شین میم شین

 

نه 

اندیشه مادرزاد وجود دارد

و

نه

 اندیشیدن مادرزادی.

اندیشیدن

را

باید مثل هرعلم،

در روندی دشوار فراگرفت.

 

شیخ سعدی

(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)

(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

 

حکایت ششم

 (دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۸)

      

۱

مشقت نیرزد، جهان داشتن 

گرفتن به شمشیر و بگذاشتن

 

معنی تحت اللفظی:

تسخیر کشورهای دیگر به ضرب شمشیر و به ارث گذاشتنش

به

مشقتش

نمی ارزد.

 

سعدی

در

 این بیت شعر،

دیالک تیک ریاضت و لذت

را

 به

شکل دیالک تیک مشقت جهانگیری و جهانداری بسط می  دهد

و

 به

بهانه کوتاهی عمر و دل کندن و رفتن ناگزیر،

همه را بیهوده و عبث می داند.  

این نومیدی و نیهلیسم طبقه اجتماعی ئی است که فردا ندارد،

طبقه اجتماعی ئی که زوال و شکست خود را زوال و شکست بشریت می پندارد.

ما با این گرایش در عصر امپریالیسم به وفور برخورد خواهیم کرد، در آثار شوپنهاور و اگزیستانسیالیست های رنگارنگ

 

این همان سعدی است که در حکایت قبلی پادشاهی را که قصد جهانگریزی و عبادت دارد، به پرخاش می بندد و می گوید:

 

تو بر تخت سلطانی خویش باش

به

 اخلاق،

پاکیزه درویش باش.

 

اما اکنون، به تحقیر «تخت سلطانی و ملک و مال» می پردازد.

اگر «طریقت در خدمت به خلق است» و با داشتن ملک و مال بهتر می توان به خلق خدمت کرد، چرا باید نسبت به از دست دادن ملک و مال بی تفاوت بود؟

 

۲

الا تا درخت کرم پروری

گر امیدواری کز او بر، خوری

 

معنی تحت اللفظی:

سعی کن درخت بخشش بکاری

به

امید برخورداری از آن.

 

سعدی

 در

این بیت شعر،

دیالک تیک ریاضت و لذت

را

در

 آیینه آسمان زلال شیراز

منعکس می کند

و

از

 آن

دیالک تیک کرم دنیوی و برخوری اخروی

را

می سازد و مثل شرنگی شیرین در کام خواننده می ریزد.

 

این

تئوری رهائی بخش سعدی

 است

 که

هزاران بار خواهیم شنید:

نجات،

اگر خدا بخواهد،

نه

قبل از مرگ،

بلکه پس از مرگ امکان پذیر است.

 

ادامه دارد.