پروفسور دکتر

ولفگانگ ایشهورن

اریش هان

مانفرد پوشمن

روبرت شولتس

هورست تاوبرت

و

دهها تن دیگر

(۱۹۶۹)

 

برگردان 

شین میم شین 

 

 

 پیشکش 

به 

جواد 

(جوانشیر)

که

جان ما بود.

 

اقتصاد سیاسی

ادامه

 

۱۰

 

·    با گام نهادن طبقه کارگر به مثابه نیرویی مستقل به صحنه تاریخ و با تشدید تضادهای کاپیتالیستی «ناقوس مرگ اقتصاد سیاسی علمی بورژوایی به صدا در آمد.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۲۱)

 

۱۱

·    همزمان با آن، جریانات مختلفی پدید می آیند که بیانگر منافع طبقات اجتماعی معینی اند: 

 

الف

·    در رأس آنها اقتصاد بورژوایی پساریکادوئیستی مالتوس، سی، بستیات و غیره 

 

ب

·    اقتصاد سیاسی خرده بورژوایی به نمایندگی سیسموندی، پرودون و غیره

 

پ

·    مارگینالیسم با مکاتب مختلفش 

 

ت

·    کینزیانیسم

ث

·    نئولیبرالیسم و غیره و غیره

 

ج

·    نظریات اقتصادی مونوپولیستی (انحصاری) و دولت ـ مونوپولیستی (انحصاری ـ دولتی) معاصر 

 

۱۲

·    اقتصاد سیاسی به مثابه تئوری اقتصادی طبقه کارگر توسط مارکس و انگلس تشکیل می یابد.

 

۱۳

·    مارکس با کاربست متد ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی در پژوهش مناسبات اقتصادی، اقتصاد سیاسی کاپیتالیسم را پدید آورد و بدین طریق سنگپایه اقتصاد سیاسی سوسیالیسم را بنا نهاد.

 

۱۴

·    مارکس در تولیدی مادی، شالوده حیات جامعه ای را و در روابط اجتماعی ـ اقتصادی انسان ها در تولید، روابط اولین (پریمر، مقدم) و اولیه (آغازین) را تشخیص داد.    

 

۱۵

·    مارکس توسعه تولید مادی و روابط اجتماعی ـ اقتصادی را به مثابه روندی قانونمند تعریف کرد.

 

۱۶

·    مارکس اقتصاد را به مثابه علم با منافع طبقه کارگر پیوند داد و بدین طریق، مرحله کیفیتا نوینی در علم اقتصاد پدید آورد و بر محدودیت های معرفتی مبتنی بر منافع بورژوازی و مبتنی بر نگرش های ایدئالیستی اقتصاد سیاسی بورژوایی غلبه کرد. 

 

۱۷

·    مارکس ضمنا کلیه معارف علمی اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوایی را به خدمت گرفت.

 

·    (به همین دلیل، اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوایی یکی از منابع سه گانه مارکسیسم محسوب می شود. مترجم)

 

۱۸

·    بدین طریق، اقتصاد سیاسی مارکسیستی سقوط ناگزیر کاپیتالیسم و ساختمان جامعه سوسیالیستی را اثبات نمود.

 

ادامه دارد.