Das Dreieck von Ethik, Moral und Recht | Michael Rasche

 

پروفسور دکتر ماتهویس کلاین

برگردان 

شین میم شین

 

 

عرصه های دوگانه اتیک

ادامه

 

۱

  •     بخش تئوریکی و هنجاری اتیک پیوند ناگسستنی با هم دارند و مکمل یکدیگرند.
  •     (این بدان معنی است که ما با دیالک تیک اتیک نظری و اتیک هنجاری (عملی) سر و کار داریم. مترجم)

 

۲

  •     تلاش در جهت حذف بخش تئوریکی اتیک و تقلیل اتیک به آموزه اخلاقی، یعنی به بخش هنجاری صرف، به معنی خواندن فاتحه ای بر اتیک به مثابه  یک علم فلسفی خواهد بود.

 

۳

  •     در آن صورت، از تئوری فلسفی اخلاق، چیزی جز رساله مواعظ اخلاقی باقی نخواهد ماند.

 

۴

  •     برای تشکیل سیستم توسعه یافته جامعه سوسیالیستی، به درجه همواره عالی تری از هدایت آگاهانه و آماجگرایانه  روند توسعه اخلاق نیاز مبرم خواهد بود.

 

۵

  •     آنگاه، هم حل و فصل مسائل تئوریکی بنیادی اتیک  مارکسیستی و  هم حل و فصل مسائل هنجاری آن اهمیت بزرگی کسب خواهد کرد.

 

۶

  •     اتیک مارکسیستی با به رسمیت شناختن دترمینیسم دیالک تیکی ـ به مثابه  اصل بنیادی تعیین کننده هر علم اصیل ـ پیوند ناگسستنی دارد.

 

۷

  •     در نتیجه، به هنگام بررسی قوانین توسعه اخلاق، علاوه بر تجزیه و تحلیل روابط علی (علت و معلولی)، باید دیالک تیک پیوندهای ضرور و پیوندهای تصادفی نیز در نظر گرفته شود.

 

  •     مراجعه کنید به دترمینیسم، دیالک تیک ضرورت و تصادف

 

۸

  •     روندهای توسعه اخلاق، روندهای ماهیتا استوشاستیکی اند و در آنها عوامل تصادفی نیز نقش بازی می کنند.

 

۹

  •     اتیک در بررسی اخلاق (مورال)، هم با قوانین ساختاری سر و کار دارد و هم با قوانین توسعه ای.

 

  •     مراجعه کنید به اخلاق (مورال)

 

۱۰

  •     قوانین ساختاری ـ به عنوان مثال ـ عبارتند از روابط ساختاری و روابط فونکسیونی میان عناصر اجتماعی و فردی شعور اخلاقی.

 

۱۱

  •     قوانین توسعه ای اخلاق، به عنوان مثال عبارتند از قوانین پیدایش و توسعه اخلاق در چارچوب فرماسیون اجتماعی معین.

 

۱۲

  •     کاربست قاطعانه اصل دترمینیسم دیالک تیکی در اتیک به هیچوجه امکان گزینش تصمیمگیری ها و ارزیابی های اخلاقی عمل و رفتار  را از بین نمی برد.

 

۱۳

  •     انسان به طور دلبخواه و بی اعتناء به ضرورت هائی که پایه و اساس هستی و توسعه او را تشکیل می دهند، عمل نمی کند.

 

۱۴

  •     رفتار انسان ها به وسیله مناسبات اجتماعی مشروط می شود.

 

۱۵

  •     انسان اما در چارچوب شرایط موجود برای عمل خویش، می تواند این و یا آن نوع و شیوه رفتار را برگزیند، مطابق با حوایج و ضرورت های اجتماعی معینی عمل کند و یا مغایر با آنها.

 

۱۶

  •     معیار گزینش درست رفتار انسانی و ارزیابی اخلاقی او می تواند همواره فقط یک ضرورت رفتاری معین باشد که بر الزامات پیشرفت اجتماعی مبتنی است.

 

۱۷

  •     دترمینیسم دیالک تیکی با به رسمیت شناختن امکان گزینش آگاهانه شیوه رفتار معین، همزمان ضرورت ارزیابی اخلاقی رفتار فردی  و احساس مسئولیت انسان نسبت به این گزینش در قبال جامعه، خلق و طبقه و غیره را نیز به رسمیت می شناسد.

 

۱۸

  •     به قول ولادیمیر لنین، «ایده دترمینیسم به هیچوجه بی اعتناء به عقل و وجدان انسانی و ارزیابی عمل او نیست.
  •     بلکه درست برعکس!
  •     این فقط درک دترمینیستی است که ارزیابی دقیق و درست را امکان پذیر می سازد و مانع آن می شود که همه کاسه کوزه ها بر سر اراده آزاد شکسته شوند.»
  •     (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱، ص ۱۵۲)

 

۱۹

  •     اتیک مارکسیستی با این برداشت، از سوئی آگاهانه با آن اتیک ایدئالیستی به مخالفت برمی خیزد که عمل انسانی را ناشی از آزادی مطلق اراده او تلقی می کند و تعین مندی عمل انسان را به هیچوجه قبول نمی کند.

 

۲۰

  •     و از سوی دیگر با دترمینیسم مطلق ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی به مخالفت می پردازد که منکر هر تعیین آزادانه اراده انسانی و گزینش شیوه رفتار معین است.

 

ادامه دارد.