دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۵۷۰)
پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
جواد
(جوانشیر)
که
جان ما بود.
اقتصاد سیاسی
ادامه
۱۰
· با گام نهادن طبقه کارگر به مثابه نیرویی مستقل به صحنه تاریخ و با تشدید تضادهای کاپیتالیستی «ناقوس مرگ اقتصاد سیاسی علمی بورژوایی به صدا در آمد.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۲۱)
۱۱
· همزمان با آن، جریانات مختلفی پدید می آیند که بیانگر منافع طبقات اجتماعی معینی اند:
الف
· در رأس آنها اقتصاد بورژوایی پساریکادوئیستی مالتوس، سی، بستیات و غیره
ب
· اقتصاد سیاسی خرده بورژوایی به نمایندگی سیسموندی، پرودون و غیره
پ
· مارگینالیسم با مکاتب مختلفش
ت
· کینزیانیسم
ث
· نئولیبرالیسم و غیره و غیره
ج
· نظریات اقتصادی مونوپولیستی (انحصاری) و دولت ـ مونوپولیستی (انحصاری ـ دولتی) معاصر
۱۲
· اقتصاد سیاسی به مثابه تئوری اقتصادی طبقه کارگر توسط مارکس و انگلس تشکیل می یابد.
۱۳
· مارکس با کاربست متد ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی در پژوهش مناسبات اقتصادی، اقتصاد سیاسی کاپیتالیسم را پدید آورد و بدین طریق سنگپایه اقتصاد سیاسی سوسیالیسم را بنا نهاد.
۱۴
· مارکس در تولیدی مادی، شالوده حیات جامعه ای را و در روابط اجتماعی ـ اقتصادی انسان ها در تولید، روابط اولین (پریمر، مقدم) و اولیه (آغازین) را تشخیص داد.
۱۵
· مارکس توسعه تولید مادی و روابط اجتماعی ـ اقتصادی را به مثابه روندی قانونمند تعریف کرد.
۱۶
· مارکس اقتصاد را به مثابه علم با منافع طبقه کارگر پیوند داد و بدین طریق، مرحله کیفیتا نوینی در علم اقتصاد پدید آورد و بر محدودیت های معرفتی مبتنی بر منافع بورژوازی و مبتنی بر نگرش های ایدئالیستی اقتصاد سیاسی بورژوایی غلبه کرد.
۱۷
· مارکس ضمنا کلیه معارف علمی اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوایی را به خدمت گرفت.
· (به همین دلیل، اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوایی یکی از منابع سه گانه مارکسیسم محسوب می شود. مترجم)
۱۸
· بدین طریق، اقتصاد سیاسی مارکسیستی سقوط ناگزیر کاپیتالیسم و ساختمان جامعه سوسیالیستی را اثبات نمود.
ادامه دارد.


