خود آموز خود اندیشی (۱۲۰۰)
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت دهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۹)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
گر از دوست چشمت به احسان او ست
تو در بند خویشی، نه در بند دوست
معنی تحت اللفظی:
انتظار احسان داشتن از دوست، بی معنی خودپرستی است
و
نه به معنی دوست پرستی.
خودپرستی
در ایده ئولوژی اشرافیت برده و فئودال و روحانی
جزو قبایح اخلاقی است.
خودپرستی
اما در ایده ئولوژی بورژوازی، حزو سجایای اخلاقی است.
به همین دلیل
سعدی برای کوبیدن توجه طبیعی ـ غریزی ـ بشری و حتی جانوری افراد،
هر انتظار عاشق از معشوق را و در واقع هر توقع نوکر و بنده و کنیز و غلام از ارباب را
دلیلی بر خودپرستی او جا می زند و وابستگی مطلق به ارباب را ایدئالیزه می کند.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک من و غیرمن را، به ویژه دیالک تیک من و دوست را به شکل دیالک تیک هیچ و همه چیز مسخ و مثله و مخدوش می کند.
سعدی
از من می خواهد که با غیرمن و دوست کذایی
رابطه یکطرفه برقرار کند.
ادامه دارد.