فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تضاد (۱۵)
پروفسور گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۵
تضاد در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
ادامه
۲
تضادهای روندی (فرایندی، پروسه ای)
۱
- تضادهای روندی ـ برعکس ـ وقتی مطرح می شوند که سیستم واحدی دارای دو روند حرکتی و تکاملی (توسعه ای) متضاد باشد:
- مثلا روند توسعه بورژوازی، ناگزیر به پیدایش پرولتاریا می انجامد که منافع طبقاتی اش با منافع بورژوازی کاملا متضاد اند.
۲
- تفاوتگذاری میان تضادهای ساختاری و تضادهای روندی را نباید مطلق کرد.
۳
- همانطور که روند و ساختار، شدن و دگر شدن در واقعیت عینی تفکیک ناپذیر اند، به همان سان نیز تضادهای ساختاری و تضادهای روندی در وجود و توسعه سیستم های مادی، وحدتی را تشکیل می دهند.
(می توان گفت که ساختار و روند دیالک تیکی را تشکیل می دهند،
دیالک تیکی که ما را به یاد دیالک تیک فرم و محتوا می اندازد.
ساختار فرم و قالبی است که روند در درون آن جاری می شود.
ساختار و روند در یکدیگر تأثیر متقابل می گذارند.
در دیالک تیک ساختار و روند،
نقش تعیین کننده
از آن روند است.
مترجم)
۳
تضاد های داخلی و خارجی
۱
- از تضاد داخلی وقتی صحبت می شود که هر دو قطب تضاد در چارچوب یک چیز، روند، سیستم و غیره، یعنی در داخل یک کیفیت واحد قرار داشته باشند، یعنی حوزه عمل آن از مرزهای این کیفیت معین فراتر نرود.
۲
- تضادهای زیر را می توان به عنوان مثال ذکر کرد:
الف
- تضاد میان توارث و تطبیق را
ب
- تضاد میان روندهای سوخت و ساز، در موجودات زنده را
پ
- تضاد میان بورژوازی و پرولتاریا، در چارچوب نظام جامعتی سرمایه داری را
۳
- تضاد خارجی تضادی است که هر دو قطب تضاد به چیزهای مختلف تعلق دارند.
۴
- به عنوان مثال می توان به تضادهای خارجی زیر اشاره کرد:
الف
- تضاد میان ارگانیسم و محیط زیست
ب
- تضاد میان طبیعت و جامعه
۳
- تضادهای داخلی و خارجی جدا از یکدیگر وجود ندارند.
۴
- تضادهای داخلی و خارجی بر یکدیگر تأثیر متقابل می گذارند.
۵
- تضادهای داخلی، کیفیت و ماهیت چیزها را تشکیل می دهند و نیروهای محرکه تعیین کننده برای حرکت و توسعه آنها محسوب می شوند.
۶
- تضادهای خارجی ـ برعکس ـ نحوه و نوع توسعه همه جانبه تضادهای داخلی را تحت تأثیر قرار می دهند.
۷
- تضادهای خارجی می توانند تأثیر مثبت و یا منفی بر توسعه همه جانبه تضادهای داخلی بگذارند.
۸
- اما توسعه هر سیستم مادی ـ در هرحال ـ مشروط به تأثیر متقابل تضادهای داخلی و خارجی است.
(این بدان معنی است
که
در دیالک تیک داخلی و خارجی،
نقش تعیین کننده از ان قطب داخلی است.
مترجم)
۹
- تمیز تضادهای داخلی و خارجی امری نسبی است.
۱۰
- داخلی و یا خارجی بودن یک تضاد بسته به پیوند و سیستم مختصات مربوطه است.
۱۱
- مثلا تضاد میان توسعه سوسیالیستی در آلمان دموکراتیک و حاکمیت امپریالیسم و میلیتاریسم در آلمان فدرال از نقطه نظر توسعه آلمان دموکراتیک یک تضاد خارجی است.
۱۲
- اما از نقطه نظر توسعه کل آلمان یک تضاد داخلی است که حل آن برای آینده ملت آلمان از اهمیت تعیین کننده برخوردار است.
ادامه دارد.
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 9:18 توسط سیاوش زهری
|