تئوری (نظریه) (قسمت اول)
پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
۱
- تئوری یک واژه یونانی است.
۲
- تئوری به انعکاس زبانی پیوندهای عینی ـ واقعی اطلاق می شود که در عرصه شیئی معینی وجود دارند و با یکدیگر به واسطه اظهاراتی راجع به شرایط مرزبندی می شوند.
۳
- تئوری به لحاظ صوری و فرمال به مثابه جمعبندی احکام عام و مفرد در مجموعه احکام نمودار می گردد.
۴
- تفاوت تئوری با مجموعه احکام معمولی عبارت از این است که تئوری حاوی احکام قانونی است.
- احکام قانونی ئی که مدعی روابط ماهوی و ضرور (جبری) راجع به کلیه اشیای عرصه مربوطه اند.
- مراجعه کنید به قانون
قانون
https://hadgarie.blogspot.com/2020/06/blog-post_84.html
پایان
۵
- تئوری ها برای توضیح و پیش بینی اوضاع و حوادث و لذا برای سمتگیری عملی به خدمت گرفته می شوند.
۶
- به عنوان مثال:
الف
- تئوری پیش بینی جامعتی
ب
- تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی
۷
- از آنجا که تئوری ها امپلیکاسیون هایی از قبیل «اگر این شرایط فراهم آیند، آنگاه آن رخداد را در پی خواهند داشت» را امکان پذیر می سازند، ما را به تدارک حوایج و هدفگزاری های درخور مدد می رسانند.
۸
- برای رسیدن به هر هدف، باید انتظارات معینی در رابطه با نتایج کار انجام یافته، فرمولبندی شوند.
۹
- در غیر این صورت، نمی توان کاری را به مدد همکاری اجتماعی انجام داد.
۱۰
· تعیین دقیق این انتظارات و تبیین این انتظارات به صورت امپلیکاسیون ها (اگر این ... آنگاه آن ...) فونکسیون خاص تئوری ها در چارچوب روند جامعتی کار است.
۱۱
- عرصه واقعیت عینی که مورد بررسی تئوریکی قرار می گیرد، هرچه اساسی تر باشد، یعنی میدان عمل برای هدفگزاری و امکان واقعی منطبق با اعمال عملی معنامند وسیعتر باشد، شرایط اختیار (آزادی) انسانی به همان اندازه دامنه دارتر خواهد بود.
۱۲
- بدون تئوری، هیچ کار معنامندی را نمی توان به طور کلی پلان بندی (نقشه ریزی) کرد.
- برای اینکه در آن صورت، امکان واقعی ئی برای مقایسه با هدفگزاری ئی نمی تواند وجود داشته باشد.
۱۳
- تئوری، ما را با عواقب بسیاری از اعمال مفرد ممکنه، چه بسا قبل از جامه عمل پوشی واقعی شان، آشنا می سازد.
۱۴
- تئوری است که به ما آزادی انتخاب اعمال معینی را از خیل متنوع بیشماری از اعمال به لحاظ سوبژکتیو ممکنه عرضه می دارد.
۱۵
- تئوری ها به این دلیل حاوی توان پیش گویانه اند که خود نتیجه تعمیمات دانش های تجربی اند که در روند کار کسب شده اند.
۱۶
- شرط اساسی تشکیل همه تئوری ها را کار بشری تشکیل می دهد.
۱۷
- تئوری ما را از تکرار تجارب منفرد بی نیاز می سازد.
- برای اینکه آن دانش های تجربی قابل تمیز را جمعبندی می کند.
- به همین دلیل تئوری حاوی خصلت صرفه جویانه است.
۱۸
- کار خاص تشکیل تئوری (تئوری سازی) ماهیتا با تدقیق تعین اعمال و پیامدهای شان در رابطه است.
۱۹
- در کردوکار حسی ـ شیئی بیواسطه است که شرایط عمل در رابطه با نیاز مفرد مورد نظر، کم و بیش دقیق در نظر گرفته می شوند.
۲۰
- در هر کار علمی اما به تدقیق پیوند هر عمل با پیامدهای (عواقب) آن نیاز مبرم هست.
۲۱
- اشیای به کار افتاده اینجا نه به مثابه اشیای مصرف بشری، بلکه به مثابه اشیایی عرض اندام می کنند که نماینده (نشاندهنده، بیانگر) روابط خاص خویش با یکدیکرند.
- یعنی نماینده عام اند.
۲۲
- از این رو، کار علمی به قول مارکس، «کار عام» است و یا کاری برای نمودارسازی عام واقعیت عینی است.
۲۳
- تئوری نتیجه این کار (کار علمی) است.
۲۴
- دانش تجربی تحت تأثیر تئوری شناخت بورژوایی، به ویژه تحت تأثیر تئوری شناخت جان لاک، در معنی اش، ماهیتا به آنچه که مشاهده می شود، محدود گشته است.
۲۵
- به این معنی ، هرازگاهی از تئوری های «دانشی ـ تجربتی ـ علمی» نیز سخن می رود و منظور این است که اعتبار آنها بسته به احکام امپیریکی است.
- یعنی بسته به احکامی است که به مشاهده و آزمایش تقلیل یافته اند.
۲۶
- «دانش تجربی» بدین معنی، همیشه به ویژه به کردوکارهای قابل تمیز از یکدیگر اطلاق می شود.
۲۷
- بدین طریق، فراموش می شود که بیشک، کار نیز فراتراز زیرکارها، عرضه کننده دانش های تجربی است که مربوط به خصلت عام کار، به مثابه تجربه است.
۲۸
- از این رو، تجربه عامی راجع به کار دال بر آن است که کار، بدون شرایط شیئی (اوبژکتیو) نمی تواند جامه عمل بپوشد:
- کردوکار از این رو، همیشه یا کردوکار شیئی است و یا کردوکار واقعا پایداری نیست.
۲۹
- تجربه عام دیگری دال بر آن است که با اشیائی که در ورای ما وجود دارند، می توان بنا بر قواعد پیشاپیش موجود به «طرز کلیشه ای عمل کرد.»
- (لورنتسن، «مقدمه ای بر منطق و مته متیک عملیاتی»، ۱۹۵۵)
۳۰
- برای دانش های تجربی از این نوع نمی توان فراتر از خصلت (طبیعت) خاص اشیایی که کردوکار بر روی شان اجام می گیرد، پیشقاعده ای تصور کرد.
۳۱
- کافی است که اشیاء و کردوکار تحت تابعیت آنها قرار گیرند، تا بتوان دانش های تجربی معینی را فرمولبندی کرد.
۳۲
- به این معنی، دانش تجربی نه فقط پدیده علوم امپیریکی (تجربی)، بلکه پدیده کلیه علوم به طور کلی است.
۳۳
- مشاهده و کردوکار، تشکیل دهنده گشتاورهای ناگسستنی دانش تجربی اند.
۳۴
- چند و چون توسعه امکانات لازم برای تئوری سازی به چند و چون امکانات تجربی واقعی درچارچوب فرماسیون اقتصادی جامعه مورد نظر و به سطح توسعه نیروهای مولده موجود بستگی دارد.
۳۵
- چند و چون تبدیل امکانات تجربی به دانش تجربی واقعی نیز نهایتا به منافع عملی لازم برای الزامی ساختن فرمولبندی دانش تجربی، یعنی تئوری سازی وابسته است.
۳۶
- تئوری های استقرایی زمانی امکان پذیر می گردند که نظام جامعتی ئی باشد که بسان مولدین کالا، تعمیم انتزاعی نسبت به پراتیک روزمره و جامعتی منطبق و لذا به پراتیک به لحاظ اجتماعی سازنده داشته باشد. (مثلا مقایسه ارزشی، مقایسه توزینی و غیره)
۳۷
- جامعه شناسی، زمانی می تواند تشکیل یابد که جامعیت بشری به مرحله ای رسیده باشد که افراد، دیگر با روابط پاتریارکال (مبتنی بر پدرسالاری) و قبیلتی با هم پیوند نداشته باشند.
۳۸
- بسته به این شرایط که تاریخ تاکنونی، تاریخ مبارزه طبقاتی است و طبقات اجتماعی مختلف، در عین حال، نمایندگان بخش های مختلف کار جامعتی اند و در نتیجه، دارای عرصه های تجربی مختلف اند، شرایطی پدید می آید که خدمات تئوریکی معینی فقط بر اساس طبقات اجتماعی معینی و در رابطه با طبقات اجتماعی معینی بارور می شوند.
۳۹
- به عنوان مثال، برای اشرافیت فئودال، راسیونالیته منطقی بورژوازی غیرقابل درک است.
۴۰
- به همین دلیل، اشرافیت فئودال، راسیونالیته منطقی بورژوازی را به درجه چیزی ضد مذهبی (ضد مسیحی) و الحادی تنزل می دهد.
- (اشرافیت فئودال در ایران نیز دیالک تیک ماتریایلستی را به درجه چیزی ضد اسلامی و الحادی تنزل داده است. مترجم)
۴۱
- برای اشرافیت فئودال، اما راسیونالیته منطقی بورژوازی تا زمانی غیرقابل درک است که اشرافیت فئودال، خود را به مثابه طبقه ای تصور می کند که باید حفظ شود.
- طبقه ای که هستی پراتیکی اش (عملی اش) «به مثابه برخوردار از ثروت» مطرح است، یعنی مبتنی بر از آن خود کردن بی غل و غش کار اضافی است.
- کاری که به هیچ وجه من الوجوه با مبادله ای در رابطه نیست.
- مبادله ای که پیش شرط پراتیکی (عملی) راسیونالیته منطقی بورژوازی است.
۴۲
- به همین سان نیز بورژوازی یارای درک دیالک تیک ماتریالیستی را ندارد.
- برای اینکه بورژوازی عاجز از رئالیزاسیون (درک) پیش شرط پراتیک دیالک تیک ماتریالیستی به عنوان پراتیک خویشتن است.
- برای اینکه پیش شرط پراتیکی دیالک تیک ماتریالیستی را تجربه کاری اله منتار (عنصری، اساسی) کارگران مدرن تشکیل می دهد
۴۳
- کنش عملی سرمایه داران در بهره وری سرمایه است و نه در تولید مادی.
- آنها باید از تولید مادی پرهیز ورزند تا بتوانند حکمرانی کنند.
۴۴
- «انطباق تغییر دادن شرایط و کردوکار انسانی و یا خوددگرگون سازی» (مارکس) که در تولید مادی قابل تجربه است، در گردش سرمایه قابل تجربه نیست.
۴۵
- فقط حوزه گردش سرمایه است که به عنوان شالوده تجربه در اختیار بورژوازی قرار دارد.
۴۶
- همین شرایط واقعی است که سبب می شوند که ایده ئولوگ های بورژوایی، راسیونالیته علمی را به راسیونالیته منطقی محدود سازند و دیالک تیک ماتریالیستی را به مثابه اسطوره ماقبل علمی نوسازی شده، تخطئه کنند.
۴۷
- ایده ئولوگ های بورژوایی بر ضد راسیونالیته علمی و دیالک تیک ماتریالیستی، به لحاظ تاریخی همان موضع را می گیرند که روزی مدافعان ایمان مذهبی بر ضد خرد گرفته بودند.
۴۸
- می توان میان سه گشتاور اساسی تئوری های علمی تفاوت گذاشت.
- سه گشتاور اساسی که از خصلت کار نشئت می گیرند:
الف
۱
- کاری که بر مبنای توالی اعمال یکسان برای رسیدن به اهداف تنظیم گشته و تکراری صورت می گیرد، حاوی گشتاور «عمل کلیشه ای» است.
۲
- اگر این عمل کلیشه ای فی نفسه مورد بررسی قرار گیرد.
- یعنی مستقل از اینکه روی چه موضوعات خاص کار انجام می گیرد، در این صورت، نتیجه بررسی، تئوری های منطقی و مته متیکی خواهند بود.
ب
۱
- اگر کار در تغییر شرایط شیئی اش، بسان حامل سوبژکتیو آن شرایط باشد، بیانگر (نمودارکننده) روند تاریخی تولید خلاق خواهد بود.
۲
- اگر تفکر این خصلت کار را بازتاب دهد، نتیجه بررسی تئوری های دیالک تیکی و فلسفی خواهند بود.
پ
۱
- اگر کار بیانگر (نمودارکننده) تنوع کردوکارهای قابل تمییز باشد که به قصد تغییر شرایط خاص طبیعی و جامعتی به شرایط درخور بشری و قابل تسلط توسط بشر صورت می گیرد، تشکیل دهنده شالوده تئوری های امپیریکی (تجربی) خواهد بود.
۲
- تئوری های امپیریکی (تجربی) همواره حاوی مفاهیم و احکامی اند که به معاییر و جریانات قابل ادراک مربوط می شوند.
۳
- معاییر و جریانات زمانی قابل ادراک خواهند بود که از معاییر و جریانات دیگر قابل تمییر باشند.
۴۹
- تئوری های مته متیکی ساختارهایی عرضه می دارند که در زبان های واضح و اصولا قابل فرمالیزاسیون می توانند با اشیای (موضوعات) واقعیت قابل ادراک پر شوند.
ادامه دارد.
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۹ ساعت 3:28 توسط سیاوش زهری
|