خود آموز خود اندیشی (۱۰۹۵)
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت دوم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۳ ـ ۸۴)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
مده تا توانی، در این جنگ پشت
که زنده است سعدی، که عشقش بکشت.
معنی تحت اللفظی:
عشق
جنگ است
تو هم حتی المقدور، از جبهه این جنگ فرار نکن.
دلیل زنده بودن سعدی
کشته شدن او در حنگ عشق است.
سعدی
در این بیت شعر
دیالک تیک عشق
را
به شکل دیالک تیک جنگ بسط و تعمیم می دهد.
ولی دشمن عاشق در این جنگ عشق، چه کسی است؟
برای پیدا کردن جواب به این سؤال فقط باید به اشعار عاشقانه دقت شود:
دشمن عشاق، قبل از همه خویشتن آنها ست.
بعد نوبت به رقیب و ناصح و یار و دلبر و معشوق و شاهد و غیره می رسد.
سعدی
در این بیت آخر این حکایت، دیالک تیک عشق (جنگ) را به صورت دیالک تیک خودستیزی و ناصح و رقیب و معشوق و شاهد ستیزی بسط و تعمیم می دهد و عملا مسخ و مثله و مخدوش می سازد.
عشاق در حنگ با خویشتن و اغیار کشته می شوند.
سعدی
این مرگ در میدان عشق را تحریف می کند و زندگی جا می زند.
رمان سعدی باید در دیالک تیک (26)، از خویشتن خویش تهی شود، به رسوائی و بی آبروئی خو کند، از انسانیت طبیعی خویش تهی شود، سگوار و رام و فرمانبر شود.
قهرمان سعدی باید در دیالک تیک عشق،
از خویشتن خویش تهی شود، به رسوائی و بی آبروئی خو کند، از آدمیت طبیعی خویش تخلیه شود، سگوار و رام و فرمانبر شود.
سعدی این تخریب شخصیتی و فکری و روحی و روانی را «تعالی انسانی» نام می دهد:
زنده کسی است که فدای عشق کذائی می شود.
عشقی که ماهیتا دیالک تیک عشق و نفرت است.
عشقی که وابستگی است و فقط نام عاریتی عشق را بر دوش می کشد.
سعدی در پایان، به تبلیغ مرگ می پردازد.
مرگ برای سعدی زندگی است و عشق بهانه مرگ است.
ادامه دارد.