاز است
و

معشوق

را

همه جا

و

در همه کس

می جوید تا نگاهش کند.

۳۳۲۵
چاه توده
با جنگ اوکراین
شکاف های جهانی عمیق تر شد!

نه.
برعکس.
وحدت امپریالیست ها مستحکم تر شد و کیسه های شان پر تر.
فروش چشمگیر تسلیحات جنگی و تکثیر تعداد اعضای ناتو و چپاول سفره زحمتکشان
افزایش یافت.
هر کار اولیگارشیسم روس و فوندامنتالیسم مرتجع عرب و عجم
به نفع ارتجاع جهانی بوده است.
مهمترین صادرات روسیه فساد است
همه احزاب محافظه کار و نئوفاشیستی
با حمایت مالی اولیگارشیسم انگل روس
روی کار می ایند.
در میان دوستان پوتین آدم شریفی یافت نمی شود.
صد رحمت به امپریالیسم


۳۳۲۶
نیچه

فیلسوف فاشیسم است

ای بی خبران.

لاطائلات نیچه در زمان عادولف جزو کتب درسی بوده اند


 ۳۳۲۷
لوکاشنکو غیر از مغز اندیشنده در کاسه سر

کم و کسری ندارد.
چماق متنفذ و متنفس است.

۳۳۲۸
با افغانی‌ها چه کنیم ..؟
کار ساده‌ای است .. در حداقل آن می‌توانید واژه افغانی را چون یک فحش بکار ببرید و در موقعیت‌های عصبی بگید هی افغانی شپشو گمشو کشور خودت .. یا کار هوشمندانه‌تری انجام بدهید: بعنوان کارگر ارزان‌قیمت از آن‌ها استفاده کنید .. بدون بیمه، بدون ایمنی، بدون قرارداد و بدون بهداشت .. این یعنی سود خالص .. یا می‌توانید مسبب تمام دزدی‌ها، بیماری‌ها، نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی بدانید .. کارهای جالب‌تر هم هست، مثلا چون کارگر و نیروهای نظامی یکبار مصرف ازش استفاده کرد یا وقتی ضعف و اعتبار بین‌المللی داشتید، برای کسب غرور ملی آن‌ها را بعنوان اسوه بدبختی عمومی ببینید و بر خود ببالید .. با افغانی‌ها چه‌ها که نمیشه کرد ..
الوار

 

۳۳۲۹
دوست داشتن کسی
دوست داشتن کسی و یا چیزی به معنی دوست داشتن خویشتن است و بس.

 

۳۳۳۰
سورج
طبقه ستمکشى که براى آموختن طرز استعمال اسلحه و بدست آوردن آن نکوشد فقط شايسته آن است که با وى همانند برده رفتار کنند.
" لنین "
بدون شک که جوهر مارکسیسم-لنینیسم مبارزه مسلحانه است ،
هر کی مبارزه مسلحانه را قبول ندارد ، مارکسیست - لنینیست نیست !
فراموش نکنید ما در جامعه طبقاتی زندگی میکنیم .

این مطلب سورج
خرافه است
 و
 فاقد ارزش علمی است.

 اولا
جوهر مارکسیسم ـ لنینیسم
جنگ مسلحانه نیست.
مارکسیسم ـ لنینیسم اصلا چیست؟
 ثانیا
هر حرف مارکس و انگلس و لنین که درست نیست.
آنها که پیغمبر نبوده اند تا حرف شان وحی منزل باشد.
آنها فرقی با ما نداشته اند.
خیلی از حرف های انها نادرست اند.
مارکسیسم ـ لنینیسم
مثل ریاضیات و فیزیک و شیمی
علم است
و
ربطی به مارکس و انگلس و لنین ندارد.
 ما دیری است که زندگی مارکس و انگلس را ترجمه و منتشر میکنیم.
حتی احدی نگاهی به انها نمی اندازد
تا با مارکس و انگلس و مارکسیسم آشنا شود.
همه در بدر به دنبال آیه و روایت و حدیث می گردند
اگر احیانا دنبال عکس نگردند.


۳۳۳۱
(ای دل جهان به کام تو شد شد نشد نشد)
دولت اگر غلام تو شد شد، نشد نشد

این دختر زمانه که هر دم به دامنی است
یک دم اگر به کام تو شد شد، نشد نشد

این سکه‌ی بزرگی و اقبال و سروری
یک روز هم به نام تو شد شد، نشد نشد

چون کار روزگار به تقدیر یا قضا است
تقدیر بر مرام تو شد شد، نشد نشد

روز ازل چو قسمت هر چیز کرده‌اند
عیشی اگر سهام تو شد شد، نشد نشد

چون باید عاقبت بنهی خانه را به غیر
آباده کاخ و بام تو شد شد، نشد نشد

زان می که تر کنند دماغی به روز غم
یک قطره گر به جام تو شد شد، نشد نشد

دامی به شاهراه مرادی بگستران
این صید اگر به دام تو شد شد، نشد نشد

یک دم غنیمت است بنوشان و می بنوش
صبح امید شام تو شد شد، نشد نشد

در درگه ملک چو غلامان بزی حکیم
بر حضرتش مقام تو شد شد، نشد نشد
روز ازل چو قسمت هر چیز کرده‌اند
عیشی اگر سهام تو شد شد، نشد نشد

این شعر مملو از ایرادات نظری است. ا
ميرزا علي نقي خان حکيم الممالک ا


۳۳۳۲
وین شکم  بی هنر پیچ پیچ
صبر ندارد که بسازد به هیچ
سعدی

شکم شناس نئی سعدیا خطا اینجا ست.
اولا
شکم
بی هنر نیست.
هیچ عضوی از اعضای اندام موجود زنده
بی هنر و هیچکاره نیست.
شکم کذایی کاره بیوشیمیایی غول آسایی است
که
از
مواد غذایی
چه ها که نمی سازد.

ثانیا
مهم ترین و حیاتی ـ مماتی ترین  دیالک تیک  در اندام هر موجود زنده
دیالک تیک جذب و دفع
است.
اگر این دیالک مختل شود،
موجود زنده
سلب حیات می شود.
مارکس علیه الرحمه
کار
را
جذب و دفع بشر با طبیعت
می داند.

مثال:
سنگ اهن
چیزی طبیعی است.
آهنگر
از سنگ آهن
آهن
می گیرد
(جذب)

از آهن گاو آهن می سازد
و
سنگ و خاک سنگ اهن را به طبیعت پس می دهد.
(دفع)



۳۳۳۳
ارسطو

به

طرز ستایش انگیز و حیرت انگیزی

مفاهیم دموکراسی و اولیگارشی را تعریف کرده است.

شرم مان باد اگر بدتر از ارسطو تعریف کنیم.
 

۳۳۳۴
‍ ماندن و رفتن
گویند قرنها قبل، مردی پیش از مرگ، تنها دخترش را به دست ساربانی می سپارد و از فرزندش میخواهد که دختر بودنش را از همه مخفی نگاه دارد. سالها از پی هم میگذرند. دخترک بزرگ میشود در حالیکه هیچکس از راز او خبرندارد.
ساربان او را با علاقه خاصی بزرگ می کند و سخت به وجودش انس میگیرد تا آنکه روزی راز دختر بر ساربان آشکار می شود. دختر سوار بر شتری میشود و برای همیشه او را ترک میکند. ساربان به دنبال او روانه میشود، در حالیکه دو تاری در بغل دارد و سازش را با آهنگ پاهای شترِ مینوازد. قدمهای شتر بر خاک بی حاصل صحرا فرو میروند و ساربان پنجه هایش را بر تارهای بی رمق سازش میکشد.
قطعه ای که اینک قرنهاست در نواحی خراسان و آنسوی مرزهای شرقی با نام
" اشترخَجو " با دوتار مینوازند که به معنای زنگِ شتر است. افسانه بی پناهی دختر، رنج ساربان و ناامیدیش، گامهای بیرحمانه شتر و غربت بیابان که همه بر زبان ساز جاری شده و بر قلب شنونده کوبیده میشود
پروین

قصه گردآفرید در شاهنامه هم همین محتوا دارد.

راز گردآفرید اما در نبرد افشا می شود.

زره اش به ضرب شمشیر دریده می شود و سینه هایش معلوم دشمن می شود.

دشمن با وقوف به راز او می گوید:

زنان شان چنینند ایرانیان، چگونه اند مردان و جنگاوران؟

کسی نبوده تا خمینی و خلخال و غفار و احمدی نجات را نشان دشمن دهد تا از وحشت پا به فرار بگذارد


۳۳۳۵
حزب کمونیست مرده است.

حزب کم و نیست مانده است.

آبرو می رود ای ابر سبکبار ببار

۳۳۳۶
قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون می‌شود.
مائو


مائو از مارکسیسم خبر نداشته است.

آثار مائو ارزش نظری و علمی ندارند.

او نمی داند که سیاست و مبارزه سیاسی چیست؟

مبارزه مسلحانه چیست؟

۳۳۳۷
شوپنهاور یکی از فلاسفه امپریالیسم بوده است.

نماینده نومیدی بوده است.

مثل صادق هدایت بوده است.

افکار او ارزش علمی ندارند
 

۳۳۳۸
فروغ و زمان

 

۳۳۳۹
منظور از قدرت اندیشه چیست؟

اصلا اندیشه چیست؟

مثالی بزنید.

اندیشه ای را نام ببرید.

بعد به این سؤال جواب بیابید که از کجا امده است.

۳۳۴۰
مربى بجاى ناجى در مثلث قربانى
براى رهايى از نقش ناجى در مثلث قربانى بايد، نقش مربى را بازى كنيم دیدگاه مربی دارای سه باور اساسی است:
1. من به توانايى ديگران ایمان دارم
2. من به روند پيدا كردن و يا كشف واقعيت توسط ديگران اعتماد دارم
3. من معتقدم که بايد قدرت را به دیگران واگذار کنم زیرا آن ها خواسته های خود را بهتر مى توانند پيدا کنند.
مربی به تسهیل فضایی کمک می کند که در آن افراد می توانند بینش پیدا کنند. با این باور، یک مربی به افراد اجازه می دهد تا فرایند یادگیری منحصر به خودشان را پيدا كنند.
یک مربی معتقد است که افراد به موقع راه حل ها را پیدا می کنند، مربى بجاى اين كه تلاش برای رفع مشكلات افراد بكند، منتظر می مانند و به آن ها اعتماد می کنند تا خودشان مشكلاتشان را پيدا و حل كنند.
مربی و ناجى با قربانی برخورد بسیار متفاوتی دارند. مربى برخلاف ناجى كه حرف مى زند و فرمان مى دهد، او گوش مى دهد و توصيه مى كند. مربی رویکردی را اتخاذ می کند که می پرسد "چگونه آن چه را که شما می خواهید، ایجاد مى کنید؟"
مربیان گوش می دهند ، آنها نقش حمایتی در این را روند دارند.
این کاملن برخلاف رویکرد ناجى با قربانی است ، خط مورد علاقه ناجى "من بهتر می دانم!" مى باشد و اغلب بدون اینکه از نيازمند پرسش كند مداخله می کند.
مربی راه حل ها را به قربانى تحمیل نمی کند. مربی می داند که شاید با کمی کمک به قربانى، او می تواند راه حل خود را پیدا کند.
مربی از کنترل کردن قربانى خودداری مى کند، زيرا باور دارد كه قربانى بهتر در یافتن راه حل مشارکت می کند.
مربى برای درک و فهمیدن آنچه که واقعاً در جریان است وقت مى گذارد و هنگامی که مشخص می شود چه اتفاقی باید بیفتد به قربانى کمک مى کند تا راه خود را برای پیشرفت پیدا کند.
وقتی قربانيان قدرت پیدا می کنند تا راه خود را در آینده کشف کنند - با قدرت و خلاقیت بیشتری مسير ها را تعيين و راه حل های نوآورانه خلق مى كنند. مربی مانند یک ماما است که به تولد کمک می کند. مربى هم چنان به پیشرفت انگیزه ها و تمایل به عمل را ایجاد می کند.

دازاين

ناجی که به معنی نجات دهنده نیست.

ناجی به معنی کسی است که نجاتش داده اند
 

۳۳۴۱
کشاورزی يک مزرعه بزرگ گندم داشت
زمين حاصلخيزي که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
هنگام برداشت محصول بود شبی از شبها روباهی وارد گنم مزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد
پيرمرد کينه روباه را به دل گرفت
بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد.
روباه شعله وردر مزرعه به اينطرف وآن طرف ميدويد وکشاورز بخت برگشته هم به دنبالش در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.
وقتي کينه به دل گرفته ودر پی انتقام هستيم بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت بهتر است ببخشيم وبگذريم

همین قضیه

در

کلیدر

با گربه ای تکرار می شود.

روی گربه نفت می ریزد آتش می زند و در مزرعه رها می کند.

کینه هم بسان مهر مقدس است.

ژان لافیت در آنها که زنده اند.

روباه نمی تواند مزرعه را لگد کند.
 

۳۳۴۲
افطار طالبان
عندرون از طعام خالی دار تا در ان نور معرفت بینی

 

۳۳۴۳
پوتین و سیزده بدرش

آره بابا.

پوتین با دار و دسته اش برای سیزده بدر رفته اوکراین.

عکسش هم منتشر شده.
لخت شده و داره ماهی می گیره.

تانک ها و توپ هایش هم جعلی اند.

فیک نیوزند.
امپریالیسم جعل شان کرده است تا آبروی کمونیست بزرگ جهان و همرزم رفیق ترامپ و رفیق برلسکونی و غیره
را
ببرد.

پوتین
کشته مرده داس و چکش است.
از پرچمش در سیزده بدرش معلوم است


۳۳۴۴
گاندی و بهشت
 

۳۳۴۵
درنگی در ناتو

خلایق بی خبر خدا و خرما
مرتب
به ابلیس واره سازی ناتو می پردازند
تا
پوتینیسم
را
به
آب زمزم بشویند
و تطهیر کنند.

ناتو چیست؟

ناتو که امپریالیسم نیست.

ناتو
ترکیبی از دول متفاوت است.

ناتو
هم
حاوی دول امپریالیستی است،
هم
حاوی دول اولبگاارشیستی است
و
هم
حاوی دول فوندامنتالیستی و فاشیستی است.

خود پوتین و حزبش
حاوی گرایشات عمیقا فاشیستی اند.

سرمشق پوتین
پینوچه
و
هیتلر
و
موسولینی اند.

پوتینیسم
آمیزه ای از اولیگارشیسم و فاشیسم و تزاریسم و تروریسم و فوندامنتالیسم است


۳۳۴۶
نظرات

شخصی نیستند.

طبقاتی اند.

نظر حسن و حسین وجود ندارد.

نظر اشراف فئودال و روحانی وجود دارد.

نظر بورژوازی وجود دارد.

نظر پرولتاریا وجود دارد
فکر چیست؟

مثال بزنید.

فکری را نام ببرید و نحوه تشکیلش را پیدا کنید

ادامه دارد.

درنگی در جهان بینی ها

Ist möglicherweise ein Bild von ‎1 Person und ‎Text „‎چنان باش که بتوانے به هرکس بگویے مثل من رفتار .کن 1724- 1804 1724 ایمانونل كانت فیلسوف ر روسی‎“‎‎

 

میم حجری

 

کانت

معلم اخلاق بورژوایی آغازین 

بوده است.

 

ایراد جهان بینانه کانت این است

که

او

نماینده ایدئآلیسم ذهنی

است.

 

به همین دلیل همه چیز را وارونه می بیند.

 

کانت

مثلا

در این اندرز

نمی داند 

که 

اخلاق چیزی طبقاتی است و نه دلبخواهی.

 

مثلا

اخلاق اشراف فئودال و روحانی

با

اخلاق رعیت و کارگر از زمین تا آسمان تفاوت دارد

و

دست خودشان هم نیست. 

 

اخلاق

بسان مذهب و هنر و غیره

یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه

است

و

تابع زیربنای اقتصادی

است.

 

تظاهر و تزویر و تقیه و ریا

از

سجایای اخلاقی فئودالی و روحانی اند.

 

در حالیکه رعایا و کارگران

اهل صداقت و شفافیت و صراحت اند.

 

پایان

مارکسیسم چیست؟ (۱)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Text „ICWF Science, scientist and Marx The code of creation or ormation transformation or change of anything is SCIENCE. or He who is for science by following, caring and practicing itia scientist. Karl Marx Marx was a communist and he has discovered the science of communism by discovering the code of capital and the code of society for change.“

 

میم حجری 

 

مارکس 

دانشمند

بود

و

کاشف علم کمونیسم

بود؟

 

علم

چیست؟

 

فرق و تفاوت و تضاد مارکسیسم با علم

چیست؟

 

برای تمیز علم از مارکسیسم

باید پرسید:

تفاوت مفهومی و موضوعی علم با مارکسیسم 

چیست؟

 

مثال:

شیمی 

علم

است.

 

مفاهیم شیمی

مثلا

اکسیداسیون و احیا

منحصر و محدود به اتم اند:

اکسیداسیون 

یعنی

از دست دادن الکترونی

 توسط اتم

 

احیا

یعنی

به دست آوردن الکترونی

توسط اتم.

 

 موضوع علم شیمی

اتم

است.

 

یعنی

یکی از جزئیات واقعیت عینی

است.

 

موضوع بیولوژی

سلول

است.

 

موضوع مارکسیسم

چیست

و

مفاهیم مارکسیسم

کدامند؟

 

مارکسیسم

نه

علم

بلکه

فلسفه

است.

 

تار و پود مارکسیسم

فلسفی

است

و

مارکس و انگلس

نه

عالم و دانشمند

بلکه

فیلسوفند.

 

موضوع مارکسیسم

کل هستی طبیعی و جامعتی و فکری

  است.

 

مفاهیم مارکسیسم

مثلا

ماده و روح

وجود و شعور

وجود جامعتی و شعور جامعتی اند.

 

اگر همه چیزهای واقعی و عینی هستی

تجرید شوند،

مفهوم ماده و یا وجود

تشکیل می یابد.

 

مفهوم ماده

عالی ترین و کلی ترین مفهوم فلسفی است.

یعنی

مقوله ای فلسفی

است.

 

چیزی در کل هستی

یافت نمی شود

که

مشمول مقوله ماده و یا وجود نباشد.

 

روح و یا شعور

هم

ضد دیالک تیکی ماده ویا وجود است.

 

اگر همه چیزهای فکری و ذهنی هستی

تجرید شوند،

مفهوم روح و یا شعور

تشکیل می یابد.

 

روح و شعور

هم

بسان ماده و وجود

عالی ترین و کلی ترین مفهوم فلسفی

است.

یعنی

مقوله ای فلسفی 

است.

 

یعنی

چیز غیر مادی در هستی یافت نمی شود

که

مشمول مقوله فلسفی روح و یا شعور نباشد.

 

بدون از آن خود کردن تعریف علمی استاندارد مفاهیم و مقولات فلسفی

اصلا

نمی توان اندیشید.

چه رسد به فهم و تفهیم افکار مارکس و انگلس و لنین و مارکسیسم ـ لنینیسم.

 

فلسفی بودن

برای احزاب طراز نوین طبقه کارگر

الزامی است.

 

در غیر این صورت

حزب به طویله تبدیل می شود.

 

کلاسیک های مارکسیسم

قبل از هر چیز

به

نقد ایدئالیسم عینی و ذهنی

و

به

اثبات ماتریالیسم

کمر برمی بندند.

 

بعد

به

نقد متد متافیزیکی

و

به

اثبات متد دیالک تیکی

مبادرت می ورزند.

 

نتیجه این کلنجار عرقریز

در دو عرصه تئوری و متد،

تدوین ماتریالیسم دیالک تیکی

است.

 

موضوع ماتریالیسم دیالک تیکی

کل هستی از ذرات تا کاینات

است

و

مفاهیم ماتریالیسم دیالک تیکی

شامل کل هستی اند. 

 

مثلا

مفاهیم ماده و روح و حرکت و سکون و کمیت و کیفیت و پیوست و گسست و غیره.

 

مراجعه کنید 

به 

زندگی مارکس و انگلس

 

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ح) حلاجی داتاها (۱)

 Das EVA-Prinzip wird von jedem datenverarbeitenden System angewandt.

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

۱

  •      حلاجی داتاها به گرد آوری، تدارک (جمعبندی و گروهبندی)، حلاجی (محاسبه)، وسعت بخشیدن و حفظ انبوه گروه خاصی از اطلاعلات اطلاق می شود که به مثابه علائم نمره ای و یا الفبایی (داتاها) در کلیه عرصه های کردوکار جامعتی پدید می آیند و برای رهبری و پلان بندی روندهای جامعتی لازم می آیند.

 

۲

  •     با مرتبط سازی مته متیکی (ریاضی) و منطقی داتاها، اطلاعات موجود بنا بر الگوریتم های پیشاپیش موجود به اطلاعات نتیجتی مبدل می شوند.   

 

۳

  •      این ترانسفورماسیون (استحاله) در مطابقت باسطح فنی ـ سازمانی به طرق زیر صورت می گیرد:

 

الف

  •     به طور مانوئل (دستی) با وسایل کمکی فنی ساده مثلا رشنر، ماشین محاسبه ای

 

ب

  •     با امکانات تستاتور ماشین محاسبه ای میز تحریر، ماشین انتقال و فکتورگیر.

 

پ

  •     با کارت های مشبک (سوراخ سوراخ)

 

ت

  •     با دستگاه حلاجی الکترونیکی

 

۴

  •     به ویژه استفاده از فن محاسبه مدرن مستلزم سازماندهی مؤثر جریان کار حلاجی داتاها ست.

 

۵

  •     به همین دلیل، مکانیزاسیون و اوتوماتیزاسیون روندهای  حلاجی داتاها مستلزم تدارک استفاده سازمانی هدفگرایی است.

 

۶

  •      حلاجی الکترونیکی داتاها و استفاده از آن در روند بازتولید جامعتی بالضروره از خصلت جامعتی روزافزون نیروهای مولده حاصل می آید.

 

۷

  •     وظیفه حلاجی داتاها در اقتصاد عبارت است از گذاشتن اطلاعات لازم در اختیار ارگان های رهبری که مسئول هدایت، پلان بندی و اجرای روند بازتولید جامعتی اند.

 

۸

  •     با راسیونالیزاسیون سوسیالیستی نیز حلاجی داتاها به پیش شرط لازم برای ارتقای کیفیت و درجه مؤثریت کردوکار رهبری مبدل می شود.

 

ادامه دارد.

زنده باد کشف و افشای حقیقت به عوض تداوم خریت

Ist möglicherweise ein Bild von ‎Denkmal und ‎Text „‎بزرگ کشتار Episode Episode20 20‎“‎‎

 

میم حجری

 

برای ما تعیین تکلیف نکن.

 

اگر کشتار بیش از یک میلیون نفر از دهقانان اوکراینی

توسط جانیان استالینیستی

دروغ است،

اثبات کن.

 

اگر حقیقت دارد

انتقاد کن.

 

جنایت که حتما نباید

جمکرانیستی باشد.

 

گاهی

خلایق را هزار هزار شقه شقه می کنند و در خاوران ها می اندازند

و

گه

گندم و غلات مردم

 را 

کره خرانه

تا آخرین دانه می گیرند

آن سان که برای کشت و زرع

حتی

چیزی باقی نمی ماند

چه رسد به قوت لایموت.

 

در نتیجه چنین خریت استالینیستی

تولید کشاورزی مختل می شود

و

میلیون ها تن از توده مولد

از گرسنگی می میرند.

 

اگر خریت ها و خطاهای خطیر خران و جنایتکاران ماضی

به چالش علمی و انقلابی کشیده نشوند،

تکرار می شوند.

 

زنده باد کشف و افشای حقیقت

به

عوض تداوم خریت


پایان

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۰۷) (قسمت دوم)

Bild

 

میم حجری

۳۲۷۱

من نه آنچه را که نویسنده کتاب گفته بود بل آنچه را که خودم می خواستم بگویم می خواندم،- واژه هایی را می خواندم که اندیشه کودکانه خودم شکسته بسته می کوشید تا هجی کند. کتاب را هرگز کسی نمی خواند. در خلال کتابها ما خود را می خوانیم، خواه برای کشف و خواه برای بررسی خود. و آنان که دید عینی تری دارند بیشتر دچار پندارند. بزرگترین کتاب آن نیست که پیامش بسان تلگرامی روی نوار کاغذ، در مغز نقش می بندد، بل آنکه ضربه جانبخش وی زندگی های دیگری را بیدار کند و آتش خود را که از همه گون درخت مایه می گیرد از یکی به دیگری سرایت دهد و، پس از آنکه آتش سوزی درگرفت، از جنگلی به جنگل دیگر خیز بردارد
رومن رولان سفر دورنی

 

۳۲۷۲
خودتان بیندیشید و برداشت های خود را تئوریزه کنید.

ایده ئولوژی چیست؟

 

۳۲۷۳
نه.

مذهب به مثابه ایده ئولوژی

توسط طبقات اجتماعی مختلف

مورد تفسیر طبقاتی مختلف قرار می گیرد.

مارکسیسم

ایده ئولوژی پرولتاریای صنعتی است.

پرولتاریا اما اگر به هر دلیلی مسموم شود

میتواند ایده ئولوژی دشمنان طبقاتی خود را از ان خود کند
 

۳۲۷۴
مذهب و بیل موری
جنگ ها داداش

طبقاتی اند و نه اعتقادی
 

۳۲۷۵
آره.

مارکس و رفیقش انگلس و دیگر یارانش

شعور طبقاتی پرولتری را تدوین کرده اند و به میان توده پرولتاریا برده اند.

آگاهی

معنی دیگری دارد.

آگاهی ضد دیالک تیکی خودپویی است.

۳۲۷۶
آدم شناسی تخصص نمیخواد شما ببین طرف به چه موزیکی و لباسی علاقه داره

.چه ورزشی انتخاب میکنه و یا چه طور در مورد تیترهای وایرال شده صحبت میکنه راحت میتونی بفهمی سطح شخصیت و زندگی طرفو .
حریر خیال

صحبت از آدمیت است و یا علایق و سلایق و عادات و شخصیت؟

 

۳۲۷۷
کسی که مذهبی نباشد و مارکسیست نباشد،

بی شعور است.

۳۲۷۸
شما معنی مفاهیمی را که بر زبان می رانید نمی دانید.

مثلا سرمایه داری چیست؟

حاکمیت چیست؟
 

۳۲۷۹
از حزب چپ خارج شدم
حریف

هماندیشی که وجود ندارد.

یا خارج می شوند و یا اخراج.

وای اگر از پی امروز بود فردایی

۳۲۸۰
من یک سوال دارم :
فرض کنیم امریکا جزایر ایرانی را اشغال کند و ایران در گیر با امریکا شود،
طبق تئوری شما چون امپریالیسم مترقی تر از فوندامنتالیسم است ، در این صورت حزب مثلا توده ایران باید جانب امپریالیسم رابگیرد ؟ موضع بی طرفی بگیرد ؟ اینجاست تئوری های شما در محک عینی قادر به موضع گیری نیست . چون پدیدهای مستقل از ما در شرف انجام است و بخشی از سرزمین در اشغال قرار گرفته است ،
حزب کمونیست روسیه نیز در توازن قوای موجود موضع میهن پرستانه اتخاذ میکند و این همسویی مثلا با پوتین دلیل بر اتحاد طبقاتی نیست ، شما مسایل را کاملا انتزاعی بحث میکنید .
شهروز

 

۳۲۸۱
منهم همین نظر را دارم

اصلا طراحان گلوبالیستها جهانی کردن جهان طوری با خبرگی مسائل پیش بینی شده را طراحی کردند که که هر پدیده مستقلی در برابر پدیده مستقل دیگر قرار می‌گیرد و صاحب نظران را دچار پارادوکس می‌کند. بطور مثال اصلا امپریالیست خود فوندامنتالیسم را در کشور ها بوجود آورده یعنی مشخصا به انها بال وپر تجهیزات نظامی می‌دهد وبعد آنها را در شوک اقتصادی قرار می‌دهد بنابراین فقط باید با درنگ در مشاهدات عینی و هدف امپریالیزم در این مقطع که اشغال سرزمینهاست موضوع گیری کرد
تابنده

 

۳۲۸۲
این جنگ مثل جنگ های جهانی اول و دوم

بین دو ارتجاع یعنی بین اولیگارشیسم و امپریالیسم است

و

سکنه اوکراین

جنگ وکالتی به عهده دارد.

این جنگ هم بر ضد توده زحمتکش جهان در اقصا نقاط جهان است.
 

۳۲۸۳
عیسی و عشق

 

۳۲۸۴
تو معنی توهین را هم نمی دانی.

صد سال است که دوست مجازی مایی

ولی حتی سطری از مطالب ما را نخوانده ای.
 

۳۲۸۵
چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است.

حزب توده باید احیا شود.

چاره دیگری وجود ندارد
 

۳۲۸۶
 لاوروف اعلام کرد:
عملیات نظامی روسیه در اوکراین باید
 «پایان بخش سلطه کامل آمریکا گردد»
 
 راشا تودی

ترجمه رضا نافعی
هدف از عملیات نظامی ویژه روسیه در اوکراین پایان دادن به تلاش افسارگسیخته برای تسلط ایالات متحده و سایر کشورهای غربی است.  این نظر را سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در مصاحبه ای اعلام کرد. سرگئی لاوروف، دیپلمات ارشد روسیه در مصاحبه با شبکه تلویزیونی روسیا 24 اعلام کرد که اهداف روسیه در اوکراین بر آمریکا و متحدانش نیز تأثیر می گذارد.    به ویژه، این عملیات نظامی خاص برای پایان دادن به تلاش بی  پروای ایالات متحده برای تسلط کامل بر جهان طراحی شده است .  اظهارات او دقیقا چنین است:
«هدف عملیات نظامی ویژه ما پایان دادن به گسترش بی پروا و تعقیب بی پروای سلطه یابی  کامل ایالات متحده و بقیه جهان غرب بر عرصه بین المللی است».
لاوروف تاکید کرد که مبنای چنین رفتاری از سوی واشنگتن، نقض آشکار قوانین بین‌المللی است، در حالی که قواعد چنین سیستمی نامشخص است و توسط کاخ سفید و وزارت امور خارجه به‌طور موقت تدوین شده است.
«در کوزوو، می توان استقلال   آن را بدون رفراندوم به رسمیت شاخت، اما در کریمه، نتیجه یک همه پرسی را که توسط صدها نماینده عینی کشورهای خارجی، و مردم کشورهای خارجی مشاهده شده است، نمی توان آن را برسمیت شناخت. امریکائی ها، در عراق، 10000 کیلومتر دورتر از … آمریکا تهدیدی دیدند برای امنیت خود ، عراق را بمباران کردند، تهدیدی (هم) نیافتند( ولی) حتی عذرخواهی هم نکردند.»
وزیر خارجه روسیه در عین حال خاطرنشان کرد که نگرش آمریکا و متحدانش نسبت به روسیه تغییر کرده است. لاوروف تصریح کرد که اوکرائین فقط تعیین کننده این سیاست نیست، بلکه واقعیت این است که اوکراین تبدیل شده است به سکوی پرشی برای سرکوب نهایی روسیه.
این یک تغییرجهت دادن بسیار جدی در سیاستی است که اتحادیه اروپا و به طور کلی غرب به رهبری ایالات متحده پس از آغاز عملیات نظامی ویژه ما شروع به دنبال کردن آن کردند، سیاستی که از برخی جهات حاکی از تلخکامی و حتی باز تاباننده خشمناکی است .»
با این وصف ، لاوروف بار دیگر تاکید کرد که روسیه «با تاریخ و سنت هایش» هرگز نقش تابع  نخواهد داشت. او اضافه کرد: ما فقط می‌توانیم در شرایط تساوی تفکیک ناپذیر امنیت عضو جامعه بین‌المللی باشیم».

 

۳۲۸۷
همانطور که عطر ربطی به عطار ندارد

تربچه های پوک هم ربطی به غرب ندارند.

فاشیسم هم چپ است.
 

۳۲۸۸
عجب بدبختی است.

مارکس دیالک تیک هگل را وارونه کرده است.

به قول خودش روی پاهایش قرار داده است.

وارونه کردن دیالک تیک به چه معنی است؟

ضمنا شعور به چه معنی است؟

از کجا امده است؟
 

۳۲۸۹
اولا ما این شعر را صد سال قبل تحلیل کرده ایم و اجنه خوانده اند و کیف جن کرده اند.

ثانیا اسم ما مستعار نیست.

پطر اسم ارمنی است

سوسو یعنی نور ناچیز.

کشته شدن زیر شکنجه

نشانه نادانی است.

نوعی شکست است.

فخر انگیز نیست.

 

۳۲۹۰
 نه.

نظرات و معیارها

فردی و شخصی نیستند.

طبقاتی اند.

زنده ماندن و عمر طولانی تر از ارتجاع داشتن

معیار پرولتری است.

برتولت برشت

در قصه های آقای کاف قصه ای تحت عنوان زیر دارد:

با زور و یا قلدر چه باید کرد؟

او همین موضع پرولتری را نمایندگی میکند.

ستایشگران مرگ

نیهلیست ها و فاشیست ها و فوندامنتالیست ها هستند
 

۳۲۹۱
 اوکراین از دید لنین
ایرلند و اوکراین
سخنرانی لنین، در زوریخ، اکتبر ۱۹۱۴
«آنچه ایرلند برای انگلیس بود،
 تبدیل به اوکراین برای روسیه
 شده است:

به شدت استثمار شده
و
در ازایش
هیچ چیز دریافت نمی کند.

 بنابراین،
منافع پرولتاریای جهانی  بالاعم
 و پرولتاریای روسیه  بالاخص
 ایجاب می کند
 که
 اوکراین استقلال ملی خود را دوباره به دست آورد.

 زیرا تنها چنین استقلالی
 امکان رشد سطح فرهنگ مورد نیاز پرولتاریا را
فراهم می کند.

 متأسفانه برخی از رفقای ما
 میهن پرستان امپراتوری روسیه
 شده اند.

 ما
مسکوئی ها به بردگی گرفته شده ایم،
نه فقط به این دلیل که اجازه می دهیم تحت ستم قرار بگیریم،
بلکه به این دلیل که انفعال ما به دیگران نیز اجازه می دهد که تحت ستم قرار گیرند،
امری که به نفع ما نیست.»

۳۲۹۲
درتابستان سال ۱۹۱۹، در بحبوحه ی جنگ داخلی پس از انقلاب اکتبر، آنتون دنیکین، ژنرال «روس های سفید»، به «روسیه ی صغیر» (یعنی اوکراین) لشکر کشی کرد و با تصرف بخش اعظمی از کشور، یک حکومت مرکزی اضطراری برقرار ساخت.
به نظر می رسید که قدرت شوراهای کارگران، سربازان و دهقانان در «جمهوری خلق اوکراین» درحال فروپاشی است. ضد-انقلاب دنیکین، با اسطوره ی احیای امپراطوری روسیه ی بزرگ، و ناسیونالیسمی افراطی به سرکوب شدید و پوگروم علیه یهودیان متوسل شد. مقصد نهایی او پس از تجدید قوا، لشکرکشی به پترزبورگ و سرنگونی بلشویک ها بود.
ژنرال دنیکین یکی از محبوب ترین رجل های تاریخ روسیه برای ولادمیر پوتین است. تصویر زیر: پوتین و کیریل (اسقف اعظم کلیسای ارتدکس روسیه) بر مزار احیا شده ی ژنرال دونیکن.
پوتین و ژنرال دنیکن

 

۳۲۹۳
زن و زیبایی
مگر همین اندیشه نیست؟

اندیشه اصلا چیست؟
 

۳۲۹۴
ما باید بین انقلابی و عنقلابی و عنگلابی تفاوت قائل شویم.

شاملو جد اندر جد فاشیست بوده است و سطر سطر اشعارش نیچه ئیستی اند.

ما دهها شعر از او را تحلیل و منتشر کرده ایم.

قهرمان سازی از مرده ها کسب و کار فاشیست ها و نیهلیست ها و فوندامنتالیست ها ست.

زنده باد زندگی.
 

۳۲۹۵
اینشتین و تغییر
برای درک منظور اینشتین باید با مارکسیسم آشنا شد.
 

۳۲۹۶
لنین:

کادت ها و مساله اوکراین
مدتهاست که در مطبوعات و از تریبون دوما (مثلاً در سخنرانی پتروفسکی سوسیال دمکرات[۱]) به بی شرمی مطلق، خصلت ارتجاعی و گستاخی اظهارات برخی کادت های با نفوذ (به ریاست آقای استرووه) در مورد مسئله اوکراین اشاره شده است.
چند روز پیش در رخ [۲]، ارگان رسمی حزب مشروطه-دمکراتیک، آقای میخائیل موگیلیانسکی، توسط یکی از همکاران همیشگی آن، به مقاله ای برخوردیم که نباید نادیده گرفته شود.
این مقاله یک پرگویی واقعا شوونیستی درباره ی اوکراینی ها برای "تجزیه طلبی" است. «ماجراجویی بی پروا»، «هذیان سیاسی»، «ماجراجویی سیاسی» - برخی از عباراتی است که مقاله آقای میخائیل موگیلیانسکی، یکی از مبلغان خالص ترین آب های «نوویه ورمیا» [زمانه نو] را که زیر ردای «دموکراسی» پنهان شده، پر می کند! با این حال، حزب مشروطه-«دمکرات» وقیحانه برای این مقاله پوشش می تراشد، آن را با همدردی منتشر می کند و با سکوت خود چنین شوونیسم برهنه ای را تأیید می کند.
خود آقای میخائیل موگیلیانسکی اشاره می‌کند که در کنگره دانشجویی سراسری اوکراین در لووف، برخی از سوسیال دمکرات‌های اوکراینی، مهاجران اوکراینی از روسیه، نیز علیه شعار استقلال سیاسی اوکراین صحبت کردند. آنها علیه سوسیال دمکرات دونتسف صحبت کردند، که قطعنامه "اوکراین مستقل" را پیشنهاد کرده بود که در کنگره با اکثریت همه حاضران منهای دو نفر به تصویب رسید.
بنابراین اینکه همه ی سوسیال دمکراتها با دونتسف موافق هستند مورد بحث نیست. اما سوسیال دموکرات ها دونتسف را به چالش کشیده، استدلال های خود را مطرح کردند، و موضوع را از همان تریبون مورد بحث قرار دادند و تلاش کردند همان مخاطبان را متقاعد کنند.
وفتی آقای میخائیل موگیلیانسکی کنایه‌های زمخت خود را که از واژگان «صدها سیاه» [۳] برگرفته شده بود، علیه دونتسف و کل کنگره دانشجویان اوکراینی نثار کرد، تمام شان سیاسی ابتدایی خود را از دست داد چون به خوبی می‌دانست که رد این دیدگاه‌ها در رخ توسط مخالفانش ممکن نیست، چراکه آنها نمی توانستند از همان تریبون و با همان قاطعیت، آشکار و آزادانه با مخاطبان روسی صحبت کنند.
کادت های ما، دموکرات های رقت انگیزی هستند! و کسانی که بدون اعتراض شدید، این برخوردهای کادت‌ها را تحمل می‌کنند، نیز دمکرات‌های رقت‌انگیزی هستند. مارکسیست ها هرگز اجازه نخواهند داد که شعارهای ناسیونالیستی، چه روس بزرگ، لهستانی، یهودی، اوکراینی یا غیره آنها را منحرف کنند. مارکسیست‌ها هرگز فراموش نمی کنند که وظیفه اولیه هر دموکراتی مبارزه با هرگونه آزار و اذیت هر ملتی زیر لوای «تجزیه‌طلبی»است؛ آنها وظیفه مبارزه برای به رسمیت شناختن برابری کامل و نامشروط ملت‌ها و حق تعیین سرنوشت آنها را فراموش نمی‌کنند.
ممکن است دیدگاه‌ها در مورد اینکه از دیدگاه پرولتاریا این خودمختاری باید در هر مورد جداگانه چگونه باشد، متفاوت باشد. می توان و باید با سوسیال ناسیونالیست های نوع دونتسف مشاجره کرد، اما مواخذه کردن های بی اساس برای «تجزیه طلبی»، آزار و اذیت مردمی که قادر به دفاع از خود نیستند، حد و مرز بی شرمی از سوی کادت های ماست.
[۱] پتروفسکی نماینده ی بلشویک ها در دوما بود که سخنرانی او را لنین به قلم کشیده بود.
[۲] رخ، به معنی «سخن» نام روزنامه ی حزب مشروطه خواه دموکرات روسیه.
[۳] «صدها سیاه» نام یک حرکت ناسیونالیستی به غایت افراطی و سلطنت طلب بود.
منبع: مجموعه آثار لنین، جلد ۱۹، منتشره در پراودا روبوچایا، ۱۶ ژوئیه ۱۹۱۳

 

۳۲۹۷
ماشاءالله شاشیدم توی اسلام و قرآن کریم و خوداوندی مهربان
احمدشاه

احمدشاه
حجاب ربطی به اسلام ندارد.

حجاب
 یکی ازعلائم ایده ئولوژیکی فوندامنتالیسم است.

حجاب
زن و نر هم ندارد.

 نران طرفدار  فوندامنتالیسم هم حجاب دارند:
 عبا و عمامه و ریش و پشم و غیره.

 فوندامنتالیسم
 جریانی ضد مذهبی است.

 فوندامنتالیسم
مذهب را آلت دستی برای عوامفریبی قرار داده است.

۳۲۹۸
مسیحیت و دوست داشتن
شوخی نکن.

پوتین و پالا ن
 را
حتی
 پاپ تو
نفرین می کند
که
 کشور همسایه را به خرابات شام تبدیل کرده اند و ۷ میلیون زن و کودک و پیر و جوان را آواره ساخته اند.

 

۳۲۹۹
مى رفت و به كبر و ناز مى گفت:
«بى ما چه كنى؟»
 به لابه گفتم:
«بنشينم و صبر پيشه گيرم
دنباله كار خويش گيرم.»
سعدى

در این شعر سعدی
مفهوم عشق در ایده ئولوژی نظامات برده داری و فئودالی
تبیین می یابد:
عاشق
موجودی ذلیل و زباله است و به تحمل هر ذلتی حاضر است.
عاشق
در ایده ئولوژی فئودالی
شباهت غریبی به سگی دارد
که معتاد بوی کسی می شود و چاره ای جز له له زدن پشت سر او ندارد.

مشخصه مهم معشوق
در ایده ئولوژی برده داری و فئودالی
عشوه فروشی، بی رحمی، سنگیندلی، قساوت و حتی سادیسم (عاشق آزاری، لذت از زجر همنوع) است.
«رابطه» عاشق با معشوق
در ایده ئولوژی برده داری و  فئودالی
به
رابطه جلاد و محکوم به اعدام
به
 رابطه شکنجه گر و قربانی
شباهت پیدا می کند.

عشق در ایده ئولوژی برده داری و  فئودالی
انعکاس «رابطه» برده با برده دار، رعیت با ارباب فئودال است.
به همین دلیل مورد تجلیل اغراق امیز قرار می گیرد.
هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

عشق توده به اعضای طبقات حاکمه
حتی
در آیینه آسمان منعکس می شود
و
 به صورت عشق بنده به خدا (عشق الهی) و انبیاء و ائمه و خوانین و سلاطین
در می آید.
 کربلا
قتلگاه عشاق.

۳۳۰۰
کلاس چهارم یه معلم داشتیم بنام خانم مهربان که بداخلاق وتلخ بود.گفت بازباران روبخون،جوری حفظ بودم که هنوزبلدم.داشتم میخوندم که نگاهم به نگاهش افتاد، چنان اخم آلود نگاه میکرد که همه چی یادم رفت. گفت شما ها خر و گاوید که میاید مدرسه.
تلی

می گفتید:
حق با تو ست.
مدارس جمکران
طویله اند و نه مدرسه.
خودت هم طویله بانی و نه معلم

۳۳۰۱
چرا برنمیگردیم به غار نشینی و شکار حیوانات بد نیست خیلی
ملک جهان

برگشته ایم.
فقط تو را جا گذاشته ایم.
اگر بودی می دیدی
که
پوتین و پالان
در عرض ۴۰ روز
همان بلا
را
بر سر اوکراین
آورده اند
که
چارق و نعلین
در عرض ۴۰ سال
بر سر ایران آورده اند.

 

۳۳۰۲
از طوطی وشی تا خود اندیشی

مغز فقط می تواند گچ بگیرد و نه فکر.

در این صورت
 مغز
 مغزیت خود را از دست می دهد.

یعنی سلب فونکسیونالیته (کارکردیت) می شود.

 فونکسیون مغز
 تفکر است.

 روشنفکران وطنی
 طوطی وش اند و نه خوداندیش

۳۳۰۳
نه.

هر چیز و هر کس قابل احترام نیست.

کسی که بمب در مساجد و اماکن عمومی منفجر میکند و همنوعان خود را لت و پار میکند

اصلا آدم نیست و اعتقاداتش اصلا ارزش علمی ندارند که کسی مورد احترام قرار دهد

۳۳۰۴
نه.

پیش شرط خودشناسی

جامعه شناسی و همنوع شناسی و طبیعت شناسی است.

زادگاه اندیشه و اندیشیدن کار و تجربه است.

۳۳۰۵
چه گوارا
 آدم خوبی بود
ولی از الفبای مارکسیسم
حتی
 خبر نداشت.
کفه  شور او در ترازوی دیالک تیکی شور و شعور
سنگین تر از کفه شعور او بود.

البته
 در روزهای اخر عمرش
در بولیوی
شروع به خواندن مطالبی از مارکس کرده بود.
در یاد داشت هایش هست.
 حماقت و ساده لوحی ثانوی اند.
 شعور جامعتی
 تابع وجود جامعتی
 است.
مربی و معلم و مدرس جامعه
طبقات حاکمه اند.
هم
معلمین
 مأمورین طبقات حاکمه اند
 و
هم
 کتب درسی
 توسط ایده ئولوگ های طبقات حاکمه تحریر می یابند
و
هم
روشنفکران هر جامعه
مثلا
شعرا، نویسندگان، هنرمندان، وعاظ، سخنرانان، سیاستمداران و فلاسفه و علما
بیش یا کم
نوکر طبقات حاکمه
 و
 مبلغ ایده ئولوزی طبقات حاکمه اند.

۳۳۰۶
از کتاب مبارزه مسلحانه و اپورتونیستها
"برای آن که بهتر بتوانیم ماهیت اپورتونیسمی را که امروز نهضت کمونیستی ما در وجود منتقدین از تئوری مبارزه مسلحانه با آن دست به گریبان است بشناسیم، بهتر است کار خود را از آخر شروع کنیم و ضمن شناختن ترکیب امروزی این منتقدین اسلاف آن ها را بشناسیم و تباری را که این اپورتونیست ها سعی می کنند از مردم پنهان کنند، افشا کنیم. { در این کتاب با فاکت های لازم نشان داده شده که اسلاف همه این منتقدین حزب توده می باشد}
" سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر" در میان منتقدین از تئوری مبارزه مسلحانه برای خود حق ویژه ای قائل است. این سازمان نوشت:
" سازمان پیکار" نه تنها به " سؤ انحرافات" ناشی از " مشی چریکی" در"عمل" پی برده، بلکه توانسته است به نوع جدیدی از مارکسیسم- لنینیسم دست یابد که گویا هم دوای درد انحرافات گذشته و هم راه گشای آینده است و این مارکسیسم- لنینیسم با "مشی توده ای" است و به این ترتیب اعضا " سازمان پیکار" دیگر مارکسیست- لنینیست های معمولی نیستند، آن ها " مارکسیست- لنینیست های معتقد به مشی توده ای " می باشند.
" به نظر ما روند عمومی مبارزه در ایران مبارزه مسلحانه توده ای خواهد بود. مبارزه مسلحانه ای که با حملات جنگ و گریز هسته های مسلح و پارتیزانی در شهر و روستاها شروع شده و با قیام های مسلحانه در این یا آن منطقه و این یا آن شهر تلفیق خواهد شد " (ص29) .ملاحظه می کنید که آن وظیفهَ تشکیل حزب سیاسی پیش از دست ردن به مبارزه مسلحانه که همیشه بزرگ ترین حربهَ اپورتونیست ها علیه تئوری مبارزه مسلحانه بوده و اپورتونیست های سازمان پیکار نیز اپورتونیسم خود را اساسأ تحت این لفافه پنهان می کردند، به کناری گذاشته شده و تشکل پرولتاریا در جریان مبارزه مسلحانهَ توده ای پیش بینی شده است. ما در این جا نه به عدول سازمان پیکار از دُگم مقدس تشکیل حزب پیش از دست زدن به مبارزه مسلحانه کار داریم و نه به این که تا چه حد این گفته ها با نظرات گذشتهَ این سازمان و آینده اش تناقض دارد. بلکه می خواهیم به خوانندهَ خود نشان دهیم که مارکسیست- لنینیست های معتقد به " مشی توده ای " همان طور که خودشان می گویند منکر اعمال قهر انقلابی نیستند، بلکه معتقدند وقتی به این مبارزه باید دست زد که توده ها کاملأ آمادگی داشته باشند. در عمل هم نشان داده اند که " می فهمند!" توده ها چه وقتی برای دست بُردن به اسلحه آماده اند!، حداقل از آذر ماه تا اسفند ماه 57 این آمادگی وجود داشته و مورد تأیید " سازمان پیکار" نیز قرار گرفته.....این ها هم به مبارزه مسلحانه معتقدند، منتها به شکل " توده ای " آن نه " جدا از توده " ! البته این قضاوت درست می بود در صورتی که این سخنان لااقل در حد توانائی "سازمان پیکار" به مرحلهَ عمل درآمده بود."

۳۳۰۷
زلنسکی:

مدوچوک را با اسرای اوکراینی مبادله می‌کنیم
رئیس‌جمهور اوکراین خواستار مبادله ویکتور مدوچوک، الیگارش و نماینده اوکراینی طرفدار روسیه با اسرای اوکراینی در روسیه شد.
ولودیمیر زلنسکی چنین تبادلی را برای نیروهای امنیتی و ارتش این کشور مهم خواند و به روسیه پیشنهاد کرد، این سیاستمدار اوکراینی که توسط نیروهای اطلاعاتی اوکراین بازداشت شده را با پسران و دخترانی که روس‌ها اسیر کرده‌اند، مبادله کند.
ویکتور مدوچوک که به "خیانت" به وطن، اختلاس و روابط نزدیک با ولادیمیر پوتین، رئيس‌جمهور روسیه متهم شده کمی بعد از حمله روسیه به اوکراین، مخفی شد.

 

۳۳۰۸
خدا و پناهگاه
خدا مفهومی بیش نیست.

حتی به قول حضرت عیسی مسیح.

مثال

درخت و دختر هم مفهومی بیش نیستند.

مفهوم فقط در ذهن ما وجود دارد.

مفهوم که نمی تواند پناهگاه و قوت کسی باشد

۳۳۰۹
آذر ادیبی
هر چه بیشتر می اندیشم، بیشتر احساس می کنم که هیچ چیز واقعاً هنرمندانه تر ازعشق به انسان ها نیست.
ونسان ون گوگ (1853-1890)

این ترجمه معیوبی است.

مشد آذر ادیبی.

ضمنا خرافه ای بیش نیست
 

۳۳۱۰
تجاوز امپریالیستی ، ارتجاعی و جنایتکارانه روسیه بر اوکراین و بحران جهانی بر خواسته از آن بار دیگر ضدیت و دشمنی آشتی ناپذیر نظام جهانی سرمایه داری – امپریالیستی را با منافع بشریت به نمایش گراشت . این جنگ تجاوز کارانه ارنجاعی به اندازه کافی باعث رنج و ییرانی عظیم خلق اوکراین گردیده است
شعله جاوید

۳۳۱۱
موضع حزب ک. روسیه ما را به یاد موضع احزاب سوسیال ـ دموکرات در آستانه جنگ جهانی اول می اندازد

که

در لفافه میهن پرستی

به دفاع از طبقه حاکمه امپریالیستی کشور خود برخاستند.
تفاوت و تضاد بلشویسم تحت رهبری لنین با این احزاب

و

تفاوت گروه اسپارتاکوس تحت رهبری لیبکنشت و روزا لوکزمبورگ با این احزاب

همین جا بود.
حزب ک. روسیه و احزاب پیرو ان اصلا کمونیست نیستند.
لنین رهبران احزاب   سوسیال ـ دموکرات را  سوسیال ـ امپریالیست نامید.
رهبران حزب کم و نیست روسیه و بقیه احزاب همانند را باید سوسیال ـ اولیگارشیست  محسوب داشت.
در انتخابات اخیر کاندیدای حزب ک. روسیه یکی از اولیگارش های روس  بود.
یعنی یکی از اعضای طبقه حاکمه روسیه بود که پوتین هم یکی از انها و ضمنا نماینده سیاسی و ایده ئولوژیکی آنها ست.

بهترین رفقای پوتین

فاشیست های بین المللی اند:
از حزب آ اف دی در آلمان تا حزب ماری لوپن در فرانسه از ترامپ و احزاب الترناتیو راست  تا فورسا ایتالیای  برلکسونی و دختر موسولینی تا سید علی، گرهارد شرودر صدر اعظم سابق آلمان، ویر خارجه سابق اطریش و الی اخر.
ارتش سری اولیگارشیسم روس
نام اّهنگساز فاشیست آلمان یعنی واگنر را انتخاب کرده است که در خاورمیانه به تبهکاری های جنگی دست می زند و خرمن دلار درو می کند.
به بالا رود کار افتادگان
لنینی کند چون در عالم ظهور

 

۳۳۱۲
مگر در جامعه سرمایه داری چنین آزادی ای برای طبقه کارگر وجود دارد که انتظار دارید در جوامع سوسیالیستی به مدافعان سرمایه داری اجازه داده شود تا بنیان انسانی و عادلانه جامعه را ویران کنند؟!

مسعود امیدی همان فرمایشات خمینی را تکرار می کند که در شب عاشورای سرکوب حزب توده بر زبان راند:

مگر شوروی اجازه فعالیت به حزب جمهوری اسلامی می دهد که ما اجازه فعالیت به حزب توده بدهیم.

ما تاکنون انقلابی عمل نکرده ایم.

تأسف از این است که مسعود امیدی تفاوت کیفی با بقیه روشنفکران کشور دارد

۳۳۱۳
نام باقی طلبی، گرد کم آزاری گرد
سنایی

معنی تحت اللفظی:
اگر دنبال نام باقی از خویشتنی،
از مردم آزاری پرهیز کن.

زیبایی فرمال این مصراع شعر سنایی
در استفاده تردستانه از گرد (به معنی دور) و گرد (به معنی گشتن، بگرد) است.

دیالک تیک نام و ننگ
از دیالک تیک های بسیار مهم در فلسفه فردوسی است.
ولی
منظور فیلسوف بزرگ طوس را کمتر کسی فهمیده است.
منظور از نام و ننگ چیست؟

 

۳۳۱۴
چرا؟

اگر کسی به هر دلیلی خرافه تحویل خلایق می دهد،

باید به مقابله با او پرداخت تا جامعه به طویله تبدیل نشود
 

۳۳۱۵
دل از این عمر سیه روز به تنگ امده است.

عمر سیه روز که نه معنی دارد و نه وجود دارد.
عمر و عثمان سیه روز معنی دارد و وجود دارد

 

ادامه دارد.

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۰۷) (قسمت اول)

 

  

Bild

 

میم حجری

 

۳۲۴۳  
نه.

روشنفکران کشور ما هر کدام مشتری دکه و دکانی است

و

فقط خرافات دکه و دکان خاص خود را حقیقت مطلق می پندارد.

مثال:

خیلی ها از پوتین دفاع می کنند ولی حتی سخنان این لاشخور را نشنیده اند

چه رسد به شنیدن و تحلیل کردن شان.

اصلا سواد ندارند.

مثل حزب اللهی ها هستند.

پوتین از مسیحیت ارتودوکس چنان دفاع می کند که فیزیکدانان از تئوری نسبیت اینشتین دفاع می کنند.

این اصلا مذهبی نیست.

عوامفریب است.
 

۳۲۴۴
شعور و به قول میلاد آگاهی

عکس

است.

شعور

انعکاس (عکس اندازی) وجود در ایینه ذهن بشر است.

مثال:

مفهوم درخت یکی از فرم های روح و یا شعور است.

مفهوم درخت از کجا امده است؟

نیاکان ما سرو وصنوبر و سپیدار و غیره را دیده اند

و

جنبه های منحصر به فرد انها را مورد صرفنظر قرار داده اند

و

وجه مشترک همه انها را در مفهوم درخت تجرید کرده اند.

بعد بسته به زبان خود نامگزاری کرده اند.

مفهوم انتزاعی و مجرد درخت شده

تری،

باوم،

آغاج،

شجر،

درخت.

مفهوم درخت

در تحلیل نهایی

انعکاس درختان مشخص و مادی است.

یعنی عکس و تصویر فکری آنها ست.

حالا ادعای میلاد را مورد تأمل قرار دهیم:

مارکس

آگاهی

را

مثلا

(مفهوم درخت)

را

از

اسمان به زیر کشیده

است

۳۲۴۵
روایت زنی که بیش از ۷ سال است همراه فرزندش به ترکیه و سازمان ملل پناه آورده
از خوزستان آمده،

می‌گوید

در زندگی در طایفه‌ای

جایی برای عاشق‌شدن و زندگی‌کردن وجود ندارد۔
دختران با صلاحدید پدر، عمو و رییس طایفه ازدواج می‌کنند۔
زمانی‌

که با پدر فرزندش ازدواج می‌کند

باوجود شکنجه‌های وحشتناک جسمی و روحی، کسی ازاو حمایت نمی‌کند تا طلاق بگیرد۔

از ترس شکنجه‌شدن فرزندش به آبادان و همدان و تبریز می‌گریزد اما بی‌فایده است۔ قاضی هم می‌گوید برگرد و زندگی کن! چند بار به جانش سوءقصد می‌شود و دیگر راهی جز فرار به ترکیه نمانده۔
اما در ترکیه وضع چگونه است؟
به محض ورود در یوان ثبت نام می‌کند او را به شهری کوچک، به‌واقع روستایی می‌فرستند یک سال و نیم بعد مصاحبه می‌شود و قبول می‌شود۔ اما پلیس ترکیه بعد از شش سال جواب رد می‌دهد و پرونده در دادگاه هم رد می‌شود۔
ترس از شکنجه ترس از اجبار به ازدواج مجدد با شکنجه‌گر خود و فرزندش و ترس از اجبار به ازدواج با پیرمردی از روسای طایفه به بهانه حمایت و اینکه دیگر جانش تضمین شود از نظر قاضی‌ها و پلیس ترکیه بی‌ارزش هستند۔
برای آخرین بار جواب اعتراض او رد شده و دیپورت شده۔
می‌گوید از ۶_۷ سالگی با خبر قتل ناموسی بزرگ شده ثریا زنی با چشم‌های عسلی که از شکنجه‌های شوهرش فرار می‌کند خانه پدر، بعد چون راضی نبوده برگردد با اجازه پدر و به دست شوهر و پسرعمویش یه قتل می‌رسد / مژده دختری که عاشق شد و خونش را ریختند /
جان پریسا و فرزند خردسالش در خطر است
او هر لحظه در خطر دیپورت است

 

۳۲۴۶
در جهان تحت سلطه سرمایه انتقاد اجتماعی مذموم است.

هدف حفظ و حتی بتونیزاسیون (تحکیم) وضع موجود است.

روشنگری علمی در درازمدت به انقلاب اجتماعی

منجر می شود

۳۲۴۷

تا حالا کاری کردین که از خودتون بدتون بیاد؟


من الان از خودم متنفرم و خشمگین


رها

 



آره.


همه


مرتکب خریت و خطا می شوند


و


چه بسا مادم العمر از خودشان شرمنده می شوند.



قرآن


ضمنا


مملو از انتقاد از رسول اکرم است.



یعنی


رسول اکرم


مرتب از خودش انتقاد کرده است.



سعدی

هم

انتقادات او را در دو اثر مهمش 
بوستان و گلستان


منعکس کرده است


تا


به اثبات صحت اندرز خود نایل آید.



آدم ها اما تحت شرایط مادی و معرفتی معینی 
مرتکب خریت و خطا می شوند.


یعنی تقصیری ندارند.



دلیل آدمکشی 
در کتاب بیگانه 
اثر البر کامو


گرمای سوزان در جهنم الجزایر
اعلام می شود.



تحت شرایط دشوار زندگی


آدم می تواند جنون بگیرد

۳۲۴۸
ری را



جنگ مثل زلزله نیست.



گرچه هر دو ویران کننده است.



اما زمین هنوز آرامتر از هیولاهای قرن است.


جنگ در خدمت مرگ و فراق ست. 


سفره ات، خانه، جاده، همه زیر غرش میگ های روسی بود، دود و خاک و خون. 


هنوز بدنم از دیروزها می ترسد.


چقدر اشک مهربان است.


تحمل دیدن صحنه های دردناک را‌ ندارم.

 



مش ری را


زلزله


جنگ قوای طبیعی بر ضد اعضای جامعه است.



جنگ


اما


عمدتا


جنگ طبقات حاکمه برضد توده های زحمتکش برده و رعیت و پیشه ور و کارگر است


اگر


حتی


جنگ بین طبقات حاکمه طویله های طبقاتی مختلف باشد.


بازنده در جنگ 
در هر صورت


توده بی همه چیز مولد همه چیز است.
 

۳۲۴۹
جواهریان و انقلاب
انقلاب معنی دیگری دارد.

مشد علی.

ما باید میان انقلاب و عنقلاب و عنگلاب

فرق بگذاریم

 

۳۲۵۰
لائوتسه و اشتباه
انسان ها را که نمی توان به عالم و جاهل (دانا و نادان)

طبقه بندی کرد.

ابوجهل کذایی ابوعلم بوده است
 

۳۲۵۱
درتهران با ۴۵۰ هزار عضو کانون بازنشستگان
اگر ۱۰ درصد این اعضا در تظاهرات شرکت می کردند حاکمیت به وحشت می افتاد و آماده می شد در تعدیل ساختاری همان گونه که با اعتراضات پی گیر کارگران نیشکر هفت تپه در خصوصی سازی مجتمع بزرگ هفت تپه تجدید نظر کرد، عقب نشینی کند
ناصر آقاجری

 

جلقه زردها سال ها ست که مقاومت می کنند

و

آب از اب تکان نخورده است.
ماکرون دارد دوباره انتخاب می شود

تازه باید شکر خدا را به جا اورد که رفیق پوتین عادولف ماری لوپن کمتر از ماکرون رأی آورده است

 

۳۲۵۲
ای که گفتی که به غربت چه فتادی خواجو


چه کنم دَور فـــــلک دُور فِکَند از وطـــــــنم


خواجوی کرمانی

 



دوری از وطن


بهترین نعمت برای بی وطنان است.



اگر


نعمت غربت نبود،


ما 
کماکان
همان کره خران سابق بودیم


و


با

پالانی بر پشت


برای
 چارق و چکمه و نعلین و پوتین 


عرعر می کردیم.



نعمت آوارگی


کسی داند 
که 
به 
آوارگی دچار آید.


 

۳۲۵۳
این دیگه چطور تحلیل شعر هست (است)!؟
عجیبه برام
شعر از منطق پیروی نمیکنه.
همین بازی با کلمات ایهام گونه است.
اصلا شعر رو نباید تحلیل کرد
مثل یک تابلوی نقاشی باید بهش نگاه کرد
صوفیا


تابلوی نقاشی را هم باید تحلیل کرد
تندیس و تصنیف و ترانه را هم باید تحلیل کرد.
عرعر هر خری را هم باید تحلیل کرد
و گرنه
جامعه
طویله می شود.
برای روشنگری
الترناتیو و بدیلی
وجود ندارد.

 

۳۲۵۴
جنگ
آب حیات بورژوازی امپریالیستی و قارچ های اولیگارشیستی
است
 

۳۲۵۵
کارگران هزینه همه چیز را پرداخت می کنند.

حتی هزینه جنگ های پوتینی و پالانی را.

هر ثانیه در جهان کارگری می میرد

 

۳۲۵۶
زندگی چیست؟
کار کردن و تپیدن برای پر کردن خود و خالی کردن خود.
ویا تولید انرزی برای دیگران؟

 

۳۲۵۷
۹۰ در صد کره خران ایرانی در داخل ایران بر علیه روسیه و‌پوتین

عر عر میکنند ،

مگر انها غربت رفتند؟
کلا این جماعت انتی شوروی ، انتی روسی هستند ،
در ضمن کسی برای پوتین عرعر نمیکند ،

همانطور که کمونیست های روسی هم برای پوتین عر عر نمیکنند

شما کامنت این و آن را یا نمی خوانید و یا نمی فهمید.

خط مشی حزب کم و نیست روسیه

همان خط مشی سوسیال ـ دموکرات های اروپا در جنگ جهانی اول (سوسیال امپریالیست ها) ست.

حزب کم و نیست روسیه

اصلا کمونیست نیست.

طویله ای سوسیال ـ دموکراتیکی و استالینیستی است

۳۲۵۸
نه.

صوفیا با تحلیل آثار هنری موافق نیست.

خرافه هنر برای هنر

محتوای دیگری دارد.

باید روی این مفهوم کار تحلیلی صورت گیرد
 

۳۲۵۸
استالینیسم

شعورستیز، شخصیت ستیز و خر پرور است.

۳۲۵۹
داوکینز و مذهب
ریچارد داوکینز
نادان به تمام معنی است
و نمی داند که و مذهب چیست
مذهب
فرمی از شعور بشری است.
مذهب
را
فقط می توان از موضع فلسفه علمی
یعنی
از
موضع پرولتاریا
یعنی
با
تسلیحاتمعرفتی و فلسفی مارکسیسم ـ لنینسم
نقد کرد.
هر نقد دیگر از مذهب
خرافی تر از مذهب خواهد بود.
حتی
اگر ادعای علمی داشته باشد.
با مفاهیم علمی و علم الاشیایی
نمی توان مسائلی را درک کرد و توضح داد
که
مذهب موضوعیت بخشیده است.

 

۳۲۶۰
مسافر و لائوتسه
درنگی در دیالک تیک جنبش و آماج
آدم که سهل است،
حتی
حشره و حیوانی
بدون مقصد تعیین شده از قبل
به راه نمی افتد.
حرکت بی دهف و بی مقصد
کسب و کار مجانین است و نه عقلا.
مطلق کردن حرکت و جنبش و تحقیر هدف و آماج
از خرافات رویزیونیسم (برنشتین) بوده است.
برنشتین
جنبش را همه چیز
و
آماج را
هیچ و پوچ قلمداد می کرد.
برنشتین
دشمن سرسخت دیالک تیک بود
و
هوادار جایگزینی مارکسیسم
با
کانتیانیسم بود

۳۲۶۱
روشنفکری از دید ادیان ابراهیمی خصوصا در دین اسلام الله خیالی زاده سازنده همه جهان است باید پرستش شود تمام ادیان دیگر ابراهیمی منسوخ شده و مورد تایید نمیباشند پیروان ان ها را به دین اسلام دعوت کنند اگر نشد از آنها جزیه باید گرفته شود و به زور شمشیر باید مجبور شوند به پذیرفتن دین اسلام زنان و دختران شان در جنگ به غنیمت گرفته شود انهایکه دین را پذیرفتن باید به مسجد جنده جمع شود برای ملا مسجد پول تادیه کنند از مال شخصی خود زکات بدهند در پنج وقت نماز به جماعت بیایند یک ماه بدون عذر شریعی روزه بگیرند با مصارف گزاف به عربستان بروند ریش دراز داشته باشند بروت های خود بتراشند موی دراز داشته باشند کلا بپوشند در وقت جنگ جهاد کنند پیروان دیگر ادیان را کافر خطاب کنند دختر خود را به آنها ندهند طفل ۷ ساله خود را به زور مجبور بسازند نماز بخواند اگر قبول نکرد لت کوبش بکنند طفل ۱۳ ساله را مکلف به گرفتن روزه بسازند زنان شان کشتزار مردان باشد دختر شان را به رضایت بزرگان به شوهر بدهند آن هم با نکاح اسلامی دختران زنان نیم مرد ها حق دارند در میراث شاهدی زنان نیم مردان میباشد یک مرد با چند زن حق ازدواج دارد اگر کسی به محمد علی عمر ابوبکر عثمان را بد گفت گردن بزنند برای رضای الله و رشد دین مذهب اسلامی به کشور های کفار حمله کنند جنگ خشونت وحشت دهشت را بوجود بیاورید زنان که آزادی اجتماعی میخواهند سنگ سار شوند انسان های که از مزایایی طعبیت استفاده میکنند شلاق زده شوند آنهای که از مجبوریت دزدی میکنند دست پای شان قطع شود مردان همجنس باز زیر دیوار شوند قران به عنوان با احترام ترین کتاب احترام شود در مورد خدا آیات قرآن شک نکنند هیچ‌کش حق ندارد در مورد خدا سوال کند دنیا چگونه ساخته شد حق پرسیدن را ندارند تمامی کار های محمد یاران محمد را به دید احترام بنگرند برای دفاع از اسلام حملات انتحاری و اشتهیادی کنند در نهایت تمامی مزخرفات دینی مذهبی را قبول کنند در غیر آن باید کشته شوند این‌بود دید روشنگران دینی مذهبی.. اگر کمی کاستی داشت اضافه کنند

سلمان رشتی
تو فقط شعور نداشتی


۳۲۶۲
پیری و حواس پرتی

پیرزن
حواسش پرت است
و
ولادیمیر پوتین
را
با
ولادیمیر لنین
عوضی گرفته است.

نمی داند که هر گردی
گردو نیست.
هم
تپاله میتواند
گرد باشد
و
هم
گردو.
سوسک های تپاله شناس می دانند.
شرم مان باد اگر ما ندانیم.
۳۲۶۳
در ابتدا، کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود .. این نخستین سطر انجیل یوحنا است .. کلمه مقدس است .. هزاران سال طول کشید نقش‌نگاره‌های سمبلیک به حروف انتزاعی تبدیل شوند .. اما اولین نوشته‌هایی که می‌شناسیم نخست بطور مستقیم از جانب خدا صورت می‌گیرد و سپس به حاکمان منتقل می‌گردد .. هزاران سال کتابت محدود به کاهنان، درباریان و اشراف بود .. متون دین، فلسفه، ادبیات و علوم دیگر اینگونه بودند .. چون کسی که می‌نویسد وارد عرصه قدرت می‌شو

نه.

این تعریف خدا ست.

خدا لوگوس (روح) و مفهومی است.

مفهوم چیست؟

درخت و دختر هم مفهوم اند.

مفاهیم درخت و دختر و خدا

چگونه تشکیل شده اند؟

۳۲۶۴
همه اين حوادث می‌تواند
گمانی شود بر ابر كه ببارد
چه زود بايد عينكم را عوض كنم
زمستان بود
ما دو تن بوديم
تو رنجور از فقر
ما مانده از گم شدن رويا
چه زود دانستيم كه بايد فقط
به هم پناه ببريم
آمد- دستانش را
به من سپرد كه من فقط
دستانش را مداوا كنم
دستانش ابر بود - حرير بود
گاهي هم چشم بود
دستانش را با تسلي مداوا كردم
چه قديم بود اين حادثه كه بر ما رخ داد
حادثه قديم نبود
ما قديم بوديم
هراس ابر بود كه ببارد
هراس فقر بود كه دوباره
خانه‌ي ما را محاصره كند
هميشه از ديگران
در هراس بوديم
كه ما را به خانه‌ي خود تقسيم كنند
آخر
ما فقط دو تن بوديم
ابر بود - نان بود - پنير بود
ما همه‌ي زندگي را
در دو سه پيمانه از رنج و ترس
در ميان خود تقسيم كرده بوديم
يك غروب بود
گل اطلسي گم بود
شور و نشاط و اقاقيا
به راستي هيچ بود
اما
ما خود را به شور و نشاط و اقاقيا
آويختيم
آن مرد
كه دستان ما را از اندوه و فقر گرفت
نه فقط نام ما را نمي‌دانست
حتي تا كنون شعر من را نخوانده بود
فقط ما را
فقر ما را
باور كرد
و سپس پاكتی از ميوه و سكه به ما داد
يادش به خير باشد
«احمدرضا احمدی»

 

۳۲۶۵
تحریف تحلیل مارکس از مذهب


جهالت مردم ... روایتی از گاو صاحب الزمان!
در سال 1265 هجری قمری، قصّابی در ميدان صاحب ‌الآمر تبریز ميخواست گاوی را ذبح کند؛
گاو از دست قصّاب فرار کرد و به مسجد صاحب الزّمان گريخت!
قصّاب طنابی برد و بر گردن گاو انداخت تا حیوان را از مسجد بيرون بکشد.
گاو زور آورد و قصاب بر زمين خورد و در جا قالب تهی کرد!
در اين وقت بانگ صلوات مردم بلند شد و اين واقعه معجزه‌ای عظیم تلقی شد!
سپس آنچنان که افتد و دانی، بازار تا يکماه چراغانی گرديد!
تبريز شهر صاحب ‌الزمان به شمار آمد ...
گاو را به منزل مجتهد جامع ‌الشرايط وقت *آقا مير فتاح* بردند و ترمه‌ای رويش کشيدند!
مردم دسته دسته با نذر و نياز به زيارت آن گاو رفته و به *شرف سُم بوسی‌اش* نائل آمدند و ترمه‌ ی آن حيوان به تبرک همی ربودند!
در عرض يک ماه *مويی* از گاو برجای نماند و همه به تبرک برفت.
*لسان ‌الملک سپهر*
در این باره می‌نويسد:
ميرفتاح؛ مجتهد تبريزی عامل اصلی فتنه ‌تبريز و غوغای عامه بود و در بوسيدن *سُم گاو مقدس* بر ديگران پيشی گرفته بود!
وی عوام را وا داشت تا در شهرهای آذربايجان بر سر کوچه و بازار از معجزات آن حیوان زبان بسته داستانها بسازند ...
و سپس نعره زدند که شهر تبريز مقدس و از ماليات ديوان و حاکم معاف است.
حتی چهره‌ آن گاو مقدس را نقاشان زبردست ترسيم کردند و به زائرين بقاع متبرکه فروختند و مردم نادان در خانه ‌های خود شمائل گاو صاحب الزمان را آویختند!
متوليان گاو مقدس از سر نادانی به جای کاه و يونجه به آن حیوان علفخوار، *نقل و نبات* خوراندند تا که بعد از چندی گاو بيمار شد و مُرد..!
مردم با حُزن و اندوه فراوان در حالی که بر سر و سينه خود می‌کوفتند؛ تشييع جنازه مفصلی از آن *«بزرگ مقام»* کردند و در زاویه مسجد صاحب الزمان به خاک سپردند که همچنان به *آرامگاه گاو صاحب الزمان* معروف است!
زان پس کور، لنگ، گنگ، افلیج و ... گروه گروه به بقعه گاو مقدس مشرف و غرفه‌ها و شاه ‌نشينهای مسجد را پر کرده بودند!
هر روز معجزه‌ و آوازه‌ای تازه بر سر زبانها افتاد ...
بزرگان پرده و فرش و ظرف به مسجد می‌فرستادند.
*کنسول انگليس* هم چهل چراغی فرستاد که هم‌ اکنون نیز زير گنبد مسجد آويزان است!
*حاج ميرزا باقر امام جمعه تبريز که با کنسولگری انگليس رابطه مستقيم داشت* فتوا داد که هرکس در جوار آن مسجد بخصوص، باده بنوشد يا قمار کند *واجب القتل* خواهد بود
چون رسماً شهر تبريز محل ظهور *«امام زمان»* اعلام شده بود؛ پس بنا به روايات و احاديث معتبر، مردم از پرداخت ماليات به دولت و اجرای قوانين وضع شده‌ی حکومتی معاف بودند.
تا اینکه بالاخره
*میرزا تقى خان امير کبير*
قشونی از تهران فرستاد
که حاج‌ ميرزا باقر امام جمعه و
ميرزا علی‌شيخ ‌الاسلام و
پسرش ميرزا ابولقاسم
که هر سه از مُلايان با نفوذ بودند را دستگير و تبعيد کنند
و با وجود مقاومت آنها و حمايت عوام اين مقصود حاصل و غائله ختم گردید.
چون روشن شد که اين فتنه ‌ها نتيجه‌‌ تحريک و دخالت مستقيم *استيونس کنسول انگليس* در تبريز بوده، اميرکبير نامه‌ای به سفارت انگليس در تهران می‌فرستد که بخشی از آن چُنين است:
بعد از اينکه *مردم اجامر و اوباش تبريز به جهت شرارتهای خودشان در امور مملکتی و اتلاف ماليات ديوانی،*
از برای خود، خودسری‌ها کردند؛
*عاليجاه مشاراليه، به جهت تقويت آنها و استحکام خيالاتشان چهل ‌چراغی به مسجد صاحب ‌الزمان فرستاد*
و بر آنجا توقف کرده،
زياده از حد باعث جرأت عوام و اشرار گشته و پای جسارت را بيشتر گذاشته‌اند تا از اين خيالات خدا داند چه حادثات بروز و ظهور کند ...
مأخذ:
*کتاب «امیر کبیر و ایران»*
اثر فریدون آدمیت
انتشارات خوارزمی

نجوای زنان چنان وانمود می کند که انگار خودش علامه دهر است و مردم خرند
کسی که دچار توهم شود متوهم نامیده می شود و نه دیوانه. مذهب شعور است و نه توهم

 

۳۲۶۶
مارکس چگونه «آگاهی» را از آسمان به زیر کشید؟
میلاد عزیزی

مارکس هرگز نمی تواند «آگاهی» را از آسمان به زیر کشد.

برای اینکه در آسمان از آگاهی اثری حتی نیست.

میلاد نمی داند که اگاهی چیست.

۳۲۶۷
نه.

برای هر شرایطی امکانات نوین تولید شده است.

زمستان دیگر سرد و سخت نیست.
 

۳۲۶۸
ارنست تلمان رهبر طبقه کارگر المان بوده است.

طبقه کارگر به قهرمان نیازی ندارد

۳۲۶۹
مارکس
هرگز نگفته که دین افیون توده ها ست.
مارکس
گفته دین دیالک تیک اه و افیون است.

دین
به توده ستمدید مؤمن
امید می دهد
و
توده ستمدیده را
به
مقاومت و مبارزه
برمی انگیزد (آه)
به قول انگلس
همرزم مارکس
کلیه جنبشهای انقلابی
در
قرون وسطی
مذهبی بوده اند.

این بدان معنی است
که
دین
ایده ئولوژی
است
و
ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی است
مذهب رعایا و پیشه وران
با
مذهب اشراف فئودال و روحانی
دو چیز کاملا متفاوت و حتی متضاد است.

ای بسا کشیشان زن و مرد
که کلیساها و معابد را به پایگاه مقاومت دهقانان تبدیل کرده اند
و
پیشاپیش دهقانان
بر ضد فئودالیسم
مسلحانه
جنگیده اند و بر دار شده اند.

همین مذهب اما می تواند
افیون توده هم باشد
و توده را به تسلیم در مقابل طبقات حاکمه دعوت کند.

مذهب
فرمی از شعور است.

اگر مردم
شعور مذهبی را از دست بدهند
مثل داوکینز و پیروانش
بی شعور می مانند
مارکسیسم

ایده ئولوژی پرولتاریا ست.

مذهب

ایده ئولوژی برده ها و رعایا و پیشه وران است
 

۳۲۷۰
چرا؟

حتی برای سرمای ۳۰ درجه زیر صفر در قطب شمال و جنوبلباس درخور تولید شده است.
 

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای از رنه دکارت

Ist möglicherweise ein Bild von eine oder mehrere Personen und Text

 

میم حجری

 

نجات دهنده مرده است.

ما خودمان نجات دهنده خودمان هستیم.

 

منظور دکارت

از

منجی مرده

عیسی مسیح است که مصلوب شده است.

 

دکارت

 بیشک نمی داند که عیسی مسیح چه بوده است.

 

عیسی مسیح

نماینده ایده ئولوژیکی طبقه اجتماعی برده دار بوده است

اگرچه خود را نماینده توده برده جا زده است 

و 

توسط اجامر طبقه اجتماعی برده دار

مسمارکوب دار گشته است.

 

نجات دهنده

 (منجی)

در تمامی طول تاریخ

فقط

می تواند

سوبژکت تاریخ

باشد.

 

۱

نخستین سوبژکت تاریخ

اشرافیت برده دار و روحانی

 بوده است

که

نافی انقلابی کمون اولیه بوده است

و

گذار از جامعه بی طبقه به جامعه طبقاتی

را رهبری کرده است.

 

در خاورمیانه

حضرت محمد 

نماینده این طبقه برده دار بوده است.

 

حضرت محمد

هم

عضو و جزو طبقه اجتماعی برده دار

بوده

و

هم

نماینده سیاسی و ایده ئولوژیکی آن

بوده است.

 

الله

در

دین اسلام

معبود است

یعنی صاحب عبد و بنده است

و

بشریت

عبد و بنده.

 

۲

دومین سوبژکت تاریخ

اشرافیت فئودال و روحانی بوده است

که

گذار از فرماسیون برده داری به فئودالی

را

رهبری کرده است.

 

۳

سومین سوبژکت تاریخ

بورژوازی 

بوده است

که

گذار از فرماسیون برده داری و فئودالی به سرمایه داری

را

رهبری کرده است.

 

رهبران بورژوازی

روبسپیر و کانت و فیشته و هگل و غیره بوده اند.

 

۴

چهارمین سوبژکت تاریخ

طبقه کارگر

است

که

به

 نفی جامعه طبقاتی

به طور کلی

و

گذار گلوبال به سوسیالیسم و کمونیسم

را

رهبری می کند.

 

پایان

درنگی در مفهوم سوبژکت تاریخ

تصویر لینک

 

رهبری همه انقلابات در طول تاریخ را توده ی زحمتکش بر عهده داشته است.

حریف

 

آره.

 

ولی

توده

فقط

تحت رهبری سوبژکت تاریخ

می تواند تاریخ بسازد.

 

توده

در غیر این صورت

غول بی سری 

خواهد بود

که

 فاجعه می آفریند.

 

توده

مثلا در ایران فاجعه آفریده است.

 

یعنی

بدترین دشمنان خود

را

روی کار آورده

است.

 

چون از سوبژکت تاریخ تبعیت نکرده است.

 

سوبژکت تاریخ

هم

باید تحت رهبری حزب طبقاتی خود باشد.

 

پایان

درنگی در شناسه کمونیست ها

Ist möglicherweise ein Bild von 4 Personen und Personen, die stehen

 

میم حجری

 

کمونیست

هرگز 

نمی گوید:

من کمونیستم. 

 

حرف بر سر این است.

 

کمونیست

اهل هارت و پورت نیست.

 

عوامفریب

نمی تواند کمونیست باشد.

 

کمونیست

سگ سرسپرده حقیقت است و بس.

 

من فلانم، من بهمانم گفتن

کسب و کار فاشیست ها، آنارشیست ها، فوندامنتالیست ها ست:

 

من هابیلم.

احمد شاملو.

 

نبرد من

آدولف هیتلر.

 

من تو دهن این دولت می زنم.

آیة الله خمینی

  

من مارکسیست نیستم.

مارکس

 

 

من نماینده و مأمور طبقه کارگرم.

لنین

 

 پایان

درنگی در دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت

Ist möglicherweise ein Bild von Text „Feminine Weak Endings / die Objektivität Objektivität Netzverb www.verbformen de) CC BY-SA 4.0“

شرایط عینی نوینی که یورش نظامی روسیه به اوکراین به وجود آورده است.

حریف

 

میم حجری

 

شرایط اوبژکتیو (عینی)

به

چه

معنی

است؟

 

اوبژکت 

را 

باید

 در

 دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت

و

اوبژکتیو

را

باید

در

دیالک تیک اوبژکتیو و سوبژکتیو

دید.

  

شرایط عینی در هر جامعه

یعنی

مناسبات تولیدی حاکم در ان جامعه.

یعنی

زیربنای اقتصادی آن جامعه.

 

مناسبات تولیدی در هر جامعه

را 

سطح توسعه نیروهای مولده 

تعیین می کند

و

نه

پوتین و پالان 

و

یا

حمله پوتین به پالان.

 

بنابرین

کمترین تفاوتی بین روسیه و اوکراین

وجود ندارد.

 

مناسبات تولیدی در هر دو کشور

اولیگارشیستی 

است. 

 

یعنی

طبقه حاکمه در همه کشورهای پسا سوسیالیستی

(روسیه و لهستان و مجارستان و اوکراین و آذربایجان و غیره)

طبقه اجتماعی انگل گندیده ای

به 

نام

اولیگارش

است.

 

پوتین و پالان

هم

نماینده سیاسی و ایده ئولوژیکی

همین طبقه حاکمه

اند.

 

ضمنا 

نظرات 

طبقاتی

 اند

و

نه

فردی و شخصی.

 

نظر لنین و آن و این

وجود ندارد.

 

نظر پرولتاریا و بورژوازی و اشراف فئودال و روحانی 

وجود دارد.

به

همین دلیل با مرگ لنین و آن و این

نظرات از بین نمی روند.

 

پایان

درنگی در تفاوت اسم با ایسم (۲)

Ist möglicherweise ein Bild von Text „Meine Meinung...“

 

آره.

ولی خلایق خیال می کنند

 که

نظرات

شخصی و فردی اند

و

حتی

ابلهانه

اعلام می دارند

که

به

تعداد سکنه کره زمین

نظر هست. 

 

ضمنا اسم را نباید با ایسم 

عوضی گرفت.

 

مارکسیسم و لنینیسم

ربط تعیین کننده ای به مارکس و انگلس و لنین

ندارد.

 

خلایق خیال می کنند که اینها پیامبرند و حرف های شان وحی منزل اند.

 

مشد حسن مرتضوی

خرافاتی

را

چه بسا غلط ترجمه می کند

و

به 

عنوان لنینیسم

به 

خورد خلایق 

می دهد.

 

خرافاتی از لنین جوان 

 که 

هنوز مارکسیسم 

را 

نفهمیده بود.

 

حریف دیگری

هذیان های مارکس بیمار

را

ترجمه کرده و به عنوان مارکسیسم

به 

خورد خلایق 

داده است.

 

ادامه دارد.

از اسلام انقلابی تا اسلام ارتجاعی

Keine Fotobeschreibung verfügbar. 

 

از اسلام آغازین به مثابه ایده ئولوژی انقلابی تا اسلام فوندامنتالیستی به مثابه ایده ئولوژی ارتجاعی

میم حجری

 

اسلام 

در

 صدر اسلام،

ایده ئولوژی اشرافیت برده دار و روحانی (آل عبا) 

است 

که

 طبقه اجتماعی انقلابی ئی است.

 

اشرافیت برده دار و روحانی

گذار از کمون اولیه به فرماسیون برده داری

 را

 رهبری می کند.

 

اشرافیت برده دار و روحانی

سوبژکت تاریخ است.

 

حضرت محمد

شخصیتی انقلابی 

است 

که

 شرایط لازم برای توسعه نیروهای مولده 

را

اگرچه به طرز خشن و خونین

فراهم می آورد.

 

حضرت محمد 

قابل مقایسه 

با 

روبسپیر و لنین و مائو و هوشی مین 

است.

 

محتوای این آیه در سوره احزاب

نه

 حجاب به عنوان سنگر ایده ئولوژیکی،

بلکه اندرزی اخلاقی است

و

حاوی محتوای فمینیستی

 است.

 

سران فوندامنتالیسم شیعی و سنی

از خمینی تا ابوبکر بغدادی و طالبان

اما

افرادی ضد انقلابی و مرتجعند 

و

 قصد به عقب چرخاندن چرخ تاریخ را دارند

و

اسلام فوندامنتالیسم

ایده ئولوژی اشرافیت فئودالی و بورژوائی ارتجاعی و ضد خلقی و ضد عقلی و ضد اخلاقی و تروریستی و انتی فمینیستی است.

 

فوندامنتالیسم

اسلام را و حجاب کذایی را آلت دست قرار داده است

و

از

 حجاب کذایی

پرچم و سنگر ایده ئولوژیکی 

ساخته است.

 

فوندامنتالیسم

جریانی ضد مذهبی

در

لفافه مذهب

 است.

 

محتوای اجتماعی مذاهب

به طور کلی

خلقی است و نه ضد خلقی.

 

پایان

 

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۶۶)

  [Mao Zedong]

پروفسور دکتر  رولف ماکس

(۱۹۷۵)

برگردان

شین میم شین

فصل ششم

سیاست مائوئیستی جامعه

تحت فشار نقش تاریخی عینی طبقه کارگر

ادامه

 

 

۱۰۱

  •     بلوک بندی رهبران پکن با امپریالیسم و قدرت های اصلی امپریالیستی بر ضد سوسیالیسم جهانی، سندی بر این بوده که مائوئیسم نه تنها سدی در مقابل منافع همبود سوسیالیستی جهانی، بلکه سدی در مقابل منافع کلیه نیروهای انقلابی جهان است.

 

۱۰۲

  •     میان این حقیقت امر و خصومت مائوئیست ها با طبقه کارگر به مثابه حامل اصلی پیشرفت اجتماعی در دوران ما (دوران گذار گلوبال از سرمایه داری به سوسیالیسم) پیوند محتوایی مستقیم وجود دارد.

 

۱۰۳

  •     تضاد روز افزون مائوئیست ها با خصلت، محتوای اصلی و نیروهای اصلی دوران ما خود را ضمنا در اسناد منتشره پلنوم دهم حزب مائوئیستی چین (اواخر ماه اوت ۱۹۷۳) نشان می دهد که از کشورهای سوسیالیستی به مثابه نیروی سیاسی مهم، دیگر حرفی زده نمی شود.

 

۱۰۴

  •     در پلنوم نهم حزب مائوئیستی چین (ژانویه سال ۱۹۶۹)   «چهار تضاد بزرگ» تبلیغ می شد که در آن از دولت های سوسیالیستی هم نام برده می شد.

 

۱۰۵

  •     رهبری مائوئیستی چین از طریق جایگزین سازی «چهار تضاد بزرگ» با طرح «مبارزه بر ضد ابرقدرت ها»، سوسیالیسم را از دورانسازی حذف می کند.

 

۱۰۶

  •     در پلنوم دهم حزب مائوئیستی، دوران ما به مثابه «مقطع تاریخی امپریالیسم و انقلاب پرولتری» قلمداد شده است.

 

۱۰۷

  •     در سال ۱۹۶۹ از دورانی سخن رفته بود که «در آن امپریالیسم در آستانه شکست در مقیاس جهانی و سوسیالیسم در آستانه پیروزی در مقیاس جهانی قرار دارد.»

 

۱۰۸

  •     این تجدید نظر رهبران پکن با انکار نقش تاریخی (پرولتاریا) و با انکار وجود سیستم سوسیالیستی جهانی در رابطه بی واسطه قرار داشته است:
  •     «اردوگاه سوسیالیستی دیگر وجود ندارد.»
  •     (رمین ریبائو، ۲۳. ۱. ۱۹۷۴)

 

۱۰۹

  •     این توسعه ایده ئولوژیکی در چارچوب مائوئیسم با اسکالاسیون (تشدید) مبارزه بر ضد اتحاد شوروی به مثابه هسته همبود سوسیالیستی در رابطه مستقیم قرار دارد.

 

۱۱۰

  •     این روند تشدید آنتی سویه تیسم (شوروی ستیزی) مائوئیستی، نهایتا با اعلام اتحاد شوروی به مثابه دشمن اصلی، به اوج می رسد که در لفافه ی دروغی تحت عنوان خطر از شمال تبیین می یابد.

 

۱۱۱

  •     ضمنا آنتی سویه تیسم همیشه به عنوان وسیله اعمال فشار سیاسی در داخل چین مورد استفاده قرار می گیرد.

 

۱۱۲

  •     اینها دلایل روشنی بر مقابله تاریخی روز افزون مائوئیسم با طبقه کارگر جهانی (بین المللی) و تضاد بنیادی مائوئیسم با رسالت تاریخی ـ جهانی طبقه کارگر اند.

 

۱۱۳

  •     این تضاد با مسخ روز افزون سوسیالیسم در داخل چین توسط مائوئیست ها مطابقت دارد.

 

۱۱۴

  •     در حال حاضر در طبقه کارگر چین، سلسله ای از گرایشات توسعه اجتماعی متضاد وجود دارد.

 

۱۱۵

  •     ما با وحدت دیالک تیکی روند تشکیل، مسخ و تنزل (طبقه وارگی زدایی) در طبقه کارگر چین سر و کار داریم.

 

۱۱۶

  •     تحت شرایط مائوئیستی نیز رشد کمی طبقه کارگر چین صورت می گیرد.
  •     این روند رشد اما تحت تأثیر سیاست مائوئیستی، مخدوش می گردد.

 

ادامه دارد.