پروفسور دکتر الفرد کوزینگ

برگردان

شین میم شین

    

 

 

   مسئله ملی

و

احزاب مارکسیستی ـ لنینیستی

ادامه

 

  محتوا و فرم تعیین سرنوشت ملی

 

۱

·      محتوا و فرم تعیین سرنوشت ملی همیشه به طور تاریخی تعیین می شود.

 

۲

·      تعیین سرنوشت ملی به دو معنی زیر است:

 

الف

 

·      اولا به معنی کسب استقلال سیاسی توسط ملتی است.

 

۱

·      یعنی این که ملت مربوطه باید خود در باره سیاست، اقتصاد، فرهنگ و غیره خود تصمیم بگیرد.

 

۲

·      یعنی این که ملت مربوطه باید بدون کوچکترین محدودیتی صاحب اختیار در سرزمین خود باشد.

 

۳

·      یعنی این که ملت مربوطه باید در تصمیم گیری های خود وابسته به دول دیگر نباشد.

 

ب

 

·      ثانیا بدان معنی است که ملت مربوطه حق رهائی خود از سلطه طبقات و گروه های ضد ملی را داشته باشد.

 

۱

·      یعنی این که ملت مربوطه باید در انتخاب فرم اجتماعی جامعه خود آزاد باشد.

 

۲

·      یعنی این که ملت مربوطه باید حق اجرای تحولات اجتماعی متناسب با آن را داشته باشد.

 

۳

·      حق تعیین سرنوشت ملی حاوی حق دفاع از دستاوردهای انقلابی در مقابل هر نوع حمله ارتجاع داخلی و خارجی است.

 

۴

·      از این رو، برابرحقوقی ملی، حق تعیین سرنوشت ملی و برخورداری از حقوق دموکراتیک ملت با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند.

 

۵

·      طبقه کارگر در مبارزه برای برابرحقوقی ملی، حق تعیین سرنوشت ملی و حقوق دموکراتیک ملت از انترناسیونالیسم پرولتری تبعیت می کند.

 

۶

·      طبقه کارگر ـ به قول لنین ـ در مقابل ستم ملی، تمایزات ملی و برتری طلبی ملی، وحدت همه زحمتکشان را قرار می دهد که در آن جائی برای امتیازات و ستمگری علیه انسان ها وجود ندارد.

 

۷

·      رهنمون طبقه کارگر منافع حیاتی ملت کشور خود و منافع مشترک طبقه کارگر در سراسر جهان است.

 

۸

·      به عبارت دیگر، طبقه کارگر در راه منافع ملی و بین المللی زحمتکشان مبارزه می کند.

 

۹

·      میهن پرستی و انترناسیونالیسم طبقه کارگر وحدتی را تشکیل می دهند.

 

۱۰

·      احزاب مارکسیستی ـ لنینیستی به این امر توجه دارند که مهمترین عامل در مبارزه طبقه کارگر را میهن آن تشکیل می دهد.

 

۱۱

·      میهن، یعنی سطح رشد موجود سیاسی، فرهنگی و اجتماعی.

 

۱۲

·      و لذا ـ به قول لنین ـ طبقه کارگر نسبت به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مبارزه خود و نسبت به چند و چون کشورش بی تفاوت نیست.

 

۱۳

·      طبقه کارگر در مبارزه برای پیشرفت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ملت خویش شعور ملی، غرور ملی، عشق به ملت و احساس و عاطفه و احترام به ملل دیگر را توسعه می دهد.

 

۱۴

·      شعور ملی و احساسات و عواطف ملی طبقه کارگر یکطرفه و کوته بینانه نیستند.

·      زیرا آنها بر وجوه مشترک طبقه کارگر بین المللی، در مبارزه بر ضد بورژوازی بین المللی  و برای رهائی اجتماعی و ملی مبتنی اند و از شناخت وظایف بین المللی گردان های ملی طبقه کارگر نشئت می گیرند.

 

۱۵

·       شعور ملی و احساسات و عواطف ملی طبقه کارگر، شعور ملی و عاطفه و احساس سوسیالیستی اند و شرایط هستی مادی ملت سوسیالیستی و تشکیل آن را منعکس می کنند.

 

۱۶

·       شعور ملی پرولتری ـ سوسیالیستی و انترناسیونالیسم پرولتری ـ سوسیالیستی با ناسیونالیسم بورژوائی و جهان وطنی ناسازگارند.

 

ادامه دارد.