مرتضی محیط
(متولد ۱۳۱۴ در شوشتر خوزستان)
نویسنده و پژوهشگر
مقیم کالیفرنیا
حوزهٔ فعالیت او بیشتر در زمینهٔ مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
وی از حامیان جنبش سبز و از مخالفان حملهٔ نظامی به ایران است و آن را با هدف نابودی ایران تحت عنوان دخالت بشردوستانه می‌داند.
یادداشتی بر مفهوم "چپ ملی" در دیدگاه دکتر مرتضی محیط
نویدنو
 
تلخیص، ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
تز چهارم پامنبری ها:
 
ایشان
در همین ارتباط بدون تبیین تحلیلیِ دیالکتیک ملی و بین المللی و بدون تبیین تحلیلیِ دیالکتیک مبارزه طبقاتی و ملی
با
برخوردی بسیار سطحی و دور از انتظار
با
فروکاستن موضوع به انتساب صفت ملی به چپ ، نتیجه می گیرند:
"چپ اگر ملی نباشد، چپ نیست."
و
این در حالی است
که
عده ای تحت عنوان چپ
در شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی امروز جامعه ایران
با
توجه به مسئله فشارهای آمریکا و تحریم ها و تهدیدهای امپریالیسم آمریکا ،
در
تلاشند
تا
دفاع از حاکمیت ایران و بویژه دولت روحانی
را
به عنوان وظیفه ملی چپ معرفی کرده
و مبارزه طبقاتی را به محاق ببرند. 
 
مفاهیمی
که
پامنبری ها در این جمله به خدمت می گیرند،
قابل تأمل اند:
 
۱
دفاع از حاکمیت ایران و بویژه دولت روحانی
 
از همین مفهوم من درآوردی حاکمیت ایران
معلوم می شود
که
پامنبری ها
از
گنجینه مفهومی مارکسیسم
کمترین خبری ندارند.
 
حاکمیت
با
زیربنای اقتصادی جامعه
در رابطه است.
 
با
مناسبات تولیدی
با
ساختار اقتصادی جامعه
با
طبقه حاکمه
در رابطه است.
 
۲
دفاع از حاکمیت ایران و بویژه دولت روحانی
 
حاکمیت
احتمالا
توسط روشنفکریت مفهومفقیر و فلسفه ـ فقر ایران
تحت اللفظی ترجمه و فهمیده و تفهیم می شود.
 
به نظر ما
برای پرهیز از لغزش و سقوط به منجلاب درک ایدئالیستی تاریخ
بهتر است
که
از
دیالک تیک حاکمیت و حکومت
از
دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
از
دیالک تیک طبقه و ایده ئولوگ
از
دیالک تیک آمر و مأمور
استفاده شود.
 
در این صورت
دیگر
کسی
از
جفنگمفاهیم حاکمیت ولایت فقیه، حاکمیت ایران و غیره
استفاده نمی کند
و
تبر بر ریشه های آبروی حزب توده فرود نمی آورد.
 
۳
دفاع از حاکمیت ایران و بویژه دولت روحانی
 
پامنبری ها
بسان سران بی سواد راه «توده»
و
عوام الناس
از
مفهوم دولت
بهره برمی گیرند.
 
بدین طریق
خواه آگاهانه و خواه ناآگاهانه
واژه دولت
از محتوای مفهومی مارکسیستی ـ لنینیستی اش تخلیه می شود
و
همان می شود
که
اید ه ئولوژی طبقه حاکمه امپریالیستی می پسندد، 
تدریس و تبلیغ می کند و به خدمت می گیرد.
 
به برکت این تحریف مفهومی 
می توان
 از
 تحولات طویله جامعه 
 دم زد
و
فخر به آفاق فروخت:
 
علم شنگه انتخابات توخالی و پر هزینه
تحت لفافه تنبیه پر هارت و پورت مش محمود و یا مش کلبه تین
و
جایگزین سازی او با مشد حسن و یا مش ترامپ.
 
عنقلاب در عنقلاب
کجا ست
لئون تروتسکی؟
 
۴
دفاع از حاکمیت ایران و بویژه دولت روحانی
 
مفهوم مارکسیستی ـ لنینیستی دولت
اما
محتوای طبقاتی واضح ودقیق و روشن 
دارد:
 
دولت در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
یکی از مهم ترین عناصر روبنای ایده ئولوژیکی است
که
انعکاس حاکمیت طبقاتی است.
 
دولت
در
هر جامعه
دولت طبقه حاکمه
است.
 
کمترین فرق ماهوی
میان دولت کذایی  مش بوش و مش اوباما
مش کلبه تین و مش ترامپ
وجود ندارد.
 
همه بدون استثناء
دولت طبقه حاکمه امپریالیستی
اند.
 
همه ماهیت طبقاتی واحدی دارند.
 
چپ قلمداد کردن یکی و راست قلمداد کردن دیگری
    عوامفریبی 
است
 و 
بس.
 
۵
دفاع از حاکمیت ایران و بویژه دولت روحانی
 
پامنبری ها
از فرط حواس پرتی
میان حاکمیت کذایی ایران و دولت مشد حسن
تفاوت عظیم کشف می کنند و چپ قلابی طویله جماران را به دلیل حمایت از این و آن به تازیانه انتقاد توخالی می بندند و ضمنا مقالات بند تنبانی اجامر همان چپ قلابی
را
منتشر می کنند تا متحدانی برای جبهه ضد ولایی به دست آورند و شق القمر کنند.
 آه،
 صداقت
رنگ بی رنگ و نیرنگت پیدا نیست.
 
تز پنجم  پامنبری ها:
  کمونیست ها 
بر اساس آموزش های مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
به
 اتحاد جهانی طبقه کارگر و همه زحمتکشان جهان 
علیه بورژوازی 
به عنوان یک طبقه جهانی 
اعتقاد دارند .
 این باور که در مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
و 
در عصر رونق و رقابت بورژوازی در اروپا 
به صورت آشکار بیان گردیده است 
و
 با 
رقابت بورژوازی این کشورها برای توسعه بازارها 
 به
 دو جنگ ویرانگر جهانی 
و
 بسیاری از جنگ های منطقه ای در گوشه و کنار جهان انجامید 
و
 کارگران و زحمتکشان کشورهای مختلف را قربانی کرد،
 امروز 
در
 دوران جهانی سازی و نئولیبرالیسم 
که 
با استفاده از سیستم های مدیریتی و امکانات ارتباطی پیشرفته 
 برای برنامه ریزی، نظارت و کنترل بر زنجیره کامل فرآیند مکان یابی، منبع یابی، تجهیز، تولید و بازاریابی و توزیع گسترده محصول در گستره جهانی 
برای 
سرمایه 
به مثابه یک طبقه جهانی 
تحقق عینی یافته 
و 
بورژوازی کشورهای مختلف نیز در یک زنجیره ای از تقسیم کار جهانی در آن
 از نقش فزاینده ای برخوردار شده اند، 
شاید مهم ترین حقیقت در باره سرمایه داری امروز در جهان است. 
این در مورد بورژوازی ایران هم صدق می کند. 
یعنی این بورژوازی اساسا فاقد ظرفیت ملی و ضدامپریالیستی است.
 
تردیدی نیست 
که 
جنبش ملی شدن نفت را به نوعی می توان ادامه جنبش مشروطیت نیز دانست 
که ماهیتا یک انقلاب بورژوا دموکراتیک بود. 
اما این حقیقت به تنهایی برای موضع گیری در برابر دکتر مصدق کافی نبود . 
برای این منظور باید به "خطاهای مهلک و کشنده و نابودگری" نیز که مصدق در اعتماد به امپریالیسم آمریکا داشت، توجه می شد. 
رفیق بزرگوار جناب دکتر محیط ، 
این انتظار شما از چیزی به نام بورژوازی باصطلاح ملی که مربوط به دوران انقلاب های بورژوا دموکراتیک است ،
 وقتی در کنار باورتان مبنی بر اینکه 
"ایران یک کشور سرمایه داری نیست"،
 قرار می گیرد ، 
مفهومی به نام " چپ ملی " از آن زاده می شود 
که
 لابد در برابر گرایش دیگری از چپ غیر ملی مطرح است. 
البته و شما به خوبی می دانید 
که
 این چپ غیر ملی 
همان کمونیست هایی هستند که در سراسر جهان به دلیل اعتقادات و جهت گیری انترناسیونالیستی خود از سوی بورژوازی کشورهای مختلف متهم به وابستگی به بیگانه ، جاسوسی برای کشورهای دیگر، وطن فروشی و...
شده اند 
و هنوز هم می شوند. 
کودتاچیان ۲۸ مرداد سال ۳۲ در ایران 
نیز 
با 
اتهاماتی از همین نوع نسبت به بازداشت و زندان و شکنجه و اعدام کمونیست های ایران یعنی رهبران ، اعضا و هواداران حزب توده ایران اقدام کردند. 
اعدام بسیاری از کمونیست ها در ایران در دهه شصت
 نیز
 با 
چنین اتهاماتی همراه بود. 
بسیاری از مصاحبه ها و اعترافات بازداشت شدگان در شکنجه گاه های جمهوری اسلامی نیز برای پذیرش خیانت به منافع ملی، جاسوسی و ... از سوی قربانیان برنامه ریزی شده بود. 
تز پنجم  پامنبری ها:
 
۱
  کمونیست ها 
بر اساس آموزش های مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
به
 اتحاد جهانی طبقه کارگر و همه زحمتکشان جهان 
علیه بورژوازی 
به عنوان یک طبقه جهانی 
اعتقاد دارند .
 
این طرز استدلال پامنبری های محیط
به ظاهر
مارکسیستی
ولی
در واقع
ضد مارکسیستی است.
 
اگرچه اسامی مارکس و انگلس و مانیفست حزب کمونیست
را
یدک می کشد.
 
چرا و به چه دلیل
 ما 
به 
این نتیجه می رسیم؟
 
۲
  کمونیست ها 
بر اساس آموزش های مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
به
 اتحاد جهانی طبقه کارگر و همه زحمتکشان جهان 
علیه بورژوازی 
به عنوان یک طبقه جهانی 
اعتقاد دارند .
 
ایراد اساسی این طرز استدلال پامنبری های محیط 
در تکیه گاه استدلالی آنها ست:
در
پایه و اساس قرار دادن حکمی از کلاسیک های مارکسیسم است:
چون در مانیفست حزب کمونیست
شعار «کارگران جهان متحد شوید» آمده است،
پس
کمونیست ها 
«به
 اتحاد جهانی طبقه کارگر و همه زحمتکشان جهان 
 
علیه بورژوازی 
 
به عنوان یک طبقه جهانی 
 
اعتقاد دارند.»
 
هر فرد مذهبی
دقیقا
به همین سان استدلال و سفسطه می کند:
او
هم
آیه ای، حدیثی، روایتی و یا خبری
نقل می کند
و
بر اساس آن دگم از اعتقاد خویش دم می زند.
 

 
آذری قمی:
 
«مردی از امام باقر سؤال می کند
که
در این مسئله رأی شما چیست؟
 
حضرت فرمودند:
من از خود رأی و نظری ندارم.
 
آنچه من می گویم،
 از
پدرم
 
پدرم
از
 پدرش حسین
 
حسین
 از
پدرش علی ابن ابیطالب
 
علی ابن ابیطالب
از
پیامبر اکرم
 
پیامبر اکرم
از
جبرئیل
 
جبرئیل
از
وحی الهی
نقل می کند.»
 
«اساسا»
اسلام
به
معنی تسلیم است.
 
و
تقلید
و
اعتقاد به ولایت فقیه
به معنای تسلیم در مقابل نظر فقهی مرجع تقلید و حکم ولی فقیه است.»
 
این طرز استدلال 
هم
اسکولاستیکی 
است 
و
هم
دگماتیستی.
 
۳
  کمونیست ها 
بر اساس آموزش های مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
به
 اتحاد جهانی طبقه کارگر و همه زحمتکشان جهان 
علیه بورژوازی 
به عنوان یک طبقه جهانی 
اعتقاد دارند .
 
تنها تفاوت بینشی پامنبری ها با مذهبی ها
اوتوریته نظری آندو ست:
برای پامنبری ها اوتوریته نظری مارکس و انگلس اند 
و
 برای مذهبی ها امام باقر و غیره.
 
هر دو را می توان اولا نماینده طرز استدلال اسکولاستیکی و دگماتیستی (جزمگرایی) نامید:
احسان طبری و مهرگان و یاران
در این زمینه ید والایی داشته اند.
 
۳
ایراد بینشی دیگر پامنبری ها
بسان مذهبی ها
سوبژکتیویسم معرفتی آنها ست:
 
چون مارکس و انگلس و لنین  و یا امام باقر و صادق و غیره
چنین گفته اند،
پس حقیقت عینی هم همین است.
 
هنر احسان طبری
حفظ انبوهی از کلمات قصار هر ننه قمری است.
 
تنها هنری که احسان طبری ندارد،
خود اندیشی
و
استدلال دیالک تیکی 
است.
 
نقل قول ها
را
اگر از خاطر احسان طبری بزدایند،
حرفی برای گفتن نمی یابد.
 
۴
  کمونیست ها 
بر اساس آموزش های مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
به
 اتحاد جهانی طبقه کارگر و همه زحمتکشان جهان 
علیه بورژوازی 
به عنوان یک طبقه جهانی 
اعتقاد دارند .
 
برای نجات از منجلاب طرز استدلال اسکولاستیکی و دگماتیستی و سوبژکتیویستی ـ معرفتی
باید
اعلام داشت
که
معادلات زیر غلط اند:
آثار مارکس = مارکسیسم
آثارانگلس = مارکسیسم
آثار لنین = مارکسیسم - لنینیسم
 
از این خبرها نیست.
 
مارکس و انگلس و لنین
جزو انبیا و ائمه و اولیا و فقها نیستند.
 
جزو فلاسفه اند.
 
هر سخن کلاسیک های مارکسیسم
مارکسیستی  
و
هر سخن لنین
مارکسیستی - لنیینستی
نیست.
 
مارکسیستی - لنیینستی چیست؟
 
۵
  کمونیست ها 
بر اساس آموزش های مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
به
 اتحاد جهانی طبقه کارگر و همه زحمتکشان جهان 
علیه بورژوازی 
به عنوان یک طبقه جهانی 
اعتقاد دارند .
 
مارکسیستی - لنیینستی
مفاهیم و مقولات و احکام و قوانین تدوین شده در میراث مارکس و انگلس و لنین و غیره است.
 
به همین دلیل بدون آموزش وسواسمند تعریف استاندارد مفاهیم از هر نوع و از هر رشته فلسفی و علمی وهنری و فقهی 
و
تمرین خستگی ناپذیر کاربست آنها
نمی توان اندیشید.
 
نمی توان
مارکسیست ـ لنینیست، هنرمند، فقیه، دانشمند رشته های متنوع علمی گشت.
 
به قول کانت:
تفکر
یا
تفکر مفهومی است و یا اصلا تفکر نیست.
 
بدون آجرهای اولیه مفاهیم (واژه ها، اصطلاحات و غیره)
 نه
می توان حکمی (جمله ای، اندیشه ای) فرمولبندی کرد
و
نه
می توان حکم همنوعی را فهمید.
 
ادامه دارد.