Hegel.

  

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

 

۳

  •     طرح دیالک تیکی توسعه بر خلاف درک متافیزیکی توسعه است.

 

۴

  •     در درک متافیزیکی توسعه، خودجنبی ماستمالی می شود.

 

یعنی

 نیروی محرکه توسعه به خارج از چیز مربوطه منتقل می شود.

محرک آغازین، مثلا خدا نیروی محرکه قلمداد می شود.

 

۵

  •     در درک متافیزیکی توسعه، توسعه به مثابه کوچکتر و بزرگت گشتن کمی (کاهش و افزایش کمی) قلمداد می شود.

 

(یعنی تحولات کیفی در اثر تغییرات کمی ماستمالی می شوند.

یعنی قانون گذار از تغییرات کمی به کیفی و برعکس نادیده گرفته می شود.

 مترجم)

 

۶

  •      در درک متافیزیکی توسعه، توسعه به مثابه تکرار ساده مراحل پیشین قلمداد می شود.

 

(مثلا از تکرار تاریخ سخن می رود.

مترجم)

 

۷

  •     قوانین سه گانه دیالک تیک با قوانین دیگری به شرح زیر تکمیل می شوند:

 

۱

  •     قانون پیوند دیالک تیکی میان پدیده (نمود) و ماهیت 

 

۲

  •     قانون پیوند دیالک تیکی میان فرم و محتوا 

 

۳

  •     قانون پیوند دیالک تیکی میان امکان و واقعیت

 

۴

  •     قانون پیوند دیالک تیکی میان ضرورت و تصادف

 

۵

  •     قانون پیوند دیالک تیکی میان علت و معلول

 

۶

  •     قانون پیوند دیالک تیکی میان عام و خاص و منفرد

 

۷

  •     و غیره

 

ب

دیالک تیک ذهنی

 

۱

  •     دیالک تیک به مثابه دیالک تیک ذهنی (سوبژکتیو)، قبل از همه و به ویژه، تئوری شناخت است.

 

  •     مراجعه کنید به تئوری شناخت

 

۲

  •     دیالک تیک به مثابه تئوری شناخت به بررسی پیوندهای دیالک تیکی زیر می پردازد:

 

الف

  •     پیوند دیالک تیکی میان تئوری و پراتیک

 

  •     مراجعه کنید به تئوری، پراتیک

 

 

نظریه (تئوری)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3738

 

 

پراتیک

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3011

 

پایان

 

ب

  •     پیوند دیالک تیکی میان حقیقت نسبی و حقیقت مطلق

 

پ

  •     پیوند دیالک تیکی میان مجرد و مشخص

 

ت

  •     پیوند دیالک تیکی میان منطقی و تاریخی

 

ث

  •     و الی آخر

 

۳

  •     دیالک تیک به مثابه تئوری شناخت به فرمولبندی اصول دیالک تیکی زیر می پردازد:

 

الف

  •     اصل دیالک تیکی موسوم به وحدت منطقی و تاریخی

 

ب

  •     اصل دیالک تیکی موسوم به وحدت مجرد و مشخص

 

پ

  •     اصل دیالک تیکی موسوم به پراتیک به مثابه نقطه آغازین و معیار حقیقت و غیره

 

ادامه دارد.