میتسه گربه ـ مینی موش (۱۰)
جینا روک پاکو
(۱۹۳۱)
برگردان
میم حجری
مینی موش بی حوصله است.
- مینی موش امروز بی حوصله است.
- او نمی تواند به باغچه برود، برای اینکه باران می بارد.
- در قفسه کتاب هم اجازه ندارد که بازی کند.
- بالا رفتن از پرده اتاق هم ممنوع است.
- تیز کردن چنگ ها نیز بر روی مبل ها ممنوع است.
- نشستن در ماهتابه در کمد آشپزخانه نیز مجاز نیست.
- غذای آماده در قوطی دیروز، امروز هم به وفور هست.
- همه این به اصطلاح نعمات سبب می شوند که مینی موش شکوه و ناله سر دهد.
- «دیگر کافی است!»، مادر می گوید.
- مینی موش دیگر حوصله جانوران دو پا را ندارد.
- مخفیگاهی می یابد و نا پدید می شود.
- «مینی موش کجا ست؟»، پطر پس از برگشت از مدرسه، می پرسد.
- «سلام!»، مادر در جوابش می گوید.
- «ملکه طاعونی گربه ها قهر کرده است!»
- «مینی موش!»، پطر صدا می زند.
- «مینی موش کجائی؟»
- پطر سرانجام او را در تخت خواب خود پیدا می کند.
- پطر کفش هایش را در می آورد و بغل مینی موش دراز می کشد.
- «امروز روز احمقانه ای است»، پطر می گوید.
- «من امروز در مدرسه همه چیز را غلط جواب دادم.
- اگر تو نبودی، من حالا می بایستی گریه سر دهم.»
ادامه دارد.
+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۹ ساعت 2:4 توسط سیاوش زهری
|