خود آموز خود اندیشی (۲۱۹)
شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت ششم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۸)
۱
مشقت نیرزد، جهان داشتن
گرفتن به شمشیر و بگذاشتن
معنی تحت اللفظی:
تسخیر کشورهای دیگر به ضرب شمشیر و به ارث گذاشتنش
به
مشقتش
نمی ارزد.
سعدی
در
این بیت شعر،
دیالک تیک ریاضت و لذت
را
به
شکل دیالک تیک مشقت جهانگیری و جهانداری بسط می دهد
و
به
بهانه کوتاهی عمر و دل کندن و رفتن ناگزیر،
همه را بیهوده و عبث می داند.
این نومیدی و نیهلیسم طبقه اجتماعی ئی است که فردا ندارد،
طبقه اجتماعی ئی که زوال و شکست خود را زوال و شکست بشریت می پندارد.
ما با این گرایش در عصر امپریالیسم به وفور برخورد خواهیم کرد، در آثار شوپنهاور و اگزیستانسیالیست های رنگارنگ
این همان سعدی است که در حکایت قبلی پادشاهی را که قصد جهانگریزی و عبادت دارد، به پرخاش می بندد و می گوید:
تو بر تخت سلطانی خویش باش
به
اخلاق،
پاکیزه درویش باش.
اما اکنون، به تحقیر «تخت سلطانی و ملک و مال» می پردازد.
اگر «طریقت در خدمت به خلق است» و با داشتن ملک و مال بهتر می توان به خلق خدمت کرد، چرا باید نسبت به از دست دادن ملک و مال بی تفاوت بود؟
۲
الا تا درخت کرم پروری
گر امیدواری کز او بر، خوری
معنی تحت اللفظی:
سعی کن درخت بخشش بکاری
به
امید برخورداری از آن.
سعدی
در
این بیت شعر،
دیالک تیک ریاضت و لذت
را
در
آیینه آسمان زلال شیراز
منعکس می کند
و
از
آن
دیالک تیک کرم دنیوی و برخوری اخروی
را
می سازد و مثل شرنگی شیرین در کام خواننده می ریزد.
این
تئوری رهائی بخش سعدی
است
که
هزاران بار خواهیم شنید:
نجات،
اگر خدا بخواهد،
نه
قبل از مرگ،
بلکه پس از مرگ امکان پذیر است.
ادامه دارد.