خود آموز خود اندیشی (۱۰۹۲)
شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت دوم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۳ ـ ۸۴)
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
حافظ
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت.
معنی تحت اللفظی:
اگر سالک طریقت عشقی، قید رسوایی را بزن.
شیخ صنعان برای تهیه شراب، خرقه اش را حتی گرو می گذاشت.
همانطور که ذکرش گذشت:
عاشق در مکتب سعدی و حافظ هرگز نباید انسان آبرومندی باشد.
آبرو و حیثیت و شخصیت و فردیت و خودمختاری
با عشق کذائی در تضاد آشکار قرار دارند و قبل از همه، باید فدا شوند.
سؤال این است که چرا وبه چه دلیل؟
چرا باید دوست داشتن حریفی به رسوایی دوستدار منجر شود؟
اصولا
معشوق و شاهد و محبوب و غیره باید به دلیل دوست داشته شدن توسط لات و لاشخوری، رسوا شود و نه دوست دارنده رودار بی شرم.
حافظ
از ننگ، چه گوئی، که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی، که مرا ننگ ز نام است.
معنی تحت اللفظی:
برای من دوئآلیسم نام و ننگ وارونه شده است:
آنچه که برای این و آن نام است، برای من ننگ است
و
آنچه که برای این و آن، ننگ است، برای من نام است.
این بدان معنی که حافظ به رسوایی و بی آبروی مفتخر است.
بهانه این سقوط اخلاقی، عشق به حریفی است که محل سگ حتی به او نمی گذارد.
ادامه دارد.