کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۲۱۱) (قسمت دوم)
اثری از بی
میم حجری
۱۷۵۸
سنگ سخنگو
بچه ها اگه به کسی بگین من آدمِ نامناسبی ام و اون بگه:
"باشه نامناسب ترینِ من باش
ناحسابی ترینم باش
نامناسب ترین آدم زندگیم باش"
چی باید بهش جواب داد؟
گل بفرستی معنیش چیه؟
سگ سخن جو
برای پیدا کردن پاسخ به پرسشت
خودت را جای حریف بگذار و مسئله را حل کن.
چون
تو حریف را بهتر از هر کس دیگر می شناسی.
حریف می تواند
کشته مرده تو باشد
و
عشق مفرط کورش کرده باشد.
حریف می تواند عیاش باشد و تو برایش آلت لهو و لعب باشی
و
نه آدم.
حریف می تواند ج. کش باشد و تو وسیله امرار معاشش باشی
۱۷۵۹
سنگ سخنگو
هیتلر موسلینی استالین ناپلئون همه احمق بودند ! کدام مرد عاقلی بجای بافتن موی معشوقه اش عمرش را صرف جنگ میکند .. ﺑﻴﺎ ﺩﺭ ﻻﺑﻼى ﻭﺭﻗﻪ ﻫﺎى ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﻴﻢ ﻧﮕﺮﺍﻥِ ﺁﺑﺮﻭ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺵ؛ ﺍﻳﻨﺠﺎ: ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻛﺘﺎﺏ نمىﺧﻮﺍﻧﺪ .
اسمت را که نمی توان خواند
حریف شریفه
ناامیدمان کردی.
لامصب
ناپلیئون
را
چگونه
با
هیتلر
موسولینی
را
چگونه
با
استالین
یکسان جا می زنی؟
پس در مدارس ط. جماران چی می خوانید؟
کدام کتاب ها را می خوانید؟
مفاتیح الجنان را؟
بحار الانوار را؟
۱۷۶۰
سنگ سخنگو
عروس داییم ازم متنفرههه و من خیلی خوشحالم
سگ سخن جو
از کجا فهمیدی؟
چرا از تنفر کسی
خوشحالی؟
ستاره سحر
۱۷۶۱
سنگ سخنگو
یارِ خوب را، روز بد باید شناخت!
سگ سخن جو
حرف مفت که مالیات ندارد.
عیاحضرت علی ضابط
روز بد
یار خوب
غیبش می زند.
تو اصلا رویش را حتی نمی بینی تا بشناسی اش
شهر برای تو تنگتر از سوراخ موش می شود
تو اصلا نمی دانی که روز بد چیست
بهتر هم همین است که ندانی
۱۷۶۲
سنگ سخنگو
به بابام میگم پنج تا ویژگی مثبت منو بگو کاری به این ندارم که چهار تاش تخریب بود فقط اونجایی که اولین ویژگی مثبت داداشم به نظرش این بود که منو تحمل میکنه
اونجاش خیلی درد داشت
سگ سخن جو
۴ خصیصه دیگر تو چی بودند؟
فقط در صورتی می توان قضاوت پدرت را تحلیل کرد که روشن سخن بگویی و نه مبهم
مادر و پدر
عاشق فرزند خویش اند
به همین دلیل خیرخواه او
و
منتقد نظری، اخلاقی، رفتاری و عملی او هستند
هم طرز گفتار، رفتار و کردار فرزند را نقد می کنند
هم آب دماغش را می گیرند
هم دگمه های کت و شلوار و پیراهنش را یم بندند و زیپ شلوارش را بالا می کشند.
۱۷۶۳
سنگ سخنگو
در خیابانهای سرد شب
من پشیمان نیستم
من به این تسلیم میاندیشم، این تسلیم دردآلود
من صلیب سرنوشتم را
بر فراز تپههای قتلگاه خویش بوسیدم
* *
در خیابانهای سرد شب
جفتها پیوسته با تردید
یکدگر را ترک میگویند
در خیابانهای سرد شب
جز خداحافظ، خداحافظ، صدائی نیست
من پشیمان نیستم
قلب من گوئی در آنسوی زمان جاریست
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
و گل قاصد که بر دریاچههای باد میراند
او مرا تکرار خواهد کرد
آه، میبینی
که چگونه پوست من میدرد از هم؟
که چگونه شیر در رگهای آبی پستانهای سرد من
مایه میبندد؟
که چگونه خون
رویش غضروفیش را در کمرگاه صبور من
میکند آغاز؟
من تو هستم تو
و کسی که دوست میدارد
و کسی که در درون خود
ناگهان پیوند گنگی باز مییابد
با هزاران چیز غربتبار نامعلوم
و تمام شهوت تند زمین هستم
که تمام آبها را میکشد در خویش
تا تمام دشتها را بارور سازد
گوش کن
به صداهای دور دست من
در مه سنگین اوراد سحرگاهی
و مرا در ساکت آئینهها بنگر
که چگونه باز، با تهماندههای دستهایم
عمق تاریک تمام خوابها را لمس میسازم
و دلم را خالکوبی میکنم چون لکهای خونین
بر سعادتهای معصومانۀ هستی
من پشیمان نیستم
با من ای محبوب من، از یک من دیگر
که تو او را در خیابانهای سرد شب
با همین چشمان عاشق باز خواهی یافت
گفتگو کن
و بیاد آور مرا در بوسۀ اندوگین او
بر خطوط مهربان زیر چشمانت
در خیابانهای سرد شب
جفتها پیوسته با تردید
یکدگر را ترک میگویند
در خیابانهای سرد شب
جز خداحافظ، خداحافظ، صدائی نیست
این شعر تحلیلی فروغ
همتراز با شعری تحلیلی ئی از اخوان جوان است
ما این دو شعر را تحلیل کرده ایم
هر دو شاهکارند.
کدام شعر اخوان؟
۱۷۶۴
سنگ سخنگو
آن کس که می خواهد آزاده باشد،
تنها از طریق توانایی های خود می تواند آزاده شود.
پس چشم به بیرون ندوزید و دست بکار شید!
سگ سخن جو
منظور
از
آزاده
چیست؟
آزاده
یعنی
آقازاده
اشراف زاده
نجیب زاده
آقازاده ها «تنها از طریق توانایی های خود» آقازاده شده اند؟
توانایی های فائزه رفسنجان
و دیگر زاده های سران جماران چیستند؟
معنی دیگر آزاده
یعنی زرخرید و بنده و غلام و رهی و کنیز آزاد گشته از بند
۱۷۶۵
سنگ سخنگو
سابقه ی چهار دهه ی این نظام ارتجاعی چیزی جزء تباهی،نابودی، فقر و فساد،سرکوب و زن ستیزی و شکنجه و اعدام و کشتار و جنگافروزی نبوده و نیست. تنها راه؛ سرنگونیِ این ماشینِ کُشتار است.
سگ سخن جو
برای این جناح طبقه حاکمه جهنم جماران
حتی در خود طبقه حاکمه
آلترناتیوی وجود ندارد.
یعنی مثلث موسوی و کروبی و رهنورد هم پوسیده.
سطل ننه ات طلب ها و سر تنت طلب ها
چشم امید به مش دونالد دوخته بودند که ناک اوت شد و امیدشان فوت شد.
راستی
مریم جولیانی مولیانی کجا ست؟
۱۷۶۶
سنگ سخنگو
گفتند:
از مردم که با صیانت تر است؟
گفت:
آنکه زبان خویشتن را نگاه دارتر است.
عطار
سگ سخن جو
آره.
زبان سرخ
سر سبز می دهد بر باد
ادامه دارد.
