درنگی

از

میم حجری

زن ستیزی در صور مختلف
تازگی ندارد.


نطفه های تحقیر زنان
در روند گذار بشریت از مادرسالاری به پدرسالاری در اثر گذار از گرداوری حبوبات و ریشه ها ومیوه ها به شکار و کشاورزی

صورت گرفته است
که
پس از گذار از جامعه اشتراکی اولیه به جامعه برده داری (صدر اسلام در شرق)
توسعه یافته و تشدید گشته است:
زن ستیزی با برده ستیزی، رعیت و رهی و کنیز ستیزی و پرولتر ستیزی توأم گشته است.


زن به قول مارکس:
پرولتر مضاعف است:
پرولتر خانه و کارخانه است.

زن
در آن واحد دو ارباب دارد:
بورژوازی (طبقه سرمایه دار) و شوهر

زن ستیزی
در ایده ئولوژی اشرافیت برده دار و فئودال و روحانی
به صورت گاو و گوساله و بره و گوسفند و یز و خر و استر ستیزی، قاطرستیزی، سگ ستیزی و و درختان میوه ستیزی

منعکس شده است.


سرو و اسب و غیره به مثابه مظاهر اشراف انگل و بی ثمر
ستوده شده اند.
مرد به فخر واژه تبدیل شده
و
زن (نامرد) به ننگ واژه.

پایان