رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (۳)
سرچشمه :
صفحه فیس بوک مسعود سیاری
وقتي همه ي روز رنج ميکشي و فکت قفل شده و جيکت در نمياد
شب که چشمتو رو همه چي ميبندي همه ي اون رنج ها رو فرياد ميزني
فريادي که تمام طول روز ساکتت کرده بود
حتي اگه تو تاريکترين و عميقترين دره اي بيفتي که انتها نداره باز فريادت همه رو بيدار ميکنه
فريادي که فقط با فرياد ساکت ميشه:
"مسود"
"مسود بابا..."
فريادي که تو ذهنت زمزمه ميکنه هنوز رنج هست
وقتي با سيلي که با دستاي خودت به صورتت ميزني از خواب ميپري
و باز سکوت ميکني ..
پایان
میم حجری
1
· تصویر رئالیستی پدیده ها و روندهای روانی زحمتکشان مادی و فکری، شاید همین باشد.
2
· تصویر هنرمندانه ی پدیده ها و روندهائی که انعکاس پدیده ها و روندهای واقعی زندگی اند:
· نه فقط پدیده ها و روندهای زندگی روزمره، بلکه پدیده ها و روندهای تمامت زندگی
3
· آمیزه شگرفی از پدیده ها و روندهای سپری شده، بظاهر بر باد رفته و از یاد رفته، روزمره و چه بسا حتی آتی هنوز رخ نداده که خود انعکاس دلهره ها و نگرانی های زحمتکشان در آئینه درون اند:
· نتیجه حلاجی درونی پدیده ها و روندهای روانی اند.
4
· شگفت پدیده ای است مغز اندیشنده!
· جامه عمل مادی و واقعی پوشاندن به دلهره ها و نگرانی ها در عالم خواب، هنری غیر قابل تصور و خارق العاده است.
5
اثری از طراح محترم مجله هفته
· به همین دلیل ماتریالیسم دیالک تیکی بر آن است که مغز نه ارگانی معمولی و عادی، از قبیل معده و روده و قلب و دست و پا، بلکه متعالی ترین و توسعه یافته ترین فرم ماده است:
الف
· آئینه است.
· آئینه ای بشدت شگفت.
ب
· جام است.
· جامی ماضی و مضارع و مستقبل نما!
· ستایش انگیز و شگفت انگیز و زیبا!
6
· شگفت انگیزتر اما ضرورت مرور این پدیده ها و روندهای روانی است:
· بدون مرور این پدیده ها و روندهای انعکاس یافته در آئینه ضمیر (دل)، جنون گرفتن انسان نه احتمالی بلکه حتمی است.
7
· به همین دلیل می توان این کرد و کارهای خوپوی مغز انسانی را زباله زدائی و زهر زدائی از روان آدمی محسوب داشت.
8
· شاید دلیل فراموش گشتن خواب ها پس از بیداری، یکی از ترفندهای استراتژیکی مغز اندیشنده باشد.
· شاید به معنی نفی حتی المقدور اندیشه ها و خاطره های مزاحم باشد.
· چیزی که البته محال است.
· برای اینکه سر گذشت ها ـ خواه و ناخواه ـ در عین حال، روانگذشت ها هستند و در اعماق دل ته نشین می گردند و هر لحظه می توانند به تلنگری از اعماق کنده شوند و غبارگونه در فضای ذهن پراکنده گردند و وران آدمی را به آشوب کشند.
پایان
خاطره ای از آیت الله منتظری
اوایل سال 1356 با آسید محمود (آیت الله طالقانی) هم سلولی بودم،
یک شب بی وقفه سیگار می کشید و راه می رفت، نیمه شب بهش گفتم:
خفه شدیم از دود چرا نمی خوابی؟
ایشان گفت:
مگر نمی بینی ؟
مگر نمی شنوی؟
گفتم:
چی رو
گفت:
صدای مردمو !
انقلابو !
پیروز میشن!
من گفتم:
خب بشن چه بهتر
ایشان در جواب گفت:
چرا متوجه نیستی !
شاه می رود، مردم به ما مراجعه می کنند، بلد نیستیم مملکت داری را، همین یک ذره دینی را که هم دارند از کف می دهند این مردم بی نوا
پایان
سرچشمه :
صفحه فیس بوک سیامک نجاتی
میم حجری
1
· این خاطره آیت الله منتظری حاوی حقیقت امر بمراتب ژرف تری است که پیر پرولتاریا با مثال «موش نقب زن» تاریخ توضیح عام داده است:
· موش نقب زن اگر در مسیر خویش به پیش به سنگی برخورد کند که مانع پیش روی اش باشد، هرگز دلسرد و تسلیم نمی شود، بلکه به کندن راه خود از جای دیگری که مناسب تر است، می پردازد و به پیشروی خود ادامه می دهد.
2
· آنچه آیت الله طالقانی را به هراس می افکند، همین حقیقت امر است:
· مذهب به مثابه یکی از عناصر روبنائی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بنده داری به دلیل استقلال نسبی اش و سطح توسعه نازل نیروهای مولده جامعه، جانسختی فوق العاده از خود نشان داده و هزار سال پس از از بین رفتن شالوده اجتماعی ـ اقتصادی اش به حیات خود ادامه داده است.
· مذهب با تخدیر توده به مثابه سوبژکت تاریخ، به سدی در مقابل توسعه نیروهای مولده بدل شده است.
3
· موش نقب زن تاریخ تدارک تدفین مذهب و هر خرافه دیگر را بدست نمایندگان حرفه ای همان مذهب و خرافه برنامه ریزی و عملی کرده است.
· کاری که به صدها سال روشنگری انقلابی و علمی نیاز داشت، شاید در عرض چند دهه صورت گیرد:
· در این مدت حکومت طبقه حاکمه با علم علنی اسلام، توده های مولد و زحمتکش به تجربه تلخ تر از زهر خود درخواهند یافت که امام زاده دین قادر به کمترین اعجازی نیست و وسیله تخدیر و تحمیق توده است و نه تئوری رهایش اجتماعی.
4
· جالب تر این است که دست عوامفریبان مدعی اسلام پشت سر هم رو می شود:
· دیروز مرگ بر امریکا و امروز زنده باد امریکا!
· دیروز وعده جامعه بی طبقه توحیدی و حکومت عدل علی، امروز جامعه ای با دره طبقاتی عمیق میان اقلیت انگل و اکثریت مولد و زحمتکش.
5
· ناقوس مرگ مذهب با روی کار آمدن روحانیت مرتجع به صدا در آمده است!
· باید بکمک روشنگری علمی و انقلابی به تسریع و تعمیق این روند مبارک مدد رساند.
· پیش شرط پیشرفت اجتماعی، رهائی توده ها از چنگ عفریت خرافه و مذهب و تسلیح توده به تسلیحات نظری سوسیایلسم علمی است.
پایان
سرچشمه :
صفحه فیس بوک پروین
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر، می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره ی آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است.
میم حجری
1
· بلحاظ درک حسی روابط مرئی نامرئی، مناسبات آشکار و مستور، شعر فوق العاده غنی و زیبائی است.
2
· شاعران به عبارتی از قبیله کودکان اند که از ذره ها حتی غافل نمی مانند.
· مسئله اما این است که به چه دلیل؟
3
· شاید دلیلش بی دغذغگی خاطر آنها از مصائب گونه گون زندگی باشد:
الف
· نوعی غنای مادی و برونی، همراه با فقر روحی و درونی
ب
· سفره ای پر و رنگین، با دلی (ضمیری) غمزده و خالی
ت
· زندگی ئی سرشته به رفاه مادی و عاری از محتوای معنوی
پ
· عرصه یکه تازی اندوه و تنهائی، نیهلیسم و پسیمیسم، بی معنائی و بی دورنمائی
پایان
«باید از مواضع روحانی
در خصوص خلع سلاح کامل هسته ای و دیگر سلاح های کشتار جمعی
قاطعانه دفاع کرد.
اپوزیسیون باید بیاموزند که اشخاص مهم نیستند،
بلکه ایده ها مهم اند، ولو اینکه سخنان روحانی پشتوانه عملی نداشته باشد.»
سرچشمه :
صفحه فیس بوک حریف
میم حجری
· با احترامات فائقه باید گفت که این دو جمله حریف فاقد انسجام منطقی اند.
· چرا؟
1
· برای اینکه کسی می تواند «در خصوص خلع سلاح کامل هسته ای و دیگر سلاح های کشتار جمعی» موضع معنامند بگیرد که خودش آنها را حداقل در اختیار داشته باشد.
2
· به همین دلیل گفتگو و عقد قراردادهای خلع سلاح در خصوص تسلیحات اتمی و غیره میان مثلا اتحاد شوروی سابق و امریکا و غیره صورت می گیرد و نه میان این و آن.
3
· و گرنه برای موضعگیری دولت هائی که در خصوص تسلیحات امحای جمعی مفلسین فی الارض اند، کسی تره خرد نمی کند.
· طبیعی است که جمهوری روحانی موافق خلع سلاح اتمی و غیر اتمی باشد تا جنگ ها فقط با چوب و چماق و قمه و قداره صورت گیرند، بسان زمان رسول اکرم و حتی هزار سال قبل از رسول اکرم.
4
· با پوزش از حریف، حمایت از چنین کسانی نه نشانه خردی خارق العاده و فهم و فراستی ستایش انگیز، بلکه در بهترین حالت نشانه حواس پرتی است.
· این بدان می ماند که کسی از هیچکاره ای در زمینه معینی به حمایت برخیزد و این کار بیهوده و بی محتوا را به عنوان برنامه عملی ـ سیاسی خود جار بزند و حتی حشرات فی الارض را از خنده روده بر کند.
حریف
ایده ها مهم اند، ولو اینکه سخنان روحانی پشتوانه عملی نداشته باشد.
1
· مفهوم «ایده ی فاقد پشتوانه عملی» به چه معنی است؟
2
· ایده ی فاقد پشتوانه عملی در بهترین حالت به وعده سر خرمن می گویند.
· مثال فی البداهه در این باره می تواند به قرار زیر باشد:
· حسن روحانی به حریف آواره بگوید که سال دیگر صد میلیون دلار از اموال روحانیت به حساب پناهندگان آواره از دیار یأجوج و مأجوج واریز خواهد شد.
· و حریف پاشنه دهن برکشد و به تبلیغ پر آب و تاب حمایت دست و دل بازانه روحانیت از مستضعفین آواره در جهان بپردازد.
3
· ضمنا چگونه می توان از ایده ی فاقد پشتوانه عملی و یا از وعده سر حرمن روحانی و روحانیت دفاع کرد و خود را مضحکه هر کسی که ذره ای مغز در کله دارد، قرار نداد؟
4
· هر کس که لبی از مارکسیسم مرحوم که سهل است، از دیوان حافظ تر کرده باشد می داند که محک حقیقت ایده ها، پراتیک (تجربه و عمل) است و نه ادعای توخالی.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد.
5
· منظور خواجه و مارکس این است که محک صحت دعاوی، تجربه است، یعنی پشتوانه عملی است و نه خود وعده سر خرمن و یا ادعای بد تر از باد معده.
6
· در غیر این صورت، حمایت از هر پرت و پلائی توجیه و حتی ایدئالیزه می شود.
پایان




