gebrauchtes Buch – Muschi Miezekatze. [Hardcover] – Muschi Miezekatze. [Hardcover]

 

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)

 

برگردان

میم حجری

 

مینی موش خرناس می کشد.

  

  •     پطر تمام اوقات در مسافرت با مادر ـ پدر خویش، به یاد مینی موش است.

 

  •     «مینی موش از دیدن ما شادمان خواهد شد»، پطر می گوید.
  •     «از دیدن ما خیلی شادمان خواهد شد!»

 

  •     اما بعد وضع از قراری دیگر است.

 

  •     مینی موش حتی نگاهی به او نمی کند.

 

  •     او فقط به نظافت خود می پردازد.

 

  •     انگار کاری مهمتر از خود پاک سازی وجود ندارد.

 

  •     «مینی موش دیگر مرا دوست ندارد» پطر می گوید و غمگین می شود.

 

  •     مادر اما می خندد.

 

  •     «مینی موش فقط رنجیده خاطر است، چون که تو مدت زیادی اینجا نبوده ای»، مادر می گوید.
  •     «کاری به کارش نداشته باش!
  •     خواهی دید، چه می شود.»

 

  •     واقعا هم.

 

  •     بعد از یک ساعت، وقتی که پطر روی مبل می نشیند، مینی موش با پای خودش به سوی او می آید.

 

  •     چهره خزواره خود را بر گونه او می مالد و خرناسه سر می دهد.

 

  •     «چه خوب است که تو دوباره اینجائی»، مینی موش به زبان بی زبانی می گوید.
  •     «من دلم برایت تنگ شده بود!»

 

ادامه دارد.