پروفسور دکتر ورنر شوفنهاور

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

تجسم در فلسفه کلاسیک آلمان

ادامه

تجسم در فلسفه هگل

ادامه

۱۲

  • در این نکته، محدودیت ایدئالیستی هگل که او درچارچوب آن مقوله تجسم را مطرح می سازد، آشکار می گردد.

۱۳

  • مهمترین تبیین هگلی مقوله تجسم (که برای دوره پیدایش مارکسیسم نیز مهمترین محسوب می شود) در فلسفه حقوقی هگل صورت می گیرد.

۱۴

  • اینجا جامعه بورژوائی ـ در مقایسه با خانواده و در مقایسه با نظام اجتماعی اخلاقی ـ هماهنگ که به نظر هگل دولت است ـ به مثابه سیستم اخلاقیت «گمشده در افراط های خویش»، به مثابه تجسم اخلاقیت مشخص نمودار می گردد.
  • (هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف ۱۸۴)

۱۵

  • هگل آن را به مثابه عرصه گذار صرف تلقی می کند.
  • عرصه ای که اخلاقیت آگاه و آزاد باید زنده به گورش سازد.

۱۶

  • در آثار هگل و نسخه های دستنویس او، از جمله در فلسفه حقوقی، فلسفه تاریخ، سیستم اخلاقیت، درس های ینا و غیره او مقوله تجسم در درک انتقادی از جامعه کاپیتالیستی به شکوفائی چشمگیری می رسد.

۱۷

  • اینجا کاربست توسعه یافته ای از مقوله تجسم صورت می گیرد.
  • کاربستی که مارکس در آثار خود تحت عناوین «نقد حقوق دولتی هگل» و «بررسی های اقتصادی» (۱۸۴۴ میلادی) به معنای دموکراتیسم انقلابی خویش به خدمت می گیرد و تکامل می بخشد.

ادامه دارد