پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 

 

۱

 

·      اسکولاستیک نامی است برای تعلیمات تئولوژیکی ـ ایدئالیستی ـ عینی که توسط ایدئولوگ های کلیسای کاتولیکی در قرون وسطای اروپا توسعه داده شده است.

 

 

 

۲

 

·      اسکولاستیک پرنفوذترین تعلیمات تئولوژیکی ـ فلسفی جامعه فئودالی اروپا و ضمنا ایدئولوژی مسلط در آن جامعه بوده است.

 

 

 

۳

 

·      دوره تأثیرگذاری اسکولاستیک حدود ۷۰۰ سال (۸۰۰ ـ ۱۴۰۰ میلادی) طول کشیده است.

 

 

 

۴

 

·      تشکیل اسکولاستیک بر مبنای مناسبات اجتماعی فئودالیسم اروپائی صورت می گیرد.

 

 

 

۵

 

·      به قول کلاسیک های مارکسیسم، «قرون وسطی، به طورکلی، بر زمینه ای بایر توسعه می یابد.

 

·      تمدن، فلسفه، سیاست و علوم حقوقی قدیم را بی پروا دور می اندازد، تا همه چیز را از نو شروع کند.

 

·      تنها چیزی که از جهان قدیم می پذیرد، مسیحیت و چند شهر نیمه ویران بی نصیب از هر نشانه تمدن بوده است.

 

·      در نتیجه، همانند همه مراحل توسعه پیشین، دستگاه روحانیت آموزش فکری را در انحصار خود در می آورد و بدین طریق خود آموزش و پرورش ماهیتا خصلت تئولوژیکی به خود می گیرد.

 

·      سیاست، حقوق و همه علوم دیگر، در دست روحانیت به شعبه های صرف تئولوژی بدل می شوند و با آنها برطبق همان اصول تئولوژیکی معتبر برخورد می شود:

 

·      این سیطره بلامنازع تئولوژی بر سراسر عرصه فعالیت فکری، در عین حال، پی آمد ضرور مقام کلیسا، به مثابه عام ترین مرجع و ارگان تصمیمگیری در جامعه فئودالی حاکم بوده است.»

 

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۷، ص ۳۴۳)

 

 

 

۶

 

·      اسکولاستیک تعالیم خود را در این چارچوب اجتماعی و ایدئولوژیکی عام توسعه می دهد.

 

 

 

۷

 

·      اسکولاستیک در سازگاری با «سیطره بلامنازع تئولوژی بر سراسر عرصه فعالیت فکری»، به مثابه پی آمد ضرور «مقام کلیسا، به عنوان عام ترین مرجع و ارگان تصمیمگیری در جامعه فئودالی حاکم»  وظیفه خود را اثبات عقلی سیستم دگم های کلیسائی می داند که از پاتریستیک (فقه مسیحیت) به میراث برده است.

 

 

 

۸

 

·      معنی این امر عبارت است از دمساز کردن دگم های کلیسا با روایات فلسفی یونانی و قبل از همه، با فلسفه ارسطوئی شناخته شده در آن زمان و دفاع از آنها در مقابل نظرات مؤلفان مخالف «بی دین».

 

 

 

۹

 

·      اسکولاستیک در صدد اثبات سه مسئله زیر بوده است:

 

 

 

الف

 

·      اثبات راسیونالیته (عقلی بودن) دگم های (عقیدتی ـ مذهبی) کلیسا  

 

 

 

ب

 

·      قابل درک عقلی بودن  دگم های (عقیدتی ـ مذهبی) کلیسا  

 

 

 

پ

 

·      مطابقت دگم های (عقیدتی ـ مذهبی) کلیسا با فلسفه عقلی به میراث مانده

 

 

 

ادامه دارد.