ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾
[ الأنعام: ۱۱۶]

اگر از اكثريتى كه در اين سرزمينند پيروى كنى، تو را از راه خدا گمراه سازند.

زيرا جز از پى گمان نمى‌روند و جز به دروغ سخن نمى‌گويند.

کریم

در این آیه، مسلمین را اقلیتی محسوب می دارد.

مشخصه اکثریت اعضای جامعه گمانگرایی و دروغگویی

و

کسب و کارشان گمراهسازی است.

در نتیجه توصیه کریم به مسلمین، عدم پیروی از اکثریت است.

می توان گفت که کریم و مسلمین در موضع ضعف و انفعال قرار دارند.

میان ضعف و انفعال همیشه رابطه دیالک تیکی وجود دارد.

اگر کسی ضعیف باشد، نمی تواند اکتیو (فعال و مؤثر) باشد.

از این رو کریم فرار از جبهه را توصیه می کند.

بحث اما بر سر این است که قوت و ضعف، دیالک تیکی از فیزیکی و فکری و به عبارت جامعتر، مادی و روحی، کمی و کیفی است.

یعنی

ضعف و قوت

نسبی اند.

اگر مسلمین به لحاظ کیفی و فکری و عقلی و علمی و منطقی قوی بودند،

کریم به انفعال فرا نمی خواند.

سعدی

دیالک تیک ضعف و قوت

را

بارها

به انحای مختلف تماتیزه کرده و تعلیم داده است.

عدو را به کوچک نباید شمرد

که کوه کلان دیدم از سنگ خرد.

نبینی که چون با هم آیند مور

ز شیران جنگی برآرند شور.

معنی تحت اللفظی:

دشمن را نباید ضعیف و حقیر تصور کرد.

نمونه ها و مثال های تحربی:

اگر سنگریزه ها متحد شوند، کوه تشکیل می یابد

و

اگر مورچه ها متحد شوند، دمار از روزگار شیران در می آورند.

ادامه دارد.