هویت (۲)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
- اگر چه در فلسفه یونان باستان، اصل هویت به طور صریح فرمولبندی نشده، اما علیرغم آن می توان نظریات ماهیتا متفاوتی را در باره مفهوم هویت پیدا کرد:
۱
هراکلیت
(۵۵۰ ـ ۴۸۰ ق. م.)
فیلسوف ماقبل سقراطی یونان
افق فلسفی هراکلیت:
تجربه و دانش
شدن و فنا شدن
وحدت و تضاد
کاینات و آتش
واژه و روح
دولتشهر و حقوق مدنی
انسان و خدا
عقل و جهل
جملات قصار:
در هیچ رودی نمی توان دو بار شنا کرد!
مبارزه، پدر همه چیزها ست!
- هراکلیت هویت را به شرح زیر تلقی می کرد:
۱
- به مثابه وحدت دو شقه
۲
- به مثابه هویتی که آبستن تفاوت است.
۳
- به مثابه هویت متحرک و تضادمند.
۲
پارمنیدس
(۵۴۰ ـ ۴۸۳ ق. م.)
فیلسوف یونان باستان
از شاگردان سنوفانس
مؤسس مکتب الئات
مؤسس تئوری شناخت
- پارمنیدس ـ بر خلاف هراکلیت ـ تنها به وجود «وجود لایتغیری» باور دارد که دارای مشخصات زیر است:
۱
- ابدی است.
۲
- مطلق و عاری از تفاوت است.
۳
- در هویت (یکسانی) با خویشتن خویش است.
۴
- شدن به نظر پارمنیدس به معنی امکان ناپذیری توسعه است.
۳
ارسطو
(۳۸۴ ـ ۳۳۲ ق. م.)
۱
- ارسطو جنبه منطقی هویت را عمده می کند:
- او بر بنیان اصل منطقی قانون تناقض ممنوع، شرط ضرور تفکر درست را در آن می داند که هر مفهوم موجود در هر قضاوت و یا استنتاج تنها به معنی واحدی و یا به معنی ثابتی مورد استفده قرار گیرد.
- (این نقطه نظر ارسطو خیلی اندیشیده، سنجیده و رهگشا ست. مترجم)
- (قانون تناقض ممنوع، به قانون منطق صوری اطلاق می شود که ارسطو فرمولبندی کرده و بنا بر آن، احکام متناقض نمی توانند حقیقی باشند.
- «حکم الف و نفی آن نمی توانند هر دو همزمان حقیقی باشند.»
- مثال:
- حسن سیاه پوست است.
- حسن سفید پوست است. مترجم)
- مراجعه کنید به قانون تناقض ممنوع
ادامه دارد.
+ نوشته شده در چهارشنبه یکم مرداد ۱۳۹۹ ساعت 9:12 توسط سیاوش زهری
|